✅دکتر مرتضی آیتالله جوادی آملی:
در واکنش به صحبتهای اخیر پدر:
◀️ما اگر بندگان خدا را به حال خودشان واگذار کنیم و تحمیلاتی را از جایگاه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر آنها نداشته باشیم، آنها بهصورت طبیعی احکام الهی را میپذیرند و اجرا میکنند.
◀️متأسفانه برای مردم شرایطی ایجادشده که وضع روشنی را برای اینکه مردم چگونه وظائف و تکالیف الهی خودشان را انجام بدهند، ایجاد نکرده است و در مقابل آن تکالیف، واکنش نشان میدهند.
◀️مثلاً مسئلهی حجاب و مسئلهی موسیقی و امثالذلک، آنگونه که حدود الهی هست را بیان کردهاند؟ چون خیلی از مردم در اینگونه مسائل با مراجعی روبهرو میشوند که احکام مختلفی را بیان میکنند. حالا اگر یک فقیهی نظری دارد که نسبت به نظر سایر فقها، مضیّق تر و تندوتیز تر است، دلیل بر این نیست که اعلان رسمیکند که اگر کسی این نظر فقهی را قبول نکرد از دین خارجشده است یا خداینکرده محارب است.
◀️مردم ببینند که ما در رفتار و گفتار، صداقت نداریم و یکچیزی میگوییم و چیز دیگری عمل میکنیم مثلاینکه از عدالت و برابری سخن میگوییم ولی در مقام عمل، چیز دیگری را شاهد هستیم، اینیک واکنشی است در مقابل این حرکات نه اینکه کسی در مقابل احکام الهی بخواهد مقابله کند.
◀️نقل از شبکه اجتهاد. گفتگوی کامل http://yon.ir/9eIKs
https://eitaa.com/daghdagheha
✅تجدد آمرانه و اسلام آمرانه در ایران معاصر
🔈سیدعلی میرموسوی عضو هیات علمی دانشگاه مفید قم
#نشست «دین در حوزه عمومی»
🔹ایران در قرن چهاردهم دو گفتمان متضاد را تجربه کرده است که با وجود تعارض محتوایی، در ویژگی آمرانه یا اقتدار گرایانه بودن اشتراک داشته اند؛ یعنی به شکل از بالا به پایین و اجبارآمیز اهداف خود را دنبال می کرده اند. این دو گفتمان عبارتند از تجدد آمرانه و اسلام آمرانه. اولی پس از مشروطیت و با به بن بست رسیدن مشروطیت رخ داد و دومی پس ازانقلاب اسلامی و در حاشیه رفتن نیروهای مدرن و دموکراتیک پدیدار شد. این دو گفتمان به شکل ایدئولوژیک و با پشتیبانی نیروی نظامی دو هدف متفاوت را دنبال می کردند؛ تجدد و اسلام.
🔸سه دیدگاه اصلی
◀️الف. نفی حضور دین در حوزه عمومی: این دیدگاه ریشه در روشنگری و مدرنیته قرن 18 دارد و جاده دین و حوزه عمومی را به نفع سکولاریسم یک طرفه می کند. روشنگری در جریان مصادره اموال کلیسا و تاسیس نهادهای عرفی، ایده جایگزینی عقلانیت به جای دین را طرح و آن را به حوزه خصوصی محدود کرد. بر این اساس در حوزه عمومی تنها ادعاها و استدلال های مبتنی بر عقل امکان طرح دارند.
◀️ب. حضور آمرانه دین در حوزه عمومی: این دیدگاه در جریان بازگشت و احیای دین در پرتو اسلام سیاسی و در واکنش به سکولاریسم و تجدد آمرانه مطرح شد و در برابر جاده دین و حوزه عمومی را به سود اسلام گرایی یک طرفه کرد. از این دیدگاه، بر مرجعیت انحصاری دین در همه حوزه های زندگی اعم از خصوصی و عمومی تاکید و از برقراری حکومت دینی دفاع می شود. در حکومت دینی شریعت به عنوان منبع اصلی قانون قلمداد و اجرای اجباری شریعت مورد تاکید قرار می گیرد.
◀️ج. حضور غیر اقتدار آمیز و مدنی دین در حوزه عمومی: این سومین دیدگاه در ارتباط با این موضوع است که پسا سکولاریسم و پسا اسلام گرایی در آن به هم می رسند و جاده دین و حوزه عمومی را دو طرفه می کند. در حالی که پسا سکولاریسم با حذف و طرد دین از حوزه عمومی مخالف است، پسا اسلام گرایی حضور آمرانه دین در حوزه عمومی را مورد انتقاد قرار می دهد. پست سکولارها از یک سو حذف دین از حوزه عمومی را نه ممکن می دانند و نه مطلوب و نقش های مثبت دین در حوزه عمومی را مورد تاکید قرار می دهند.
❎نقد حضور آمرانه دین در حوزه عمومی: حضور آمرانه و اقتدار آمیز دین را از دو زاویه درون دینی و برون دینی می توان مورد نقد قرار داد. از بعد نخست مبانی اجرای اجباری شریعت در کلام و در فقه مورد بررسی قرار می گیرد. در این جا به اجمال می توان گفت بر پایه بحثی که در کلام در چارچوب قاعده لطف تکلیف شده است، اجرای اجباری شریعت در عرصه عمومی جز در جایی که به نظم عمومی و رعایت حق الناس بر می گردد، دلیلی استوار ندارد. در فقه نیز هرچند هرگونه تخلف از احکام شرعی گناه و فسق قلمداد می شود، ولی هر نوع تخلفی مجازات ندارد.
🔲نتایج و پیامدهای حضور اسلام آمرانه :
▪️1. گسترش قدرت دولت و از بین بردن حوزه عمومی: تجربه ایران در قرن اخیر نشان می دهد که حوزه عمومی در چنگ قدرت دولت گرفتار شده و دولت مداری و گسترش حوزه و قلمرو دولت که دولت همه چیز را تحت سیطره خود قرار داده وجه غالب سیاست در ایران معاصر بوده است. حضور آمرانه دین در حوزه عمومی به تداوم این وضعیت کمک می کند.
▪️2. الزام و اجبار در حوزه عمومی تنها در اموری ممکن است که خیر همگانی بودن آن را بتوان نشان داد. به عنوان نمونه قوانین راهنمایی و رانندگی را می توان مثال زد که به دلیل روشن بودن نسبت آن با خیر همگانی اجبار و الزام در آن با مخالفت روبرو نمی شود. در حالیکه برخی از احکام شریعت و فقه به دلیل ابهام در ارتباط رعایت آن ها با خیر همگانی مورد مخالفت قرار می گیرند.
▪️3. پیامدهای منفی آن برای دین: حضور آمرانه دین در حوزه عمومی ارزش های دینی را مبتذل و بی اعتبار می کند. افزون بر این که این شیوه از حضور دین کاربرد ابزاری دین در توجیه قدرت و فساد را نیز در پی دارد. این نوع حضور دین شکل گیری دستگاه های تفتیش عقاید را در پی دارد که با آزادی در تعارض آشکار قرار دارد. در نهایت مقایسه هزینه بالای حضور آمرانه دین در حوزه عمومی و عدم تاثیرآن در عمل نشان می دهد که چنین اقدامی از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست.
▪️4. پیامدهای منفی آن برای حوزه عمومی: حضور آمرانه دین فضای آزاد برای بحث و گفتگو را از بین می برد و گسترش خشونت و نفی رواداری را در پی دارد.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅«مرجعتراشی»؛ آن روی سکه «تعرض به مراجع»
🖊علی اکبر رشاد
◀️مرجعتراشی» تصنعی و تعیینی و مرجعیت «خودخوانده» یا «حزبساخته» یا «اجانبپرورد»، بازیچه قراردادن این شان مهم مقدس است.
◀️هر کسی به خود اجازه میدهد بی آنکه از حداقل صلاحیت برخوردار باشد، در قبال نظرات علمی و فتاوای مراجع اظهار نظر کند!
◀️شکستن رکن مرجعیت در حکم شکستن انقلاب و نظام و حرام شرعی است.
◀️کار فقیه و مجتهد مقابله با انحرافات است، فقیه برای صیانت از مشروعیت معاش مردم و تامین سلامت معاد مردم وظیفه دارد.
https://eitaa.com/daghdagheha
✅نشست «هم اندیشی دین و سینما» در جشنواره جهانی فیلم فجر
◀️در هماندیشی «سینما و دین» که روز چهارم سیوششمین جشنواره جهانی فیلم فجر در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد درباره گسترش معنویت در سینما و فلسفه فارابی و ارتباط آن با نظریه دینی سینما صحبت شد.
◀️در نوبت صبح احمدرضا معتمدی دکترای فلسفه هنر و کارگردان سینما در مورد «نسبت سینمای دینی و سینمای فلسفی»، توماس کرول کشیش کاتولیک، پژوهشگر سینما و دین و داور بین الادیان سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر درباره سینمای دینی، سیدمهدی ناظمی مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات فیلم با موضوع «پدیدارشناختی در باب سینمای دینی» و والری دِ مارناک منتقد فیلم و داور بین الادیان سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر در مورد «تاریخچه و فعالیت های رسانهای موسسه سیگنیس وابسته به واتیکان» سخنرانی کردند.
▪️نقل از کانال سی و ششمین جشنواره جهانی فیلم فجر
https://eitaa.com/daghdagheha
✅در دیدار پرفسور مولر با آیتاللهالعظمی جوادیآملی مطرح شد:
⬅️آنچه در غرب مطرح است بخشی از فلسفه است نه خود فلسفه
فلسفه هم دیر به دست میآید و هم دیرپاست. فلسفه آن است که از یک سو با ازلیت، از سوی دیگر با ابدیت و از سوی سوم با سرمدیت که جامع ازل و ابد است بحث میکند.
⬅️انبیا آمدند که عقل فلاسفه و متفکران را شکوفا کنند، به انسان بگویند شما یک موجود ابدی هستی، و اگر از اموری میترسید برای اینکه میترسید بمیرید، ولی بدانید که شما مرگ را میمیرانید نه بمیرید.
یک موجود ابدی فکر ابدی لازم دارد، آن فکر ابدی به نام فلسفه است، این زود پدید نمیآید، بلکه قرنها میگذرد تا یک فکر پدید بیاید.
⬅️فلسفه مربوط به کل جهان است و سرنوشت و شناسنامه علوم را فلسفه تعیین میکند.
⬅️فلسفه آن قدر آزاد است که آزادانه وارد معرفت جهان میشود، هیچ قیدی در آن نیست، هیچ بندی در آن نیست، به هیچ دینی هم تعهد نسپرده است، به هیچ قانونی هم تعهده نسپرده است، چون همه قوانین بعداً پیدا میشود. چون آزادانه وارد میشود در ابتدا نه دینی است نه ضد دین.
⬅️فلسفه که ریاست همه علوم را به عهده دارد، ثابت کرد که کل جهان فعل خداست و خدا هم همه جا حضور دارد و همه جا هم میشود او را مشاهده کرد اما هیچ کدام از اینها هم خدا نیستند.
https://eitaa.com/daghdagheha
⛔️ آمارى عجیب!!!
کشفیات مواد مخدر در حاشیه مدارس کشور
⭕️ سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر:
⬅️نیروی انتظامی توانست در سال ٩٦ در شعاع ٥٠٠ متری مدارس ١.٩ تن انواع مواد مخدر را از خرده فروشان کشف و ضبط کند که این امر باعث سختتر شدن دسترسی به مواد مخدر در اطراف مدارس شد.
⬅️در ارزیابیهای سال ٨٠ مشخص شد ٠.٥ درصد از جمعیت دانشآموزی مقطع دوم متوسطه، تجربه مصرف مواد مخدر را داشتند که البته این آمار در سال ٩٠ به یک درصد جمعیت دانشآموزی مقطع دوم متوسطه و در سال ٩٥ به حدود ٢ درصد جمعیت دانشآموزان این مقطع رسید.(تسنیم)
https://eitaa.com/daghdagheha
✅استاد سید محمّدمهدی میرباقرى(دهسال قبل سال١٣٨٧):
⬅️در مبارزه، حلوا پخش نمیکنند. اگر شما معنویت را به درون تمدن غرب بردهاید، آنها هم در داخل جامعه شما مشغول توطئه فرهنگی هستند!
⬅️برنامریزیِ فرهنگی حوزه باید در مقابلِ برنامهریزیِ فرهنگیِ یونسکو باشد.
⬅️منکَر، هالیوود است، نه جوانِ هالیوود زده.
⬅️با آفتهای پوستی باید مبارزه کرد اما اولویت با اصلاحِ کَبِدِ بیمار است.
⬅️در مقیاس بزرگ فکر کنید، در مقیاس محدود عمل کنید. «کَلان» بیندیشید و «خُرد» عمل کنید.
⬅️تبلیغ باید متوازن باشد. گاهی، آنچه را که در درجه سوم اهمیت است، دهبار میگوییم، و آنچه را که در درجه اول اهمیت است، یکبار هم نمیگوییم! این درست نیست. تبلیغ باید متوازن باشد.
⬅️باید به جوانان و زنان، «نظام فکری» بدهید تا در مسیر مبارزه، منفعل نشوند.
⬅️بعضی جوانان از اینکه تیم محبوبشان گُل خورده، خوابشان نمیبرد، اما کاری ندارند که مبارزه «حزبالله» و صهیونیستها» به کجا رسید! این یعنی به جوانان «نظام فکری» ندادهاید. نظام فکری باید رابطه اعتقادات شیعی را با همه عرصههای زندگی مشخص كند.
https://eitaa.com/daghdagheha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅زبان هنر
شعر طنز حجت الاسلام سید محمد حسینی
سارقی که خورده یکجا نصف بیت المال را
چهره شطرنجی و مستور میخواهد چکار؟
زاهد ما حاصل انگور کشور را خرید
یک مسلمان این همه انگور میخواهد چکار؟
https://eitaa.com/daghdagheha
✅هزینه نهادهای سیاسی در فروردین ۹۷
مقايسه كنيد با هزينه نهادهاى فرهنگى!!!!
https://eitaa.com/daghdagheha
✅فرزند زمان خود باشیم!
اسلام؛ دین سیاسی یا اخلاقی؟!
🖊 مهران صولتی
◀️اینکه اسلام دین اخلاق است یا سیاست، قصه دراز دامنی است! کمترین پیشینه اش به قبل از انقلاب بازمی گردد و تلاش های روشنفکران دینی از بازرگان گرفته تا شریعتی! بازرگان در مبارزات خود با مکاتب مادی به جد معتقد بود که دین برای اصلاح امور دنیا آمده است و می کوشید تا توانمندی اسلام را در کشاکش عمیق آن با مارکسیسم توجیه کند! صریح تر از او در این زمینه شریعتی بود که اعتقاد داشت؛" دینی که به درد قبل از مرگ نخورد به درد بعد از مرگ هم نخواهد خورد!". این سیاسی ترین برداشت از دینی بود که احساس می شد در دوران پیش از انقلاب مبارزه برای تغییر جهان را به مارکسیسم باخته است.
◀️اگر چه شریعتی پیش از انقلاب درگذشت و مجال تجدید نظر در آرای خود را نیافت ولی بازرگان ماند و در سال های پایانی حیاتش با مراجعه به قرآن و نوشتن جزوه؛ " آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء" به این نتیجه مهم رسید که هدف اساسی آمدن پیامبران عبارت از دعوت مردم به اخلاق و آخرت بوده است!". این اخلاقی ترین برداشتی بود که از دین عرضه شد و در کنار آموزه های روشنفکران دیگری همچون دکتر سروش نشست. بازرگان فرزند زمانه خود بود! در روزگار به حاشیه رفتن دین، از خوانش حداکثری و اسلام سیاسی دفاع می کرد و در زمانه برقراری حکومت دینی، از دین حداقلی و اسلام اخلاقی!
◀️چندی است که پناهیان در سخنانی مدعی شده است که هدف بعثت انبیاء سیاست و نبرد با قدرتمندان بوده است نه برقراری اخلاق!
◀️دیرزمانی است که برخی مبلغین احساس می کنند می توانند با گفتار درمانی و موعظه پراکنی برخی واقعیت های اجتماعی را تغییر دهند! تلاشی عبث و بیهوده!
◀️واقعیت این است که به همان اندازه ای که پهلوی اول و دوم با تلاش خود برای به حاشیه راندن دین، در سیاسی شدن اسلام نقش مهمی داشتند، جمهوری اسلامی هم با حداکثری کردن نقش اسلام در مطالبه اخلاقی شدن دین موثر بوده است!
◀️اگر بخواهیم دیالکتیکی بگوییم؛ حکومت دینی همواره نوعی سکولاریسم را در درون خود پرورش داده و لائیسیسم(دین ستیزی) هم نوعی اقبال به دین عمومی!
◀️پناهیان هرچه باشد فرزند زمانه خود نیست و نمی تواند با شعار و تبلیغات این واقعیت دیالکتیکی را نادیده بگیرد! واقعیتی آنچنان واضح که عباس عبدی هم در پژوهشی در مورد سیر تطور نام های ایرانی به آن اشاره کرده است؛ در دوران پیش از انقلاب جامعه در نقطه مقابل حکومت، به گذاشتن اسامی اسلامی بر روی فرزندان خود اقبال نشان داد و به عکس در دوران بعد از انقلاب و از دهه هفتاد به بعد به نهادن اسامی ایرانی!
◀️به نظر می رسد هم اکنون و با گذشت چهاردهه از حاکمیت دین در ایران دیگر نمی توان صرفا با رجوع به آیین صدراسلام شهروندان را نسبت به ادامه حضور خوانشی حداکثری از اسلام در جامعه توجیه کرد!
◀️واقعیت های اجتماعی چنان فشار خرد کننده ای بر جامعه وارد کرده اند که شماری از بدیهی ترین اعتقادات مذهبی جای خود را به بی معنایی و پوچ انگاری داده اند!
https://eitaa.com/daghdagheha
✅با پیکر رضاشاه چه کنیم؟(توسعه، با کتمان تاریخ یا تکریم سرمایه؟)
🖊محسن رنانی
مقدمه:
◀️عکسها نشان میدهد که پیکر مومیایی شدهای که این روزها در جوار حرم حضرت عبدالعظیم کشف شده است همان کالبد رضاشاه است که پس از تخریب مقبره رضاشاه توسط آقای خلخالی و سایر انقلابیان، در زیر آوار مدفون و اکنون با خاکبرداری، هویدا شده است. من اگر مسئول میراث فرهنگی بودم، حتی اگر مشکوک بودم، فرض را بر این میگذاشتم که این پیکر رضاشاه است و وظیفه قانونی خود را در قبال حفظ میراث تاریخی کشور انجام میدادم تا آنگاه که بررسیهای بعدی واقعیت را آشکار سازد. و اگر از مقامات سیاسی بودم دستور میدادم این پیکر به موزه سپرده شود و به دقت از آن مراقبت شود. چرا که پیکر رضاشاه متعلق به ما نیست، متعلق به تاریخ ایران است و این تاریخ باید حفظ شود.
این نوشته دو بخش دارد: بخش اول آن سیاسی و هیجانی است و به این میپردازد که چرا به نفع و صلاح جمهوری اسلامی است که پیکر رضاشاه را با احترام به موزه بسپارد. این بخش کوتاه است و آن را برای خوانندگان بیحوصله در آغاز آوردهام؛ و البته جدی است اما احتمالا آنان که باید، آن را جدی نمیگیرند. اما بخش دوم، که آن را برای خواننده جدی و پرحوصله و عمیق نوشتهام، یک تحلیل اقتصادی و اجتماعی است که در آن از نقش نمادین پیکر رضاشاه برای اقتصاد آینده کشور صحبت میشود و به این بهانه وارد بیان کارکرد سرمایههای نمادین به عنوان سرمایههای توسعه آفرین میشویم، با این هدف که نشان دهیم یک فرصت منحصربهفرد برای نجات آینده توسعه کشور، تمرکز بر تولید، جذب، حفاظت و انباشت سرمایههای نمادین است.
◀️من با آنکه مطمئن هستم برای انتشار این نوشته ناسزاهای بسیاری خواهم شنید، اما بنابر وظیفه روشنفکری و برای مصالح جمهوری اسلامی و آینده این سرزمین، این نوشته را منتشر میکنم. امید که آنان که با محتوای آن موافقند یک بار دیگر در آن به دیده نقد بنگرند؛ و آنان که با آن مخالفند، یک بار دیگر منصفانه آن را بخوانند. والعاقبه للمتقین.
🔲بخش اول: کشف پیکر رضاشاه به مثابه یک فرصت سیاسی
▪️یک: اینکه جمهوری به این عزم و جسارت برسد که پیکر رضاشاه را به یک موزه ملی منتقل کند، نشانه اقتدار و احساس قدرت در جمهوری اسلامی است.
▪️دو: این اقدام به منزله نوعی التیام بخشیدن به روند تندرویهای گذشته در قبال تاریخ ایران و رژیم پهلوی است.
▪️سه: با این اقدام فضا و زمینه و موضوعی برای گفتوگو درباره تاریخ پهلوی باز میشود.
▪️چهار: بیگمان ماههای اول تعداد زیادی از مردم برای دیدن پیکر رضاشاه راهی موزه میشوند. اشکالی ندارد این خودش نوعی تخلیه انرژی اجتماعی و سیاسی است و بعد از مدتی مسأله کاملاً طبیعی میشود.
▪️پنجم: بازتاب خارجی این اقدام نیز البته خوب خواهد بود. در نگاه جهانی نوعی ظرفیت و قدرت و اعتماد به نفس جمهوری اسلامی را بازتاب میدهد.
◀️نتیجه: بنابراین به گمان من لازم است مقامات ارشد کشور در این مورد با روشنبینی برخورد کنند و از موضع بزرگواری و شجاعت، دستور بدهند که پیکر به موزه منتقل شود؛ دستوری که در تاریخ ایران ماندگار خواهد شد.
🔲بخش دوم: پیکر رضاشاه به مثابه سرمایه نمادین
▪️در واقع سرمایههای نمادین مانند عمود خیمه، بخشهای مختلف جامعه را منسجم و عقلانی نگاه میدارند. بنابراین سرمایههای نمادین بالقوه و بالفعل را نباید تخریب کنیم، حتی اگر رقیب ما باشند، چون فرصتهای زیست مسالمتآمیز جامعه محدود میکنیم. پیامبر اکرم وقتی مکه را فتح کردند، نگذاشتند ابوسفیان بهعنوان سرمایه نمادین قریش تخریب شود و خانه او را محل امن قرار دادند که هر کس به آنجا برود در امان است. فدایش شوم که ضمن آن که مهربان بود و خُلق عظیم داشت، بیآنکه مکتب دیده و خط نوشته باشد، به گونهای رفتار میکرد که گویی خیلی از نظریههای علمی امروز سیاست و جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی را میدانست.
و البته همه اینها را گفتم که بگویم اکنون پیکر رضاشاه نه تنها بخشی از تاریخ ایران است، بلکه میتواند بهعنوان یک سرمایه نمادین تاریخی، در آینده یک جاذبه جهانی توریستی برای ما ایجاد کند؛ همان کاری که مقبره استالین در روسیه میکند. امروز سربه نیست کردن پیکر رضاشاه هیچ تفاوتی با تخریب شبانه تخت جمشید ندارد و اگر چنین کنیم تاریخ درباره ما همان قضاوتی را خواهد کرد که درباره ظلالسلطان (پسر ناصرالدین شاه و حاکم اصفهان) کرد که از روی حقارت و کینهتوزی دستور داد بسیاری از آثار معماری صفویه بویژه کاخ آیینهخانه، که به فرمان شاه عباس دوم برساحل زنده رود ساخته شده بود، تخریب شود.
متن کامل یادداشت:http://telegra.ph/-04-25-4
https://eitaa.com/daghdagheha