eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
789 دنبال‌کننده
19هزار عکس
9.4هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
☝️کلام شهید سردار شهید رحیم آنجفی:خواهرم حجاب تو سنگر توست،تو از داخل حجاب... #پویش_حجاب_فاطمے
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
⚠️بدتر از سر بریدن ۱۰۰ عالم 💢تعبیر آیت‌الله شاه‌آبادی (استاد بزرگ امام خمینی) در مورد کشف حجاب رضاخانی: ⚫️اگر رضاخان سر ۱۰۰ روحانی را می‌برید و اعدام می‌کرد، این‌چنین لطمه به دین نمی‌خورد که با کشف حجاب لطمه به دین خورد؛ کشف حجاب با پایه‌های دین که حیا و عفت است مبارزه می‌کند و قوام دین که بر حیا و عفت است با کشف حجاب از دست می‌رود و قصد رضاخان از بی‌حجابی و رواج پدیده بی‌حجابی از بین بردن دین است... 📚منبع: http://yon.ir/mcCyA ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻پ.ن: افراد فعال در زمینه صیانت از فرهنگ حجاب و کانال هایی که به پیوسته اند، این را بدانند وارد جهادی شده اند که برتر از دفاع از جان یکصد عالم دین است. در این هیاهوهای فضای حقیقی و مجازی، خداوند به شما توفیق برترین جهادها را داده است ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ برای چندمین سال پیاپی رهبری عزیز شعار سال رو با موضوعات مربوط به اقتصاد و توان داخلی انتخاب میکنند که نشان از اهمیت بالای اون داره، مدیران زیر مجموعه رهبری مثل سپاه و ارتش و آستان قدس و... بهش عمل کردند و نتیجه ش شد پیشرفت های بزرگ در زمینه های مختلف. 🔺حضرت آقا دیشب فرمودند در سال ۹۷ فقط مردم به شعار سال اهمیت دادند و این یعنی مسئولین اقتصادی نه...! آقایان ، ، و علی ، دیدگاه خودتون رو اصلاح کنید و همراه تولیدکنندگان و جوانان با استعداد باشید و دست از نگاه به و تحمیل دوباره ی قراردادها و لوایح خسارت بار و سیاستهای اشتباه بردارید. سالهای قبل که به شعارهای اقتصادی سال بی اهمیت بودید حداقل در گام دوم انقلاب از رونق تولید و خودکفایی، حمایت جدی بکنید.
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🎆 رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۶ 🌹 ایمان واقعی 🔹علی سکوت عمیقی کرد ... - هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتی
🌌 رمان شب ۱۷ "ثبات قدم" 🔹مثل ماست کنار اتاق وا رفته بودم ... نمی تونستم با چیزهایی که شنیده بودم کنار بیام ... 🔸نمی دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت ... تنها حسم شرمندگی بود ... از شدت وحشت و اضطراب، خیس عرق شده بودم ...😰 🔸چند لحظه بعد، علی اومد توی اتاق ... با دیدن من توی اون حالت حسابی جا خورد ... 🌷 سریع نشست رو به روم و دستش رو گذاشت روی پیشونیم ... - تب که نداری؟ ترسیدی این همه عرق کردی ... یا حالت بد شده؟😥 بغضم ترکید ... نمی تونستم حرف بزنم ... خیلی نگران شده بود ... - هانیه جان ... می خوای برات آب قند بیارم؟ ... 🔸 در حالی که اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... سرم رو به علامت نه، تکان دادم ... - علی ... - جان علی؟ ... - می دونستی چادر روز خواستگاری الکی بود؟ 😢 لبخند ملیحی زد ... چرخید کنارم و تکیه داد به دیوار ... - پس چرا؟ چرا باهام ازدواج کردی و این همه سال به روم نیاوردی؟😓 - یه استادی داشتیم ... می گفت زن و شوهر باید جفت هم و کفو هم باشن تا خوشبخت بشن ... 🌷 من، چهل شب توی نماز شب از خدا خواستم ... خدا کفو من و جفت من رو نصیبم کنه و چشم و دلم رو به روی بقیه ببنده ...☺️ سکوت عمیقی کرد ... - همون جلسه اول فهمیدم، به خاطر عناد و بی قیدی نیست ... تو دل پاکی داشتی و داری ... مهم الانه ... کی هستی ... چی هستی ... و روی این انتخاب چقدر محکمی... 🔸 و گرنه فردای هیچ آدمی مشخص نیست ... خیلی ها حزب بادن ... با هر بادی به هر جهت ... مهم برای من، تویی که چنین آدمی نبودی ... 🔸راست می گفت ... من حزب باد و ... بادی به هر جهت نبودم ... اکثر دخترها بی حجاب بودن ... منم یکی عین اونها... 🔹 اما یه چیزی رو می دونستم ... از اون روز ... علی بود و چادر و من...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 استاد پناهیان. 🔹یهودیا تو اتوبوس هاشون بین زن و مرد پرده میکشن و برای جوامع مسلمان نسخه عریان شدن میپیچن... 🔹چون خوب میدونن فرهنگ برهنگی چه بلایی سر جوامع میاره... ➖➖➖➖➖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#رهبری پــ🇮🇷ــرچم به دست توستـــ😍،جمــ+ــع است خاطرم😇 با تو مهــــم نیست،حــرف و حدیث ها❣ حضـــرت ‌دلـــ❤️ــبر😘ی #پشــتم‌به‌آقـــام‌گـــرمه #جــانـم‌فــدای‌رهبــــرم
🌸🌸🌸🌸🌸  🌸بـــــانو .....  روزهای عجیبی است ... زمانه الک برداشته و سخت درحال الک کردن است.. لحظه ای هم صبر نمی کند ! یک روز چــــــادر را الک کرد و امروز دارد چادری ها را الک میکند! بانــــــوی چــــادری دانه های الک زمانه ، ریـــــــز است  مبادا حیا و عفت و نجابت الک شود  و تو بمانی و یک پارچه ی مشکی... #پویش_حجاب_فاطمے
 سیره و روش زندگانی زینب کبری(س) در خود حاوی شاخص‌ها و عناصری است که نه تنها برای جامعه زنان، بلکه قاطبه مردان نیز نیازمند آن ویژگی و خصوصیات برتر انسانی و اخلاقی هستند. زندگی سیاسی و اجتماعی زینب کبری(س) به گونه‌ای است که در بردارنده‌ی درس‌های آموزنده و انسان سازی برای تمام انسان‌ها است. در این نوشتار به گوشه‌هایی از شاخص‌های برتر سیاسی و اجتماعی زینب کبری(س) اشاره خواهیم کرد. شاخص عبودیت و بندگی حق تعالی: در رأس ویژگی و خصوصیات دینی و اخلاقی زینب کبری(س) می‌بایست، عبودیت و بندگی زینب را سرلوحه کارها قرار داد، آنچه از فلسفه خلقت در آیات قرآن استفاده می‌شود، اهمیت و ارزش عبودیت حق تعالی در زندگی است؛ کما اینکه باری تعالی در این خصوص می‌فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛ من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند(و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!»، با نگاهی اجمالی در سیره زینب کبری(س) بخصوص در واقعه عاشورا متوجه می‌شویم، در آن شرایط بحرانی و آشوب، بخصوص بعد از جنایتی که بر خاندان عصمت و طهارت روا شد و زینب کبری(س) به اسارت برده شد، ایشان ذره‌ای در انجام تکالیف دینی خود کوتاهی نکردند. نقل شده است امام سجاد (ع) که فرموند: «إِنَّ عَمَّتِی زَیْنَبَ کَانَتْ تُؤَدِّیَ صلواتها مِنْ قِیَامٍ، الْفَرَائِضُ وَ النَّوَافِلِ عِنْدَ سَیْرُ الْقَوْمِ بِنَا مِنَ الْکُوفَةِ إِلَى الشَّامِ، وَ فِی بَعْضِ الْمَنَازِلِ کَانَتْ تُصَلِّیَ مِنْ جُلُوسٍ. فَسَأَلْتُهَا عَنْ سَبَبِ ذَلِکَ ؟ فَقَالَتْ: أُصَلِّی مِنْ جُلُوسٍ لِشِدَّةِ الْجُوعِ وَ الضَّعْفِ مُنْذُ ثَلَاثِ لَیَالٍ ، لِأَنَّهَا کَانَتْ تُقْسَمُ مَا یُصِیبُهَا مِنَ الطَّعَامَ عَلَى الْأَطْفَالِ، لِأَنَّ الْقَوْمَ کَانُوا یَدْفَعُونَ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنَّا رَغِیفاً وَاحِداً مِنَ الْخُبْزِ فِی الْیَوْمِ وَ اللَّیْلَةِ»؛ عمه‌ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهاى واجب و مستحب را اقامه مى‌نمود و در بعضى منازل نشسته نماز می‌گزارد! سؤال شد چرا نشسته نماز می‌خواند؟ امام فرمود: نماز نشسته بخاطر شدت گرسنگی و ضعف در سه شبانه روز بود. و ایشان طعام خود را بین اطفال تقسیم می‌کرد، چون مقدار غذایی که دشمنان می‌دادند، یک قرص نان برای هر نفر در طول شبانه روز بوده است.» اوج این بندگی را می توان در شب عاشورا مشاهده کرد، حادثه عاشورا واقعه‌ای نیست که انسان عادی به راحتی بتواند تاب و تحمل مصیبت و اضطراب آن را داشته باشد، با این حال در منابع روایی در خصوص بندگی زینب کبری(س) در آن شب پر اضطراب از فاطمه بنت الحسین(ع) این چنین نقل شده است: «عمه‌ام زینب در تمام شب عاشورا در محراب خویش ایستاده و به پروردگارش استغاثه می‌کرد. در آن شب هیچ یک از ما نخوابید و صدای ناله ما قطع نشد.» شاخص صبر و استواری: از جمله ویژگی‌هایی که هر انسان مسلمان، باید آن را زیبنده زندگی خود کند، شاخص صبر و استقامت است. صبر بر آرمان‌ها و ارزش‌های دینی و اسلامی از جمله زیباترین و با ارزش‌ترین ویژگی‌هایی است که به زندگی انسان رنگ و بوی قرآنی و الهی می‌بخشد. خدای متعال در قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) و یارانش را این چنین به صبر و استقامت رهنمود ساخته است: «فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ وَ لا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ؛ پس همانگونه که فرمان یافته‌اى، استقامت کن و همچنین کسانى که با تو بسوى خدا آمده‌اند(باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام می‌دهید مى‌بیند!» بنابراین، بی‌شک زینب کبری(س) یکی از بارزترین و برجسته‌ترین اسوه‌های صبر و شکیبابی در مسیر پایبندی بر اصول و ارزش‌های دینی و اسلامی است. نمونه‌ای از صبر زینبی(س) را می‌توان در مجلس ابن زیاد مشاهده کرد، زمانی که با کینه و نیش زبان خطاب به زینب کبری(س) گفت: «کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِک؛ کار خدا را با برادر و خانواده‌ات چگونه یافتی؟» حضرت زینب(س) با آرامش و متانت کامل فرمودند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا؛ جز زیبایی چیزی ندیدم.» شجاعت و جرأت: از جمله شاخص‌ترین ویژگی‌های زینب کبری(س) که آن نیز در واقعه عاشورا به ظهور رسید، شجاعت و قهرمانی زینب کبری(س) است، این بانوی با فضیلت با وجود اسیر بودن، نه تنها در مقابل سربازان سفّاک و حیوان صفت ابن زیاد، هیچ گاه سستی و ترس به خود راه نداد، بلکه در مجلس ابن زیاد نیز با شجاعت غیر قابل توصیفی خطاب به آن ملعون این چنین فرمودند: «وَ لَئِنْ جَرَّتْ عَلَیَّ الدَّوَاهِی مُخَاطَبَتَکَ إِنِّی لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ وَ أَسْتَعْظِمُ تَقْرِیعَکَ وَ أَسْتَکْثِرُ تَوْبِیخَکَ لَکِنَّ الْعُیُونَ عبْرَى وَ الصُّدُورَ حَرَّى أَلَا فَالْعَجَبُ کُلُّ الْعَجَبِ لِقَتْلِ حِزْبِ اللَّهِ النُّجَبَاءِ بِحِزْبِ الشَّیْطَانِ الطُّلَقَا
ءِ فَهَذِهِ الْأَیْدِی تَنْطِفُ مِنْ دِمَائِنَا وَ الْأَفْوَاهُ تَتَحَلَّبُ مِنْ لُحُومِنَا؛ گرچه پیشامدهاى ناگوار روزگار، مرا به سخن گفتن با تو کشانده، ولى در عین حال ارزش تو از نظر من ناچیز و سرزنشت بزرگ و ملامتت بسیار است، ولى چه کنم که چشم‌ها پر اشک و سینه‌ها سوزان است، که افراد نجیب حزب خدا، در جنگ با احزاب شیطان، که بردگانِ آزاد شده بودند، کشته می‌‌شوند و خون ما از سرپنجه‌هاى شما مى‌ریزد و گوشت‌هاى ما از دهن‌هاى شما بیرون مى‌افتد. از این رو، عبودیت و بندگی باری تعالی، شجاعت و دلاوری، صبر و استقامت از جمله زیباترین شاخص‌های اخلاقی هستند، که می‌توانند در سخت‌ترین شرایط انسان را به خوبی یاری کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌌 رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۷ "ثبات قدم" 🔹مثل ماست کنار اتاق وا رفته بودم ... نمی تونستم با چیزهایی ک
🌠 رمان شب ۱۸ 💢 علی مشکوک میزنه! 🔸 من برگشتم دبیرستان ... زمانی که من نبودم، علی از زینب نگهداری می کرد. حتی بارها بچه رو با خودش برده بود حوزه ... هم درس می خوند، هم مراقب زینب بود ... 🔹سر درست کردن غذا، از هم سبقت می گرفتیم😋🍟 🍳 من سعی می کردم خودم رو زود برسونم ... ولی عموم مواقع که می رسیدم، غذا حاضر بود! دست پختش عالی بود ... حتی وقتی سیب زمینی پخته با نعناع خشک درست می کرد 🍟 🔸واقعا سخت می گذشت خصوصا به علی ... اما به روم نمی آورد ... 🔹طوری شده بود که زینب فقط بغل علی می خوابید ... سر سفره روی پای اون می نشست و علی دهنش غذا میذاشت ... صد در صد بابایی شده بود ... 😌 گاهی حتی باهام غریبی هم می کرد ... 🔹زندگی عادی و طلبگی ما ادامه داشت ... تا اینکه من کم کم بهش مشکوک شدم!!!😒 🔹 حس می کردم یه چیزی رو ازم مخفی می کنه! هر چی زمان می گذشت، شکم بیشتر به واقعیت نزدیک می شد ... مرموز و یواشکی کار شده بود... منم زیر نظر گرفتمش ... 🔹یه روز که نبود، رفتم سر وسایلش ... همه رو زیر و رو کردم... حق با من بود ... داشت یه چیز خیلی مهم رو ازم مخفی می کرد ... 🔸شب که برگشت ... عین همیشه رفتم دم در استقبالش ... اما با اخم!! 🔹یه کم با تعجب بهم نگاه کرد ... زینب دوید سمتش و پرید بغلش ... همون طور که با زینب خوش و بش می کرد و می خندید ... زیر چشمی بهم نگاه کرد ... - خانم گل ما ... چرا اخم هاش تو همه؟ 😊 🔹چشم هام رو ریز کردم و زل زدم توی چشم هاش ... - نکنه انتظار داری از خوشحالی بالا و پایین بپرم؟ ...😒 حسابی جا خورد و زینب رو گذاشت زمین...
🔴 پناهیان: آمریکا در عراق از «داعش» و در ایران از «اصلاح‌طلب‌ها» حمایت می‌کند ‼️حجت‌الاسلام پناهیان گفت: وقتی شما می‌بینید که تولیدکنندگان تروریست داعشی رسماً از کسی حمایت می‌کنند ولی قبول نمی‌کنید که «نباید به او رأی داد»، دیگر خدا چطور باید در امتحانات و فتنه‌های آخرالزمان به ما کمک کند؟!؟ ➖➖➖➖➖
🍎🍯 چای پوست سیب با عسل ✅ بهترین نوشیدنی آرامبخش برای اعصاب دم کردن پوست #سیب درختی و نوشیدن آن با #عسل بهترین دارو برای تسکین اعصاب متشنج است و همچنین برای پوست نیز مفید می‌باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از افتخارات جمهوری اسلامی
💠مقدس تر از ردای علما 💢یکی از خانمهای فعال در دارالقرآن اصفهان، در دیدار با آیت‌الله صافی گلپایگانی اجازه خواست تا عبای ایشون رو ببوسد. آیت‌الله صافی پرسیدند چرا؟ عرض کرد چون عبای شما مقدس است. آیت‌الله صافی گفتند می‌خواهی مقدس تر از عبای خودم رو نشان بدهم تا ببوسیدش؟ بعد گفتند چادر خودتان رو ببوسید که مقدس از عبای من است. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پویشی مقدس برای صیانت از فرهنگ حجاب
#کلکم_راع_وکلکم_مسئول 💢روز سوم فروردین سالروز شهادت شهید امر به معروف #شهید_علی_خلیلی بود. با ذکر صلواتی شهید را یاد کنیم و همه از آمران ِ‌به‌ معروف ‌و ناهیان ِ‌از‌ منکر باشیم 🔹نشڔ #حداکثرے در #ثواب این ڪار #سهیم باشیم #پویش_حجاب_فاطمے
دوستان وگرامییان به کمک سیل زده هابشتابیم. لطفا به هرشکل ممکن اطلاع رساني ونشر بدین. به کمک نیازمندان بشتابیم ▪️🔰▪️🔰▪️🔰▪️🔰▪️🔰▪️🔰▪️🔰 توجه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇توجه هو الرزاق⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜هوالرزاق لَن تَنالُواالبِر حتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید یاران گرامی نیازمندان آبرومند چشم انتظار کمکهای شما عزیزان هستند در این ماهای پایانی سال به کمک نیازمندان بشتابید ما واسطه خیر شماییم به دست ان شاالله بحق آبروی زهرای مرضیه خداوند دست یاری کنندگان را در محشر در دستان مادر اهل بیت بی بی دوعالم قرار دهد نیت کنید و به حب فاطمه زهرا سلام الله علیها هرقدر میتوانید کمک کنید 🌾شماره کارت 6063731047873121 🌴بانک قرض‌الحسنه مهر ایران بنام سیدمحمدموسوی نژاد اجرتان با زهرای مرضیه علیها سلام جهت عضویت http://eitaa.com/joinchat/239534098Cc921de0b4b👈
دوستان وگرامییان به کمک سیل زده هابشتابیم. لطفا به هرشکل ممکن اطلاع رساني ونشر بدین. به کمک نیازمندان بشتابیم ▪️🔰▪️🔰▪️🔰▪️🔰▪️🔰▪️🔰▪️🔰 توجه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇توجه هو الرزاق⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜هوالرزاق لَن تَنالُواالبِر حتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید مگر از آنچه دوست دارید انفاق کنید یاران گرامی نیازمندان آبرومند چشم انتظار کمکهای شما عزیزان هستند در این ماهای پایانی سال به کمک نیازمندان بشتابید ما واسطه خیر شماییم به دست ان شاالله بحق آبروی زهرای مرضیه خداوند دست یاری کنندگان را در محشر در دستان مادر اهل بیت بی بی دوعالم قرار دهد نیت کنید و به حب فاطمه زهرا سلام الله علیها هرقدر میتوانید کمک کنید 🌾شماره کارت 6063731047873121 🌴بانک قرض‌الحسنه مهر ایران بنام سیدمحمدموسوی نژاد اجرتان با زهرای مرضیه علیها سلام جهت عضویت http://eitaa.com/joinchat/239534098Cc921de0b4b👈
🌼🍃در سال ۹۷، آبروی ملت، انقلاب و نظام افزایش پیدا کرد.
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز ۱۸ 💢 علی مشکوک میزنه! 🔸 من برگشتم دبیرستان ... زمانی که من نبودم، علی از
آل یاسین: 🌌 رمان شب 19 هم راز علی 🔺حسابی جا خورد و خنده اش کور شد ... زینب رو گذاشت زمین ... - اتفاقی افتاده؟ ...😢 رفتم تو اتاق، سر کمد و علی دنبالم ... از لای ساک لباس گرم ها، برگه ها رو کشیدم بیرون ... - اینها چیه علی؟ ...😒⁉️ رنگش پرید ... - تو اونها رو چطوری پیدا کردی؟ ...😢 - من میگم اینها چیه؟ ... تو می پرسی چطور پیداشون کردم؟😤 🔷 با ناراحتی اومد سمتم و برگه ها رو از دستم گرفت ... - هانیه جان؛ شما خودت رو قاطی این کارها نکن ...☺️ 💢 با عصبانیت گفتم ... یعنی چی خودم رو قاطی نکنم؟😤 می فهمی اگر ساواک شک کنه و بریزه توی خونه مثل آب خوردن اینها رو پیدا می کنه ... بعد هم می برنت داغت می مونه روی دلم ... 💔 🔺نازدونه علی به شدت ترسیده بود ... اصلا حواسم بهش نبود... اومد جلو و عبای علی رو گرفت ... بغض کرده و با چشم های پر اشک خودش رو چسبوند به علی ... با دیدن این حالتش بدجور دلم سوخت ... بغض گلوی خودم رو هم گرفت...😓 🔷خم شد و زینب رو بغل کرد و بوسیدش ... چرخید سمتم و دوباره با محبت بهم نگاه کرد ... اشکم منتظر یه پخ بود که از چشمم بریزه پایین! - عمر دست خداست هانیه جان ... اینها رو همین امشب می برم ... شرمنده نگرانت کردم...دیگه نمیارمشون خونه...زینب رو گذاشت زمین و سریع مشغول جمع کردن شد...حسابی لجم گرفته بود... 😤 - من رو به یه پیرمرد فروختی؟ 😒 خنده اش گرفت ... رفتم نشستم کنارش ... - این طوری ببندی شون لو میری ... بده من می بندم روی شکمم ... هر کی ببینه فکر می کنه باردارم ... - خوب اینطوری یکی دو ماه دیگه نمیگن بچه چی شد؟ ⁉️😊 خطر داره ... نمی خوام پای شما کشیده بشه وسط ... توی چشم هاش نگاه کردم ... - نه نمیگن ... واقعا دو ماهی میشه که باردارم ...😊❣️