هدایت شده از پایگاه نقد و تبیین
🌓 جنگ روانی انگلیسی ها و سرنوشت کارخانه اسلحه سازی امیرکبیر
🔹یادداشت روز
🔸امیر کبیر به محض رسیدن به صدراعظمی، بودجه بزرگی برای کارخانه توپ و تفنگ اختصاص داد. قرار بود کارخانه توپ در اصفهان، سالانه هزار عراده توپ بسازد. رقمی بسیار بزرگ که در صورت عملی شدن ایران را در جرگه قدرت های نظامی زمانه در می آورد.
انگلیسی ها ابتدا چند صد تفنگ هدیه آوردند تا امیرکبیر فریب بخورد و از ساخت کارخانجات دست بردارد؛ اما امیر تفنگ ها را پس فرستاد و به سفیر بریتانیا گفت تفنگ انگلیسی به درد ایران نمی خورد. انگلیسی ها که از فریب امیرکبیر ناامید شده بودند از طریق جاسوسان سفارت خود، در بین عوام مردم این سخن را پراکنده کردند که رعیت ایران گرسنه اند اما امیرکبیر با پول رعیت کارخانه توپ میسازد. چنان تبلیغات کردند که هر جا هر کس فقیری می دید به کارخانه توپ و تفنگ امیر کبیر فحش می داد.
امیرکبیر که خود رتبه امیرنظامی داشت و سال ها در علم نظام و جنگ تامل کرده بود، بلندپروازانه دستور داده بود توپ هایی بسازند که حتی در بارندگی نیز شلیک کند. همین طور توپ هایی بسازند که برخلاف توپ های انگلیسی و روسی، لوله شان یکپارچه ریخته شود تا محکم باشند و شلیک دقیق تر و سنگین تری داشته باشند. فرومایگان وابسته این دستور ها را نیز در میان عوام به سخره گرفتند و برای این بلندپروازی های امیر، در قهوه خانه ها و شیره کش خانه ها، طنزیه ها ساختند و پراکندند.
با قتل امیرکبیر در ۱۲۳۰، کارخانه در آستانه به ثمر رسیدن نافرجام ماند و تمام کارگران و صنعتگران تربیت شده، توسط میرزا آقاخان نوری، مرخص شدند!
شش سال بعد جنگ هرات رخ داد. ابتدا قشون ایران به فرماندهی حسام السلطنه به هرات وارد شد. انگلیسی ها در اعتراض به اعاده حاکمیت ایران بر هرات، در جنوب به بوشهر و خارک حمله کردند. ایرانیان قوای بیشتر داشتند اما به خاطر نداشتن توپخانه قدرتمند از انگلیسی ها شکست خوردند و بوشهر و خارک اشغال شد. سپس در قرارداد پاریس، ایران، ناگزیر در قبال بازپس گیری این دو جزیره، تن به جدایی هرات داد. بدینسان....
🖊 رضا شیبانی
✍ پی نوشت: تاریخ دقیقا تکرار می شود و در دوره ما نیز شبیه این شیطنت رسانه ای و عوام پسندانه را دقیقا مثل عهد امیر کبیر با تحریک خارجی ها و سادگی برخی داخلی ها کم و بیش شاهد هستیم؛ و در آخر به قول رودکی شاعر بزرگ ایرانی:
هرکه نامخت ازگذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار
🌍 پايگاه نقد و تبیین🔻
https://eitaa.com/jtabiin
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از تعلیقات
📝 چه باید کرد؟
1) ما معمولاً پس از هر شکست سیاسی، مشغول انواع تحلیلها و آسیبشناسی میشویم. بعد از مدتی که به شرایط موجود عادت کردیم و درد شکست التیام یافت، برمیگردیم به تنظیمات کارخانه و کارهای قبلی.
2) ما معمولا حوصله کارهای بلندمدت و #صبر_راهبردی نداریم. لذا به جنس کارهای سیاسی دمدستی و کنشگری آنچنانی دم انتخابات روی میآوریم. درحالیکه تعامل با جامعه و گرفتن نبض آن را نمیتوان از لایه سیاست و آن هم با هیجان زودگذر دنبال کرد.
3) قبلاً در دوران دولت شهید #رئیسی دربارهی مسئلهای بهنام "فرصتِ داشتنِ دولت" نوشتم که جبهه انقلاب در مسند قوه مجریه بود.
https://eitaa.com/taalighat/1149
اکنون باید درباره "فرصتِ نداشتن دولت" تأمل کرد. بهجای حرص خوردن باید دراین مقطع یک فرصت راهبردی دید. فرصت #بازسازی_جبهه_انقلاب و فرصت #رجوع_به_مردم
4) سخن از بازسازی جبهه، مناسبات جبهه انقلاب باهم و با جامعه است. گفتگو درباره ابعاد و اضلاع این بحث فراتر از کشش یادداشتهای فجازی است و برخی نیز غیر قابل انتشار. اما تلاش میکنم برخی موارد را بهمرور تقدیم کنم و باقی موارد را در حلقه مباحثات دوستانه انشالله بحث میکنیم.
#جبهه_انقلاب
#بازسازی_جبهه_انقلاب
🆔@taalighat
Alireza Ghorbani - Booye Gisoo.mp3
8.89M
خاطرهبازی با جادههای زیارت...
هدایت شده از گروه پژوهشی آرتا
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑حجاب محدودیت نیست
➕ حنانه خرم دشتی، که مقام نخست المپیاد نجوم را در جهان کسب کرده اند
گروه پژوهشی آرتا | برای عضویت کلیک کنید
هدایت شده از گروه پژوهشی آرتا
امیدوارم آنچه از پول و زمین به ورزشکاران المپیکی دادند به این دختر خانم و سایر بچه هایی که طلای نجوم جهانی رو کسب کردند بدن
ارزش پیشرفت واقعی کشور در علم است
اونم نجوم که اساسا یکی از علوم حیاتی بشر از باستان تا کنون بوده و هست.
هدیه
خسته و کوفته رسیده بودیم موکب آقا جاسم در خیابان بغداد کربلای معلّی تا پس از استراحتی کوتاه برای زیارت مشرف شویم. دم در خبر دادند که دیر رسیدهاید و قرار است تا چند ساعت دیگر حسینیه بسته شود.
ده روزی بود که خدمت میکردند و دیگر نه تدارکاتی باقی مانده بود و نه تاب و توانی برای خادمان اباعبدالله که با حضور ما ماندن خود را تمدید کنند.
روبروی من جوانی عراقی نشسته بود با بدنی پر از خالکوبی که در محاسبه ذهنی خیال میکردم نباید زیاد با حضور من در آن فضای محدود ارتباط گرفته باشد.
متوجه نگاهش شدم. جایی که زبان مشترک نداری رفتارها خیلی حرف میزنند و تو باید بتوانی با رفتارت جای خالی گفتار را پر کنی.
آمد چیزی بگوید. چند کلمه گفت اما جملهاش خشکید و بلند شد و آمد به سوی من و دیدم ساعتی را که در دست داشت به من هدیه داد.
غافلگیر شدم. البته شوق عراقیها به هدیه دادن و گرفتن را میدانستم؛ اما هیچ گمان نمیبردم که این جوان بخواهد بیمقدمه و زمینه آشنایی بخواهد محبت خود را با هدیه نشان دهد.
بسیار شاد شدم. برخواستم و به سویش رفتم و انگشترم را درآوردم و هدیه دادم. به دوستش گفتم انگشتر دیگرم یادگار پدر است و گرنه آن را نیز تقدیم شما میکردم. نمیدانم چقدر متوجه حرفم شد؛ اما با کلمه و ادا به من رساند که هیچ انتظاری ندارد.
در کنار دستم، یکی دو تشک آن سوتر نوجوانی عراقی بود که داشت آماده میشد برود بیرون.
دیدم که با حسرت این صحنه را تماشا میکند. احساس کردم دوست دارد در این فضا سهمی داشته باشد. عطر مشهور و نشانداری همراهم بود که در طول سفر استفاده میکردم تا مایه انبساط خاطر زائران دور و برم باشد. شاید وزن عطر سن و سال بالاتری را میطلبید؛ اما چیز دیگری همراهم نبود. بااشاره از او خواستم که نزدیک بیاید و آن را ببوید. یکی دو پوف روی لباسش زدم. با اشاره صورت نشان داد که خیلی دوستش دارد. تقدیمش کردم. هر چه امتناع کرد اصرار کردم.
برگشت و به جوان عراقی گفت من چیزی ندارم که به او جواب دهم. فهمیدم.
گفتم اصلا نیاز نیست به این مسئله فکر کنی. هدیهای بود. لازم نیست عوض داشته باشد.
چند دقیقه ساکش را گشت و یک عطر درآورد و به من داد و گفت که این عطر حرم امام حسین است. بسیار خوشحال شدم. خیلی لذت بردم.
فرهنگ نیکوکاری و خوشرفتاری و هدیه و استقبال و تکریم بازوان نظام اجتماعی بر اساس محبت است که در پس خود نقدشوندگی بسیار قدرتمندی دارد. یعنی میتواند نیازمندیهای بسیاری از جامعه را برآورد.
عادت عرفی امروزین ما تشکیل اجتماعات بر اساس مادیات است. به طور روشن پول تمام روابط اجتماعی ما را معنیدار میکند. محبت در واقع غریب و رها شده است. دوستیها هم نه بر اساس معنویت و محبت و حالت قالبی که بر اساس مادیت و شهوت و عادات قالبی صورت میپذیرد.
مردم گاهی بدون اینکه هیچ ارتباطی با قلب خود و دیگران برقرار کنند عمر میگذرانند و هیچ گاه احساس نمیکنند که برای حل مشکل اجتماعی خود باید مهربان باشند.
منطق نیازسنجی و ارزشمندی در همان لایههای رویین چفت و بست پیدا میکند و مردم به عنوان امری تفننی و شخصی و فانتزی و حاشیهای میتوانند به درون خویش هم سری بزنند و از ذخایر معنوی وجودشان جرعهای بنوشند و یا بنوشانند.
در منطق ولایت جامعه از قلب و محبت آغاز میشود؛ به عقل و معرفت نازل میشود و در احساس و ادب تعین نهایی پیدا میکند. لذا در هر رفتار و گفتار مؤمن میتوانی إنا لله و إنا إلیه راجعون را یافت و بر إن کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله را نشان داد.
زیارت اربعین اقیانوس عظیمی از هدیه مردمانی است که میخواهند عشق خود به اهل بیت را آشکار کنند و به جریان عالمی ولایت الهی بپیوندند و به رسمیت شناخته شوند. ما که نمیتوانیم کاری برای خدا و اولیای الهی انجام دهیم. پس برای نشان دادن ارادت خویش عیال الله و پیروان اولیاء الله را مورد مهر و عطوفت و تفقد و محبت قرار میدهیم تا توجه آنان را جلب کنیم و خود را اثبات و جایگاهمان را تثبیت کنیم.
برنامه زیارت بناست جامعه موعود را پایهریزی کند. جامعهسازی بر اساس اعتبار پول درست نقطه مقابل جامعهسازی بر اساس اعتبار محبت است. بانک مرکزی جامعه مدرن اگر خزانه قدرت و شهرت و ثروت کشورهای خاص است، بانک مرکزی جامعه موعود شبکه گسترده ولایت است که تمام عالم را به طور معنیداری به هم پیوند میدهد. اگر در جامعه مدرن محبت در خدمت پول قرار میگیرد، در جامعه موعود این پول است که در خدمت محبت است.
چرا نباید قدرتمندان عالم علیه فرهنگ زیارت به ویژه زیارت اربعین فتنهانگیزی نکنند؟!
آنچه انجام میدهند عادیترین رویکرد و منطقیترین راه است. اما آیا ما نیز متوجه اتفاقی که در حال افتادن است، هستیم؟ آیا دانشمندان و اندیشمندان ما میدانند که در چه وضع استثنائی و انقلابی قرار گرفتهاند؟
پیوندهای جدید در حال تعریف جامعه جدید است. آیا بناست جا بمانیم؟ یا کمک کنیم که
Mohammad Jnami - Darb Aleshg.mp3
18M
تا پیش از این سفر پای سفره خیر و برکت این مداحی عربی ننشسته بودم.
نقطه اوج آن نالههای زیبای حسین حسین آن است که با پسزمینه چکاچک شمشیرها کاملتر شده است.
آهنگ حزین حسین حسین در این مداحی مرور زبان حال اباعبدالله در طول عاشوراست.
با دل گوش بسپاریم، شاید چشمههای فیضان اشک روزیمان گردد.
شیوع فقر مردانگی و زنانگی نظام روابط انسانها را در هم خواهد ریخت. و جامعه را در هم خواهد شکست و ناجامعه را شکل خواهد داد. شعار برابری مرد و زن، بر خلاف ظاهر فریبندهاش، نه تنها باعث فرارفتن جامعه از ناترازی جنسیتی نشد؛ بلکه به بحران اعتبار و نقشآفرینی زنانگی و مردانگی منجر شد.
پول به تدریج جایگزین تمام آن چیزی شد که از دیگری به عنوان انسان میتوان انتظار داشت. پول حامل تمام صفاتی است که ما را واله خود میکند. الهه پول به هر کس مقامی متناسب با خود میبخشد.
آنان که پولدارترند ارزشمندترند و ارزشمندترینها کسانی هستند که پول چاپ میکنند و پادشاه پولها دلار است.
شما تنها زمانی ارزشمندی که بتوانی بانک مرکزی آمریکا را قانع کنی که دلار برایت چاپ کند.
رفتارهای افراطی جنسی در جامعه، ابتدا روابط قانونمند را از بین میبرد و سپس علیه جنسیت شورشی عمومی بر پا میکند.
لغزش مردانگی و زنانگی بر روی مرد و زن و سپس به هم خوردن تعادل بین تعداد مرد و میزان مردانگی و تعداد زن و میزان زنانگی شکاف بزرگی را به وجود میآورد که با هیچ چیز قابل جبران نیست.
ایران در آستانه طوفان فحشا قرار دارد. تلاشهای چند دههای منافقان و کافران به ثمر نشست و جامعه فحشا در حال کامل کردن گردباد بنیانکن خویش است. وابستگی روابط اقتصادی و فعالیتهای سیاسی به تکثیر و تداوم فحشا در آینده نزدیک چنان قدرتمند خواهد شد که مبارزه با آن خلاف مصالح عمومی به نظر خواهد رسید و دیگر هیچ مانعی نخواهد توانست اوضاع نابسامان را بهبود بخشد.
بخش بزرگ و فربهی از روابط اجتماعی به وجود فحشا گره خواهد خورد و با تمام مناسبات ممزوج خواهد گردید. آنچه که امروز کم و بیش شاهد آن هستید تنها رایحه مشمئز کننده گندابی است که در راه شهر است. اتفاق بزرگ دارد خود را از تاریکی شب به روشنایی روز میکشد و از پنهانیهای حریم خصوصی مدعی ریاست بر عرصه عمومی است.
تبدیل ایران به قطب فحشای طبقه متوسط و رو به پایین منطقه و فرامنطقه دور از ذهن نیست. رها شدگی جامعه از حیث فرهنگی و بازی کودکانه با فرهنگ در سطح ریاست جمهوری کار را هر روز بدتر میکند.
حزب ناپاک اصلاحات دغدغه جامعه را به دعوای کودکانه جنسیتی تقلیل میدهد و حواسها را از واقعیات پرت میکند تا هیچ کس نفهمد که چه اتفاقی در کمین جامعه است.
دعوای انتخاب وزرا آنقدر سخیف و سطحی برگزار میشود که مسائل اصلی در میان آن گم است.
هر روز تلاش میشود امضای ولیّ فقیه هم پای این ننگنامه بیافتد و او با هزار صراحت و اشاره مردم را از بازی کثیف طراحی شده کنار میکشد. اما جهل و جهالت دستبردار نیست. اولویتها گم شده و خیالها پرت و پلا میزند.
ممدجاپونی هفتهای دو دست لباس نو میپوشد.
ممدجاپونی میگوید در ژاپن هر کس، هر لباس را تنها سه روز میپوشد و بعد دور میاندازد.
ممدجاپونی گفته ما ایرانیها در ژاپن با پول یک روز کار کردنمان میتوانیم یک دست کامل لباس بخریم. از جوراب تا کلاه.
اینها بخشی از صحبتهای آقای تعمیرکار بود. نمیدانم داستان بود یا واقعیت؛ اما هر چه تلاش کردم در ذهن او نسبت به این گزارهها ایجاد تردید کنم انگار نتوانستم.
نتوانستم به او نشان دهم که هیچ کشوری با اسراف رشد نمیکند.
این شیوه سوء مصرف بیشتر مربوط به کشورهایی است که پول مفت نفت گیرشان میآید و افرادی که از این پول مفت سهمی دارند. کشورها با تولید ارزش افزوده رشد میکنند؛ نه با پیشخور کردن منافع تولید.
وقتی عزیزی از او پرسید پس چرا لباسهای تاناکورا اینقدر کهنهاند، گفت چون دیگران آن را پوشیدهاند و فروختهاند.
میگفت اگر ژاپن آشغالهایش را بفروشد خرج فلان و بهمان ما درمیآید.
نمیدانم اینها قصههای فیلمهاست یا فضای مجازی و اینستاگرام یا داستانهای پای منقل و آروغهای مفت پای کباب یا چه؟!
هر چه هست نشان میدهد که باید مردم بیشتر بدانند و بیاموزند و بفهمند که غلط و درست کار کجاست. کسی که فکر میکند اگر مردم اسراف کنند، کشور رشد اقتصادی خواهد داشت، هیچ گاه نجات پیدا نخواهیم کرد.
آقا پزشکیان گفتند: دانشجو نمیتواند آدم بدی باشد.
پ.ن: این روش فریبکاران است. امیدوارم آقای پزشکیان مسیر دروغ و تحریف و فریب و ریا را بیش از این ادامه ندهند.
چرا دانشجو نمیتواند آدم بدی باشد؟!
آیا خوبی در دانشجویی اصالت دارد؟!
آیا دانشجویی معیار خوبی است؟!
آیا دانشجو از منطق محاسبات خوب و بد خارج میشود؟!
اساسا این خوب و بدی که آقای پزشکیان درباره آن سخن میگوید چیست؟!
یا شاید دانشجویان را عدهای کودکعقل فرض میکند که با گفتار سفیهانه میتوان آنها را رام رفتار و گفتار و برنامهها کرد؟!
اصلاحات بارها این مسیر را آزموده.
تقسیم جامعه به این شکل در ادامه شعار وفاق نیست، در ادامه سیاست شکاف انداختن و ایجاد گسل در جامعه و حکومت کردن است.
امیدوارم رئیس جمهور نهج البلاغه خوان گرفتار منافقان نشود.
این نوع نگاه به مسئله از شدت ضعف، ما را به یاد موضعگیریهای سخیف ضدانقلاب برای تطهیر قانونشکنان میاندازد.
آیا کارشناسان در کشورهای مختلف جامعه را اینگونه تحلیل میکنند؟!
5.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوء مصرف یک مسجد تاریخی...
سقوط فرهنگی یعنی همین...