eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
142 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
انتخاب جدی‌ترین و سخت‌ترین مهارت انسانی است. بسیاری از مردم خیال می‌کنند انتخاب می‌کنند در حالی که آنان مانند سیالی هستند که میل پیدا می‌کنند. یعنی در اختیار محیط پیرامون خویش هستند. شیب زمینه و زمانه به هر طرف باشد می‌لغزند و شکل می‌گیرند و نمی‌توانند تغییری در وضع خود به وجود آورند. البته به شما خواهند گفت نمی‌خواهند؛ اما این دروغ است. حتی گاه نادانسته دروغ است. آنها باور کرده‌اند که انتخاب یعنی همین دنبال کردن شیب زمین. از بس آدم‌های میل‌پرست دیده‌اند و با آنان دوستی کرده‌اند و آنان را دنبال کرده‌اند. آنها به چیزی فراتر از این نمی‌اندیشند. انگار فهمی به قدرت و انتخاب و امکان بیشتر انسان ندارند، چه رسد به باور. لذا وقتی با آنان گفتگو می‌کنی انگار در مورد دو انسان از دو عالم سخن می‌گویی. یک انسان خیالی و یک انسان واقعی. آنها خود را واقع‌گرا می‌دانند و شما را می‌رانند. انتخاب کردن آسان نیست. لذا بسیاری دائم انتخاب می‌شوند برای به کار بسته شدن. این سوی قضیه هم بایستی می‌بینی انتخاب می‌کنند برای به کار بسته شدن. یعنی تفاهمی دو طرفه برقرار است و نامش را توافق یا حتی دوستی و یا حتی عشق می‌گذارند. همه چیز را در فضای ضعیف می‌فهمند و تعریف می‌کنند. آدم‌ها دوست دارند با انتخاب پز دهند. چیز باکلاسی است. اما تنها با عکس آن لذت می‌برند نه با اصلش. چون برای برآوردن اصلش باید زحمت بکشند و هزینه بدهند. اابته انسان نمی‌تواند از ظرف انتخاب کردن خارج شود. یعنی محکوم به انتخاب کردن است. اگر انتخاب نکردی راحت نشده‌ای بلکه انتخاب نکردن را انتخاب کرده‌ای و انتخاب نکردن یک انتخاب است با پاسخ مخصوص به خودش. هر انتخابی یک سو دارد. سوی دوم آن پاسخی است که جهان به واسطه محیط پیرامون و عناصرش به ما می‌دهد. سؤال‌ها و پاسخ‌های مربوطه از پیش آماده است. هر انتخاب مانند یک سؤال است. واکنش عالم پاسخ آن. امکان ندارد بتوانی واکنش‌ها را مهار کنی. تو فقط می‌توانی بر اساس آنچه می‌خواهی دریافت کنی سؤالت را طراحی کنی. هیچ سؤالی نیست که پیش‌بینی نشده باشد. معنی اجبار و اختیار را از همین جا می‌توانی بفهمی. فرمول‌ها از پیش طراحی شده‌اند و در هفت طبقه آسمان تعین پیدا کرده‌اند تا به زمین رسیده‌اند. ما فرمول را فعال می‌کنیم. عدد خودمان را قرار می‌دهیم و پاسخ را دریافت می‌کنیم. حالا کسی که انتخاب نمی‌کند، چه پاسخی دریافت می‌کند؟! کسی که انتخاب نمی‌کند رها نمی‌شود؛ بلکه بدترین انتخاب را انتخاب می‌کند. او خود را ذیل انتخاب دیگری قرار می‌دهد. فرمول‌های او یک مرتبه محدودتر و متعین‌تر و جامدتر است. او خود را در قفس انتخاب دیگران می‌یابد. او تقاطع محرومیت‌ها و تراکم محدودیت‌ها را تجربه می‌کند. او برده می‌شود. حالا کسی که به جای استفاده از انتخاب، میل را دنبال می‌کند دائم در ظرف اختیار دیگری پیمانه می‌شود و صاحب اختیار نیست.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📊 دوازده معیاری که رهبر انقلاب برای انتخاب کابینه دولت چهاردهم برشمردند 📥 نسخه قابل چاپ 💻 Farsi.Khamenei.ir
اگر یک گوی را در مسیری رها کنید، بر اساس تأثیر جاذبه بر او و شیارهای مسیر زیر پایش به یک مقصد که لزوما در ابتدا معلوم نیست می‌رسد. این گوی بدون اینکه از درون تعیین کنندگی داشته باشد تنها سرمایه جرمش را در اختیار نیروی جاذبه می‌گذارد و اسیر محدودیت‌های جاده به نقطه‌ای می‌رسد. این گوی هیچ هدفی ندارد. در لحظه زندگی می‌کند و زندگی‌اش امتداد ندارد. انتخاب می‌شود و‌ پیش می‌رود. البته که این گوی گناهی ندارد. اینگونه آفریده شده و درست و دقیق عمل می‌کند؛ اما انسان اینگونه نیست. انسان را می‌توانم به رباتی تشبیه کنم که هدف می‌فهمد و هنگام حرکت، مبدأ، مقصد، فاصله بین این دو و امکانات پیمودن آن را می‌سنجد و سپس از درون طراحی مسیر می‌کند و قدم برمی‌دارد و انتخاب می‌کند که چگونه به هدف برسد. چند روز پیش گفتم کلامی زندگی می‌کنید یا فلسفی؟! منظورم همین بود. گاهی شاید شیک به نظر برسد که ما روزمره و باری به هر جهت زندگی کنیم. شاید حتی برخی نوعی برداشت شاعرانه و هنری و آزادمنشانه از آن داشته باشند؛ اما این تنها یک دروغ زینت داده شده است. انسان اساسا کلامی زندگی می‌کند. آنهایی که شما را به فلسفی زندگی کردن فرامی‌خوانند در واقع خود کلامی زندگی می‌کنند و به شما نیاز دارند از این جهت که بی‌چون و چرا تسلیم زمینه‌سازی آنان باشید و ارزان به مقصد برسید. مانند آن گوی. در واقع این شعار فلسفی بودن نوعی گیج زندگی کردن است. عدم بهره‌برداری از امکان انتخاب. کسانی که حال ندارند انتخاب کنند، گوی‌وارگی را انتخاب می‌کنند. اما وقتی هدف انتخاب کنی نمی‌توانی تنها سیال باشی. باید قوام داشته باشی. زنده باشی. مفصل داشته باشی. مغز و قلب داشته باشی و به عنوان انسان تعیین کنندگی و خلاقیت داشته باشی. خلاقیت یعنی طراحی فرمول. این چیزی بالاتر از پیدا کردن عدد است. اگر بخواهم مثال بزنم تفاوتش مثل این است که بنشینی و با دست یک مکعب بتراشی از چوب و یا دستگاهی بسازی که وقتی چوب را تحویل می‌گیرد، مکعب بتراشد و تحویل دهد. این یعنی قوی و امین بودن. این یعنی حرفه‌ای زندگی کردن. زندگی تخصصی انسانی. ما این امکان را داریم که مثل اشیاء یا گیاهان یا حیوانات و حتی شیاطین زندگی کنیم و یا حتی سعی کنیم خود را شبیه فرشته‌ها کنیم؛ اما زندگی حرفه‌ای انسانی با همه اینها تفاوت‌هایی دارد. عده کمی تخصصی زندگی می‌کنند. حرفه‌ای انسانی زندگی می‌کنند. غالبا افراد اسیر نقاط ضعف خود می‌شوند برای مراتب پایین‌تر امکاناتشان به کار گرفته می‌شوند.
یکی را دیدم دست‌هایش را می‌بوسید و از آنها حلالیت می‌طلبید. می‌گفت این تن گماشته نجیب خداست. می‌گفت این تن اشبه ترکیبات ظاهری مادی است به تن مادی رسول الله. من با آن بسیار گناه کردم در حالی که او به من بسیار خدمت کرده. من حق این تشرف را قدر ندانستم. بی‌ادبی کردم. دیدم زمین را می‌بوسد. می‌گفت این زمین سنگینی من گناهکار را تحمل کرده. می‌گفت روی این زمین رسول الله قدم گذاشته. امیرالمؤمنین پا گذاشته. فاطمه زهرا نزول اجلال فرموده. سنگینی اجساد مطهر اهل بیت را این زمین به دوش و آغوش کشیده. هوا را می‌بوسید. می‌گفت در این هوا مهدی بقیة الله الأعظم نفس کشیده. انگار دلش برای خدا بد جور تنگ شده بود. بوسه‌هایش را نذر خدا کرده بود.
هدایت شده از پایگاه نقد و تبیین
🌓 به ایمان مردم یمن باید غبطه خورد... 🗡کاربر یمنی نوشته: «الحمدلله! اگر این هواپیماهای اسرائیلی بمب‌هاشون رو توی یمن نمی‌نداختن این بمب‌ها توی غزه فرود می‌اومد؛ الحمدالله که در همین اندازه هم تونستیم رنج مردم غزه رو کم کنیم..» 🔺انسانیت و شرافت از مردمی که خود در اوج فقر و تنگدستی قرار دارند؛ چون در و گوهر می بارد. 🌍 پايگاه نقد و تبیین🔻 https://eitaa.com/jtabiin •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بعضی حرف‌ها زدنش خیلی سخت است و نزدنش سخت‌تر.
اگر مؤمنین قوی‌تر بودند، دست خدا خیلی بازتر بود برای هدایت دیگران.
جامعه مؤمنانه را می‌توان از کلکم راع و کلکم مسئول فهمید. جامعه فعال حداکثری. آنقدر خودسازی می‌کنند که تحلیل موقعیت حداکثری دارند. در بالاترین سطح هوشمند زندگی می‌کنند. حتی بدون هماهنگی ابزارمند، هم‌افزا و هماهنگند.
دلت پاک باشه دیدید بعضیا چطور زبان شیطان می‌شوند و زشتکاری خودشان را توجیه می‌کنند؟! ولایت یک آسمان دارد و یک زمین و اتصال بین این دو. یعنی محبت، ادب و معرفت. بدون ادب به محبت نمی‌رسی. بدون معرفت هم به محبت نخواهی رسید. محبت بدون ادب و معرفت همان شهوت است. ادب بدون محبت بردگی است. معرفت بدون ادب تکبر است. معرفت بدون محبت جمود است. ادب بدون معرفت جاهلیت است. ولایت هیچ کدام از اینها نیست. خیلی از کسانی که ادعای ولایتمداری دارند دچار این مسائلند. ولایتمداری درجه‌ای از بودن و زیستن است فوق مراتب دیگر. کمالی در آن هست که بدون رنج و برنامه به آن نمی‌رسی. رایگان نیست. نوعی زیست تخصصی انسانی و حرفه‌ای است. زندگی است. مردگی نیست. آدم‌ها غالبا بدون زندگی می‌مانند و می‌میرند. خیال می‌کنند که زنده‌اند. غالبا با تحریک و تخدیر می‌جنبند. جنبنده‌اند نه زنده. فرمود کلمه طیبه را عمل صالح بالا می‌برد. اگر تو عمل صالح نداشته باشی اساسا دل پاک تو دیده و شنیده نمی‌شود. گرفتار توهم خود عاشق‌پنداری خواهی شد. خیال خواهی کرد که داری پاک و معنوی زندگی می‌کنی در حالی که اساسا زندگی نمی‌کنی چه رسد به زندگی معنوی. ادب تن محبت و معرفت است. اگر در این عالم ظرف نباشد، مظروفی نازل نمی‌شود. نمی‌توانی دل پاک دارم بدون ظرف مناسبش. ادب نماد و نمود محبت و معرفت است. اول جسد شکل می‌گیرد و سپس روح نازل می‌شود. معرفت هم در رفت و برگشت بین محبت و ادب شکل می‌گیرد و تقویت می‌شود و کامل می‌گردد. یک طرف نباشد، معرفت لنگ است. اگر ادب نباشد، محبت کجا نازل بشود؟! اگر محبت نباشد ادب چیست؟! ظرف جامد خالی. به چه درد می‌خورد. یک بازی بیشتر نیست. یک ادا و اطوار است. یک رقص مناسکی بیشتر نیست. مثل بسیاری از رقص‌ها و بازی‌ها که نمادند. تو خالی‌اند. جسدند. بت‌پرستی‌اند. ظرف‌بازی‌اند. موزه‌بازی‌اند. زینت دنیا هستند. دنیای پوچ و فرسوده. می‌گوید دلت پاک باشد اما خدا این را نمی‌فرماید. بلکه برعکس: ثمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ آدم‌های بدکار، ادم‌های بدرفتار، آدم‌هایی که تقوای عملی ندارند، آدم‌هایی که حیا ندارند، آدم‌های بی‌ادب لاابالی، ادم‌های بی‌قید زشت‌کردار دچار تکذیب نشانه‌های خدا می‌شوند. نشانه‌های خدا را هم انکار می‌کنند چه رسد به خود خدا. مسیرهای یافتن خدا را کور می‌کنند. چه رسد به دل پاک و معرفت و محبت و... خدا بازی نمی‌خورد.
هدایت شده از صوت | علیرضا پناهیان
1403.04.27-Panahian-HonarUni-HonarAzarAndishi-01-32k.mp3
13.71M
🔉 هنر آزاد اندیشی 📅 جلسۀ اول | ‌۱۴۰۳/۰۴/۲۷ 🕌 دانشگاه هنر 👈 برخی از عناوین مهم این جلسه: ➖دین، مهم‌ترین عامل آزادی‌بخش ➖شعار آزادی، اصالتاً برای دین است ➖طبیعت، خودش قانون دارد ➖اگر طبیعت چیزی را حکم کند، آزادی است ➖در یک جامعه دینی، آزادی بیشتر است ➖فهم جامعه ما از حقیقت دین فاصله دارد ➖سابقاً طبیعی‌بودن را فطرت نام نهاده بودند ➖گرایش انسان به طبیعت @Panahian_ir @Panahian_mp3
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
🔉 هنر آزاد اندیشی 📅 جلسۀ اول | ‌۱۴۰۳/۰۴/۲۷ 🕌 دانشگاه هنر 👈 برخی از عناوین مهم این جلسه: ➖دین، م
ای کاش ما در دهه اول و دوم زندگی خود مثل چنین مباحثی را بیشتر در اختیار داشتیم. می‌دانم که امروزی‌ها خیال می‌کنند همیشه این نعمت‌ها در دسترس بوده؛ اما چنین نیست. مهم نیست که از سبک سخنرانی خوشتان بیاید با نه. حتی مهم نیست از شخص سخنران به صورت کلی یا موردی خوشتان بیاید یا نه. ببینید چه می‌گوید. حتی مهم نیست که سخن او را بپسندید و بپذیرید یا خیر. همین که شما را به سؤال وادارد و ادبیات جدید تولید شود و گفتگو پیش بیاید کافی است. ما آن زمان خسته می‌شدیم از بس حرف تکراری می‌شنیدیم. باید قدر دانست. این سری سخنرانی را دنبال کنید. من هم که سعی می‌کنم منظم دنبال کنم گاهی میلم کم می‌شود اما سرنخ‌ها را دنبال می‌کنم. ما نیاز داریم به کسانی که زحمت می‌کشند و با خلاقیت کلمه تولید می‌کنند.
وقتی یک الگو معرفی کردی لازم است مسیر تکرارش را نیز بیاموزی. اگر الگویی غیر قابل تکرار بود یا راه و روش آن را نشان دادی یعنی نمی‌خواهی دیگری مثل او باشد. آنگاه نه به عنوان الگو که به عنوان بت، به عنوان خدا شناخته می‌شود؛ اگر ترک نشود و نادیده گرفته نشود و فراموش نشود و ارتباط با او قطع نشود. برخی با اولیاء الهی چنین می‌کنند. لطفا نکنند.