4_5827853029591746490.mp3
6.41M
#مهندسی_فکر
قسمت ۲۳
🧠🖌 از فلفل دلمه ای سبز و زرد و قرمز تآ درس عرفان
🔹 اگه این کار را بکنی انگار داری خدا را ناز میکنی
🍎🍏 لطفا از امروز نحوه غذا خوردنت را تغییر بده طوری که حتی جهان بینی تو عوض شود بگذریم که این روش سبب میشه که چقدر خوش هیکل هم بشی
#زن_عفت_افتخار
#ڪانالمارابہاشتراڪبگذارید👇👇
┏━━━🍃🧕🌸🍃━━━┓
@dadhbcx
┗━━━🍃🌸🧕🍃━━━┛
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#یادت_باشد #قسمتهفتادهشتم 🌿﷽🌿 🌷آن روز دوشنبه ساعت یک کلاسم که تمام شد سریع سوار تاکسی شدم که زو
#یادت_باشد
#قسمتهفتادنهم
🌿﷽🌿
🌷لحظه تحویل سال 93 منزل پدرم بودیم،شام هم همان جا ماندیم.
نوروز اولین سال متاهلی حمید برای من یک شاخه گل همراه عطر خریده بود که تا مدتها آن را داشتم،دلم نمی آمد از آن استفاده کنم.
💐عید سال 93 مصادف با ایام فاطمیه بود،به حرمت شهادت حضرت زهرا(س)آجیل و شیرینی نگرفتیم
به مهمان ها میوه و چای می دادیم.
چون کوچک تر بودیم اول ما برای عید دیدنی خانه فامیل رفتیم، از آنجایی که تازه عروس و داماد بودیم همه خاص تحویل می گرفتند و کادو می دادند.
اکثر جاها برای اولین بار به بهانه عید خانه فامیل و آشنایان رفتیم و پاگشا شدیم.
از روز سوم عید تماس های موبایل من و حمید شروع شد، اقوام تماس می گرفتند و دنبال آدرس خانه ما برای عید دیدنی بودند.
حمید از مدت ها قبل پیگیر ساخت یک مسجد در محله پونک بود و کار های بنایی انجام می داد.
🌹از روز اول خودش پیگیر ساخت این مسجد شده بود،از اهالی محل، آشنایان و اقوام امضا جمع کرد تا به عنوان در خواست مردمی از مسئولین
پیگیر مجوز ساخت مسجد باشد.
درباره انتخاب اسم مسجد بین اهالی محل و رفقای حمید اختلاف نظر بود.
یک عده نظرشان مسجد حضرت امیر المؤمنین(ع)بود و تعدادی هم می گفتند بگذاریم مسجد حضرت عباس(ع).
🌸حمیدنظرش این بود که اگر خودحضرت عباس(ع)هم بود میگفت مسجد را به نام پدرش بگذاریم.
نهایتا اسمش را مسجد حضرت امیر گذاشتند.
کل تعطیلات عید حمید برای کمک به ساخت مسجد خانه نبود.
می خواست از تعطیلات نهایت استفاده را بکند تا کار مسجد پیش برود،برای همین به جز منزل چند نفر از اقوام نزدیک جای خاصی نتوانستیم برویم.
ادامه دارد....
👨👩👧👧کانال سبک زندگی 🪴
#یادت_باشد #قسمتهفتادنهم 🌿﷽🌿 🌷لحظه تحویل سال 93 منزل پدرم بودیم،شام هم همان جا ماندیم. نوروز ا
#یادت_باشد
#قسمت هشتاد
🌿﷽🌿
🌻یک روز از تعطیلات عید هم برای دیدار اقوامی که روستا زندگی می کنند راهی سنبل آباد شدیم.
حمید همیشه آدم خوش سفری بود،تلاش می کرد آنجا به من خوش بگذرد.
با هم تا بالای تپه کنار چشمه رفتیم و کلی عکس گرفتیم،
هر جا شیب کوه زیاد می شد محکم دست من را می گرفت،این طور جاها وجودش را با همه وجودم احساس می کردم.
🌷تا سیزده به در حمید درگیر کار مسجد بود،قرار بود دستمه جمعی با دخترعمه ها و پسر عمه ها بیرون برویم،
ولی حمید نتوانست ما را همراهی کند،این نبودن ها کم کم داشت برایم غریب می شد.
موقع حرکت به من گفت:
❤️اگر رسیدم بیام پیشتون که هیچ،ولی اگر نرسیدم از کنار رودخونه هفت تا سنگ خوب پیدا کن یه قل دو قل بازی کنیم.
تا این را گفت به حمید گفتم:
منو یاد دوران قدیم انداختی،چه روزا و شبهای قشنگی با خواهرای تو جمع می شدیم تا صبح می گفتیم و می خندیدیم،یه قل دو قل بازی می کردیم،
بعضی وقتا که ننه حال و حوصله داشت برامون شعر می خوند یا قصه های قدیمی مثل امیر ارسلان یا عزیز و نگار رو از حفظ می گفت.
حمید خندید و گفت:
الان هم شما وقت گیر بیارین تا صبح یه قل دو قل بازی می کنین ولی من خیلی حرفه ای تر از این حرفام بخوام ببازم!
💐واقعا این بازی را خیلی خوب بلد بود و من همیشه از قبل می دانستم که بازنده هستم.
در ماه دو بار افسر نگهبان می ایستد و شب ها خانه نمی آمد،من هم برای این که تنها نباشم به خانه پدرم میرفتم.
بعد از ازدواجمان فقط یک شب تنهایی خانه خودمان ماندم،حمید هر یک ربع تماس می گرفت و حالم را می پرسید.
🌺صبح که آمد کمی دلخور شده بود.
گفت:
چرا تنها موندی؟تاخودصبح به تو فکر کردم که نکنه بترسی،یا اتفاقی برات بیفته،اصلا تمرکز نداشتم.
فردای سیزده به در حمید افسر نگهبان بود،چون هوا مناسب تر شده بود با موتور سر کار می رفت.
بعد از خوردن صبحانه بدرقه اش کردم،مثل همیشه موتور خاموش را تا اول کوچه سر دست گرفت،به خیابان که رسید موتور را روشن کرد و رفت.
🌹رویرعایتحقهمسایگیخیلیحساسبودنمیخواستصدایموتوراولصبحمزاحمکسیباشد.
شب ها هم وقتی دیر وقت از هیئت برمی گشت از همان سر کوچه موتور را خاموش کرد.
مثل همه روز هایی که حمید افسر نگهبان بود یا ماموریت می رفت خرید خانه با من بود.
کار های خانه را که انجام دادم لیست وسایلی که نیاز داشتیم را نوشتم و از خانه بیرون آمدم.
🌸از نان گرفته تا سبزی و میوه،با این که خرید و جابجا کردن این همه وسلیه آن هم بدون ماشین برایم سخت بود و من پیش از ازدواجمان هیچ وقت چنین تجربیاتی را نداشتم.
ولی نمی خواستم وقتی حمید با خستگی از ماموریت به خانه می رسد
کم و کسری داشته باشیم و مجبور باشم او را دنبال وسلیه ای بفرستم.
ادامه دارد....
حکم ورزش ایروبیک چیست؟
نظر علما و مراجع تقلید درباره ورزش ایروبیک چیست؟ با توجه به این که اساس این ورزش موسیقی است؟
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
بهطور کلّى اگر همراه با موسیقى لهوى متناسب با مجالس گناه و معصیت باشد و یا بهگونهاى باشد که شهوت را تحریک کند و یا مستلزم کار حرام و یا ترتب مفسدهای باشد، جایز نیست.
دفتر حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):
اگر آهنگ آن مناسب مجالس لهو و لعب باشد عمداً گوش ندهد.
دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
چنانچه این ورزش مشتمل بر رقص و یا موسیقی باشد، حرام است.
پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:
اگر این ورزش به همراه موسیقی های حرام نباشد و مفسده ای هم نداشته باشد، جایز است. اما اگر این ورزش مستلزم انجام فعل حرامی باشد؛ مثل عدم رعایت حجاب و یا استفاده از موسیقی های محرک قوای شهوانی و یا خود ورزش و حرکات بدن در آن، احیاناً محرک شهوت باشد، حرام خواهد بود. موسیقی حرام، موسیقی ای است که شهوت جنسی انسان را تحریک کند. این موسیقی عموماً مناسب مجالس لهو و لعب می باشد.
📚مشاورمعارف و احکام
📚رضازاده🌷
🖼 هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنید:
🔰حدیث روز:
🔅امیرالمومنین علیه السلام:
صبح برای آنان که دو چشم بینا دارند روشن است .
📚 نهجالبلاغه حکمت ۱۶۹
📿ذکر روز : یا رب العالمین
🔖مناسبت روز: روز شهدای دانشجو(شهادت سید حسین علم الهدی وهمرزمانش در هویزه)
📆تقویم
📌شنبه
☀️ ۱۶ دی ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙۲۳ جمادی الثانی ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 6 ژانویه 2024 میلادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشی با تو دلنشین است
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚
🍃رو به شش گوشهترین
قبلهی عالم
هر صبح بردن نام
حسیـــن بن علی میچسبد:
چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست
اَبــاعَبـــــدالله...
هرکسی داد سَلامی به تو
و اَشکَش ریخت ،،،
او نَظـَرکَــردهی زَهــراست...
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
وعَلی العباس الحسُیْن...
ارباب بيکفن ســــــــلام...
#صبحم_بنامتان_اربابم
7.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معجزه قرآن 😍
همه چیز در گردش است، حتی خود آیه.
از آخر به اول بخونید میفهمید 😊
📌 پیام شهیده حادثه ترویستی کرمان با عکسی قبل از شهادت
🔷️ شهیده فائزه رحیمی دانشجوی دانشگاه فرهنگیان نسبیه تهران در حادثه تروریستی کرمان در میان زائران حاج قاسم به شهادت رسید .
🔻 در آخرین تصاویر از این شهیده بزرگوار که در کنار یک تابلو به سبک دوران دفاع مقدس ایستاده است ، برای ما یک پیام صریح و دقیق دارد و آن اینکه تا شهادت با ولایت بودن را ارادی و کاملاً آگاهانه انتخاب کرده است.
◇ این بانوری مکرمه در اربعین سال جاری در بزرگترین خیمه قرآن، موکب شهیدعمادمغنیه در عمود ۱۲۲۲ خادم زائرین حضرت سیدالشهدا علیه السلام بود.
کرمان_تسلیت
شهیده_فائزه_رحیمی.