eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
776 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
9.7هزار ویدیو
336 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ دیگه تکراری نگو: خداحافظ جاش بگیم: 🔸 منشأ خیر و اثر باشید👋 🔸عمرتون پربرکت در پناه حق👋 🔸به خدا میسپارمتون👋 🔸خدا پشت و پناهتون👋
ام البنین ۱۳ جمادی الثانی سالروز وفات حضزت ام البنین گرامی باد فاطمه بنت حِزام (درگذشتهٔ ۷۰ قمری) معروف به ام البنین، همسر علی بن ابی طالب و دختر حزام بن خالد و از نوادگان عامر بن کلاب است. تاریخ ولادت ام البنین دقیقا مشخص نیست اما در منابع تاریخی با توجه به تاریخ ولادت فرزند ارشدش عباس بن علی که در سال ۲۶ هجری بوده ‌است، تولدش را حدود سال‌های ۵ و ۹ هجری قمری دانسته شده ‌است. پدر ام‌البنین «حزام بن خالد بن ربیعة بن وحید بن کعب بن عامر بن کلاب» است ، مردی شجاع، دلیر و راستگو که از صفات ویژه او اکرام به میهمان و منطق قوی اوست. مادر ام‌البنین، «ثمامه (یا لیلی) دختر سهیل بن عامر بن جعفر بن کلاب» است. ام البنین را ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند. ازدواج علی بن ابیطالب پس از وفات حضرت زهرا از برادرش عقیل بن ابی طالب که در علم انساب (نسب‌شناسی) معروف بود درخواست می‌کند که برایش همسری انتخاب کند که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا برایش فرزندی شجاع به دنیا بیاورد. عقیل در پاسخ می‌گوید با فاطمه کلابیه ازدواج کن. همانا در عرب شجاع تر از پدران او نیست. فرزندان فاطمه کلابیه را بخاطر داشتن چهار پسر به نام‌های: عبّاس، عبدالله، جعفر و عثمان، ام‌البنین (مادر پسران) خواندند. ام‌البنین در واقعه کربلا حضور نداشت. هنگامی که کاروان اسیران کربلا وارد مدینه شد و او از کشته شدن فرزندانش باخبر شد؛ از سرنوشت حسین ابن علی پرسید و وقتی که خبر کشته شدن حسین را هم شنید. گفت: «ای کاش فرزندانم و تمامی آنچه در زمین است فدای حسین می‌شد و او زنده می‌ماند.» این سخنِ او را برخی دلیل دلدادگی عمیق او به اهل بیت و حسین دانسته‌اند. هر چهار فرزند او در کربلا کشته شدند. پس از کشته شدن فرزندان ام البنین هر روز با نوه‌اش عبیدالله فرزند عباس به قبرستان بقیع می‌رفت و در آنجا اشعاری می‌خواند که خود سروده بود و سپس دردمندانه گریه می‌کرد. مردم نیز گرد او می‌آمدند و با او همنوا می‌شدند. حتی گفته‌اند که مروان بن حکم در آنجا حضور پیدا می‌کرد و گریه می‌کرد. همچنین گفته شده که زینب کبری پس از ورود به مدینه به دیدار ام البنین رفته و کشته شدن فرزندان او را به وی تعزیت می‌گوید. درگذشت ام البنین در ۱۳ جمادی الثانی سال ۷۰ هجری قمری 9 سال پس از واقعه عاشورا در مدینه فوت می‌کند. وی در قبرستان بقیع کنار صفیه و عاتکه عمه‌های پیامبر اسلام مدفون است.
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✦❉❥🥀🕊❥❉✦ √ حضرت ام‌ البنین سلام‌الله‌علیها باب‌الحوائجند ! ✘ با شاه‌کلیدی که ایشان را به این مقام رساند همه می‌توانند برسند! سلام الله علیها
مداحی_آنلاین_سه_محور_زندگی_حضرت_ام_البنین_استاد_رفیعی.mp3
7.17M
🏴 (س) 💠 سه محور زندگی حضرت ام البنین 👌 سخنرانی بسیار شنیدنی 🎙 حجت الاسلام رفیعی
📩 رهبر انقلاب: حضور زنان در مشاغل اجتماعی و دولتی هیچ محدودیتی ندارد/ در کشور ما ملاک شایسته‌سالاری است/ حضور زن در مشاغل نباید او را از مشغله‌ی اساسی یعنی خانه‌داری و فرزندآوری محروم کند ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز در دیدار جمعی از زنان و دختران: یک مسئله مسئله‌ی مشاغل اجتماعی و مدیریت‌هاست. اینجا هم مسئله‌ی جنسیت مطرح نیست، در مدیریت‌های گوناگون، مشاغل گوناگون اجتماعی و دولتی حضور زنان هیچ محدودیتی ندارد. ✏️ حالا مثلاً فرض کنید آمریکایی‌ها به یکی از این کشورهای همسایه‌ی ما الزام کرده بودند که بایستی بیست و پنج درصد زن در محیط اداری مثلاً حضور داشته باشند. این عدد معیّن کردن، نسبت معیّن کردن معنی ندارد، اینجا ملاک شایسته‌سالاری است. یک جا هست که یک بانوی با سواد مجرّب کارآمد برای وزارت بهتر از این مردی است که در این زمینه نامزد وزارت شده. ✏️ در مورد نمایندگی مجلس هم همین طور است. باید شایستگی را نگاه کرد، هیچ ترجیحی اینجا وجود ندارد. محدودیتی هم وجود ندارد. بحث، بحث شایسته‌سالاری است. البته زن در این مشاغل میتواند حضور پیدا کند اما بایستی جوری باشد که از آن مشغله‌ی مهم اساسی زنانه یعنی خانه‌داری و فرزندآوری محروم نشود.۱۴۰۲/۱۰/۰۶ 🖼 |
📩 رهبر انقلاب: مادری، مهم‌ترین نقش عالم خلقت است/ کار کردن در خانه مطلقاً وظیفه زن نیست، زن و مرد باید با هم تفاهم کنند ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای صبح امروز در دیدار جمعی از زنان و دختران: مادری مهمترین نقش در عالم خلقت است. به این اهمیت بدهید، این را دنبال بکنید. بعضی‌ها خیال میکنند کارکردن در خانه وظیفه‌ی زن است. نه، وظیفه‌ی زن مطلقاً این نیست که در خانه کار کند. ✏️ غذاپختن، رخت‌شستن، تر و تمیز کردن، اینها وظیفه‌ی زن نیست. مرد و زن باید تفاهم کنند. حالا بعضی از مردها این کارها را خوشبختانه میکنند و در خانه کار میکنند، کمک میکنند به زن، متصدی بعضی از کارهای خانه میشوند و این جزو وظائف زن نیست به هر حال این را همه بدانند.۱۴۰۲/۱۰/۰۶ 🖼 | 💻
6.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گزیده‌ای از سخنان خانم اسراء البحیصی؛ خبرنگار شبکه العالم (که به صورت ویدیویی از غزه مطالب خود را بیان کرد) و تشکر رهبر انقلاب
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حل مشکل آلودگی هوا را به مادران بسپارند! 🔹 سخنان خانم فاطمه شریف نوقابی، خانم گل سابق لیگ و مربی سابق تیم ملی فوتسال زنان ایران در دیدار امروز با رهبر انقلاب ۱۴۰۲/۱۰/۰۶ 🖼
6.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرکار خانم زینا ابراهیم همسر شیخ زکزاکی صبح امروز در دیدار جمعی از زنان و دختران با رهبر انقلاب: خدا را شاکریم که بعد از وفات امام خمینی، خداوند رهبری به ما اعطا کرده که پیرو خط همان امام هستند. ۱۴۰۲/۱۰/۰۶ 🖼
🔳 چطور به حضرت ام‌البنین متوسل شویم؟ 👤آیت‌الله مجتهدی تهرانی ره : من گرفتاری‌هایم را با حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها حل می‌کنم. و هر وقت گرفتار هستم، صد صلوات نذر ایشان می‌کنم. هر زمان هم با حضرت عباس علیه‌السلام کار دارم، ایشان را به مادرش قسم می‌دهم 🏴 وفات حضرت ام‌البنین‌سلام‌الله‌علیها تسلیت‌باد 📎 📎
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمت‌شصت‌سوم 🌿﷽🌿 🌸با پولی که مانده بود چند تا بنگاه سر زدیم،خیلی سخت می شد با این م
🌿﷽🌿 🌸فردای روزی که صاحب خانه خبر داد مستاجر قبلی خانه را خالی کرده با حمید رفتیم که دستی به سر و روی خانه بکشیم. ❤️اولین بار با خودمان آینه وقرآن ویک قاب عکس از امام خامنه ای بردیم،این قاب عکس همان عکسی بود که با هم برای خانه مشترکمان پسندیده بودیم. حمید گفت: باید اول حضرت آقا خونه ما رو ببینن. قرآن را وسط طاقچه گذاشتیم،یک طرف آینه یک طرف هم قاب عکس. 🌷حمید دو قدم عقب تر از طاقچه چند دقیقه ای خیره به عکس حضرت آقا نگاهی کرد وگفت: می بینی آقا چقدر توی دل برو ونورانیه،به خاطر ایمان زیاده، حاضرم‌هرکاری‌بکنم‌ولی‌یه‌لحظه‌لبخندازروی‌چهره‌آقاکنارنره. 🌷خانه ای که اجاره کرده بودیم نیاز به نظافت داشت،از قبل کلی وسلیه برای تمیز کردن دیوار ها وکف اتاق ها گرفته بودم. از سطح آب گرفته تا اسکاج ودستمال وشیشه شور. چند روزی کارمان همین بود،بعد از ظهرها حمید که از سرکار می آمد با هم برای تمیز کردن خانه می رفتیم. این کار ها برایم حس خیلی خوبی داشت،احساس اینکه وارد یک زندگی مشترک می شویم خوشایند بود. 💐روز دوم مشغول تمیز کردن شیشه ها بودم که متوجه زنگ در شدم. از شیشه پنجره عمه را دیدم که با یک جعبه شیرینی وارد حیاط شد. خانه آن قدر قدیمی و کوچک بود که وقتی عمه دید گفت: فرزانه اینجا را چه جوری پسند کردی؟عقلت رو دادی دست حمید؟ تعجب کرده بود که یک تازه عروس همچنین جایی را پسندیده باشد،گفتم: 🌺بنده خدا حمید هیچ تقصیری نداره،من خودم اینجا رو دیدم و پسندیدم. خیلی های دیگر هم به من ایراد گرفتند ولی من ککم نمی گزید. می گفتم: ما همین جا هم می تونیم بهترین زندگی رو داشته باشیم. هیچ کس متوجه اصل ماجرا واین که ما نصف پولمان را قرض دادیم نشد. 🌹به حمید گفته بودم: هر کسی خرده گرفت که چرا این ساختمان رو اجاره کردی بگو فرزانه پسندیده،من همه مسئولیت انتخاب اینجا رو قبول می کنم. ادامه دارد...
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمت‌شصت‌چهارم 🌿﷽🌿 🌸فردای روزی که صاحب خانه خبر داد مستاجر قبلی خانه را خالی کرده با
🌿﷽🌿 🌸حمید هفته آخر قبل عروسی دوره آموزش عقیدتی داشت. وقت زیادی نداشتم،ولی با این حال سعی کرد همه جا با من همراه باشد. با حمید برای خرید عروسی به بازار رفتیم. ❤️هر مغازه ای که میرفتیم علاوه بر ما عروس وداماد های دیگری هم بودند که مشغول خرید بودند، مشخص بود خیلی از آن ها مثل ما روز عید غدیر را برای مراسم ازدواجشان انتخاب کرده اند. برای حمید یک انشگتر نقره خریدیم که سه ردیف کج ودر هر دریف سه تا نگین داشت. از روزی که این حلقه را خریدیم همیشه دستش بود. یک کت وشلوار قهوه ای سوخته هم خریدکه فقط شب عروسی پوشید. 🌷حمید برای من یک سرویس طلا گرفت، از شانس من اصلا خسیس نبود،انتخاب هایش هم حرف نداشت،چیزهایی را انتخاب می کرد که فکرش را هم نمی کردم. برای همین همیشه ترجیح می دادم خودش انتخاب کند،چون می دانستم سلیقه خیلی خوبی دارد. 💐آن هفته من هم داخل دانشگاه خیلی درگیر بودم،برای دعوت از شهید گمنام طومار وامضاءجمع می کردیم. خیلی دوست داشتم مثل دانشگاه های دیگر ما هم داخل محوطه دانشگاه مقبره شهید گمنام داشته باشیم. چند روز مانده به عروسی صبح ها بین دانشکده ها دنبال امضاء می چرخیدم وبعدازظهر ها هم حمید بابرای خرید یا چیدن وسایل خانه می رفتم. یکی از دوستان صمیمی از روی شوخی به من گفت: 🌺ــ تو دیگه چه عروسی هستی؟بیا برو دنبال کارهای مراسم،هر کی جای تو باشه تمام فکر وخیالش این میشه که ببینه کدوم آرایشگاه بره،کدوم آتلیه عکس بندازه،کدوم لباس رو بگیره، اون وقت تو اینجا داری برای مقبره شهید گمنام امضاء جمع میکنی؟ خندیدم ودر جوابش گفتم: شما نگران نباشین شوهرم راضیه،تا جایی که بشه امضاء جمع می کنم بقیه پای شما. 🌹بعد ها که پیکر2شهید گمنام را در دانشگاه علوم پزشکی آوردند حمید همیشه به من می گفت: چون شهدای دانشگاه شما خارج از محدوده کلاس ها هستن حتما برید سر مزارشون،این ها رو شما شما دعوت کردین،بی انصافیه رهاکنین. ادامه دارد....