eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
772 دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
9.9هزار ویدیو
336 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا اگر نعمت را شکر‌ کنیم، نعمت ما زیاد می‌شود؟ 🔰
38.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹گفت و گوی استاد در جمع زائران (قسمت اول) رابطه اربعین با تربیت فرزند؟ ✅ اربعین رو اگه کسی بفهمه، پیاده روی اربعین رو لطف بزرگ خدا می‌دونه که بار ولایی تربیت کردن بچه‌هامون رو صد برابر سبک کرده.
46.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹گفت و گوی استاد در جمع زائران (قسمت دوم) ❓بچه‌ها رو اگه بیاریم پیاده‌روی، متوجه می‌شن این سختی کشیدن ها برای چی هست؟ ✅ بسیاری از کسانی که تو تربیت کار می‌کنن، مقوله‌ای به نام فطرت رو نمی‌شناسن.
47.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹گفت و گوی استاد در جمع زائران (قسمت سوم) ❓ دلیل اینکه فرزندآوری کم شده چیه؟
24.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹گفت و گوی استاد در جمع زائران (قسمت چهارم) 🔹 مقام معظم رهبری: ما بارها و بارها گفتیم که فرزندآوری و بچه بیشتر، اما جز چندتا دختر مذهبی کسی به حرف ما گوش نداد.
🔴ابو علی میگفت زمان صدام که مشایه ممنوع بود یکی از دوستانش با همراهی ۳ نفر دیگه یک ماشین خراب رو از بغداد تا کربلا هل دادند و هر وقت شرطه های صدام میپرسیدند دارید چه میکنین میگفتند ماشینمون خراب شده داریم هلش میدیم! ▪️قدر این زیارت رفتن های بی خطر و در امنیت رو بدونید. روح حاج قاسم و ابومهدی و همه شهدای مدافع حرم شاد
تصویری معنا دار از یک تابلو در مسیر راهپیمایی امسال در عراق که نوشته روی آن، مسافت تا مسجد الاقصی را نشان می دهد.
27.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✂️༻‌ جمعه و خیاطی༺✂️ (( آموزش مقنعه فرم مدرسه نقابدار )) 《 بدون الگو 》 ………………… ●جنس پارچه : تترون
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۹۸ و زیر گوشم شیطنت کرد _مگه من تو
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ‌۹۹ _درگیریها خونه به خونه بود،.. سختی کارم همین بود که هنوز مردم تو خونه ها ، ولی الان زینبیه پاکسازی شده. دمشق هم ارتش تقریباً کنترل کرده،فقط رو بعضی ساختمون ها هنوز تک تیراندازشون هستن. و سوالی که من روی پرسیدنش رانداشتم مصطفی بی مقدمه پرسید _راسته تو انفجار دمشق شهید شده؟ که گلوی ابوالفضل از غیرت گرفت و خندهای عصبی لبهایش را گشود _غلط زیادی کردن! و در همین مدت سردار سلیمانی را دیده بود که سینه سپر کرد _نفس این تکفیری ها رو حاج قاسم گرفته، تو جلسه با ژنرال های سوری یجوری صحبت کرد که روحیه ارتش زیر و رو شد و دمشق بازی باخته رو بُرد! الان آموزش کل نیروهای امنیتی سوریه با ایران و و به خواست خدا ریشه شون رو خشک میکنیم! ابوالفضل ازخستگی نفس کم آورده و دلش از غصه غربت سوریه میسوخت که همچنان می گفت _از هر چهار تا مرز اردن و لبنان و عراق و ترکیه، تروریست ها وارد سوریه میشن و ارتش درگیره! همین مدت خیلی ها رو که دستگیر کردن اصلاً سوری نبودن! سپس مستقیم به چشمان مصطفی نگاه کرد و با خنده تلخی خبر داد _تو درگیریهای حلب وقتی جنازه ها رو شناسایی میکردن، چندتا افسر ترکیه ای و سعودی هم قاطیشون بودن. حتی یکیشون پیش نماز مسجد ریاض بود، اومده بوده سوریه بجنگه! از نگاه نگران مصطفی پیدا بود از این لشگرکشی جهانی ضد کشورش ترسیده.. که نگاهش به زمین فرو رفت و آهسته گفت _پادشاه عربستان داره پول جمع میکنه که... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ‌۹۹ _درگیریها خونه به خونه بود،.. سخ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۱۰۰ _پادشاه عربستان داره پول جمع میکنه که این حرومزاده ها رو بیشتر تجهیز کنه! و دیگر کاسه صبر مادرش هم سر رفته بود که مظلومانه از ابوالفضل پرسید _میگن آمریکا و اسرائیل میخوان به سوریه حمله کنن، راسته؟ و احتمال همین حمله دل ابوالفضل را لرزانده بود که لحظه ای ماتش برد.. و به تنهایی مرد هر دردی بود که دلبرانه خندید و خاطرش را تخت کرد _نه مادر! اینا از این حرفا زیاد میزنن! سپس چشمانش درخشید و از لبهایش عصاره عشقش چکید _اگه همه دنیا بخوان سوریه رو از پا دربیارن، و ما مثل کوه پشتتون وایسادیم! اینجا فرماندهی با حضرت زینبِ(س)! آمریکا و اسرائیل و عربستان کی هستن که بخوان غلط زیادی کنن! و با همین چند کلمه کاری کرد که سر مصطفی بالا آمد.. و دل خودش دریای درد بود که لحنش گرفت _ظاهراً ارتش تو داریا هم چندتاشون رو گرفته. و دیگر داریا هم نبود که رو به مصطفی بی ملاحظه حکم کرد _باید از اینجا برید! نگاه ما به دهانش مانده و او میدانست چه آتشی زیر خاکستر داریا مخفی شده که محکم ادامه داد _ان‌شاءالله تا چند روز دیگه وضعیت زینبیه تثبیت میشه، براتون یه جایی میگیرم که بیاید اونجا. به قدری صریح صحبت کرد.. که مصطفی زبانش بند آمد و ابوالفضل آخرِ این قصه را دیده بود که با لحنی نرمتر توضیح داد _میدونم کار و زندگی تون اینجاس، ولی دیگه صلاح نیس تو داریا بمونید! بوی افطاری در خانه پیچیده.. و ابوالفضل عجله داشت به زینبیه برگردد که بلافاصله از جا بلند شد... شاید هم حس میکرد ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دشمنان شیعه ببینند، اگرسکته نمیکنند! ابالفضل، یا عباس💚