eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
778 دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
9.4هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم: 📖حدیث امروز: 🔅امـام حسیـن علیـه‌السـلام فرمودند: 🌴ما كسانى هستيم كه علم قـرآن و بيان آنچه در آن است نزد ماست و آنچه در نزد ماست نزد هیچ یک از آفريدگان خدا نيست زیرا ما محرم راز خدائیم. 📚بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۱۸۴    🪧 تقویم امروز: 📌 سه شنبه ☀️ ۲۶ تیر ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱۰ محرم ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 16 جولای 2024 میلادی 🔖مناسبت امروز: 🏴 عاشورای حسینی ♻️ تأسیس نهاد شورای نگهبان
سلام امام زمانم✋🌸 گفتم که بیقرار تو باشم ولی نشد تنهادر انتظار تو باشم ولی نشد گفتم به دل که جلب رضایت کند نکرد گفتم که جان نثار تو باشم ولی نشد گفتم دعا کنم که بیایی ببینمت مانند مهزیار تو باشم ولی نشد ◾️اللهم عجـل لولیـک الفـرج◾️
دَرجَوارِحَـرَمَش‌‌هَر‌کِه‌‌دُعاگوسـت‌‌بِگو . . جای‌‌ِمادَر‌وَسَـط‌‌ِصَحن‌‌فَقَط‌‌گِریِـه‌‌کُنَـد!(:💔" صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سُم اسبان است مکن ای صبح طلوع مکن ای صبح طلوع صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام ✨🖤
⁉️مصیبت اعظم چیست؟ 💢عاشورا دو مصیبت را برای ما باز می‌کند : 1⃣مصیبت عظیم 2⃣مصیبت اعظم 📌مصیبت عظیم : جنبهٔ تراژدی و تلخ حادثهٔ عاشوراست . (محاصره ، جنگ ، شهادت ، اسارت) . 💥نکته اینجاست که این مصائب تلخ را امام حسین و اهل بیت (ع) تحمل کردند تا مردم را هدایت کرده و از جهالت خارج کنند . 🔰آنها می‌خواستند روند تاریخ به گونه‌ای رقم بخورد که هر کدام از ما بتوانیم به اندازهٔ اهل بیت (ع) رشد فکری بکنیم و به مقام محمود برسیم . ⁉️آیا ما هیچ وظیفه‌ای نسبت به معصومین (ع) نداریم؟ 💥امّا مصیبت اعظم = حذف متخصص معصوم از رهبری جامعه بوده . ❌مصیبت اعظم ، از مصیبت عظیم بسیار تلختر است؛ اهل بیت (ع) آمدند ، کشته شدند و خداوند متعال آخرین فرستاده خویش را در غیبت قرار داد . 👈اینکه هر کدام از ما مستعد رشد تا رسیدن به مقام محمود هستیم ، امّا امام و هدایتگری در کنار ما نیست که ما را تا بینهایت رشد دهد ، جای انتقام و جبران کردن این حادثه را دارد . ✅فقط با برگرداندن متخصص معصوم بر سر جامعه این انتقام گرفته می‌شود. ⬅️حال تماشاچی بودن ، یک گناه عظیم است ، اینکه انسان رضایت داشته باشد که امام زمانش در این وضعیّت (آوارگی ، طردشدگی ،تک و تنها) بماند و حرکت و تلاشی در بر طرف کردن موانع ظهورش نکند ، در خسران است و مانند مردم کوفه مورد لعن قرار می‌گیرد . امام زمان عج: من از همه عالم مظلوم‌ترم
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⚫ کربلا نماد همه تاریخ - قسمت پایانی - بخش اول در زیارت عاشورا هم سلام و تکریم و تعظیم آمده است و هم لعن و نفرین، بعضی‌ها می‌گویند این لعن و نفرین سند قرآنی هم دارد؟ بله دارد، بسیار زیاد هم دارد... قرآن گروهی را سلام می‌دهد و بر گروهی لعن و نفرین می‌فرستد... آیات متعددی در قرآن راجع به سلام است «سَلامٌ‏ عَلى‏ إِبْراهِيمَ» (صافات/۱۰۹) «سَلامٌ‏ عَلى‏ مُوسى‏ وَ هارُون‏» (صافات/۱۲۰) «سَلامٌ‏ عَلى‏ نُوحٍ فِي الْعالَمِين‏» (صافات/۷۹)... سلام نام خداست «السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ‏ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ» (حشر/۲۳) یکی از اسماء خداوند سلام است... اهل بهشت به یکدیگر سلام می‌کنند «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» (واقعه/۲۶)... اما اهل جهنم به همدیگر نفرین می‌کنند «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» (اعراف/۳۸) یکدیگر را که می‌بینند پرخاش می‌کنند که این تو بودی که مرا گمراه کردی، اگر تو نبودی من مؤمن بودم «لَوْ لا أَنْتُمْ‏ لَكُنَّا مُؤْمِنِين‏» (سبأ/۳۱) اگر تو نبودی من مؤمن بودم، رفیقش در جوابش می‌گوید نخیر «بَلْ‏ لَمْ‏ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ» (صافات/۲۹) بلکه خودت ایمان نداشتی، ربطی به من ندارد، مستضعفین اهل جهنم می‌گویند خدایا این مستکبرین ما را گمراه کردند، عذابشان را دو برابر کن، خداوند می‌فرماید «لِكُلٍ‏ ضِعْف‏» (اعراف/۳۸) عذاب شما هم دو برابر است، چون اگر شما حمایت نمی‌کردید، اینها به قدرت نمی‌رسیدند... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى 🔸ادامه دارد ان‌شاءالله ✍️ حبیب‌الله یوسفی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⚫ کربلا نماد همه تاریخ - قسمت پایانی - بخش دوم 🔸اهل جهنم به هم لعنت می‌کنند، «کلما» یعنی بدون استثناء «كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها» هر کسی وارد جهنم می‌شود به او لعنت می‌کنند و او هم به آنها لعنت می‌کند... اما اهل بهشت به هم سلام می‌کنند «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» هر کسی وارد بهشت شود فرشتگان به او سلام می‌کنند «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ» (زمر/۷۳) می‌گویند سلام بر شما، داخل بهشت شوید که در آن جاویدان هستید «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ‏ رَبٍ‏ رَحِيمٍ» (یس/۵۸)... مسلمانان بر همدیگر حقی دارند، یکی از این حقوق سلام کردن است، شروع هر کلام و نوشته‌ای باید با سلام باشد... سلام نشانه تواضع است، کسی که سلام نمی‌کند متکبر است، سلام دوستی را محکم می‌کند، سلام یعنی من آرزوی سلامتی برای شما دارم، سلام دعوت به صلح است، سلام امید دهنده و نشاط آور است... سلام جلب رضای خداست، ادخال سرور است، کفاره گناهان است، تکبر زدایی است، ادب الهی است... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى 🔸ادامه دارد ان‌شاءالله ✍️ حبیب‌الله یوسفی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⚫ کربلا نماد همه تاریخ - قسمت پایانی - بخش سوم ❌ خداوند در قرآن به حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله می‌فرماید «وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» و ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻧﺰﺩ ﺗﻮ ﺁﻳﻨﺪ، ﭘﺲ ﺑﮕﻮ ﺳﻠﺎم ﺑﺮ ﺷﻤﺎ، ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺣﻤﺖ ﺭﺍ ﻣﻘﺮﺭ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ... ای پیامبر مسلمانان که نزد تو می‌آیند، به آنها سلام کن... یعنی اگر الآن هم کسی به زیارت مرقد مطهر پیامبر برود، حضرت به او سلام می‌کند، حتی اگر زائر نااهل باشد باز پیامبر بر او سلام می‌کند، خدا نا اهل را هم می‌بخشد «أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (انعام/۵۴) اگر همین مسلمان نااهل به سمت خدا بیاید، خدا او را می‌بخشد... در روایات آمده که سوار بر پیاده سلام کند، به بچه‌ها سلام کنید، پیامبر اکرم می‌فرمود من تا زنده هستم به بچه‌ها سلام می‌کنم، در طول حیات پر برکت حضرت پیامبر اکرم هیچ‌کس نتوانست در سلام کردن بر او پیشدستی کند، همیشه پیامبر اول سلام می‌کردند، حالا ما در سلام کردن هم گزینشی عمل می‌کنیم، نگاه می‌کنیم طرف مقابل‌مان چه کسی است، فقیر است، پولدار است، کوچک است، بزرگ است، بچه است.. وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى 🔸ادامه دارد ان‌شاءالله ✍️ حبیب‌الله یوسفی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ اَعْدائُهُمْ اَجْمَعینْ ⚫ کربلا نماد همه تاریخ - قسمت پایانی - بخش چهارم و آخر ❌ خداوند می‌فرماید سلام کن، کار نداشته باش چند سالش است، شهری است یا دهاتی، پولدار است یا فقیر، در هر حال تکبر نداشته باش و سلام کن... «السلام علیک یا أباعبدالله، ما بقیت و بقی اللیل و النهار» تا من هستم و تا شب و روز وجود دارد، سلام بر تو باد ای حسین... ❌ خوب حالا می‌رسیم به لعن و نفرین... در قرآن یک جا خداوند می‌فرماید نرم و ملایم حرف بزن، یک جا می‌فرماید با شدت و محکم حرف بزن «قَوْلًا لَيِّنا» (طه/۴۴) با مردم نرم حرف بزن... در مقابل «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم‏» (توبه/۷۳) با کفار با شدت و غلیظ حرف بزن... اگر با منافقین و افراد لجباز در کفر حرف می‌زنی «وَ اغْلُظْ عَلَيْهِم‏» با شدت حرف بزن، البته بدون توهین و بی‌احترامی... حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام هم با افراد منافق و ریاکار با شدت حرف می‌زنند «تباً لکم» خدا مرگتان بدهد «قُبْحاً لكُمْ‏» چهره‌تان زشت باد «يا اشباح‏ بلا ارواح» ای لاشه‌های بی‌روح «يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ‏ وَ لا رِجَالَ‏» ای مرد نماهای نامرد، خدا مرگتان بدهد... 🔸خداوند هم در قرآن می‌فرماید «تَبَّتْ‏ يَدا أَبِي لَهَبٍ وَ تَب‏» بریده باد دست ابولهب... حالا که ابولهب نیست، پس چرا الآن باید بگوئیم ای ابولهب دستانت بریده باد، برای آدمی که هزار و چهارصد سال پیش به درک واصل شده، اینجا منظور جسم ابولهب نیست، روش و سلوک ابولهب منظور است، الآن باید بگوئیم مرگ بر آمریکا، مرگ بر اروپا، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر خاندان منحوس سعودی... در زیارت عاشورا وقتی به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، سلام می‌کنیم، به یارانش هم سلام می‌کنیم «و علی الارواح التی حلت بفنائک» سلام بر آنهایی که در حمایت از تو جانشان را فدا کردند... «و لعن الله امة اسرجت و الجمت و تنقبت» و لعنت کند خدا کسی که اسبش را برای جنگ با حسین نعل زد، کسی که بدرقه کرد و کسی که حمایت کرد… تمام کسانی که در انجام یک گناه سهمی دارند خدا لعنتشان می‌کند، حضرت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله در مورد شراب ۱۰ گروه را لعنت می‌کند، کسی که به نیت شراب انگور و خرما می‌کارد، کسی که به نیت شراب خمره و شیشه درست می‌کند، کسی که با کامیون حمل می‌کند، کسی که می‌فروشد، کسی که می‌خرد، کسی که با شراب پذیرائی می‌کند، کسی که واسطه خرید و فروش می‌شود... وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى 🔸پایان بحث ✍️ حبیب‌الله یوسفی
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ 🔴 در روایتی از حضرت امام محمد باقر علیه السلام پرسیده شد که در روز عاشورا چگونه به همدیگر تسلیت بگوییم؟ حضرت فرمودند: بگوئید: "أعظَمَ اللهُ اجورَنا بمُصابِنا بِالحُسَینِ، وَ جَعَلَنا و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المَهدیِّ مِن آلِ مُحَمَّدٍ" خداوند اجر ما را به سبب مصیبتی که از حسین به ما رسیده بزرگ گرداند و ما و شما را از کسانی قرار دهد که در کنار ولی دم او، امام مهدی از خاندان محمد، به خونخواهی او برمی خیزند. 📚 محمد بن الحسن طوسی، مصباح المتهجّد و سلاح المتعبّد، صفحه ۷۷۲، فقه الشیعه، بیروت، چاپ اول
▪️شنیده ایم علامه ی امینی نویسنده ی کتاب الغدیر فرمودند: 🔸شب و روز ، برای سلامتی امام زمان صدقه دهید، چون قلبِ حضرت شان، اندوهناک جَدِّ غریب شان،حضرت سیدالشهداء علیه السلام است!... 🔸با خودم فکر می کنم: صدقه، برای سلامتی شما کم است!... ما، اگر زندگیمان را هم به طُفیلِ وجودی شما بدهیم، نمی توانیم گوشه ای از سایه ی سَر بودن تان را جبران کنیم!... جان "من بلاگردان تو"دوست نداریم برای لحظه ای، گُلِ وجودتان پژمرده گردد!... 🔸می گویند: دوست، به دردِ لحظه های سخت می خورد!... دردَت به جانم؛ صدقه سَرِ شما،جانم را هدیه می کنم!... و هر روز برایتان صدقه می دهم!... یک روز و دَه روز، بهانه است!... 🔅وارثِ تنهای بی نشانی ها!... 🏴آجرک الله یا صاحب الزمان فی مصیبه جدک الحسین(علیه السلام)!...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎥دعای دیشب ابوالفضل کوچولو برای بابای اسیرش، جانبازِ مدافع حرم محمدرضا نوری (ابوعباس) که بیش از ۴۵۰ روز است که اسیر شیطان بزرگ است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاریخ_به_افق_کربلا از مکه تا کربلا (روز دهم «عاشورا 1️⃣» محرم)
تاریخ_به_افق_کربلا از مکه تا کربلا (روز دهم «عاشورا 2️⃣» محرم)
هنگامِ خداحافظی از قامتِ عمه خمیده ست خدا رحم کند از تو آقا چه بگویم که نرنجد مادر... امروزت از رٱسِ بریده ست خدا رحم کند.... 😭😭
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس #پارت237 –آره راحیل جان تنهایی نری بهتره. نترس چیزی نیست.
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 همین که گفتم الو، صدای گریه‌ی‌ آرش در گوشم پیچید و بعد تند تند حرفهایی زد که شوکه شدم. حرفهایش را نمی‌توانستم باور کنم، گریه هایش خون به دلم کرد، انگار قلبم بیرون ازسینه ام می تپید، چطورممکن است. یعنی کیارش بدون این که بچه اش را ببیند رفت؟ پاهایم سست شد. ازدیوارگرفتم. اسرا کمکم کرد تا روی مبل بنشینم، مادر هم کنارم ایستاده بود و هراسان نگاهم می کرد. به خواست آرش گوشی را به مادر دادم. –الو...پسرم، چی شده؟ –یافاطمه الزهرا... مادر سعی می کرد با حرفهایش آرش را آرام کند. نمی دانم آرش چه می گفت که مادر جواب داد: –منم الان باهاش میرم، باشه، باشه... خداحافظ... مادر زیرلب می گفت، خدایاخودت بهشون صبربده و کمکشون کن... بعد شماره‌ایی را گرفت و شروع به صحبت کرد، فکر کنم سعیده بود. اشکهایم برای بیرون ریختن از هم سبقت می گرفتند. اسرا با بغض برایم آب اورد. بعداز چند دقیقه مادر امد کمکم کرد تا لباس بپوشم. –آرش گفت بریم خونشون وآروم آروم به مامانش بگیم... – مامان من نمی تونم، اون کیارش روخیلی دوست داشت...آرش همیشه می گفت چون کیارش بچه ی اول مامانمه، بیشتر دوستش داره. مادر اشکی را که روی صورتش بود راپاک کرد و گفت: –الهی من قربونت برم، دنیا همینه دیگه. اگه بخوای جلوی مادرشوهرت اینجوری کنی که اون همون اول بادیدن قیافه‌ی تو، پس میوفته... به سعیده گفتم بیاد ما رو ببره، سعی کن تااون موقع یه کم آرومتر باشی. می خواستم لباس مشگی بپوشم که مادر به خاطر مادر آرش نگذاشت. به اسراگفت: –مانتوی قهوه‌ایی رنگش رو بیار. سعیده با دیدنم بغلم کرد و گریه کردیم. بعد از کمی که آرام شدیم، سعیده رو به مادر گفت: –اینجوری میخواد بره اونجا؟ –راحیل، میخوای نریم؟ به آرش زنگ بزنم بگم نمی تونی؟ باشنیدن اسم آرش مصمم شدم، باید کاری که از من خواسته بود را انجام می‌دادم. اشکهایم را پاک کردم و گفتم: –نه مامان، می‌تونم. –بیا بشین توی ماشین تا اونجا تمرینهای کنترل ذهن روانجام بده. نشستم صندلی عقب، مادر به سعیده اشاره کردشیشه‌اش را بالا بدهد. بعد یک شال مشگی که می دانم به خاطر من آورده بود را چند لا کرد و گفت: –ببند روی چشمهات و سعی کن دراز بکشی. این تمرینات را بارها انجام داده بودم و خوب بلد بودم. باید نام یکی از صفات خدا را جلوی چشم هایم می‌آوردم و فقط به آن فکر می کردم، دراز کشیدم و این کار را انجام دادم. –مامان صدای ماشینها زیاده نمی تونم تمرکز بگیرم. مادر یک برگ دستمال کاغذی به دستم داد. –گوله کن بزارتوی گوشت و چندتانفس عمیق بکش. موقع نفس کشیدن قانونش رو یادت نره رعایت کنی. سعیده آرام گفت: –آدم یاد فیلمای جاسوسی میوفته، خاله حالا قانونش چیه؟ مادر هیسی گفت و آرام ترجواب داد: قفسه ی سینه اش نباید بالاپایین بره، شکمش روباید بالا پایین کنه. کاری که مادر گفته بود را انجام دادم ودوباره سعی کردم از نو شروع کنم. صداها خیلی کمترشد، این بارافکار منفی دست ازسرم برنمی داشتند، مدام پسشان میزدم ولی آنها سمج بودند، نفس عمیقی کشیدم. انگار مادر متوجه شد. –دخترم دوباره سعی کن، نبایدخسته بشی ها. دوباره سعی کردم، دوباره وَدوباره... احساس گرمای دستی باعث شد شال را از روی چشمهایم بردارم. مادر بود. –عزیزم رسیدیم. حالم بهتربود. متوجه‌ی ترمز ماشین نشده بودم. مادر به سعیده گفت: –خاله جان تو بشین توی ماشین هروقت زنگ زدم بیا بالا. زنگ آیفن را زدم. در باز شد و وارد شدیم. همین که مادرشوهرم جلوی در واحد امد بادیدن رنگ پریده اش جا خوردم. –سلام مامان جان، حالتون خوب نیست؟ مادرشوهرم جوابم را داد. با دیدن مادرم تعجب نکرد وگفت: –سلام خانم، چه عجب ازاین ورا؟ بفرمایید. بعداز سلام واحوالپرسی مادر هم سوال مرا تکرار کرد. مادر آرش گفت: –نه خوبم. فقط نمیدونم چرا یکی دوساعته خود به خود اضطراب گرفتم. با خودم گفتم حتما از خستگیه برم یه کم استراحت کنم، حالا رفتم دراز کشیدم، مگه خوابم میبره، دلم مثل سیروسرکه می جوشه، دیگه پاشدم باگلاب دست وصورتم روشستم و یکم خودم رو با کارخونه مشغول کردم تایکم بهترشدم. اتفاقا آرش زنگ زد گفت میایید. گفت میخواهید در مورد مراسم عقد مشورت کنید. با حرفهایش دلم برایش کباب شد و دوباره فکرکیارش به ذهنم حمله ور شد. سعی کردم خودم را کنترل کنم وگفتم: –ازخستگی مامان جان، شما خیلی کار می‌کنید. –نه بابا، من به کارعادت دارم، فکرم مشغول این مژگان وکیارشه، بیشترم نگران کیارشم، بچم دیشب اعصابش دوباره خرد بود. جلوی من هی میخواد آروم باشه، ولی من می‌فهمم. انگار کارش زیاده و کلا خیلی درگیره. بعد روکردبه مادر وگفت: –راستی حاج خانم واسه اعصاب چی خوبه؟ این پسرمن همش عصبیه، روزبه روزم بدترمیشه، بازنشم خوب تانمیکنه... ✍