eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
774 دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
336 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
عید قربانتون مبارک.mp3
1.76M
عید قربانتون مبارک باشه شاد باشید حتما گوش کنید ✍حسین دارابی 🎙اخگر 👇👇 ┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓   @dadhbcx ┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
🌸 نگارا عید قربان است قربانت شوم یا نه ؟ نگفتی یک دمی آیا که مهمانت شوم یانه ؟ 🌸 برای طوف کویت جامه احرام بر بستم گدای دوره گرد گوشه خوانت شوم یانه ؟ ✨ الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج✨ 🌸 عید قربان، عید بندگی خالصانه، عید قربانی کردن هواهای نفسانی، بر شما مبارک باد. .
ما را برای رقابت تربیت کرده‌اند. برای ربودن موفقیت از دست همکلاسی. برای شاگرد اول شدن، برای رتبه بالاتر در کنکور. برای کنار زدن همکاران به قصد مدیر شدن. برای سبقت گرفتن در رانندگی و جلوتر بودن به هر قیمت. تربیت ما بر مبنای قیاس شکل گرفته است، هرکی زودتر، هرکی بزرگتر، هرکی زیباتر، هرکی پولدارتر و اینگونه در نهاد ما همواره جنگی نهفته است برای «ترین» شدن. ما محتاج یک انقلاب تربیتی هستیم. پس فرزندانمان را آنگونه که خودمان تربیت نشدیم؛ تربیت کنیم. برای باهم بودن، برای گفتگو کردن و برای همیاری و برای «باهم» زندگی کردن. شاید ناگزیر شدیم که در خودمان نیز نوسازی تربیتی کنیم.
عرفه‌ای در کنار مادرم ❤️ 🔆 روایت حضرت آقا از انجام اعمال روز عرفه در کنار خانواده «یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. مادرم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود. می‌رفتیم یک گوشه حیاط منزل و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام می‌دادیم. مادرم می‌خواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، می‌خواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من این‌گونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش. ۷۶/۱۱/۱۴»
بخشی از هیجانات کودک مخصوصا در دیگران به دلیل این است که والدین در حوزه شخصی فرزند خود به دلیل نظم ، بهداشت ، تربیت و آموزش دخالت می کنند و کودک خشم نهفته دارد و به کودکان دیگر آسیب میرساند. باید در منزل فشار را از روی کودک برداشته شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 مشوّق‌های معنوی فرزندآوری 💠 ارزش معنوی فرزندآوری با مشوّق‌های مادّی همچون وام، ثبت‌نام خودرو و... قابل مقایسه نیست. ✍️ اگرچه استفاده از این مشوّق‌ها خوب و لازم است، امّا نگاه اصلی باید بر ارزش معنوی فرزندآوری باشد؛ همچنان‌که اولیاء الهی نیز بر ارزش معنوی این موضوع تأکید دارند. ❇️ به عنوان مثال رسول‌خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) فرمودند: «بَیتٌ لَا صِبیانَ فِیهِ لَا بَرَکَةَ فِیهِ؛ خانه‌ای که در آن ـ چند ـ فرزند نباشد، هیچ برکتی در آن نیست.» ♦️ زوجین محترم باید به این مرحله برسند که مشوّق‌های معنوی فرزندآوری بر مشوّق‌های مادّی آن برایشان اولویت داشته باشد. 📚 کنز العمّال، ج ۱۶، ص ۲۷۴.
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌قسمت ۴ _چادرت هم به خاطر من گذاشتی کنار
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمت ۵ بوی تند بنزین روانی ام کرده و او همانطور که با جرقه فندکش بازی میکرد، سُستی مبارزاتم را به رخم کشید.. _حالا فهمیدی چرا میگفتم اون روزها بچه بازی میکردیم..؟ فندک را روی میز پرت کرد، با عصبانیت به مبل تکیه زد و با صدایی که از پس سالها انتظار برای چنین روزی برمیآمد، رجز خواند.. _این موج اعتراضی که همه کشورهای عربی رو گرفته، از تونس و مصر و لیبی و یمن و بحرین و سوریه، با همین بنزین و فندک شروع شد؛ با حرکت یه جوون تونسی که خودش رو آتیش زد! مبارزه یعنی این!...! گونه های روشنش از هیجان گل انداخته و این حرفها بیشتر دلم را می ترساند.. که مظلومانه نگاهش کردم.. و او ترسم را حس کرده بود که به سمتم خم شد،.. دوباره دستم را گرفت و با مهربانی همیشگی اش زمزمه کرد.. _من نمیخوام خودم رو آتیش بزنم! اما مبارزه شروع شده، ما نباید ساکت بمونیم! بن علی یه ماه هم نتونست جلو مردم تونس وایسه و فرار کرد! حُسنی مبارک فقط دو هفته دووم اورد و اونم فرار کرد! از دیروز ناتو با هواپیماهاش به لیبی حمله کرده و کار قذافی هم دیگه تمومه! و میدانستم برای سرنگونی بشّار اسد لحظه شماری میکند.. و اخبار این روزهای سوریه هوایی اش کرده بود که نگاهش رنگ رؤیا گرفت و آرزو کرد.. _الان یه ماهه سوریه به هم ریخته، حتی اگه ناتو هم نیاد کمک، نهایتاً یکی دو ماه دیگه بشّار اسد هم فرار میکنه! حالا فکر کن ناتو یا آمریکا وارد عمل بشه، اونوقت دودمان بشّار به باد میره! از آهنگ محکم کلماتش ترسم کمتر میشد، دوباره احساس مبارزه در دلم جان میگرفت.. و او با لبخندی فاتحانه.... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد