بزرگترین عملیات دشمن علیه ما، تحریم آگاهی است.
دشمن با تحریم آگاهی در جنگ ترکیبی، اثرگذاری مؤلفههای دیگر قدرتش علیه ما را نیز تضمین میکند.
جهاد تبیین درست نقطه مقابل تحریم آگاهی است.
همانطور که کلمه مردم، توسط گروهها و جناحهای مختلف مصادره به مطلوب میشود، کلمه واقعیت نیز چنین است.
بسیار میشنویم یا میبینیم و میخوانیم که مردم این را میخواهند؛ یا واقعیت این است. اما در واقع، با نگاه محققانه و با تأمل مییابیم که مطالبه بخشی از مردم که هوادار یا متأثر از جریان خاص هستند، مردم نامیده میشوند و تنها بخشی از واقعیت که برای عدهای به صورت طبیعی یا ساختگی پدیدار شده، واقعیت نشان داده میشود.
یعنی گاهی قاببندیهای رسانهای یک جزء را به کل تعمیم میدهد و نتیجهگیریهای خود را علم و آگاهی قطعی و نهایی نشان میدهد تا پذیرش اجتماعی به وجود آورد.
صداقت عمومی در برخورد با پدیدهها باعث سوء استفاده برخی از صاحبان قدرت در داخل و خارج است.
مردم نگاه سادهای به صحنه دارند و به همین دلیل بسیاری از واقعیات را وجدان میکنند که برای برخی مسئولان و متخصصان دشوار و دور از دسترس است.
این نقطه قوت، گاهی مورد سوء استفاده قرار میگیرد.
زمانی که امکان نمایش یک تصویر دستکاری شده را داری، میتوانی روی ذهنیت مردم تأثیر غلط بگذاری.
این کاری است که هیولاهای رسانهای با میلیاردها میلیارد دلار سرمایهگذاری، انجام میدهند.
پرده بزرگ به پهنای رسانههای جهانی و ابزارهای انتقال پیام گسترده میشود و فرد هر کجا که قصد دریافت پیام را دارد، در دام از پیش پهن شده میافتد.
آنها میدانند که ما هر روز در رسانهها زندگی میکنیم. فضای زندگی ما را با روایت خود مسموم میکنند تا همان چیزی را واقعیت بدانیم که نشان میدهند.
بسیار طبیعی است که روایت ما از صحنه در اقلیت قرار دارد و باز طبیعی است که روایت غالب امنیتبخش و قابل اعتمادتر باشد.
اگر مردم ما به یک اجتهاد درونی درباره اخبار و آگاهی نرسند، طبیعتا در باتلاق تصویرسازی غرب گرفتار خواهند شد و هیچ کس نمیتواند آنان را شماتت کند؛ اما مسئله مهم اینجاست که نتایج این گرفتاریها مستقیما زندگی مردم را تحت تأثیر قرار خواهد داد و آنان را به انفعال تاریخی خواهد کشاند.
.
دارایی غرب در منطقه مقاومت پنجههاست
و دارایی ما در منطقه ریشهها و ساقهها و شاخهها و میوههاست.
پنجهها هر چه بیشتر در خاک فروروند باز هم کنده خواهند شد.
و شاخهها و ساقهها هر
چه بیشتر بریده هم شوند، سبز خواهند شد.
.
هدایت شده از KHAMENEI.IR
❤ رهبر انقلاب: در کنار مجاهدان فلسطین و حزبالله میایستیم و هرچه بتوانیم کمک میکنیم
🔹️رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار هزاران نفر از زنان و دختران:
✏️ ما در کنار مبارزین فلسطین ایستادهایم، در کنار مبارزان مجاهد فیسبیلاللّه حزباللّه ایستادهایم و از اینها حمایت میکنیم هرچه بتوانیم به اینها کمک میکنیم.
✏️ امیدواریم انشاءاللّه اینها ببینند آن روزی را که دشمن خبیثشان در زیر پاهای آنها لگدمال میشود. ۱۴۰۳/۹/۲۷
🖼 #بسته_خبری | #مقاومت_اسلامی_فلسطین #حزب_الله_لبنان
💻 Farsi.Khamenei.ir
14030924 بچههای انقلاب هشدار.mp3
8.77M
ایدهای که در یک سال اخیر به نام انقلابیگری، تخریب گسترده داخلی را به دست گرفته و روزمره ظرفیتها و سرمایههای انقلاب و نظام را خودسرانه میسوزانند و با این کار خواست دشمن را سالها پیش میرانند و به آسانی و سرعت به مقصد میرسانند، امروز نیز در مرزهای القاء تردید و تزلزل نسبت به ولیّ فقیه ایستادهاند.
بدانید که سوپرانقلابیها پیش از این یک بار با تحمیل خسارتهای فراوان به نقطه مقابل، یعنی ضدانقلابیگری افراطی رسیدهاند.
مراقب خود و عزیزانمان باشیم.
هدایت شده از متنْآگاهی|جعفرعلیاننژادی
«خوببینی»؛ رمز سازه تبیینی
🔸این روزها، حتی پس از سخنرانی مهم و روح افزای رهبر انقلاب، قلمهایی، جنبههایی از این بیان پرمغز و پر مضمون را برجسته میکنند که کارکردش، خنثیسازی اثر روحبخش آن است. چارچوب و اسکلت یک موضعگیری تبیینی، مصالح نیرومند و مقاومی است که نه تنها بار فشار کلی دیگر بخشهای ساختمان را تحمل میکند، بلکه در مجموع سازهای زیبا میسازد تا در مخاطب حس هارمونی و هماهنگی و لذت ایجاد کند.
🔸اگر اجالتا بپذیریم که هشدارها، توصیهها و عبرتگوییها، همیشه جنبههای سخت یک سخنرانی تبیینی برای شنونده و مخاطب است، باید گفت نوع بیان آن و نحوه قرار گیری آن در سازه تبیینی رهبر معظم انقلاب طوری است که انگیزه و اراده به حرکت و ترمیم و تحول را ایجاد میکند. کاربست بد این هشدارها در بافتهای کلامی، این روح حرکت را میزداید، در عوض هالهای از یأس و انفعال ایجاد میکند که طبیعتا نقض غرض نویسنده یا گوینده آن مطلب است. فهم کلام در بافت و انتقال آن در بافت مناسب، یعنی پایبندی به روش تبیینی مقام معظم رهبری است. کاری که موجب میشود، پاره ای از روح آن کلام امتداد پیدا کند.
🔸روح امید، گِل وجود این سازه تبیینی است. لازم نیست صراحتا مورد اشاره قرار بگیرد، بلکه در کلیت محتوا باید خود را نمودار سازد. «خوببینی» رمز تزریق روح امید به سازه تبیینی است. خوببینی از این نظر با خوشبینی متفاوت است. خوببینی حاصل دلیل است، اما خوشبینی بدون دلیل بوده و حاصل سادهاندیشی است. نباید خوببینی معظم له را خوشبینی فهم کرد و از آن غافل شد. سوال صحیحی که روایت ما را نزدیک به سازه تبیینی معظم له میکند، کندوکاو در دلایل خوببینی رهبر معظم انقلاب است. ایشان چگونه صحنه را خوب میبینند و چه چیزهایی را در نظر میگیرند که ما نمیبینیم.
🔸مهارت در خوب دیدن، حاصل باورِ نویدهای ایمانی خداوند به مومنان است که منجر به «خوببینی» رهبر معظم انقلاب شده است:
▪️هدایت: میدانستند چه میخواهند و راه رسیدن به آن چه بود.
▪️فهم: فهم قوی از مسیر داشتند و چشم و گوششان باز بود.
▪️تصمیم: عزم و تصمیم راسخ برای حرکت و غلبه بر شک و تردید داشتند.
▪️اطمینان: اطمینان داشتند به هدف خود میرسند.
▪️اصلاح: امکان خطا و اشتباه و تجربه غلط داشتند، یعنی از غفران و رحمت الهی برخوردار بودند.
▪️حمایت: پتششان به نیروی الهی گرم بود و دلسرد نمیشدند.
▪️یقین: در غلبه بر مشکلات و دشمنان و موانع مطمئن بودند.
▪️قدرت: از تمام رقبا و صفوف مخالفین مسیر قویتر بودند.
▪️پیروزی: بر موانع و مشکلات غلبه کامل یافتند.
▪️وصول: به صورت قطعی به هدف رسیدند.
▪️گشودگی: از مواهب آسمانی و زمینی و استعدادی در طول حرکت برخوردار شدند.
▪️خوشبختی: به پاداش و سعادت اخروی بعد از زندگی دنیوی خواهند رسید.
(این فقرات از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن رهبر انقلاب، گرفته شده است)
متنآگاهی
خداوند میتواند میدان را به گونهای پیش ببرد که نه امکان پیروزی وجود داشته باشد، نه امکان شهادت.
اگر شهید میدهیم یعنی او به عنوان خونخواه، در میدان است.
عزت تنها از آن خداوند است و پیروزی جز از سوی خداوند عزیز حکیم نیست.
.
در انتظار غلبه و تثبیت انقلاب مردم منطقه علیه پادشاه صهیونیستی هستیم.
.
هدایت شده از متنْآگاهی|جعفرعلیاننژادی
«زوجیت»؛ ریشه عاملیت فعالانه
🔸میتوان بین دو شکل از عاملیت زنان در عرصه اجتماعی تمایز قائل شد. عاملیت منفعلانه و عاملیت فعالانه. برای فهم تفاوت این دو نوع عاملیت، باید دانست مسأله این نیست که آیا زنان عاملیت دارند یا خیر؟ بلکه سوال درست آن است که عاملیت زنان چگونه است؟
🔸نکته بعدی آن است که فعال بودن یا نبودن، به معنای تند یا کند بودن حرکت عامل نیست، بلکه به معنای حرکت آگاهانه است. اینکه زن بداند، عاملیت او هویتپایه و متناظر با وجه انسانی اوست یا دیگراتکا و متناظر با وجه بدنمند و جنسیتی اوست.
🔸بیان رهبر معظم انقلاب در دیدار امسال با بانوان، سراسر ناظر به صورتبندی زنانگی حقیقی یا «عاملیت فعالانه» زن ایرانی بود. به نظر میرسد اشاره ایشان به تدوین «منشور» حوزه زنان، با وقوف به چنین دغدغهای، طرح شده است. با فهم اصل اول این منشور که در اشاره ایشان، مقوله زوجیت است، عاملیت فعالانه یا همان حرکت آگاهانه معنا میشود.
🔸این فهم که اساس خلقت بنا بر ملائمت، پیوند و همگرایی دارد، یعنی زن و مرد باید اصلاً در چیزی همخوانی داشته باشند که استعداد پیوند پیدا کنند. آن چیز انسانیت است که بین زن و مرد مشترک است. پیوند زن و مرد با یکدیگر، این انسانیت را تکمیل و مضاعف میکند و واقعیت جدیدی به نام خانواده خلق میکند.
🔸عاملیت فعالانه زنان بر بنیان فهم انسانی از هویت انسانی خویش، است که محیط (خانواده و جامعه) خود را انسانیتر میکند و از این نظر شایسته حضور جدی در عرصههای علمی، هنری، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میشود.
🔸عاملیت منفعلانه، در مقابل بر پایه درک حرکت بر بنیان دیالکتیک هگل است. بر مبنای این نگاه، همخوانی قبلی نه در انسانیت، که در کالبد جسمانی است. بدن مرد و بدن زن قاعدتاً متفاوت است، به بیان دیگر استعداد همگرایی، ریشه در انسانیت آنها ندارد، بلکه در تضاد بیولوژیکی آنان دارد. مرد به حسب قدرت جسمانی بیشتر در موضع فعال و زن به حساب ظرافت تمامه در موضع انفعالی قرار میگیرد.
🔸در این نگاه زن باید برای جبران ضعف خود، حرکت کند، یعنی کاری کند که موضع برابری با مرد داشته باشد. عاملیت انفعالی به همین معناست، یعنی حرکت برای جبران تفاوت که در قالب نفی(ضد) بدن خود در تقابل(نفی یا ضد) با بدن مرد جلوه میکند، از این نفیِ نفی(ضدِضد) است، که سنتزی حاصل میشود و آن سنتز خود نفی دیگری است که در برابر نفی دیگر قرار میگیرد و این حرکت منفعلانه یا ستیز مدام شکل میگیرد.
🔸عاملیت فعالانه نه حاصل نفی تنانه که حاصل تکمیل و تتمیم و ایجاب انسانی است و مسیر هستی را به سمت همگرایی و صلح و ملائمت با حق طی میکند.
متنآگاهی
این روزها شنیده میشود که باید مطالبات مردم برای انجام عملیات وعده صادق۳ شدت بگیرد تا مسئولان به این جمعبندی برسند که بدنه اجتماعی آمادگی کافی برای وارد شدن به فضای عملیات را دارد و تابآوری کامل نسبت به عوارض و لوازم آن وجود دارد.
بیتردید آمادگی جامعه در تصمیمسازیهای کلان مؤثر است. اما مسئولان چگونه متوجه آمادگی جامعه میشوند؟
شاید اولین گزینهای که به ذهن ما میرسد، برپایی اجتماعاتی است که غالبا در اواخر هفته پس از اقامه نماز جمعه شکل میگیرد. یا قرار اجتماع در مکانهای خاص شناخته شده یا مقابل فلان سازمان و اداره و ساختمان و میدان.
حمله به اسرائیل، نیازمند اراده و انگیزه ملی تمام عیار است.
امروز تقریبا همه ما در جریان گمانهزنیها نسبت به احتمالات پیرامون عملیات وعده صادق۳ هستیم.
فرض کنید پاسخ اسرائیل به پاسخ ما، حمله به برخی پتروشیمیها و بنادر و کارخانههای بزرگ و تجهیزات تولید و انتقال برق و آب و گاز باشد تا مردم را به واکنش علیه حکومت وادارند.
آیا کسانی که تمنای اجرای عملیات وعده صادق۳ را از مسئولان دارند، نسبت به مسئولیت اجتماعی خویش برای زمینهسازی و افزایش تابآوری مردم اندیشیدهاند؟!
نظر نویسنده البته ضرورت اجرای با قدرت عملیات است. در اینجا بر آنم یادآوری کنم عملیات وعده صادق۳ در سادهانگارانهترین حالت نیز یک عملیات ملی با مشارکت همه مردم است. قصد بنده رسیدن به این نکته است که وظیفه موافقان عملیات تنها تشکیل اجتماعات چند هزارنفری که تداعی رفتارهای شعاری میکند، نیست. بلکه برخی از این اجتماعات دقیقا به مسئولان این پیام را میدهد که جامعه هنوز آماده پرتاب مشت آهنین به سمت دشمن نیست.
مسئولان بایستی در این موقعیت همدلی ملی را کشف کنند. اگر بنا بر این باشد که وظیفهای برای مردم در این عملیات در نظر بگیریم، یک پویش ملّی همگانی و گسترده است که ضرورت پاسخ و لوازم و عوارض آن را اطلاعرسانی کند و در محاسباتش نشان دهد که چرا حتی با لحاظ عوارض احتمالی، این عملیات، ارزنده و لازم است.
عملیات وعده صادق۳ زمانی میتواند تمام عیار باشد که مردم به صورت تمام عیار وارد صحنه شوند.
اجتماعات محدود نمیتواند عزم ملی را نشان دهد. ما نمیتوانیم با سرمایه حداقلی به دست آمده از انتخابات گذشته، عملیاتهای بزرگ انجام دهیم.
جمع و تفریق آراء نشان میدهد که جریان انقلابی کارهای نکرده فراوانی دارد. خیلی بیش از اجتماعات خاص با شرکتکنندگان خاص. مطالبات ملّی باید ظهور و بروزی بسیار قویتر از این داشته باشند. به طوری که جمع و تفریقها نشان دهد که اگر میدان قصد عملیات در خط مقدم را داشته باشد، خیالش از پشتیبانی راحت خواهد بود و دچار خلأ اراده و تصمیم در میانه میدان نخواهد شد.
جریان انقلابی باید طرحی برای گفتگو با تمام مردم داشته باشد. باید بتواند به یک رابطه فعال اجتماعی برسد و همگان را به حیات سیاسی بازگرداند. اگر این مهارت و انگیزه و اراده در متن جامعه نباشد، مسئول مورد نظر به درستی درخواهد یافت که کشور آمادگی ضربات کوبنده به دشمن را ندارد. نه به خاطر اینکه قدرت مشت ندارد، بلکه مشخصا مشت دشمن به مشت ما شلیک نخواهد شد. مشت دشمن نقاط ضعف را نشانه خواهد رفت و اگر مردم یکپارچه و یکدل نباشند، این مشت میتواند دفاع ملی را فرونشاند و آسیبهای جبرانناپذیری به بار آورد.
ما انقلابیها باید باور کنیم که انقلاب اسلامی با چند مسئول پیشرفت نخواهد داشت. انقلاب اسلامی از همان آغاز تا امروز متکی به حرکت مردم بوده است و خواهد بود. هر روز تنها به اندازه حضور مردم پیش خواهد رفت و اگر در مردم سستی به وجود بیاید، انقلاب نیز متوقف خواهد شد.
حال اگر جریان انقلابی قصد ادامه مسیر را دارد، باید بتواند بدنه فعال و مسئولیتپذیر را در کف جامعه بزرگتر و هماهنگتر کند و بیاموزد که چگونه با کل بدنه ملت تعامل کند و اعتماد آنان را جلب کند و پیامهای خود را به آنان برساند و پاسخ درست و دقیق و محکم را از آنان دریافت کند. جریان انقلابی باید بتواند اجتماع ملی شکل دهد و مطالبات دهها میلیون نفری در سراسر ایران به وجود آورد و اتحاد کلمه را به رخ دیگران بکشد.
دشمن با دیدن این قدرت اجتماعی ناگزیر به تغییر تصمیمات خصمانه خواهد بود و مسئولان خواهند توانست مصممتر و سریعتر و قویتر رفتارهای مخرب دشمن را پاسخ دهند.
تا زمانی که تنها کنش شهروندی ما مطالبه باشد، اوضاع شهر به سامان نخواهد شد. ما باید سهم خود از آبادانی شهر را بیابیم و به آن متعهد باشیم. بسیاری از ما هیچ نسبتی با آبادانی شهر نداریم؛ یا اینکه میزان تولید آبادانی ما با میزان مصرف شهر و حتی گاه تخریب شهر خنثی میشود. شخصیت اجتماعی زمانی شکل گرفته که هر یک از ما بیش از آنچه که مصرف میکنیم، از شهر مراقبت کنیم و بر آن بیافزاییم.
این بدون مطالعه و برنامهریزی و اقدام ممکن نخواهد شد. دیگران چنین میآموزند که تنها کنش شهروندی بالا بردن سطح و صدای مطالبات است. گویی ما موجودات نابالغی هستیم که کاری نمیتوانیم برای جامعه انجام دهیم و یا حاکمیت دیگری ماست و باید مشغول برآوردن مطالبات ما باشد. هر چه که باشد. هر دو اینها نشانه عقبماندگی و بیماری اجتماعی است.
شهروندان قوی با آفرینندگی خود را ثابت میکنند. کسانی که موانع را از پیش پای خود نه با تخریب که با مهارت و قدرت خود برمیدارند. آدمهایی که در شرایط سخت تسلیم نمیشوند؛ بزرگ میشوند.
روزی با فردی مباحثهای در گرفت. ایشان پیش شرط گفتگو را عدم تعصب تعیین کردند و گفتند که در میان سخنانت نگو حضرت صادق. بنده شرط را پذیرفتم و گفتم که نام ایشان با مسمی است و حضرت چیزی بر شرافت نام ایشان نمیافزاید.
بحث آغاز شد و هنوز چیزی نگذشته بود که ایشان گفتند: حضرت پوپر...
بنده یادآوری کردم که پیش شرط شما چیز دیگری بود و سخن کوتاه شد.
جریانهای دینگریز و دینستیز بدون مقدسسازی راه به جایی نمیبرند. البته شیوه مقدسسازی و ادبیات معرفی مقدسات جدید طبیعتا متفاوت از ادبیات دینی است.
آنها به بهانه رشد، شما را از مقدسات پرهیز میدهند؛ اما به دلیل پوشالی بودن ادعاهای خود، سعی میکنند شما را دچار انفعال و ارعاب کنند و خط قرمزهایی تعیین کنند که اجازه نداشته باشید وارد حیطه مورد نظر شوید.
این تقدس منفی و مواجه ضعیف و انفعالی، همان نظام تقدسسازی آنان است. اگر شما به خطوط قرمز آنان نزدیک شوید، بدون هیچ توضیحی تحقیر میشوید. تخریب میشوید. تحریم میشوید. تهدید میشوید. تحریف میشوید. شما حق ندارید به مقدسات آنان نزدیک شوید.