eitaa logo
دفتر شعر گهر
227 دنبال‌کننده
448 عکس
43 ویدیو
1 فایل
ای آنکه رباعی مرا می‌خوانی تا روضه‌ی بعد منتظر می‌مانی در وقت صله گرفتن از آل الله در اجرت روضه با #گهر یکسانی #گهر https://eitaa.com/daftaresher110 آثار ط. اسدیان مدیریت کانال @fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
گفت: عاشقم باور کردم ولی وقتی اومد بوی دشمنم‌ رو می‌داد... با دشمنم خلوت می‌کرد... کسی که عاشق می‌شه در جا پاک می‌شه... دیگه نمی‌تونه دشمن محبوبش رو دوست داشته باشه، ازش متنفر می‌شه... عشق رو نفهمیدیم... کاش دیگه از این کلمه استفاده نکنیم... @daftaresher110
عشق پاک کننده است... و پاک دلنشین... و دلنشین خواستنی... حالا چقدر عاشقی؟... @daftaresher110
دل به او بستم نبستم او به رویم خنده کرد با نگاه مهربانش عشق را شرمنده کرد من فقط از عشق حرف و ادعا بودم ولی کشته شد در قتلگه تا قلب من را زنده کرد تا ابد بردی تمام عشق را در زیر دِین من کجا و تو کجا؟ شرمنده‌ام کردی حسین @daftaresher110
عاشق یعنی قبل از اینکه به دنیا بیام برام کشته مرده بود... @daftaresher110
گر روی پاک و مجرد چو مسیحا به فلک از چراغ تو به خورشید رسد صد پرتو
خوابیدن ما خواب عوامانه نباشد در خواب مگر عاشقی افسانه نباشد @daftaresher110
در عاشقی ثابت قدم بودن عجیب است... @daftaresher110
از درد که می‌گوید در جان خودم دارم با سوزش آن سینه، قلب است که می‌سوزد @daftaresher110
باز شب شد دل ما... ...از غم دلدار گرفت مادرم در دل شب، دست به دیوار گرفت بوی اشک پدرم در کف بستر جاری است مطمئنم ضرباتی که به مادر... کاری است... زهرای من کجایی؟ @daftaresher110
دوختم چشم به در، در به کجا دوخته است که پس از باز شدن بر رخ تو خونبار است روضه شد باز دو بیتی چه کنم فاطمیه است مادر خونجگر و میخ در و دیوار است @daftaresher110
هدایت شده از دفتر شعر گهر
فتنه‌ای بر سر راه است چه باک از فتنه نور این دشت ز ماه است چه باک از فتنه این غباری که در این دشت به پا می‌خیزد چاره‌اش ندبه و آه است چه باک از فتنه فتنه خود بودم و افسوس نمی‌دانستم عشقْ در من شده محبوس نمی‌دانستم فتنه‌ای گر برسد وای به این بینشِ من نفسِ سرکش شده کابوس نمی‌دانستم چشم یعقوب به راه است نمی‌دانستم مأمنم در ته چاه است نمی‌دانستم انقلابی نشده قلب پر از حب مقام در دلم دوره‌ی شاه است نمی‌دانستم جمعیت کم شده و موی پریشان تنها ریزش و خیزش ما بسته به موج دریا انقلابی شدنم در گرو چادر توست ای پناه همه از نفس و هوس یازهرا چادرم را ز سر چادر تو سر کردم قصه‌ی عشق به عشق غمت از بر کردم تن به پیری نسپردم دلم از آن شماست بعد از این جمعیت یار میسر کردم زندگی‌نامه‌ام این است تمام عمرم یا نفهمیدم و یا فهم ز مادر کردم @daftaresher110