دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
🚨جزئیات هتک حرمت خانواده شهید مدافع حرم کرمانشاهی به گزارش خبرنگار مهر، هتک حرمت به همسر و فرزندان
مواظب زامبیها باشید...
شهر مورد حمله وحشیهای دریده قرار گرفته....
هدایت شده از متنْآگاهی|جعفرعلیاننژادی
گرگها اهلی نمیشوند!
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸آیا میتوان گرگها را هم اهلی کرد؟ پاسخ ساده است. نمیشود گرگها را اهلی کرد. اما برخی بدشان نمیآید شانس خود را امتحان کنند. گمان میکنند، میشود آنها را تعلیم داد. فکر میکنند، مسأله فقط آن است که به گرگها نباید گرسنگی داد. هم باید خوراک داد هم طعمه. خوراک برای پرکردن شکم، طعمه برای اطفای درندگی.
🔸اما گرگها از دریدن سیر نمیشوند، آنقدر طعمهها را میدرند تا تمام شود. به ساز گرگها نباید رقصید. گرگها اهلی نمیشوند. گرگها را باید رهانید. گرگها توبه نمیکنند. اگر توبه به معنای بازگشت باشد، گرگها فقط برای دریدن بازمیگردند. گرگها غریزه دریدن دارند. رفتارشان اصلاح نمیشود. با گرگها نمیشود مشق اصلاحات کرد.
🔸گرگها زوزه میکشند، از بلندترین بلندیها، از دورترین دوردستها. گمان میکنند میتوانند به هلال ماه چنگ بزنند، چون نمیتوانند، زوزه میکشند. میخواهند صدایشان را برسانند. صدای گرگها بلند شده است. غریزه به سمت طعمه هدایتشان میکند، اما طعمه به چنگشان نمیآید. صدای گرگها بلندتر شده است. گرگ گرسنه خطرناکتر است و غریزهاش قویتر.
🔸گرگ گرسنه خشنتر میشود، میل به دریدن در او شدیدتر میشود، به هر دری میزند، اما این تقلا ضعیفترش میکند. با اینکه خشم و صدایش بالاتر میرود، اما زورش کمتر میشود. صدای گرگها شدیدتر شده است اما تلهها بهتر کار میکنند. مسأله گرگها دیگر طعمه نیست، تلهها امانشان را بریده. گرگهای گرسنه نمیخواهند به تله بیفتند، اما تلهها از آنها قویتر است. گرگها فهمیدهاند برای رسیدن به طعمه، اول باید تلهها را بدرند. «گرگها اهلی نمیشوند، تلهها را کم نکنید، گرگها اصلاح نمیشوند، تلههای قدیمی را اصلاح کنید.»
@jafaraliyan
دنیای مدرن دنیای تکثیر تصویر است. دنیای تولید لفظ. منظورم کلمه نیست. لفظ است. کلمه یک موجود زنده است. جسم دارد و روح دارد. اما لفظ لزوما اینگونه نیست.
برای اینکه نیاز نباشد به روح ارجاع دهیم، مدرنیته پازل گستردهای از تصاویر و الفاظ و نمادها و رمزها درست میکند و شما را مشغول بینهایت جزییات میکند...
🩸«ان الحسین مصباح الهدى و سفینه النجاه».
🏴 بسم الله الرحمن الرحیم 🏴
⏳امروز دوشنبه
☀️ 16 مرداد ۱۴۰۲ شمسی
🌙 20 محرم الحرام ۱۴۴۴ قمری
🌲 7 آگوست ۲۰۲۳ میلادی
👇 ذکر روز
🔔 ياقاضِي الحاجات
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
✅ تاثیر عجیب دعا در حق دیگران
#حدیث
✍امام صادق علیه السلام مےفرمایند:
"اگر شخصی در پشت سر برادر مؤمنش برای او دعا کند، از عرش ندا می شود؛ برای تو صد هزار برابر مثل او است (صد هزار برابر برای تو است) این در حالی است كه اگر برای خودش دعا می كرد، فقط به اندازه همان یك دعایش به او داده می شد. پس دعای تضمین شده ای که صد هزار برابر آن داده می شود، بهتر است از دعایی(دعای شخص دعا کننده برای خود) که معلوم نیست مستجاب بشود یا نشود."
📚 من لا یحضره الفقیه،
🍃 اللهمعجللولیکالفرج 🍃
🏴 «اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک».
امروز میبینیم که عدهای برای فرار از خطر حکم امام شاهد به خاطره امام شهید پناهنده شدهاند.
زمانه خود را نمیپذیرند. روزگار پساعاشورای کوفه و مدینه را میپسندند که کار از کار گذشته و حسین علیه السلام تکه تکه شده و خفقان حکومت نفسها را بریده و اشقیا شهر را قرق کردهاند. نه نام میشناسند، نه ناموس، نه مال، نه جان.
دوست دارند مخدر دعا مصرف کنند و ادای سیدالساجدین و زین العابدین دربیاورند تا هم خدا را داشته باشند و هم خرما را...
امامشان را خودشان انتخاب میکنند، که الآن پیرو کدام یک باشند.
گمان میکنند اینگونه است یا شاید هم خود را به آن راه زدهاند. دوست دارند اینگونه باشد تا مطابق هوی نفس تقوی پیشه کنند.
ولایت را وارونه فهمیدهاند.
خداوند متعال مهدی علیه السلام را برای ما برگزید تا مطابق امام زمان خویش زمانه را بفهمیم.
در ماهها و روزهای منتهی به نقطه عطف کربلا عدهای دچار همین معنی بودند.
حق انتخاب را آنقدر درشت میدیدند که تمام قضا و قدر الهی را میبلعید. احساس میکردند چون انسان هستند بایستی تعیین کنند خداوند چگونه امامی را برای آنها برگزیند و یا جهان را چگونه شکل دهد تا آنها راحت باشند.
ابتدا آرزوهای خود را میچیدند، محل نشستن و راحتی خود را آماده میکردند و منتظر میشدند تا مدار امور طبق سفارش اینها بگردد.
ما هم مبتلاییم. دچار خودمحوری در برابر امام. دچار چانهزنی با خدا سر پروردگاریش.
ما امام شاهد را نمیپسندیم. امام شهید باب میل ماست. با انفعال ما سازگارتر است. حال رزم نداریم؛ اهل بزمیم. صحنههای خشن ما را میآزارد. ادای لطیفها را درمیآوریم.
خداوند در چنین شرایطی تدابیر سختی دارد. گوشمالیهای خدا بسیار دردناک است. مثل داستان حرّه...
ملتی که کانالهای تقدیر خدا را نپذیرد دچار تنشهای مرزی میشود. ناگهان میبینی خون یک حسین افتاد توی پروندهات. همین طور که داخل خانه لم دادهای و آروغ ایمان میزنی یک نیزه هم به پهلوی عباس زدی. خیلی ساده و آسان در میان العفوهای نماز شبت از هیجان اربا اربا شدن علی اکبر هورا میکشی و قلمبه قلمبه اشک میریزی.
گریههای حسینی اگر رنگ و بوی مهدوی نداشته باشد کم از منکراتی مثل مسکرات و مخدرات نیست. اگر گریههای ما ذیل نفرین زینب کبری معنی شود بخشی از طرح دشمن است. نه بهشتی دارد و نه حوری و غلمان و سیب و گلابی و حوض شیر و عسل.
نفرین دختر علی، غضب ساقی کوثر است.
گریههای مهدوی در طرح انتظار، هجرت، زیارت فهمیده میشود.
دعا بدون عمل دچار آفت ادعا میشود و گریه بدون حماسه به انکار خدا مبتلا میگردد.
دعا چاشنی عمل است تا آن را به آسمان ببرد و گریه سلاح مؤمن تا از حصار تنگ بلا عبور کند...
اصحاب الشیطانی که کاسه کاسه اشک ذخیره میکنند برای آتش جهنم، بیراهه رفتهاند.
گریه، گریه علی است که تا زمان زنده است، جماعت زبان نفهم امام نشناس را بیآبرو کرد...
گریه، گریه صدیقه طاهره است که طاغوت را به تنگ آورد و رسوا ساخت...
گریه، گریه سیدالساجدین است که شمشیر ستم را کند کرد و امامت را از میان خاکستر عاشورا عبور داد تا به ما برسد...
گریه، گریه صاحب الزمان است. گریههای انتظار. سند بیارزشی گریههای ما و بیاعتباری ادعای ما. آیا کسی هست که از هوی نفس خویش بگذرد و به امامش بپیوندد تا بساط ظلم را برچیند؟!
آیا کسی گریههای انتظار را میشنود؟! گریههای اعتراض را میفهمد؟! اشکهای ما اگر حماسه نباشد هیچ نیست، آتش جهنم را خاموش نمیکند، بلکه شعله فتنه را بالا میبرد. که اگر نبود، ظلم را نابود میکرد و اجازه نمیداد امام زمان به جای اشک، خون گریه کند.
اسلام انفعال نیست. فعالیت مدام است و گریه تنها یک سلاح نه مخدر روزهای بیامامی...
ما امام داریم. در میان میدان است. هل من ناصر هم میزند. اما اشک امان نمیدهد به سوی او هجرت کنیم و زیارت میسر شود. اشک ما اشک انتظار نیست. اشک انفعال است، اشک انکار است. از این اشک یک تره نمیروید چه رسد بهشت با حور و قصور.
هر طرف عابد و زاهد و مجتهد و متهجدی نشسته و تصمیم میگیرد که امروز نمایش کدام زمانه باشد.
امام اول؟!، دوم؟!، چهارم؟!، پنجم؟!، ششم؟!, هفتم؟!, هشتم؟!, نهم؟!, دهم؟!, یازدهم؟! یا همه و هیچ کدام؟!
قطعا امامی که حرف ما را بهتر بشنود و بهتر حاجت دهد و تسلیم رأی ما باشد مشتری بیشتری دارد.
اگر امروز امامها با زمانههایشان میایستادند تا انتخاب کنیم, باز هم حسین دچار کربلا میشد.
دلیل گریههای مهدی این است...
جهان در غیبت، دچار جاهلیت است، در برابر عقلانیت. نه جهل در برابر دانایی؛ بلکه جهل در برابر عقل.
این در تعیین راهبرد به ما کمک میکند.
بیشک در دوران جاهلیت به سر میبریم. جاهلیت بزرگ...
جنود عقل و جهل همواره در برابر هم صفآرایی کردهاند و این جهاد ابدی و ازلی هر روز صورت جدیدی از خود به نمایش میگذارد.
خیر و شرّ در برابر هم ایستادهاند و شرّ شعار اختیار سر میدهد. جاهلیت یعنی همین. کل شرّ اجبار و انکار و اکراه است، آنگاه شعار اختیار میدهد که ریشه در خیر دارد.
دو سمت جبهه را با مؤلفههایش باید شناخت. صحنه روشنتر خواهد شد. گرفتار در همآمیختگی فتنهگون اتفاقات نشویم. جاهلیت دائم در حال گروگانگیری از حقیقت است.
یادم هست که در حل مسائل فیزیک، قدم اول تعیین سیستم بود. وقتی میخواستیم برآیند نیروها و نیروی تعادلبخش را پیدا کنیم، ابتدا باید تعیین میکردیم که در مورد کدام محدوده سخن میگوییم.
گاهی برای فرار از پیچیدگی مسئله سیستم غیر واقعی تعریف میکردیم که البته دردی را دوا نمیکرد و فقط راه طولانیتر میشد. گاهی هم به بنبست میخوردیم و سیستم ما بیمعنی بود.
بعد از انتخاب سیستم درست، شناخت کامل و دقیق نیروهای داخلی و خارجی بود. بارها میشد که درک اشتباه ما از نیروها و نادیده گرفتن یا ندیدن برخی مؤلفهها پاسخ غلط به ما میداد.
کم و بیش در صحنه سیاست نیز چنین است.
بسیاری از ما قبل از تعیین سیستم، تحلیل مسئله میکنیم.
وقتی سیستم را ایران قرار میدهی، باید مؤلفهها را نسبت به آن بسنجی. وقتی مسئلهای جهانی است، نمیتوانی آن را در ایران حل کنی.
نمیتوانی ایران را از تمام بسترهای تاریخی و جغرافیایی و فرهنگی و اجتماعیاش بکنی و بعد در مورد آن قضاوت کنی.
بسیاری از گلهگذاریها حاصل عدم آگاهی درست ما از عرصه جهانی است. چون نمیبینیم واقعیتها را، نسبتها و اندازهها را غلط میفهمیم. پاسخ و انتظارات غلط تولید میکنیم. گمان میکنیم منطقی حرف میزنیم ولی اینطور نیست. دادههای ما غلط است، هر چند ماشینحساب عددی را نشان دهد.
رسانهها غالبا به ما آگاهی نمیدهند. داده به ما میفروشند. اطلاعات خام که مرده است و هیچ رابطه زندهای با واقعیات ندارد. صرفا استخراج شده تا فروخته شود.
بازی با آمار است. تفریح با اعداد. چالش ذهن است با وسایل خطرناک.
بسیاری از واقعیات جهانیاند. واقعیات جهانی راه حلهای مطلق ملی و منطقهای ندارند. بسیاری از نیروها بیرونیاند، پاسخ درونی ندارند.
قضاوتها گاهی جاهلانه است که لباس علم پوشیده و وکیلمدافع شیطان شده. باورتان نمیشود؟!
گاهی وکیل پول میگیرد تا با ماده و تبصره قانونی قاضی را فریب دهد و مجرم را تبرئه کند و مظلوم را محکوم نماید.
موفق هم میشود. صدای مظلوم هم به جایی نمیرسد. نمیشود؟!
میشود...
هر روز هزاران رسانه شهادت میدهند که جمهوری اسلامی باطل است. حتی قسم جلاله میخورند. اما دروغ میگویند. نمیشود؟!
میشود....
هم قصور داریم و هم تقصیر؛ اما قصور و تقصیر ما و سهمی که از مشکلات و کاستیها و ناراستیها داریم آن چیزی نیست که شاهدان شیطان برایش قسم میخورند.
تحلیل سیستم نشان میدهد که بسیاری از ادعاها دروغ است، فریب است. فرار رو به جلو برای نجات از رسوایی است.
جاهلیت اینگونه با طرح غلط مسئله ما را دچار پاسخهای غلط میکند و به سمتی میراند که منافعش را تأمین میکند.
هیچ گاه از یاد نبریم که مستضعفین دو دستهاند. مستضعفین ظالم و مستضعفین مظلوم.
دغدغه مستضعفین ظالم عدالت در تقسیم فساد است، نه اصلاح امور...
طواغیت ملتهای خود را با همینها میسازند. همینها طواغیت را بالا میبرند تا مستضعفین مظلوم را سرکوب کنند.
اصلاحات چند دهه تلاش کرده تا مستضعفین ظالم را برآورد و از آنان بالا رود و به قدرت طاغوتی برسد.
منطق رفتار اصلاحطلبان همین است.
دائم به جامعه شوک وارد میکند تا یونیزه شود.
مأموریت اجتماعی منافقان تولید نزاع مردم، ضد مردم است. متحد کردن زشتیها، برای مقابله با زیباییها.
تجهیز جنود جهل برای تولید جامعه جاهلی. ابزارمند کردن استبدادهای خرد، برای غلبه بر جریان خداخواهی.
چرا از خداخواهی میترسند؟!
زیرا خداوند همه بزرگی را از آن خود میداند و جز سهم بندگی برای اینان قائل نیست. متکبرین و مستکبرین با این داستان مشکل دارند. لذا نظامات استکباری را پشتیبانی میکنند تا سهم قدرت بگیرند.
حالا میفهمیم چرا اصلاحطلبان حتی در کسوت روحانیت مسیر مبارزه با دین و دینداری را پیش گرفتهاند.
ننگ و نفرین ابدی خداوند بر انان...
برخی میگویند همه اصلاحطلبان چنین نیستند. آری...
اما یک سری گناهان شخصی نیست، جریانی و جبههای است. همچنان که در خیرات چنین است.
آدمهای خوب در جریانهای بد باعث اعتبار بخشیدن به آنها میشوند. خوبیهایشان هم گناه مضاعف است.
12.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #دیدنی
🔰دسته امربه معروفی در یکی از بدترین پارک های کرج
🔺پارک تندرستی فردیس کرج
👌تصاویری تحسین برانگیز از اراده مردمی #ببینید
_ حضور مومنانه
_تذکر لسانی
_تبیین و روشنگری در حوزه قانون وشرع
_و برقراری هرروزه نماز جماعت مغرب وعشاء در پارک
✔️این تصاویر اثبات میکند
به شرط ایمان جمعی و اراده میشود ..
#نشر_دهید
💠پایگاه مردمی سکوت ممنوع فردیس@fardissokotmamnoo
جامعه از یک حداقل مشترک به سمت یک حداکثر مشترک حرکت میکند.
این دو باید از یک جنس باشند. وگرنه جامعه از هم خواهد پاشید.
شخص و شخصیت، این حداقل و حداکثرند. مثل واقعیت و حقیقت. مثل ماده و فضا...
زبان بچرخد بیشتر توضیح خواهم داد.
در بیراههها، عقبماندگی پیشرفت است و واماندگی، پیروزی.
عقبماندگی ما از غرب در بسیاری از زمینهها مصداق همین معناست.
دنیای مصنوعی از عهده خودش برنیامد. ساختگیها هر روز بیشتر پوچ بودن خودشان را نشان میدهند.
انسان در جهان جعلی، فروپاشی و انهدام را تجربه میکند.
بازگشت به طبیعت و یافتن و شناختن آن مأموریت انسان پس از امروز است.
ما به این معنی بسیار نزدیکتریم اگر زبان بگشاییم و کلمه بسازیم.