برخی میگویند بهشت چگونه بیانتهاست و چگونه پایان ندارد و چگونه تقسیم خواهد شد. در بینهایت هستی تو شمع باشی و قدم بزنی همواره در نوری و اگر خورشید باشی و قدم بزنی همواره در نوری. فرقش این است که خورشید خودش و تمام اطرافش را تا دوردستها نورانی میکند و شمع تنها نزدیک خودش را.
در بهشت وصف حیات بر انسان خوش مینشیند و به قدر حیات و قوام، هر چه سیر میکند در حیات است و بهرهمند از آن. در اجتماع بهشتیان این صفات تجلی جمعی دارند و بر هم افزوده میشوند و فضا را غنی میکنند و بر آن میافزایند و اعظم آنان انبیاء و اولیاء الهی هستند، خاصه حضرات مقدس چهارده معصوم که بهشت ضیافت نور آنان است و نور آنان بر هر نوری غلبه دارد و صفت آنان بر هر صفتی چیره است و شهرت و تجلی آنان مانند خورشید در برابر ستاره و شمع بیحد و بیمانند است.
چه از آن صفت که تز تو میجوشد و چه از آن صفت که تو مینوشی همه جلوه حیاتی است که تمام آثار جانافزا را داراست و گویی تو در ماده سیزی و زندگی و رشد و بالندگی نفس میکشی و هر چه فرومیبری و برنیآوری همه حیات است بدون اینکه از آن کاسته شود.
خدا را شکر.
تا حالا شده نزد تو بدون اینکه بخواهی و بخواهد حجاب از رخ بانویی کنار رود؟! در آن لحظه تمام وجود آن بزرگوار تمنا میشود که ناظر، نبیند. هر چند منظره بیامان جاریست، مناعت طبع آن را بپوشاند. او در آن لحظات تنگ و تاریک پناهنده حجاب عفت و نجابت چشمان ماست.
پدران و مادران و عزیزان بسیاری را میشناسم که به هر تقدیر نتوانستهاند جگرگوشههای خود را رها کنند از بند نابندگی. بزرگترین آرزوی آنان جز این نیست که جامعه فرصت دهد تا زمینه بازگشت فراهم گردد. او هیچ گاه نخواهد توانست این التماس جانانه را به زبان آورد ولی مانند کودکی که از دست رها شده و به میانه خیابان دویده و در ازدحام وحشتناک غولهای آهنی اسیر است و هر لحظه ممکن است نابود شود، پدر و مادر و مربی جگرپارهاش را از دست رها شده میبیند و تمام نگاهش به هوشمندی جامعه در مهار این فتنه است. ما میتوانیم به سهم خود این بزرگترین آرزوی پدران و مادران و معلمان و مربیان و راهنمایان و راهبران و امامان و پیامبران و خواست بزرگ الله تعالی را برآوریم. با خودداری میتوانیم فرصت بازگشت سالم به آن کسی دهیم که در شب تاریک در بیابان گم شده. گرگ نباشیم. مهربان باشیم. مراقب جامعه خویش باشیم. آرزوهای نادیده و ناشنیده را برآوریم و از آثار ناباورانه و شگفتانگیزش بهرهمند گردیم.
تمنای مقدر این برادران و خواهران ما که علنی مشغول گناهند جز این نیست. آنها به واسطه علنی بودن گناهشان سهمی دارند از عذاب که بسیار بزرگتر از اصل گناه است. اگر جامعهای تعفن برآمده از گناه را سرنکشد و گناه را با پرهیز خود بپوشد و آتش عذاب خود را با پاکدامنی خویش فرونشاند و اجازه سرایت آن به سرمایه دیگران ندهد، آنگاه آن برادر و خواهر در روز جزا خواهد دید که مهربانانی در دنیا اجازه ندادهاند جهنم او بیش از این گداخته شود.
گناه علنی مانند روشن کردن آتش در جنگل است. اگر جنگل تاب بیاورد و بر اثر طراوت و رطوبت شعله نکشد، آن گناه همان جا خاموش میشود. اما امان از مجاورت حرارت گناه که اندک اندک تو را خشک میکند و زلال ولایت را در تو تبخیر میکند و خیر را از تو میرباید و تو را آماده برافروختن و سوختن میکند. چه بسا گناهی که عالمی را خاکستر میکند.
حالا قصه ما و اصحاب گناه هم همین است و انتظار ما گناهکاران از پاکیزگان و بیناضمیران جز این نیست که هنگام گناه ما را طهارت خویش محاصره کنند و اجازه ندهند زشتیهای ما عالمگیر شود و عاقبت ما را مانند عاقبت ائمه کفر و نفاق و ظلم و جنایت کند.
وقتی مهربان جوانی در برابر شهوت نامشروع چشم میبندد یا در برابر شهرت نامشروع تن میپوشاند؛ یا در برابر ثروت نامشروع پا پس میکشد و یا از قدرت نامشروع دست کوتاه میکند، خیری در تقدیر دارد که نزد پروردگار منظور خواهد شد.
لذا فرمود وقتی جوانی در مواجهه با صحنه گناه روی برگرداند، تمام فرشتگان آن جهت که به آن روی کرده دعایش میکنند. زیرا این جوان زشتی زاینده را با چشمپوشی خویش عقیم ساخته و تیره و تبار سیاه در تقدیر گناه را در پرده عدم پنهان ساخته. آیا چنین انسانی شایسته تقدیر خاص پروردگار نیست که فرمود نزدیک است که از پیامبران گردد. الحمدلله رب العالمین. با تقوی میتوانیم جهنم را کوچک کنیم و بهشت را بگستریم و حتی گناهکاران را در روزی که به یاری ما نیاز دارند از شدت مهربانی و پاسبانی خویش شگفتزده کنیم. شاید امروز ما را نپسندند اما آن روز محبوبترینها خواهیم بود نزد آنها.
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دنبال آدم صالح بروید...
@Farsna
روزهای انتخابات بسیار عزیز و مغتنم است. آزمونی بزرگ که تمام نقاط ضعف و قوت فهم و زیست اجتماعی ما را محک میزند. حرف زدن آسان نیست؛ اما سختتر عمل کردن به حرفهاست. حرفهای خوب موقع عملیاتی شدن در تنگنای دیوار مقدورات و دستانداز محالات و پیچ و تاب ناممکنات جاری میشوند و شکل ظاهری عمل را برای ما از آن عروس داربایی وجدانی و نظری خارج میکنند و ما را پای سفره واقعیت مینشانند و ناچارمان میکنند که بخور تا زنده بمانی.
تعیین ارزش انتخاب و سنجش اصالت تصمیم، به شدت وابسته به موقعیت است. هیچ اتفاق در رؤیا نمیافتد. انتخابات هر چند اینطور به نظر برسد اما نه تکراری است نه بازیچه. در بستر نسبتها شکل میگیرد و مطلق نیست. قابل جبران و بازگشتپذیر و توبهبردار هم نیست. اتفاقی است که میافتد و پاسخی که دریافت میکند و سپس جامعه باید کلی هزینه دهد تا از خاکستر اشتباه برخیزد.
اگر با مطلقنگری و رؤیاپردازی انتخابی کردی که هیچ نسبتی با واقعیت و موقعیت نداشت، انتخاب تو خوب نبوده است. تو به وظیفه خود در قبال حق و تکلیف انتخاب عمل نکردهای. آن را ساده کرده، ضایع نمودهای. تمام سختی انتخاب همین گنجیدن در ظرف واقعیتهاست. فرصتهای ما رها و مطلق نیست.
مطالب برخی گرامیان و نور چشمها را مرور میکنم. چنین القاء میکنند که گویا تکلیف انتخاب چیزی بریده از صحنه است و انگار ما بناست چیزی را بر صحنه بچسبانیم و تمام پیرامونش را بر اساس آن نقاشی کنیم.
قطار جامعه بر روی ریل تدریج حرکت میکند. نه هر انتخابی را در اختیار میگذارد و نه هر امکانی را ذخیره دارد. در مقام عمل مطلق وجود ندارد. مطلق انگاری مال ساحت نظر است و صاحبنظر، هر لحظه بسته به موقعیت، طرح ذهنی خود را در چارچوب واقعیات برای اجرا بازنویسی میکند، بدون آنکه از آن نگاه آرمانی عدول کند. حرکت در جامعه، سفر در بیابان تخت نیست، حرکت در سرزمینهای پیچیده با موانع در هم تنیده است. نمیتوانی تنها بیاندیشی بدون اینکه توان عملی را بسنجی.
اگر در ذهن خود هرز رفتی به تکلیف عمل نکردهای.
وقتی سخن از وحدت میشود، اصحاب تفرقه به دنبال کلونیهای جمعیتی خویش میگردند. انگار وحدت را گرد آمدن غریزی حول هوی نفس میدانند. اما آنچه که در قرآن کریم راجع به وحدت میآموزیم، تعیین معیار و مصداقی الهی است.
روایت بندگی داستان ما و آغوش است؛ اما این بار با خدا.
نمیتوانی حقیقت ناز و نوازش ربوبیت پروردگار را بدون آغوش و آدابش بیابی. وقتی در انفعال مطلق تحت مراقبت کامل او هستی و به هر سو میجنبی حمایت او را مییابی و هر چه میجویی هدایتش را میبینی.
ما خدا را جز در حال و هوای آغوش نخواهیم یافت.
فتغشینی رحمتک یا ولیّ یا حمید...
بیتردید ایتا به صورت قرارگاهی ایرانی-انقلابی درآمده که میلیونها نفر را در خود جا داده و جامعه مفصلی را پذیرایی میکند. تا اینجای کار مشکلی نیست. مشکل آن است که دیوارهای ایتا آنقدر بالا رود که نه تنها غیرانقلابی وارد آن نشود؛ که انقلابیها هم از آن خارج نشوند.
بیتردید حضور برخی افراد در فضای بیدر و پیکر رسانه مصداق قطعی کتب ضالّه است؛ اما این به آن معنی نیست که نباید مؤمنین و ایرانیان و انقلابیان به فکر سفر به رسانههای آزاد و عمومی نباشند. بلکه باید حرکت کنند و با آمادگی وارد فضای رسانه شوند و قدرت تعیین کنندگی و تصمیمسازی خود را نشان دهند.
امروز رئیس قطار محکم پای حق مسافرانش ایستاد و فردی را که سیگار کشیده بود به صورت قانونی بازخواست کرد.
افرادی هستند که بدون توجه به محدودیت فضا، خودخواهانه سیگار میکشند و نفس مسافران را به زحمت میاندازند. من از آنان متنفرم. از نظر من بسبار زشترو و زشتخو هستند.
کسانی که با خودخواهی حق مشاع جامعه را صرف میل افراطی شخصی میکنند و اجازه زندگی معمولی را از دیگران سلب میکنند.
تب دنگی که بر اثر پسماند آب سیل در محلات دبی و تکثیر پشه ائدس، توسط مسافران ایرانی به کشور وارد شده و لااقل در ۶ استان مشاهده شده، هیچ گاه در صدر اخبار اصلاحات و غربگرایان و غربزدگان نخواهد بود. آنان تنها شایعه شیوع کروتا از قم توسط طلاب چینی را تکثیر و توزیع میکنند.
نامزدها را میتوان در فرامتن تبلیغات بهتر شناخت. البته اگر فشردگی صحنه و شلوغی آن به تو اجازه دهد که برخیزی؛ عقبتر بایستی؛ درنگ کنی؛ خوب نگاه کنی و سپس به صحنه بازگردی و ببینی که شعارهای زیبا و جملات خوشتراش آهنگین و اشارات نمکین نقطهزن، دارد با تو و ایران چه میکند.
ظرفیت زبانی نامزدهای انتخاباتی میتواند بزنگاه فریب باشد. فریبی که گاه خود نامزد را در دام حروف بیپشتوانه گرفتار میکند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
نامزدها را میتوان در فرامتن تبلیغات بهتر شناخت. البته اگر فشردگی صحنه و شلوغی آن به تو اجازه دهد که
ناگزیر نامزدهای انتخاباتی در حال ارائه تصویری هستند از آنچه در آینده چهارساله ایران میبینند یا تصویری که گمان میکنند اگر شما آن را ببینید میل و هیجان کافی برای رأی دادن به آنها خواهید داشت. یا حتی منطق و محاسبه مصلحتجویانه شما را برآورند تا در سنجش میان برنامهها در طرف نامزد خاص بایستید.
حجم زیاد گفتگوهای اینان و آنچه پیرامون آنان اتفاق میافتد نشانههای خوبی از واقعیت چیزی دارد که واقعا خواهیم دید.
هیچ رئیس جمهوری تنهایی کار نمیکند. او افرادی را در حلقههای متعدد به کار میبندد تا اینکه شبکه ملی ۸۵ میلیون نفری را تشکیل دهد. آری رئیس جمهور باید بتواند با همه مردم کار کند. دولت واقعی همه مردم هستند. مسئولی که بتواند با همه مردم کار کند وجود ندارد. همیشه عدهای هستند که نمیدانند باید چکار کنند. عدهای هستند که نمیتوانند کاری انجام دهند و عدهای هستند که نمیخواهند. عدهای هم هستند که میدانند و میتوانند و میخواهند.
کارایی رئیس جمهور را باید نسبت به این جماعت نیز سنجید.
البته نامزدها به شما خواهند گفت که بناست همه مردم را به کار بیاندازند؛ اما در عمل وعده محال میدهند. حتی اگر ظرفیت وجودی عملیاتی کردن این جمعیت را داشته باشند که طبیعتا با نامزدی رئیس جمهور باید داشته باشند، این جمعیت آماده شبکه شدن ندارد. اساس کار ریاست هم جز این نیست. افزایش شبکه مردمی حکمرانی در پیشبرد امور.
بنده همه نامزدها را صاحب نیت پاک و خالص میدانم و باور دارم که جز به اعتلای ایران اسلامی نمیاندیشند؛ اما چنین نیست که امکانهای آنها برای انجام مأموریت خود یکسان باشد.
در میان نامزدهای محترم برخی تلاش دارند، کسانی را جذب و عملیاتی کنند که در سالهای گذشته در سمت غلط تاریخ ایستادهاند. نمیتوان با کسانی که در هر دوگانهای در سمت غرب علیه ایران ایستادهاند کار کشور را پیش برد. کسانی که در تمام تحلیلها و محاسباتشان نفس اماره جامعه ایران را نمایندگی کردهاند، نمیتوانند کار مردم را پیش ببرند. آنها فرصتها را تهدید میبینند و امکانها را مانع. آنها نسبت به ایران و ایرانی کفراندیشند و نه شکراندیش. آنان به خاطر نوع نگاه منفعلی که به تحولات عالم دارند، مصرف کننده ایرانند، نه تولید کننده. البته که در تبلیغات خود خواهند گفت که حکومت جمهوری اسلامی ایران و ساختارهای آن اجازه نداد که ما خودی نشان دهیم؛ اما واقعیت این است که برخی خود را بارها اثبات کردهاند. آنها هر گاه در موقعیت نمایش و نمایندگی قرار گرفتهاند تبدیل به نیروی ضد شدهاند.
کسانی که مواقع حساس باورهایشان چنان سست شده که زیر سایه دشمن ایستادهاند تا آسیب نبینند. جذب آنان به سمت ایران و نظام و انقلاب کار پسندیدهای خواهد بود اگر صرفا اقدامی بر مدار قدرت نباشد. شما نمیتوانی عدهای برانداز و فتنهگر را جذب کنی و نمایندگی کنی به این بهانه که آنان ایرانی هستند. اگر نمیتوان از نظر نژادی ایرانی بودن آنان را انکار کرد که نیازی هم به آن نیست، میتوان دانست که آنچه غلط است زاویه ایستادن آنان نسبت به ایران است. نامزد ریاست جمهوری نمیتواند زبان کسی باشد که در حال بریدن باورهای ملی و مذهبی و تعلقات ذاتی و سنتی ما را دارد. نمیتوان با کسی که اعتقادی به راهبرد کلان ایران در جهان ندارد قدرت مثبت به دست آورد. قدرت دادن به اندیشه ضد، کاستن از امکانهای موجود و عقبگرد از وضع موجود و مزیت نسبی آن است.
برخی انگار فراموش میکنند که بناست چه کاری انجام دهند. نمیتوانی در لفافه عمل به قانون با کلمات بازی کنی و قانونشکنی را به تصویب برسانی. نمیتوانی جلوی چشم همه، چشم فتنه را ببوسی و دستش را بفشاری. نمیتوانی پرچم ولایت دست بگیری و در جریان ضد ولایت فقیه شنا کنی. این جریان قطعا تو را با پرچمت خواهد برد به مقصد مورد نظر خویش. تو ناگزیر اسیر امواجی هستی که همیشه با باد غربی میخیزد و به ساحل ایران هجوم میبرد.
مهم نیست قرآن سر نیزه کنی یا نهج البلاغه یا لقلقه زبانت نام رهبر باشد یا شعار مردم. تو در وضعی قرار داری که ضدامکانها را علیه امکانها فعال میکند. سابقه نشان داده که دوران ریاست افرادی که خواسته یا ناخواسته ترفند نفاق را پیشه خود ساختهاند، در دوران مأموریت و خدمتشان در نقطه تحریک نزاع ایستادهاند. آنها با تشخیص غلط درد، درمان غلط را تجویز کردهاند. آنها با سهلانگاری یا خیالبافی یا خیانتجویی به جای تسکین و مداوای بیماری، از جانب عامل بیماری به بدنه نگاه کردهاند و تلاش خود را برای جلب رضایت التهاب و تفرقه و فتنه و اغتشاش صرف کردهاند. ما مسئولانی داشتیم که به قدرت رسیدهاند تا اسلام و انقلاب را از قدرت ساقط کنند. البته نه به این صراحت که در تحلیلهای پسینی دیده میشود؛ بلکه در پوششهای زیبا و فریبنده و گاه حتی مقبول و معروف و معتبر.