🔴یادمان باشد
که اگر کشتی انقلاب از طوفان حوادث و #فتنه ها عبور میکند، وقتی همه در خواب هستند،
یک ناخدا بیدار است...👌♥️🇮🇷✌️
@dahehaftadiihay_amariyon
دنیایی را عادلانه می دانم که حداقل همان توجهی را به دانش آموز دختر افغانستانی هزاره کند که به مهسا امینی کرد. حداقل را گفتم، چون آنها با بمب دژخیم کشته شدند و تکه تکه. اما مهسا امینی...
#افغانستان_تسلیت
@dahehaftadiihay_amariyon
✨﷽✨
#پندانه
✍️ قسمتی از درآمدت را با امام زمان معامله کن
🔹وارد میوهفروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب رو پرسیدم.
🔸فروشنده گفت:
موز ۱۶ تومن و سیب ۱۰ تومن.
🔹گفتم:
از هر کدوم دو کیلو به من بده.
🔸پیرزنی وارد میوهفروشی شد و پرسید:
محمدآقا سیب چند؟
🔹میوهفروش پاسخ داد:
مادر کیلویی سه تومن!
🔸نگاه تعجبزدهام رو به سرعت به میوهفروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش منو به آرامش دعوت کرد. صبر کردم.
🔹پیرزن گفت:
محمدآقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همهشون سیب رو دهدوازده تومن میدن! مادر با این قیمتا که نمیشه میوه خرید!
🔸محمدآقای میوهفروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و اونو راهی کرد.
🔹سپس رو به من کرد و گفت:
این پیرزن بهتازگی پسر و عروسش رو تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه یتیم! من چند بار خواستم بهش کمک کنم و میوه مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد.
🔸به همین خاطر هیچوقت روی میوهها تابلوی قیمت نمیزنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمتها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچههاش میوه بخره.
🔹راستش رو بخوای من به هرکسی که نیاز داشته باشه کمک میکنم و همیشه با امام زمانم معامله میکنم.
🔸دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود.
🔹دلم میخواست روی میوهفروش رو ببوسم. میوهها رو خریدم. سوار ماشین شدم و زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان خجل بودم.
🔸با خودم میگفتم:
ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم رو با امام زمانم معامله میکردم.
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
@dahehaftadiihay_amariyon
#تفکر_مثبت
💖اگر به جای محبتی، که به کسی کردید
از او بی مهری دیدیدمایوس نشوید
چون برگشت آن محبت را از
شخص دیگری
در زمان دیگری
در رابطه باموضوع دیگری
خواهیدگرفت
شک نکنید....
@dahehaftadiihay_amariyon
#مناجات
💖خدایا!....
از خیمهگاه رحمتت بیرونمان مکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز .
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران🙏
❤️خدای من!....
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم
که تو تکیهگاه منی!
✨ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش،
آنچنان تجلی کردهای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده
نگاه خود را از ما مگیر...
#آمین 🙏
@dahehaftadiihay_amariyon
مہم نیست
چقدرشب تاریڪ است
خورشید دوبارہ
طلوع خواهدڪرد
مہم نیست
چقدراندوهت عمیق است
✨دلت بہ نورخدا
روشن باشد
قلبت دوبارہ لبخند
خواهدزد.
#شب_خوش
@dahehaftadiihay_amariyon
#سلام_امام_زمانم
و تویے آنڪه
صبح به صبح باید
پنجره ےِ دل را
رو بسوےِ مُحبتًش گُشود
السلامُ علیڪ یابقیةَ الله فے ارضه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃 تعجیل در #ظهور مولا پنج صلوات 🍃
@dahehaftadiihay_amariyon
✨باسم رب المهدی✨
#یادی_از_امام_عصر
💚در رابطه با تولد حضرت داريم که شب نيمه شعبان سال 255 هجري، امام حسن عسکري(ع) به عمهشان حضرت حکيمه گفتند:
🔹امشب را بمانيد، موعود متولد خواهد شد.
🔸حضرت حکيمه عمه بزرگوار امام عسگري(ع) تعجب ميکند. ميگويد: آثار حملي در حضرت نرگس نميبينم.
💟امام عسگري فرمود: بله، ولادت او شبيه ولادت حضرت موسي است. که وقتي مادر ايشان حضرت موسي را حامله بود، آثار حمل در ايشان نبود. ولادت مخفي بود.
👈چون به شدت اخبار تولد #منجي که طومار ظلم را در هم ميپيچد و حکمت الهي را برقرار ميکند، پيچيده بود.
♨️از زمان پيغمبر اکرم(ص) خلفاي بني عباس به شدت دنبال ميکردند این قضیه را.
⭕️به خصوص در رابطه با اين ائمه آخر خيلي مراقبت و کنترل شديد در خانه داشتند.
🔹به خصوص امام عسگري(ع) در سامرا برايشان خيلي سخت بود. لذا طبيعتاً تقديري بود که ولادت حضرت مخفي باشد.
🔸بعد هم که حضرت متولد شد، نميتوانستند خيلي ايشان را نشان بدهند.
💠 حجت الاسلام #عالی
🌸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌸
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
@dahehaftadiihay_amariyon