eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
145 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
حال دلم را که مزمزه می‌کنم طعم خواهر می‌دهد. گویا دیشب رؤیاهایم به میهمانی رؤیاهایش موفق شده و دمی آسوده... خواهرانه‌ها را باید بیش از گذشته بکاویم. هر چند جای خالی او با کلمه پر نمی‌شود؛ بلکه بیشتر احساس می‌شود.
جامعه با توسعه و تقویت و تکثیر خانواده شکل می‌گیرد. در غرب توسعه خانواده با تکثیر و تنوع در روابط جنسی و رفتارهای افراطی مشارکتی انجام می‌شود. نتیجه هم می‌شود تعاریف ناگزیری از خانواده که برخی از آنها ریشه در تاریخ انحراف و انحطاط بشر در اقوام سابق دارد. جوامعی که نابود شدند. رویکرد جاهلی به مسئله جنسیت غرب را به مرحله فروپاشی کشانده. واگرایی‌ها در این جوامع به حداکثر خود رسیده و چسبندگی هر روز کمتر و کمتر می‌شود. البته یک سری مناسبت‌های ساختگی غیر طبیعی تدارک دیده شده تا سرعت انحلال و اضمحلال اجتماعی کمی مهار شود؛ اما سمت و سوی ناگزیر جوامع غربی به سمت نابودی و هلاکت است. اما جامعه اصیل با توسعه و تکثیر و تقویت و تأکید ثمرات خانواده شکل می‌گیرد. در دین مبین اسلام که انتظار می‌رود به واسطه برتر بودن، الگوی برتر را ارائه دهد، توسعه الگوی خانواده بر اساس نشانه‌های محبت است، نه شهوت. الگوی مادرانه، الگوی پدرانه، الگوی خواهرانه، الگوی برادرانه... در متن دین پیامبر و امامان پدران امت معرفی شده‌اند و مؤمنین با هم برادرند. جامعه‌ای که در آن روابط بر اساس محبت تکثیر و تقویت و تمدید و تأکید می‌شود، ظرفیت‌های جانانه را به جای امکان‌های تنانه بر اریکه اصالت می‌نشاند. امکانات روحانی و روانی انسان به مراتب عالی‌تر و برتر و کاراتر از امکان‌های مادی اوست. انسان به ویژه از جهت جسمانی بسیار محدود است. اگر قدرت تنزیل روح بر جسم نباشد، قطعا جسم دچار فرسودگی و افسردگی روزافزون خواهد شد. همچنان که در جوامع دنیازده شاهد آن هستیم. نسبت‌های فرآوری شده خانوادگی یعنی روابط محبت‌پایه که هر چند رستنگاه زمینی آن‌ها در امیال غریزی است، اما سویه‌های زندگی‌بخش و رشد و پیشرفت و تقویت آن مبنای روحانی دارد. خانواده‌های صرفا غریزی غالبا دچار انحرافات در اهداف می‌شوند و پیوند طبیعی و درونی با جامعه برقرار نمی‌کنند. چنین خانواده‌هایی در برابر جامعه سنگر می‌گیرند و سعی می‌کنند آن را مصرف کنند یا در نهایت به توافق رسیده با آن معامله کنند. خروجی‌های چنین خانواده‌هایی اگر به تخریب جامعه اقدام نکند و دست به تجاوز و هنجارشکنی نزند، مایه رشد آن نخواهد شد؛ هر چند ممکن است در امتداد بخشیدن به آن سهمی داشته باشد. آنچه که جامعه را تولید می‌کند و ارتقاء می‌بخشد و تعالی می‌دهد، نسبت‌هایی فراوری شده در کانون خانواده است. یعنی نقش‌های پدری و مادری و خواهری و برادری. خانواده یک پیوند سببی را به پیوندهای نسبی ارتقاء داده از آنها بهره‌های ناب استحصال می‌کند. دو بیگانه در زیر یک سقف سازمان جدیدی را به نام خانه احداث می‌کنند. بر خلاف زندگی‌‌واره‌های غربی که خانه را به لانه تنازل داده‌اند، در جوامع اصیل الهی، خانه به سازمان بزرگ اجتماعی و تمدنی بدل می‌شود. سازگار با جامعه و سازنده آن است. ایجاد کننده و احیاگر جامعه است. خانواده هسته تشکیل منظومه ولایت اجتماعی است. هسته‌های قدرتمند محبت که با یک جذبه دو سویه مدارهای حرکت اجتماعی را شکل می‌دهند و هر گاه به هم می‌پیوندند پیکره واحد زنده کلان را به وجود می‌آورند. جامعه محصول وحدت خانواده‌های محبت‌بنیان است؛ نه شهوت‌بنیان. طرح تشکیلاتی شامل و‌ کامل ولایت‌مدار، بستر تعریف جایگاه خانه و خانواده است.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
جامعه با توسعه و تقویت و تکثیر خانواده شکل می‌گیرد. در غرب توسعه خانواده با تکثیر و تنوع در روابط جن
جامعه شهوانی تکثرگراست، وحدت‌گرا نیست. واگراست، همگرا نیست. خودخواهانه و تقلیل‌گراست، خداخواهانه و کل‌گرایانه نیست. چنین جامعه‌ای حصارهای موهوم ذهنی خود را به وادی ماده می‌کشاند و برای خود هرم قدرت تشکیل می‌دهد. هرم قدرت بر اساس امکان‌های مادی است. جایگزین این هرم که نماد شکوه و جلال نظام‌های طاغوتی مادی است، در نظام‌های الهی و معنوی حرم است. حرم نماد حیات منظومه‌ای محبت‌پایه است. ولایت برآمده از شدت محبت است. نظام ولایی محصول به هم پیوستگی محبت‌های عمیق و اصیل انسانی نسبت به الله است. آنچه که در خانواده در مورد حق تولد امتداد پیدا می‌کند، در نهایت به حق آفرینش رهنمون می‌گردد. احترام والدین، پله اول احترام خداست. احترام معلم و مربی نیز چنین است. احترام پیامبر و امام نیز چنین است. پس از اینکه انسان به فهم از محبت رسید و ولایت را در سطح بالای آن دریافت کرد، بار دیگر به سوی جامعه جاری می‌شود و همگان را بندگان خدا و همه چیز را انعام الهی و جلوه‌هایی از رحمانیت و رحیمیت پروردگار می‌یابد. جامعه الهی اینچنین شکل می‌گیرد که شهید می‌زاید... الغرض مقصود از اطاله کلام اینکه توجه به نقش حکمرانی خانه در جامعه ولایی واجب و لازم است. در جوامع غربی خانه نهاد مقوم حکومت نیست. لذا با آن مبارزه می‌شود. خانه از هم می‌پاشد و جایگزین ساختگی آن ارائه می‌شود. تمام نظامات تبلیغاتی هم پای کار تولید خانواده مصنوعی می‌آید تا حاکمیت بتواند دست‌ساز خود را مهار کند. اما خانواده فطری با حکومت ولایی خوانایی دارد. تقویم و تقویت حکمرانی خانه می‌تواند مقوم و مقوی حکمرانی در جامعه باشد. این دو عدل یکدیگرند یکی کثرت در حکمرانی است و دیگری وحدت در حکمرانی. نه در مقابل هم که در راستای هم. خانواده همه افراد جامعه را به پای میز مسئولیت اجتماعی می‌کشاند. خانواده اجتماعی بودن را به افرادش می‌آموزد. این نهاد مبنایی حکمرانی و تسهیل‌گر شرایط زیست اجتماعی و ارتقاء دهنده آن و تولید کننده آن باید مورد توجه ویژه حاکمان قرار گیرد. توسعه و تقویت و تکثیر و تعمیق خانه می‌تواند باعث سعه صدر اجتماعی شود. می‌تواند بار جامعه را سبک کند. می‌تواند بر مبنای محبت کارکردهایی درونی و خودبسنده داشته باشد تا جامعه مجبور نباشد هزینه‌های مادی بیرونی بازدارنده را اعمال کند. خانه کمک می‌کند کرامت انسانی و رهایی روحانی و آسایش جسمانی به دست آید. خانه بار بزرگی از جامعه را به دوش می‌کشد. خانه در برابر جامعه نیست. حریم خصوصی ضدحریم عمومی نیست. این گونه دوگانه‌سازی‌ها برای از هم پاشیدن جامعه طبیعی و تولید جامعه مصنوعی برای تثبیت حکمرانی مادی غربی شیطانی ضد انسانی است. در نظام منظومه‌ای ولایت همه زنده‌اند، همه حاکمند، همه مسئولند، همه صاحب حقند و هر چند قدرتمندتر، مقتدرتر، مسئولیت‌پذیرتر، حق‌طلب‌تر، هر چه مهربان‌تر و از خودگذشته‌تر باشند، ارزشمندترند. مفهوم از خودگذشتگی گاهی بد معنی می‌شود. یعنی در فضای فکری انسان مادی فهمیده می‌شود؛ لذا تلقی ضد ارزش از آن بروز پیدا می‌کند. از خودگذشتگی به معنی قدرناشناسی نسبت به خود نیست. از خودگذشتگی به معنی نادیده گرفتن خویشتن نیست. همان طور که مبارزه با نفس در ادبیات دینی به معنی خوددرگیری و ستیزه‌گری با خویشتن نیست. موضوع ارتقاء خود و توسعه و تعمیق مفهوم و دایره خود است. خود می‌تواند با خودخواهی دائما به طرف محدود شدن پیش برود. مرزهای خودخواهی ما را از سایر امکان‌های وجودی قطع می‌کند. ما را بدون آنکه بدانیم اسیر و زندانی می‌کند. مبارزه با خودخواهی یعنی اینکه مرزهای انسانیت را در چارچوب‌های تنگ مادی محصور نکنیم و باعث فقر انسان نشویم. اجازه ندهیم انسان ضعیف شود و بخش بزرگی از وجود خویش را ترک کند و ویران نماید. از خودگذشتگی یعنی عبور از خود محدود ماده‌بنیان به خویشتن نامحدود روح بنیان. نسبت این دو، نسبت زمین و آسمان است. که زمین هم بخشی از آن است. توسعه و تقویت زیست تنانه به زیست جانانه کوچکتر کردن انسان نیست، عظمت بخشیدن به آن است. خانه این مسئولیت را به عهده می‌‌گیرد. غالب کسانی که خانه ویرانی داشته‌اند، جامعه را به ویرانی می‌کشانند یا لااقل هزینه‌های بسیار زیادی به جامعه تحمیل می‌کنند. اگر خداوند اراده فرماید در این باره که خانه محبت‌بنیان بهره‌وری مادی بسیار زیادی برای جامعه دارد، بیشتر سخن خواهیم گفت. اگر توفیق دست دهد.
زن تراز، زن مدیر است نه همه چیز دان و همه چیز دار. زن جامع برای جامعه جوهری دارد که مستعد جهات مختلف وجودی است. این امکان را در تولید و تولد و تأدیب و تربیت انسان آشکار می‌سازد. زن اولین سازمان‌بخش جامعه است. شروع کننده جان‌بخشی به ساختارهای اجتماعی از فضای خانه. آنچه که زن تولید می‌کند مبنای جامعه انسانی است. انسان و خانواده... اگر این مقام دیده نشود و خانه از این گوهر غیر قابل تقلید و تکرار خالی گردد، خرابه خواهد شد و شهر را به خراب‌آباد بدل خواهد کرد.
مرد زشت نیست، مردانه زیباست. زن ضعیف نیست، زنانه با شکوه است. هر انسانی حظی از جمال و جلال خدا دارد.
الگویی که زنانگی زن را برنتابد به او عزت نبخشیده بلکه تحقیرش کرده است.
تفاوت سرنوشت علوم انسانی در غرب و غربزده این است که در غرب داده‌ها را از متن جامعه خویش یافتند و سپس در متون خویش آنها را به هم بافتند. غربزدگان بافته‌های آنان را به زور و تحمیل ساختند و برای استحصال داده‌های غربی، داشته‌های خویش را باختند. این عقب‌ماندگی ساختارمند همواره جهان سوم را بازتولید می‌کند.
انسان غربی، انسان تحقیر شده‌ای است که استکبار می‌ورزد تا عقده تاریخی خویش را بپوشاند. تواضع در برابر چنین رویکردی فضیلت اخلاقی نیست، فضیحتی فرهنگی است.
غرب همانقدر که شرق نیست، اصل نیست. انسان طبیعی از شرق رویید و غرب برای اینکه تقدیرش را نپذیرد انسان مصنوعی را ساخت و به سوی شرق تاخت
photo7087857272.jpg
22.6K
⭕️ به طور تخصصی داریم روی سرطان کار می‌کنیم. اون از غده سرطانی اسرائیل که در حال عمل جراحی هست و این هم یکی دیگه از داروهای ضد سرطان: محققین داروی "ایبروتینیب" که داروی درمان لنفوم یا همون غدد لنفاویه رو تو خاک خودمون تولید کردن. 🆔 @mah_davit313
هدایت شده از وَهَبْ
*‏دکتر نصرالله؛ فوق تخصص غده‌ های سرطانی :) 💢 @vahab313
این بنی آدم اعضای یکدیگرند رو در همدردی آزادگان جهان با مردم مظلوم فلسطین می‌فهمم. اما اینکه اسرائیل کتک می‌خوره، روزنامه در جمهوری اسلامی عزادار میشه رو چطور معنی کنیم. گویا و غده سرطانی منطقه پیوند وجودی پیدا کرده‌اند.