eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
777 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
9.6هزار ویدیو
335 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيطانِ الرَّجيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ❌ استقبال از ماه مبارک رمضان 🔻...چه تعبير عجيبى دارد پيغمبر اكرم صلوات الله علیه و آله براى ماه مبارک رمضان؛ مى ‏فرمايد: «دُعيتُمْ فيهِ الى‏ ضِيافَةِ اللَّهِ»‏ شما در اين ماه به مهمانى خدا خوانده شده‏ ايد؛ 🔻در اين ماه، خدا ميزبان است و شما ميهمان. پس به اين مقياس بفهميد چقدر درهاى رحمت الهى در اين ماه باز است! 🔻مى ‏دانيد در رابطه ميزبان و ميهمان، اين ميزبان است كه شأن مهمان را گرامى مى‏ دارد. هر كسى وقتى مهمان يک آدم كريم شد، به دليل اين كه مهمان است، ميزبانْ او را گرامى مى‏ دارد. 🔻فقط كوشش كنيد كه لااقل بتوانيد به صورت يک مهمان بر سر سفره اين ميزبان وارد بشويد. 📚 مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(بیست گفتار) ؛ ج‏لد ۲۶؛ صفحه ۵۳۱ - با ویرایش جزئی 🌴 @dadhbcx 🌴
🔵 خاطره ای از دوران کودکی شهید مطهری در استقبال از ماه مبارک رمضان 🔻مرحوم پدر خودمان رضوان ‏اللَّه عليه، ما از بچگى اين را مى ‏ديديم كه از نظر ايشان آنچه كه مربوط به دين و مذهب بود در نهايت احترام بود؛ نماز يک حقيقت محترم بلكه محترمترين حقيقتها بود. 🔻ما حس مى‏ كرديم ماه رمضان‏ كه مى‏ آيد واقعاً يک امر قابل احترامى مى‏ آيد، يک امرى مى ‏آيد كه دارد استقبال مى‏‌شود، از ماه رجب و شعبان به استقبال مى‏‌رفتند يعنى مرتب روزه مستحبى مى‏ گرفتند؛ پيشواز مى ‏رفتند. پيشواز رفتن [يعنى‏] مهمانى دارد مى ‏آيد كه ما داريم استقبالش مى‏ كنيم. 🔻 آداب ماه رجب، آداب ماه شعبان و مستحبات اين دو ماه عمل مى‏ شد. معلوم بود كه به سوى يک امر بزرگ و خطير دارند مى ‏روند. اگر بچه يک ذره قابل باشد در او اثر مى‏ گذارد. 🔻 اگر در خانواده‏‌اى بچه حس كند كه پدر راستى را به دليل اينكه راستى است [ترک نمى‌‏كند و] دروغ اساساً به زبان اين پدر نمى‌‏آيد، او راستگو مى‏ شود. 🔻اما بچه ‏اى كه مى‏ بيند پدرش به خاطر كوچكترين منفعتى دروغ مى‏ گويد، اگر پدر يک ساعت بنشيند بگويد بچه جان دروغ نگو، او نمى‏ تواند بپذيرد. 📚 مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى؛ جلد ۲۷؛ صفحه ۴۷۴ - با ویرایش جزئی
❓چرا اکثر افراد سعی می کنند در طول ماه رمضان از انجام گناهان اجتناب کنند؟ 🌙باز دوباره ماه خوب خدا اومد و همه دعوت شدیم به یک مهمانی ویژه.خیلی از ماها هرچقد هم در طول سال سهل انگاری کردیم و بی توجه بودیم نسبت به گناهان کوچیک و بزرگی که انجام می دادیم وقتی ماه رمضون شروع می شه و روزه می گیریم به حرمت این ماه عزیز و حرمت روزه ای که مارو پاک می کنه از آلودگی هایی که در مدت یک سال در ما جمع شده سعی می کنیم بیشتر مراقب کارهامون باشیم 💫علاوه بر حرمت و قداست این ماه که حتی نفس کشیدن در هوای رمضان تسبیح است و برای ما صواب نوشته میشه حتی خوابیدن ما هم عبادته ؛ چیزی که باعث میشه ما مراقب اعمال مون باشیم و سمت گناه نریم تقویت اراده ای هست که به وسیله روزه داری برای ما حاصل میشه 🍰به اعتقاد روان شناسان یکی از راه های تقویت اراده کم خوری و پرهیز از پرخوری هست که خب روزه داری بهترین فرصت هست برای تمرین کم خوری 📈ماه رمضان یک روال جدید هست در زندگی ما که کمک می کنه عادت های بد رو کنار بگذاریم و عادت های خوب و جدید جایگزین کنیم. به اعتقاد روان شناسان برای تثبیت یک عادت جدید باید ۲۱ روز پشت سرهم اون کار رو انجام بدیم که از این لحاظ هم ماه رمضان فرصت بسیار خوبی هست برای کنار گذاشتن عادت های بد ♨️خیلی از ماها وقتی روزه داریم از دروغ گفتن و غیبت کردن پرهیز می کنیم اما متاسفانه رو گناه نمی دونیم. ❌بدحجابی یک عادت خیلی بده بیایم در طول ماه رمضون برای همیشه این عادت بد رو کنار بذاریم 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥 #قسمت_پنجاه_و_نهم حرمت مومن چند وقتی ازشون خبری نبود ... تا اینکه یکی
🔥 👣🔥 من عمل توئم . از بین ظلمت، شخصی که تمام وجودش آتش بود به من نزدیک می شد … قدش بلند بود و شعله های آتش در درونش به هم می پیچید و زبانه می کشید … نفسش پر از صدا و تنوره های آتش بود … از صدای نفس کشیدنش تمام وجودم به لرزه افتاد … توی چشم هام زل زد … به خدا وحشتی وجودم رو پر کرد که هرگز تجربه نکرده بودم … با خشم توی چشم هام زل زد و با صدای وحشتناکی گفت: از بیماری دخترت عبرت نگرفتی؟ … هنوز نفهمیدی که چه گناهی مرتکب شدی؟ … ما به تو فرصت دادیم. بیماری دخترت نشانه بود … ما به تو فرصت دادیم تا طلب بخشش کنی اما سرکشی کردی … ما به تو فرصت دادیم اما تو به کسی تعدی کردی که خدا هرگز تو رو نخواهد بخشید … از شدت ترس زبانم کار نمی کرد … نفسم بند اومده بود … این شخص کیه که اینطور غرق در آتشه … هنوز از ذهنم عبور نکرده بود که دوباره با خشم توی چشم هام نگاه کرد… من عمل توئم … من مرگ توئم … و دستش رو دور گلوم حلقه کرد … حس می کردم آهن مذاب به پوستم چسبیده … توی چشم هام نگاه می کرد و با حالت عجیبی گلوم رو فشار می داد … ذره ذره فشار دستش رو بیشتر می کرد … می خواستم التماس کنم و اسم خدا رو ببرم ولی زبانم تکان نمی خورد … . با حالت خاصی گفت: دهان نجست نمی تونه اسم پاک خدا رو به زبون بیاره … . زبانم حرکت نمی کرد … نفسم داشت بند میومد … دیگه نمی تونستم نفس بکشم … چشم هام سیاه شده بود … که ناگهان از بین قلبم برای یک لحظه تونستم خدا رو صدا بزنم … خدا رو به حرمت اهل بیت پیامبر قسم دادم که یه فرصت دوباره بهم بده تا جبران کنم … گلوم رو ول کرد … گفت: لایق این فرصت نبودی. خدا به حرمت نام فاطمه زهرا این فرصت رو بهت داد … . . از خواب پریدم … گلوم به شدت می سوخت و درد می کرد … رفتم به صورتم آب بزنم که اینو دیدم … . گریه اش شدت گرفت … رد دستش دور گلوم سوخته بود … مثل پوستی که آهن گداخته بهش چسبونده باشن … جای انگشت ها و کف دست کشیده ای، روی پوستش سوخته بود … . جلوی همه خودش رو پرت کرد روی دست و پای من … قسم می داد ببخشمش … . . حاج آقا بلند شد خطبه نماز جمعه رو بخونه … بسم الله الرحمن الرحیم … ان اکرمکم عندالله اتقکم … به راستی که عزیزترین شما در نزد خدا، باتقواترین شماست … و صدای گریه جمع بلند شد … ... نویسنده:
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🔥 #رمان_فرار_از_جهنم 👣🔥 #قسمت_شصتم من عمل توئم . از بین ظلمت، شخصی که تمام وجودش آتش بود به من ن
🔥 👣🔥 تو کی هستی؟  . این بار توی مراسم خواستگاری، حاج آقا هم باهام اومد … خواسته بودم چیزی در مورد علت اون اتفاق به حسنا نگن… نمی خواستم روی تصمیمش تاثیر بزاره … حقیقت این بود که خدا به من لطف داشت اما من لایق این لطف نبودم… . رفتیم توی حیاط تا با هم صحبت کنیم … واقعا برام سخت بود اما اون حق داشت که بدونه … . همه چیز رو خلاصه براش گفتم … از خانواده ام، سرگذشتم، زندان رفتنم و … حرفم که تموم شد هنوز سرش پایین بود … بدجور چهره اش گرفته بود … سکوت عمیقی بین ما حاکم شد … اونقدر عمیق و طولانی که کم کم داشت گریه ام می گرفت … سرش رو آورد بالا و گفت: الان کی هستید؟ … یه تعمیرکار که داره درس می خونه بره دانشگاه … سرم رو پایین انداختم و ادامه دادم … البته هنوز دبیرستان رو تموم نکردم … - خانواده انتخاب ما نیست … پدر و مادر انتخاب ما نیست … خودتون کی هستید؟ … الان کی هستید؟ … . تازه متوجه منظورش شدم … یه نفر که سعی می کنه، بنده خدا باشه و تمام تلاشش رو می کنه تا درست زندگی کنه … دوباره مکثی کرد و گفت: تا وقتی که این آدم، تلاشش رو می کنه؛ جواب منم مثبته … از خوشحالی گریه ام گرفته بود … قرار شد یه مراسم ساده توی مسجد بگیریم و بعدش بریم ماه عسل … من پول زیادی نداشتم … البته این پیشنهاد حسنا بود … . چند روز بعد داشتیم لیست دعوت می نوشتیم … مادر حسنا واقعا خانم مهربانی بود … همین طور که مشغول بودیم یا تعجب پرسید: شما جز حاج آقا و خانواده اش، و خانواده حنیف هیچ دعوتی دیگه ای نداری؟ … ... نویسنده:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️بنام خداوند پیوند دهنده قلبها 💐همزمان با حلول ماه مبارک رمضان 🌙 گروه سنگر عفاف و تربیت تقدیم میکند: ✳️ بخش دوم از سلسله نشست های «سبک زندگی اسلامی» جلسه 3⃣2⃣ 📝تدریس و هم خوانی کتاب سراج الشیعه فی آداب الشریعه 🎙ارائه دروس 👤استاد مهدی 🕰 زمان سه شنبه 1400/1/24 ⏳ساعت 22 برنامه هفتگی استاد مهدی: ✅1- گروه شمیم ظهور: پرسش و پاسخ آزاد مذهبی؛ یکشنبه ها ✅2- گروه بصیرت و روشنگری: خودسازی و ماه مبارک رمضان؛ دوشنبه ها 💠3- گروه عفاف و تربیت: سلسله نشستهای آداب زندگی (جلسه اخلاق)؛ سه شنبه ها 💐دوستان خودرا دعوت کنید. 💠ابر گروه سنگرعفاف و تربیت https://eitaa.com/joinchat/165347352C53bc466033
راه‌های مدیریت کنترل فرزندان در فضای مجازی 📲 سپری کردن بیش از حد وقت در فضای مجازی، می‌تونه آسیب‌های جبران ناپذیری به جسم، روان و روابط شما وارد کنه، پس حتما در طول روز زمان مناسبی رو به ارتباط با اعضای خانواده، دوستان، مطالعه کتاب و بازی‌های خانگی اختصاص بدید تا سالم و شاداب‌تر زندگی کنید.
کودک وقتی مانعی دربرابر خواسته هایش می بیند خشمگین می شود. کمک کنید خشم کودکتان خالی شود بالشت بدید بهش مشت بزنه کاغذ بدید پاره پوره کنه پاهاشو بکوبه زمین حتی خودشم زد بزنه ولی اجازه ندهید شمارو بزنه خشمش که خالی شد خوب میشه ولی اگر تسلیم خشمش شدید یاد میگیرد تمام خواسته هایش را با خشم بگیرد حتی درآینده باهمسرش به مشکل می خورد.