💢 لطفا ناسزا نگویید!
🌹«إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ»
🌺 بی تردید کسانی که زنان عفیفه پاکدامن با ایمان را [که از شدت ایمان از بی عفتی و گناه بی خبرند] متهم به زنا کنند، در دنیا و آخرت لعنت می شوند، و برای آنان عذابی بزرگ است.
📚 نور: ۲۳.
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 خدای مو فرفری وهابی ها...
📎 #اهل_سنت
📎 #پاسخ_به_شبهه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯پنج شنبه است همان روزے
🤍ڪه اموات می آیند به آسمان
🕯می آیند به سمت نزدیکانشان
🤍دستشان از دنیـا ڪوتاه است
🕯و محتاج یادڪردن ما هستند
با فاتحه اے یا صلواتـے
روحشون را شـاد ڪنیم 🙏
🕯
🤍🕯
🕯🤍🕯
🤍🕯🤍🕯
🕯🤍🕯🤍🕯
🤍🕯🤍🕯🤍🕯
🕯🤍🕯🤍🕯🤍🕯
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتنودم 🌿﷽🌿 💐چهارم اردیبهشت روز تولد حمید تا غروب کلاس داشتم. از دانشگاه که بیرون
#یادت_باشد
#قسمتنودویکم
🌿﷽🌿
🌷روی موتور حمید بلند بلند ذکر می گفت.
صدای((حسین حسین)) گفتنش را دوست داشتم.
به حمید گفتم:
آرومتر ذکر بگو این وقت شب کسی میشنوه.
گفت:
💐اشکال نداره بذار همه بگن حمید مجنون امام حسینه موتور سواری که یه کار مباح حساب میشه نه واجبه نه مکروه بذار با ذکر گفتن و ذکر شنیدن این کار ما مستحب بشه ثواب بنویسن برا جفتمون.
خانه که رسیدم هر دو تا چادر را دستی شستم و روی بخاری خشک کردم.
❤️بعد هم چادر امانتی را اتو زدم و گذاشتم کنار وسایل حمید روی اوپن و گفتم:
عزیزم فردا داری میری محل کار این چادر رو هم برسون به اقا میثم یه وقت خانمش نیازش میشه.
صبح که بلند شدیم هوا بارانی بود مثل همیشه برایش صبحانه اماده کردم حمید سر سفره که نشست گفت:
🌺همکارا میگن خانما فقط سال اول عروسی صبحونه آماده می کنن سال اول که تموم بشه دیگه از صبحونه خبری نیست ولی تو فکر کنم خیلی توی این کار پشت کار داری.
خندیدم و گفتم:
🌺تا روزی که من هستم تو بدون صبحونه از این خونه بیرون نمیری.
حتی روز های یکشنبه و سه شنبه که میدونم دسته جمعی با همکارات میری کوه و بعدش بهتون صبحونه میدن بازم اول صبح باید صبحونه منزل رو میل کنی.
به ساعت نگاه کردم حمید بر خلاف روز های قبل خیلی با ارامش صبحانه می خورد.
گفتم:
همش چند دقیقه وقت داریا الان سرویستون میره حمید حواست کجاست.
گفت:
🌸حواسم هست خانوم امروز به خاطر این چادری که دادی ببرم به همکارم برسونم با سرویس سپاه نمیرم بهاندازهسنگینیهمینچادرهمنبایدکارشخصیباوسلیهواموالسپاهانجامبدیم!
متعجب از این همه دقت نظر روی بیت المال سراغ درست کردن معجون اول صبح های حمید رفتم.
به خاطر فعالیت زیادی که در باشگاه و حین ماموریت هایش داشت زانو درد گرفته بود هر روز صبح معجونی از آب ولرم و عسل و پودر سنجد و دارچین برایش درست می کردم.
🌹دستور این طور معجون ها را از جزوات طب سنتی خودم پیدا کرده بودم.
از نوجوانی به خاطر علاقه ای که داشتم پیگیر طب سنتی و تغذیه اسلامی بودم با خوردن این معجون اوضاع زانو هایش هر روز بهتر از قبل میشد.
ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمتنودویکم 🌿﷽🌿 🌷روی موتور حمید بلند بلند ذکر می گفت. صدای((حسین حسین)) گفتنش را
#یادت_باشد
#قسمتنودودوم
🌿﷽🌿
🍎موقع خداحافظی گفتم:
حالا که با سرویس نمیری حداقل با خودت چتر ببر زیر بارون خیس نشی.
گفت:
تو خودت می خوای بری دانشگاه چتر رو تو ببر.
من خیس بشم مشکلی نداره اما دوست ندارم تو زیربارون اذیت بشی.
آن روز دفتر بسیج داشنگاه با اعضای شورا برای هماهنگی اردو های جهادی تابستان جلسه داشتیم.
وقتی دیدم بحثمان به درازا کشیده به حمید پیام دادم که تا من برسم برای ناهار سالاد شیرازی درست کند.
🌻جلسه که تمام شد زود سوار تاکسی شدم که به خانه برسم حسابی ضعف کرده بودم ولی تا سالاد شیرازی که حمید درست کرده بود را دیدم همه اشتهایم کور شد.
رنگ سالاد که کاملا زرد بود تمام خیار و گوجه ها هم وا رفته بود!
💐به حمید گفتم:
من این سالاد رو نمی خورم!این چیزی که تو درست کردی به هر چیزی شبیه شده جز سالاد باید بگی چرا این شکلی شده.
سابقه آشپزی هایش برایم روشن بود آشپز خوبی بود و غذا ها را خوب درست می کرد ولی قسمتی که از خودش ابتکار داشت گاهی اوقات ما را تا مرز مسمومیت پیش می برد.
حمید وقتی دید به سالاد لب نمی زنم شروع کرد به تعریف کردن ماجرا گفت:
🌷اول سالاد نمک ریختم بعد برای امتحان دارچین و زرد چوبه و فلفل هم زدم می خواستم یه چیزی درست کنم که همه طعم ها رو با هم داشته باشه!
خلاصه همه سرویس ادویه را داخل سالاد خالی کرده بود گفتم:
این چیزایی که گفتی برای رنگ و مزه سالاد قبول اما خیار ها و گوجه ها چرا اینطوری شده؟چرا این همه وا رفتن؟
❤️خودش را زد به مظلومیت و گفت:
جونم برات بگه که بعدش رفتم سراغ آبلیمو و آبغوره از دستم در رفت آن قدر زیاد ریختم که خیار و گوجه توی آبلیمو و آبغوره گم شد وقتی دیدم این طوری شده همه سالاد رو ریختم داخل آبکش دو سه بار کامل شستم این که الان می بینی به زردی می زنه خیلی کم شده الان دیگه بی خطره!
کاری کرده بود که خودش هم تمایلی به خوردن این سالاد نداشت منی که سالاد شیرازی خیلی دوست داشتم تا مدت ها نمی توانستم هیچ سالادی بخورم!
🌺اواخر بهار 93 اولین سالی بود که دور از خانواده ماه رمضان را تجربه می کردیم.
ماه رمضان ها بیشتر بیدار می ماندیم به جای خواب گاهی تا ساعت دو شب کتاب دستمان بود و با هم صحبت می کردیم.
🌹 سحر اولین روز ماه مبارک حمید کتاب ((منتهی الامال))را از بین کتاب هایی که داشتیم انتخاب کرد.
از همان روز شروع کردیم به خواندن این کتاب که درباره زندگی چهارده معصوم بود.
هر روز داستان ها و سیره زندگی یکی از ائمه را می خواندیم روز چهاردهم کتاب را با خواندن زندگی امام زمان(عج) تمام کردیم.
🌸 این کتاب که تمام شد حمید از کتابخانه محل کارشان سی کتاب با حجم کم آورد.
قرار گذاشتیم هر کدام کتابی را که خواندیم خلاصه اش را برای دیگری تعریف کند.
بیشتر به کتاب های اعتقادی علاقه داشت دوست داشت اگر جایی مثل حلقه های دوستان یا هیئت بحثی می شد با اطلاعات به روز پاسخ بدهد.
ادامه دارد....
یاد خدا ۶.mp3
11.3M
مجموعه #یاد_خدا ۶
#استاد_شجاعی | #استاد_صفائی_حائری
✘ چکار کنم بعد از ازدواج، بعد از پولدار شدن، بعد از بچه دار شدن، بعد از مدیر شدن و ...
انس من با خدا و رفاقتم باهاش بهم نریزه؟
✳️ تمدنِ غرب، تمدنی نیازآفرین!
❣شهید آوینی از قول روژه گارودی در کتاب «هشدار به زندگان» این نکته را آورده که: «اقتصادِ آزاد، به شیوهٔ غربی، برای رفع احتیاج بازار نیست بلکه برای ایجاد بازارِ احتیاج است»!
❣ آوینی میگوید: مصرف بیشتر برای تولید بیشتر، ضرورت حتمی اقتصاد امروز است، چرا که اگر کالاهای تولیدشده مصرف نشوند امکان توسعهٔ تولید، یعنی امکان توسعهٔ اقتصادی، وجود نخواهد داشت. بنابراین، برای تولید بیشتر که ضرورت توسعهٔ اقتصادی است باید مردم را به مصرف هرچه بیشتر ترغیب کرد و بدین علت است که تبلیغات یکی از ارکان اساسی توسعه به شیوهٔ غربی است.
🔺 روژه گارودی نیز همین مسئله را با بیانی دیگر مورد توجه قرار داده است و میگوید: تبلیغات تجاری، به شیوهٔ غربی، بیش از آن که مایهٔ تباهی طبیعت باشد موجب هلاکت انسان است. تصور این که مردم دنیا حتی برای لحظهای به نیازهای حقیقیِ خویش و الگویی متناسب با حوائج واقعی انسان بازگردند، برای یک اقتصاددان وحشتناکترین چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد. اگر حتی برای یک لحظه چنین اتفاقی در دنیا بیفتد و مردم فقط برای یک لحظه، درست به اندازهٔ نیاز واقعی خویش مصرف کنند، ادامهٔ روند کنونیِ توسعهٔ صنعتی دچار مخاطرات و بحرانهایی خواهد شد که تصور آن بسیار دشوار است.
👤 #استاد_اصغر_طاهرزاده
📚 از کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» ج۱
#️⃣ #غرب_شناسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ برخی کاربران شبکه های اجتماعی با انتشار این ویدیو، مدعی شدند: حجاب در مسجد النبی در عربستان سعودی برای جذب توریست خارجی لغو شده است!!
اللهمَّ العَن اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ محمد و آلِ محمد و آخرَ تابِع لَه عَلی ذلِک
🤯 دخترم به حرفم گوش نمیده
👨🏻 🏫 وقتی دخترتان این حس را به شما داشته باشد که او و نیازهایش را درک نمی کنید. از سویی دیگر تذکرات، سرزنش و توهین شما استقلال او را نیز زیر سؤال ببرد، دخترتان به لجبازی با شما می پردازد. در نتیجه سعی کنید در صورت انجام این رفتارها، آن ها را ترک کنید.
جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇
🌐 http://btid.org/node/266979
📎 #مشاوره
📎 #نوجوان
📎 #تربیت_فرزند
📎 #سبک_زندگی
😭 پسرم پیش دبستانی نمی رود
👨🏻 🏫 در ابتدا کودک خود را برای زمان های کوتاه نزدیک مراقب مطمئن بگذارید. همان طور که کودک شما به جدایی عادت می کند، می توانید به تدریج مدت بیشتری او را تنها بگذارید.
جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇
🌐 http://btid.org/node/266982
📎 #مشاوره
📎 #تربیت_فرزند
📎 #سبک_زندگی
📎 #اضطراب
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چہدانَدآنکهنَداردخَبرزعآلمعِشق
کہِباخیآلِتوبودَنچہِعالمےداردحُسیـن..
♥️🌱
#ابـٰاعبداللّٰہ✨
#شبجمعستهوایتنکنممیمیرم💔
#شبتونبخیر✨