eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
784 دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
9.4هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#رمان #رهایی_از_شب #قسمت_سی‌_و_چهارم بغضم دوباره سرباز ڪرد.پشیمون شدم ڪه چرا اینها رو گفتم.روم ن
روز بعد ڪاملا حواسم بہ رفتارات فاطمہ بود تا بہ یقین برسم ڪہ از چیزے خبرنداره . ولے همہ چیز مثل دیروز بود و حتے او با من مهربانتر وصمیمے ترشده بود.ترجیح دادم من هم دیگر بہ روے خودم نیاورده و حرفے از دیشب بہ میان نیاورم.روزهاے باقے مانده ما رو بہ فڪہ وشلمچہ واروندرود بردند.مسیر گرم و غذاهاے بے ڪیفیت اردوگاه اصلا با معده ے من سازگار نبود و روزے ڪہ ما را بہ شوش زیارتگاه دانیال نبے بردند حال مساعدے نداشتم. ناهارم رو نخورده بودم و بہ پیشنهاد فاطمہ دربازارهاے اونجا دنبال یڪ رستوران یا اغذیہ فروشے میگشتیم تا بتونم چیزے بخورم.من ڪہ واقعا حالم مناسب نبود بہ فاطمہ التماس میڪردم بہ زیارتگاه برگردیم تا استراحت ڪنم.ولے فاطمہ میگفت اگر چیزے بخورم حالم بهتر میشہ!! در راه ،خاڪ شیر مهمانم ڪرد و گفت : -گرما زده شدے.اینو بخورے حالت خوب میشہ.خاڪ شیر راڪہ خوردم فقط چند قدم تونستم راه بیام و در شلوغے بازار گوشه اے نشستم. فاطمہ ڪنارم نشست و با نگرانے پرسید : -چیشد؟ حالت بدتر شد؟ حالت تهوع مانع پاسخم میشد.و فقط سر تڪان دادم.بدنم خیس عرق شده بود و دلم میخواست همانجا دراز بڪشم .بے چادر!! سرم رو تڪیہ دادم بہ دیوار و آهسته نالہ زدم.چشمانم سیاهے میرفت وتمام سعیم این بود ڪہ بالا نیارم.فاطمہ شانہ هایم را ماساژ میداد.نمیدانم آب از ڪجا آورده بود وروے صورتم میپاشید.چندنفرے دوره ام ڪرده بودند و نظرے مے‌دادند. میان آن همہ صدا ولے یڪ صداے آشنا زنده ام ڪرد: -یا الله! !چیشده خانوم بخشے؟! فاطمہ صداش نگران و مستاصل بود: -نمیدونم.حاج آقا.حالشون بہ هم خورده رنگ بہ رو ندارن -هیچے نیست..گرما زده شدن.با خانمها ڪمڪشون ڪنید ببریمشون یڪ مرڪز پزشڪے! چشمان نیمہ بازم رو بہ سوے صدا چرخاندم.نیم رخ زیبا و پر ابهت او را دیدم ڪہ گوشے موبایلش روڪنار گوشش قرار داده بود و با ڪسے چیزے را هماهنگ میڪرد. انگار داشت درباره ے من حرف میزد.میگفت شما منتظر ما نمونید.ما اگر رسیدیم با یڪ وسیلہ ے دیگر خودمونو بهتون میرسونیم. تا همین چند دقیقہ پیش آرزو میڪردم هرچہ زودتر حالم خوب شود و بتونم سرپا بشم ولے حالا تمام سلولهام خداروشاڪر بود بخاطر این حال خراب.!! نمیدانم دیگران هم از چشمان نیمہ بازم متوجه میشدند ڪہ من بہ چہ ڪسے نگاه میڪنم؟ فاطمہ شانہ ام رو گرفت و با مهربانے پرسید ڪہ آیا میتونم راه برم یا نہ؟ صدای یڪے از بومے هاے آنجا رو شنیدم ڪہ خطاب بہ حاج مهدوی گفت: -حاج آقا خواهرمونو سوار ماشین من ڪنید برسونمتون درمونگاه. حاج مهدوے گفت:خیر ببینید و چندثانیہ بعد من بہ ڪمڪ فاطمہ داخل اون ماشین بودم.تڪانهاے ماشین وگرماے بیش از حد صندلیها وضعم را بغرنج تر ڪرد.دستم را جلوے دهانم گرفتم تا محتویات معده ام خالے نشود.با نالہ واشاره بہ فاطمہ فهماندم چہ اتفاقے در شرف افتادن است.فاطمہ سراسیمہ بہ ڪیفش نگاه ڪرد وگفت تحمل ڪن من چیزے همراهم ندارم. راننده ڪہ متوجہ گفتگوے ما شده بود بہ فاطمہ گفت: تو زیب صندلے باید یڪ پلاستیڪ باشہ. فاطمہ با عجلہ دنبال پلاستیڪ گشت ومن پشت سر هم آب دهانم را قورت میدادم تا بالا نیاورم.بدترین لحظات عمرم همان لحظات بود.چون اگر این اتفاق مے افتاد نمیتونستم تو روے هیچ ڪدامشون نگاه ڪنم.تافاطمہ پلاستیڪ را جلوے دهانم گرفت حالم بہ هم خورد و معده و روده ام از شدت حملہ ے محتویات بہ سمت بالا میسوخت ودرد گرفت.. ولے بعدش ڪمے آرام گرفتم وسبڪ شدم.روے صندلے ولو شدم و با صداے نسبتا بلندے نالہ میڪردم. دستانم خواب رفتہ بود و گلویم مإ‌سوخت. فاطمہ کمے بهم آب داد.و با ڪتاب دعایش بادم میزد. نگاهم رو بسمت حاج مهدوے ڪہ ڪنار راننده نشستہ بود دوختم و خوشحال از اینڪہ او بخاطر من اینجا بود اشڪهایم روان شد.طفلڪ فاطمہ فڪر میڪرد اشڪهایم بخاطر حالم است، خبر نداشت ڪه من وقتے بہ این مرد نگاه میڪنم دنیا رو فراموش میڪنم.نمیدانم چرا دست از این عشق دوراز دسترس برنمیداشتم و چرا هربار با دیدن قدو بالاے حاج مهدوے دست وپایم رو گم میڪردم و دنیارو زیبا میدیدم.چرا با اینڪہ حاج مهدوے ڪوچڪترین توجهے بہ من نداشت باز هم گرفتارش بودم.بہ درمانگاه رسیدیم .حاج مهدوی مقابلم قرار گرفت و با نگرانے پرسید : -بهترید خانوم ان شالله؟ -من تکیہ بہ شانہ ے فاطمہ زدم و با اشاره ے چشم وسر پاسخش را دادم. او با رضایت گفت:خوب الحمدالله..الان میریم پزشڪها یڪ نگاه میندازن بهتون.احتمالا سرمے هم تزریق میڪنند وبهتر میشید. دلم میخواست بخاطر مزاحمتم عذرخواهے ڪنم ولے ناے صحبت نداشتم. دقایقے بعد من در بخش اورژانس بسترے بودم و طبق پیش بینے حاج مهدوی بهم سرم آمپولهاے تقویتے تزریق ڪردند. ادامه دارد... نویسنده:
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#رمان #رهایی_از_شب #قسمت_سی‌_و_پنجم روز بعد ڪاملا حواسم بہ رفتارات فاطمہ بود تا بہ یقین برسم ڪہ
در مدتے ڪہ زیر سرم بودم از فرط خستگے بیهوش شدم.در خواب، حاج مهدوے را دیدم ڪہ با ناراحتے به سمتم مے آمد و با نگاهے ملامت گر ڪنار بسترم ایستاد. گوشیم در دستاتش بود وزنگ میخورد. با ترس و اضطراب ازش پرسیدم : -چیشده حاج اقا؟ چرا ناراحتید؟ او با ناراحتے  پاسخ داد: -از درمانگاه ڪہ بیرون آمدیم یڪ راست بلیط میگیرید و میرید تهران.!!!این پسر ڪیہ؟! با من من گفتم : -ن ..نمیدونم… او نفس عمیقے ڪشید و گفت: -مهم نیست!!!خانم بخشے همہ چیز را راجع بہ شما بهم گفت. من با ناباورے و شرمندگے بہ فاطمہ ڪہ ڪنار تختم بود نگاه ڪردم و گفتم: -فڪر میڪردم رازدارے..تو ڪہ گفتے چیزے نشنیدے؟؟!!! فاطمہ سرے با تاسف تڪان داد و گفت: -متاسفم!!ولے اگہ تا حالا هم سڪوت ڪردم بہ حرمت جدت بود.فڪر میڪردم میخواے عوض شے.ولے تو از اعتماد ما سواستفاده ڪردے تو وجهہ ےڪاروان رو خراب میکنے. من با بغض و اشڪ بہ آن دو نگاه میڪردم و گفتم: -من من توبہ ڪردم.. حاج مهدوے گفت:خواهر من! !!این چہ توبه ایہ ڪہ نامحرم بہ موبایلتون زنگ میزنہ وسراغتونو از من میگیره؟ ! اصلابہ فرض ڪہ توبہ ڪرده باشے.جواب اینهمه دل شڪستہ و نفس های لگام گسیختہ وبیدارشده رو چے میدے؟ حالا هم ڪہ اومدے سراغ من.!فڪر ڪردے نمیدونم چندوقتہ منو تا دم منزل تعقیب میڪنے؟ من گریہ ڪردم و دل بہ دریا زدم: -بخدا حاج آقا حساب شما سواست..من شما رو دوست دارم.شما براے من منجے هدایتید… فاطمہ اخم ڪرد.. حاج مهدوے تسبیحش رو پرت ڪرد روے تختم وبا عصبانیت گفت :خجالت بڪش خانوووم!! من از شرم داشتم آب میشدم.گوشے موبایلم همچنان زنگ میخورد.عکس ڪامران روے صفحہ افتاده بود. فاطمہ با بدجنسے گوشے رو بہ سمتم دراز ڪرد وگفت: -بفرما خانووم عاشق پیشہ ے توبہ ڪار!! صید جدیدتونہ!! من با گریہ و التماس رو بہ آنها گفتم: -بخدا اشتباه فڪر میڪنید.من دیگہ نمیخوام ڪامرانو ببینم .من تو دوکوهہ توبہ ڪردم.دیگہ اینڪارو نمیڪنم. زنگ موبایل قطع نمیشد… میان گریہ والتماس از خواب پریدم. فاطمہ مهربان و آروم ڪنارم نشستہ بود و نوازشم میڪرد. قلبم محڪم بہ دیواره هاے سینہ ام میڪوبید.ولے صداے زنگ موبایل همچنان از میان ڪابوسم در گوشم ضربہ میزد. -گوشیت خیلے وقته داره زنگ میزنہ عسل جان..خواستم جوابشو بدم گفتم بے ادبیہ هنوز تصاویر خوابم مقابل چشمانم بود. فاطمہ گوشیم رو بہ سمتم دراز ڪرد و گفت: -آقا ڪامرانہ!! قلبم هرے ریخت… فاطمہ اسم او رو دیده بود.. واے چہ آبرو ریزے ای شد.حالا چہ ڪار باید میڪردم؟ فاطمہ با اصرار نگاهم ڪرد وگفت:جواب بده دیگہ. شایدڪارواجبے داشتہ باشہ باهات.بنده خدا خیلے وقتہ داره زنگ میزنہ من با تردید بہ گوشے ڪہ در دست او بود نگاه میڪردم و واقعا نمیدانستم باید چہ ڪنم؟ از یڪ طرف با جواب دادن گوشے خط بطلان میڪشیدم بہ توبہ ے خودم..واز طرف دیگہ اگر جواب نمیدادم کامران ول کن معامله نبود و وقت وبے وقت زنگ میزد تا علت بے پاسخ ماندن تماسش را بفهمد.فقط او نبود. مسعود و نسیم هم در این مدت هرچہ تماس گرفتند تلفنم را جواب ندادم.ولے پاسخ ندادن تلفنها ڪار درستے نبود.باید شهامتش را پیدا میڪردم و براے همیشہ خودم رو از بازے آنهاڪنار میڪشیدم.ولے این ڪار امڪان پذیر نبود.تا زمانیڪہ از جانب حمایت دایمے فاطمہ وبہ دست آوردن دل حاج مهدوے مطمئن نمیشدم قدرت چنین ریسڪے را نداشتم.سرنوشت چقدر شرایط سختی درمقابلم قرار داده بود.و من در هیچ ڪدام این شرایط حق انتخابے نداشتم.چون تنها یڪ سر قصہ من بودم.نہ در ادامہ ےرابطه ام باڪامران حق و قدرت انتخاب داشتم ونہ امیدے بہ وصال حاج مهدوے داشتم!! عشق بے منطق ویڪ طرفہ ے من نسبت بہ حاج مهدوے همچون سرابے بود ڪہ از دور مرا امیدوار میڪرد ولے میترسیدم هرچہ نزدیڪتر بہ او شوم او ازمن دورتر و دورتر شود. فاطمہ ڪہ بہ نگاه مردد من با تعجب چشم دوختہ بود گفت: -عسل.!! اون بدبختے ڪہ پشت خطہ از نگرانے مرد..چرا جوابشو نمیدے؟ مگہ آشنات نیست؟ هنوز هم ارتعاش رگهایم براثر ڪابوس چند دقیقہ ے پیش در جانم باقے مانده بود.با صدایے خش دار گفتم: -تو ڪہ بهتر از هرکسے میدونے من آشنا ندارم.نمیخوام جوابشو بدم فاطمہ میدانست ڪہ ڪامران دوستم است ولے نمیدانم چرا خودش را بہ کوچہ ے علے چپ میزد.گاهے اوقات ڪارهاے فاطمہ را درڪ نمیڪردم.مخصوصا حالا ڪہ بجاے گفتن حرفے از ڪنار بسترم بلند شد و برایم از بستہ ے روے تخت مقداری آبمیوه داخل لیوان یڪبار مصرف ریخت و تعارفم ڪرد.!! ادامہ دارد... نویسنده:
💢 نتیجه مال غصبى امام علی علیه‌السلام: 🍃 الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِي الدَّارِ، رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا. 🍃 سنگ غصبى در بناى خانه، مايه ويران شدن آن است. 📚 نهج‌البلاغه، حکمت ۲۴۰. 📎 📎 📎
📢 به توصیه پیامبر اکرم به حضرت زهرا علیهماالسلام موقع خواب عمل کنیم... 🔺یک ختم قرآن انجام بده بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ (3 مرتبه) 🔺 همه انبیا و اولیا را شفیع خودت قرار بده اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَلی جَمیعِ الاَنبیاء وَالمُرسَلین 🔺 هرشب همه مؤمنین را از خودت راضی کن اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ 🔺 هرشب یک حج به جا بیاور سُبحانَ اللهِ َو الحَمدُ لِلهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَکبَرُ 🔺 با نشر مطلب بقیه رو هم شریک کنید... 📎 📎 📎
💢 شراکت با صاحبان روزی امام علی علیه‌السلام: 🍃 شارِكُوا الَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ، فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى وَ أَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ 🍃 با كسى كه روزى به او روى آورده شريک شويد كه براى بى‌نياز شدن مؤثرتر و جهت روى آوردنِ بهره‌مندى مناسب‌تر است. 📚 نهج‌البلاغه، حکمت ۲۳۰. 📎 📎 📎
♨️ فاطمیه در بیان مقام معظم رهبری، شماره3️⃣ 🔰شخصیت حضرت زهرا 💢 قرآن و حدیث صحیح درباره‌ی این بزرگوار حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها سخن دارد، مدیحه دارد که برای ذهن ما و فکر کوته ما فهم این مدیحه‌ها هم احتیاج به تأمّل و دقّت دارد. 🔸 جبرئیل بعد از وفات و رحلت پیغمبر بر حضرت زهرا می‌آمد و نازل می‌شد، روایت صحیحی است؛ به سند این روایت ما نگاه کردیم؛ سند معتبر و در نهایت اعتبار است و جای هیچ تردیدی نیست که جبرئیل می‌آمد. عبارت این است: وَ کانَ یَأتیها جَبرَئیلُ علیه السّلام فَیُحسِنُ عَزاءَها عَلَی اَبیها؛ به زبان امروز ما، مرتّب می‌آمد به حضرت زهرا برای رحلت پیغمبر تسلیت می‌گفت؛ وَ یُطَیِّبُ نَفسَها؛ آرامش می‌داد به آن بزرگوار؛ وَ یُخبِرُها عَن اَبیها وَ مَکانِه؛ خبر می‌داد که پیغمبر در چه وضعی است، در چه حالی است؛ در عالم برزخ، در محضر حیّ ودود، مقامات عالی پیغمبر را نشان می‌داد و برای فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌‌علیها تصویر می‌کرد؛ وَ یُخبِرُهَا بِما یَکونُ بَعدَها فِی ذُرِّیَّتِها؛ ماجراهای فرزندان حضرت را هم که در آینده پیش می‌آید -ماجرای امام حسن، ماجرای کربلا، ماجرای ائمّه علیهم‌السلام و ماجرای حضرت ولیّ‌عصر ارواحنا فداه را- برای حضرت نقل می‌کرد؛ وَ کَانَ عَلیٌّ علیه‌‌السّلام یَکتُبُ ذَلِک؛ امیرالمؤمنین هم می‌نشست، اینها را می‌نوشت؛ این خیلی مسئله‌ی مهمی است. 📚 بیانات مقام معظم رهبری، 1400/11/03. 📎 📎 📎
💢 راه نجات در زندگی فاطمی 🔻 اگر می‌بینید خدا خمیره او [حضرت فاطمه سلام‌اللَّه‌علیها] را هم‌خمیره متعالی قرار داده است، به این دلیل است که می‌دانست این موجود در عالم مادّه و عالم ناسوت، خوب از امتحان بیرون خواهد آمد... بسیار کسان خمیره خوب داشتند، مگر همه توانستند از عهده برآیند؟ این بخش از زندگی فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها، آنی است که ما برای نجات خودمان به آن احتیاج داریم. 🎙 امام خامنه مدظله‌العالی؛ ۱۳۷۳/۹/۳. 📎 📎 📎 📎
message-1733290852-19.mp3
3.23M
انت الحوراء انت الزهراء تو مادر محشر و همسر حیدر و دختر طاها ام ابیها یا امّی شهیده مولایی یا امّی شفیعه عقبایی 🎙 محمدحسین پویانفر 📎 📎
♨️ فاطمیه در بیان مقام معظم رهبری، شماره1️⃣ 🔰 دو خطبه ممتاز بانوی دو عالم 🔸 در میان خصوصیات برجسته و ممتاز فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها، یکی از خصوصیات بسیار برجسته جهاد تبیین فاطمه‌ی زهرا است. ایشان دو خطابه‌ی ممتاز و نامدار ایراد کردند. 1️⃣ یکی از آن دو خطابه، خطابه‌ی معروف ایشان: اَلحَمدُ لِلَّهِ عَلى‌ ما اَنعَمَ وَ لَهُ‌ الشُّکرُ عَلى ما اَلهَم در جمع صحابه است که درباره‌ی این خطابه گفته شده که در ردیف بهترین خطبه‌های نهج‌البلاغه است آن کسانی که اهل بلاغت و اهل فهمند، این‌جور گفته‌اند؛ مملو است از معارف و حقایق 2️⃣ یکی هم آن خطبه‌ی حضرت خطاب به زنان مهاجر و انصار است: اَصبَحتُ وَ اللَهِ عائِفَةً لِدُنیاکُم قالِیَةً لِرِجالِکُم یا عائِفَةً لِدُنیاکُنَّ قَالِیَةً لِرِجالِکُنَّ ؛ این دو خطابه جهاد تبیین فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها در مدت کوتاهی بعد از رحلت پیغمبر است. 📚 بیانات مقام معظم رهبری، 1402/10/1 📎 📎 📎
♨️ فاطمیه در بیان مقام معظم رهبری، شماره2️⃣ ✔️ بنیان گذار سنت خطبه خوانی 🔰 سنّت[خطبه‌خوانی] را فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها بعد از پیغمبر پایه‌گذاری کرد، فرزندان ایشان و خاندان پیغمبر هم از ایشان پیروی کردند؛ 🔺 خطبه‌های امیرالمؤمنین، خطبه‌ی امام حسین علیه‌السلام خطاب به علما که خطبه‌ی تکان‌دهنده‌ی فوق‌العاده‌ای است. اَنتُم اَیَّتُهَا العِصابَةُ عِصابَةٌ بِالعِلمِ مَشهورَة 🔺خطبه‌ی حضرت زینب در کوفه، 🔺 خطبه‌ی امام سجّاد در شام، 🔺 خطبه‌ی امام صادق در عرفات که امامت را معنا می‌کند اَیُّهَا النّاسُ اِنَّ رَسولَ اللَهِ کانَ هُوَ الاِمام. اینها همه دنباله‌ی سنّتی است که زهرای اطهر پایه‌گذاری کرده. این سنّت خطبه‌خوانی، تبیین حقایق، از اینجا شروع شد و ادامه پیدا کرد، تا آنجایی که ممکن بود؛ یک جاهایی هم ممکن نبود. 📚 بیانات مقام معظم رهبری، 1402/10/13. 📎 📎 📎
انا‌لله و انا الیه راجعون، کشته شد زهرا انا‌لله و انا الیه راجعون، علی شد تنها💔
"لاٰ حَولَ وَلاٰ قُوَّةَ اِلّاٰ بِاللّٰهِ الْعَلیٌِ الْعَظیم" 🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ  آغاز کنیم: 🪧 تقویم امروز: 📌 پنجشنبه ☀️ ۱۵ آذر ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۳ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ هجری قمری 🎄 5 دسامبر 2024 میلادی 📖 حدیث امروز: ✳️ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: خداوند امر بمعر‌وف را برای اصلاح توده مردم واجب ساخت. 📗کتاب من لایحضره الفقیه: ج ۳ص۵۶۸ ص۴۹۴۰ 🔖مناسبت امروز: 🥀شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج اِلٰهیٖ آمّیٖن
سلام امام زمانم✋🌸 من از تراکم سیاه ابرها می‌ترسم و هیچ کس مهربانتر از تو نیست صدا می‌زنم کجاست آن یوسف گمگشته مهربانی که چراغ هدایت به دست در زمین دادگرے کند؟ کجاست مهـدے ؟ مرا در یاب! در انتظارت هستم و خواهم بود ... بیا ... مهدیا دل شکسته‌ام را به تو می‌سپارم ... دلدارم تو باش 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
🏴امشــــــبی را فاطــمه پیش علی مهمان است,,,مکن ای صبح طلوع 🏴صـــــبح فـردا بدنش زیـر بقیع پنهان است,,,مکن ای صبح طلوع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی قرار عشق را جز در وصال آرام نیست... 💔 صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
✅ لیست کانالهاوگروههای قرارگاه بسوی ظهور 💠1_کانال خوشبختی @khoshbghkt 💠2_کانال چهارده معصوم علیهم السلام @Asheghan_Amiralmomenin 💠3_کانال روشنگری وبصیرت @uphjnv 💠4_کانال سنگر عفاف وتربیت @dadhbcx 💠5_کانال بسوی سلامتی @Bsoye_salamti 💠6_کانال شعر علوی @Sheroadab_alavi 💠7_کانال طنزوسرگرمی @metiokh 💠8_کانال عصر ظهور @amtewi 9💠_کانال استیکر قرارگاه بسوی ظهور @stikerzohoor 10💠_کانال سرداردلها @smmdjk ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ 11💠_ابرگروه لبخند https://eitaa.com/joinchat/76611604C83e630e59e 12💠_گروه روشنگری وبصیرت https://eitaa.com/joinchat/88145932Cbd714a1a4e 13💠_گروه گفتمان عصر ظهور https://eitaa.com/joinchat/2778660876Cb817fb5993 14💠_ابرگروه شعر علوی https://eitaa.com/joinchat/3261595663C843893fa94 15💠_کانال آرشیوکنفرانس های برگزارشده درمجموعه گروه های بسوی ظهور http://eitaa.com/joinchat/4238475277C659e64738e گروهها وکانالهای قرارگاه بسوی ظهور تاریخ 1403/8/24
❌ شبهه: فلسفه دهه گرفتن ⭕️ دهه گرفتن برای فاطمیه چه معنایی دارد؟ 🔰 پاسخ: 1️⃣ مرسوم فاطمیه سه الی پنج روز است، نه ده روز. در بسیاری از مناطق ایام فاطمیه جمعا ۶ روز است؛ ۳ روز در ماه جمادی الاول و ۳ روز در ماه جمادی الثانی. فاطمیه اول از سیزدهم تا پانزدهم جمادی الاول است و فاطمیه دوم از سوم تا پنجم جمادی الثانی است. 2️⃣ این عزاداری‌ها عرض ارادتی است تا حضرات معصومین علیهم‌السلام به ما نیز عنایت داشته باشند. 3️⃣ حضرت زهرا علیها‌السلام می‌تواند یك محور اتحاد باشد و همچنین موقعیت ایشان در تاریخ، نشانگر حقانیت شیعه و سرنخی است برای کسانی که به دنبال حقانیت مذهب هستند. زنده نگه داشتن چنین واقعه‌ای می‌تواند زمینه هدایت بسیاری از مسلمانان را فراهم کند. 📎 📎 📎
💢 فاطمه سلام‌اللّه‌علیها، لیلة‌القدر است 💠 امام صادق (علیه‌السّلام) در تفسیر سوره قدر فرمودند: در آیه (إِنّا أَنْزَلْناهُ‌ فِی لَیلَةِ‌ اَلْقَدْرِ) منظور از اللیلة فاطمه (علیها‌السّلام) و منظور از القدر خداوند است. پس هر كه فاطمه را به‌واقع بشناسد لیلة‌القدر را درك كرده است و همانا او را فاطمه نامیدند، چون مردمان از كسب معرفت واقعى نسبت به وى عاجز هستند. 📚 بحار الانوار / ج 43 / ص 65 / ح 246091 📎 📎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت برترین بانوی دوعالم ،دردانه ی پیامبرو پناه امیرالمومینن برهمه ی مسلمانان تسلیت باد...🖤 🖤🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند افتتاحیه و اختتامیه همه حسابهاست، ترازش همیشه موزون است و مطالبات مشکوک الوصولی ندارد، حسابداریش آنقدر خالص است که دوره مالی در آن تعریف نشدنی است! + حسابداران عزیز امیدواریم تمام ارقامتون تراز باشه و با هیچ کسری ای مواجه نباشید و همیشه گردش وجوه نقد به کامتون باشه دارايی هاتون روز افزون، بدهی هاتون كن فيكون، سرمايه هاتون شادی، دلتون گرم... ۱۵ آذر روز حسابدار گرامی باد💐 🌸🍃