eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
771 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
336 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ راز دریافت تقدیرات عالی در شب قدر، شناختِ است... 🌟 شناختِ قدرِ خودت !
۲ ، مقصود نیست .... اگه قلبت، تونست از دل جوشن کبیر، به هدف برسه، به عالی ترین تقدیرِ قدر، دست پیدا کردی ...
۳ 🌙 قدرشناسی در قَدر ختم می شود به سه جاده ی ؛ توحید، نبوت و ولایت .... دیگر محال است دست از خدا و نبی و ولی، برداری!
۴ درست وقتی که به قدرشناسی رسیدی؛ می فهمی، دیگه تنهایی نمی تونی جلوتر بری ... 👈بااااید یه نفر باشه، که تمامِ روح تو رو بشناسه و به سمت هدف، هدایتت کنه ...
از جمله عوارض بدحجابی 👈کاهش تمایل جوانان به ازدواج ❌وقتی جوانها هر روز در جامعه با انواع مدل‌ها و خانم‌‌های بدحجاب، رو به رو بشوند ... و بتوانند با کمترین هزینه و بدون تعهد، نیازهای جنسی‌ خود را تامین کنند ...⚡️ دیگر زیر بار مسئولیت‌های ناشی از ازدواج و پدر شدن نمی روند و ترجیح می دهند که با تشکیل خانواده، خودشان را محدود نکنند!! 📚 منبع: احمدی، حجاب و عفاف زینت زن، ص۱۰۹ #پویش_حجاب_فاطمے
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ قابل توجه مسئولان فضای مجازی ▪️ببینید دشمنان تا چقدر فضای مجازی را #جدی گرفتند و خیلی از شما هاهمچنان #فقط بفکر مهندسی ... هستید!
8.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 سِرّ دل ➕ ماجرای دختری که در بهشت همنشین پیامبران شد! #تصویری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فضایل امام علی ع ...مبلغ باشید... حجت الاسلام محسن قرایتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌠 رمان شب #بدون_تو_هرگز 71 "غریبِ آشنا..." 🇮🇷 بعد از چند سال به ایران برگشتم ... 🌺 سجاد ازدواج
🎆 رمان شب 72 " شبیه پدر " ❤️ دستش بین موهام حرکت می کرد ... و من بی اختیار، اشک می ریختم ...😭 ⭕️ غمِ غربت و تنهایی ... فشار و سختی کار ... و این حس دورافتادگی و حذف شدن از بین افرادی که با همه وجود دوست شون داشتم... 🔸– خیلی سخت بود؟... 🔹– چی؟... 🔸– زندگی توی غربت... ❇️ سکوتِ عمیقی فضا رو پر کرد ... قدرتِ حرف زدن نداشتم ... و چشم هام رو بستم ... حتی با چشم های بسته ... نگاهِ مادرم رو حس می کردم... 🌷–خیلی شبیه علی شدی ... اون هم، همه سختی ها و غصه ها رو توی خودش نگه می داشت ... بقیه شریکِ شادی هاش بودن ... حتی وقتی ناراحت بود می خندید ... که مبادا بقیه ناراحت نشن... 🌺 _ اون موقع ها ... جوون بودم ... امّا الان می تونم حتی از پشتِ این چشم های بسته ... حس دختر کوچولوم رو ببینم ... ❣ 🔵 ناخودآگاه ... با اون چشم های خیس ... خنده ام گرفت ... دختر کوچولو... ☺️ چشم هام رو که باز کردم ... دایسون اومد جلوی نظرم ... با ناراحتی، دوباره بستم شون... 😔 –کاش واقعاً شبیه بابا بودم ... اون خیلی آروم و مهربون بود... چشمِ هر کی بهش می افتاد جذبِ اخلاقش می شد ... 💢 _ ولی من اینطوری نیستم ... اگر آدم ها رو از خدا دور نکنم ... نمی تونم اونها رو به خدا نزدیک کنم ... من خیلی با بابا فاصله دارم و ازش عقب ترم ... خیلی... 🔸 سرم رو از روی پای مادرم بلند کردم و رفتم وضو بگیرم ... اون لحظات، به شدت دلم گرفته بود و می سوخت ... دلم برای پدرم تنگ شده بود ... و داشتم کم کم از بین خانواده ام هم حذف می شدم ... علتِ رفتنم رو هم نمی فهمیدم ... و جوابِ استخاره رو درک نمی کردم... 🌹🍃🌹🍃🌹🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشتیاق حضرت علی(ع) برای شهادت در راه خدا و پیش بینی پیامبر(ص) درباره شهادت ایشان... استاد رحیم پور ازغدی