فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رمز کارت بانکی خود را به کسی نگیر و خودتون وارد کنید
8.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تاریخ جنگ آمریکا با ایران
قبل از انقلاب
1_8652457757.mp3
12.98M
سخنی کوتاه در باب
ازدواج دائم ، چندهمسری ، عقدموقت
اهمیت حفظ کانون خانواده درنظررهبری
کارگروه مهم و بزرگ جهت بررسی علل کم شدن ازدواج 🤔
عقدموقت، صیغه کردن به چه علت⁉️
عدالت در ازدواج
طمع کاری رد شده در اسلام🤔
اهمیت توجه به کودکان درچندهمسری
اهمیت ابرازعشق در خانواده
4 دی 1402
#خانم_خراسانی
به برکت دعای یک نیازمند .....
مرجع تقلید میرزا حسین خلیلی تهرانی به یک زن علویه هندی که به بیماری سختی مبتلا بود کمک کرد و او را به صورت رایگان معالجه نمود
بعد از آن در عالم رؤیا دید که بیش از ده روز زنده نخواهد ماند حاجی پس از بیدار شدن مریض شد و روز به روز بیماری اش شدت پیدا کرد تا آنکه روز دهم فرا رسید و خود را دید که از این عالم به عالمی دیگر منتقل شده است
ایشان بعد از توضیح درباره احوالی که آنجا برایشان پیش آمد گفت: مردی آمد و گفت او را رها کنید که حسین بن علی علیه السلام او را شفاعت کرده است تا به دنیا باز گردد و بعد معلوم می شود آن زن علویه شفای ایشان را گرفته در زمان وقوع این حادثه میرزاحسین ۲۷ سال داشت و نزدیک ۹۰ سال عمر کرد
نقل شده که او همیشه می گفت: وجود من و اولادم همه از برکت دعای آن زن علویه است
چه بسا طول عمر که بسته به عملکرد ما تغییر می کند و چه نیکوست عمری که به نکویی سر شود و سر آید.
📚کتاب کلمه طیبه ، محدث نوری
بسم الله الرحمن الرحیم
«ازدواج حضرت موسی(ع) با صفورا»🌺
حضرت موسی بدون توشه راه، با پای پیاده به طرف شهر مَدْین راه افتاد، از مصر تا مدین هشت روز در راه بود. در این مدّت غذاش سبزیهای بیابان بود و براثر پیادهروی پاهاش تاول زده بود.
وقتی به نزدیک مَدْین رسید، گروهی از مردم را دید که از یک چاه با دلو، آب میکشیدند و دام و گوسفندان خود را سیراب میکردند. 🐑💦
در بین آنها دو دختر را دید که مراقب گوسفندهای خود هستند و به چاه نزدیک نمیشوند،👭🐑
پیش آنها رفت و پرسید: چرا کنار ایستادهاید؟ چرا گوسفندهای خود را آب نمیدهید؟
دختران گفتند: پدر ما خیلی سالخورده و ناتوان است، و به جای او ما گوسفندان را میچرانیم، منتظریم مردها که از سر چاه رفتند، ما آب بکشیم.
در کنار آن چاه، یک چاه دیگر بود که سنگی بزرگ رویش گذاشته بودند که سی، چهل نفر آدم لازم بود تا بتونند سنگ را بردارند.
ولی حضرت موسی (ع) به تنهایی کنار آن چاه آمد، آن سنگ را تنها از سر چاه برداشت و با دلو سنگینی که چند نفر آن را میکشیدند، به تنهایی از آن چاه آب کشید و گوسفندهای دختران را آب داد.💪💪
بعد حضرت موسی، از آنجا فاصله گرفت و به زیر سایهای رفت و به درگاه خدا دعا کرد: 🤲
«رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ؛ پروردگارا! هر خیر و نیکی به من برسانی، به آن نیازمندم.»
دختران هم با سرعت به خانه، پیش پدر پیر خود که حضرت شعیب نبی (ع) بود، برگشتند و ...
ادامه دارد...
📖 | سوره مبارکه قصص آیه ۲۵
بسم الله الرحمن الرحیم
ادامه داستان ازدواج حضرت موسی(ع)
... و ماجرا را تعریف کردند،
حضرت شعیب یکی از دخترانش به نام صفورا را نزد حضرت موسی (ع) فرستاد و گفت: برو او را به خانه ما دعوت کن، تا مزد کارش را بدهم.
صفورا در حالیکه با نهایت حیا قدم برمیداشت نزد موسی (ع) رفت و از طرف پدرش او را دعوت کرد.
حضرت موسی (ع) هم به سمت خانه آنها راه افتاد.
صفورا برای نشان دادن راه، جلوتر از موسی راه افتاد، در مسیر، باد لباس دختر را به بالا و پایین تکان میداد، موسی (ع) به او گفت: «تو پشت سر من بیا، هرگاه از مسیر راه منحرف شدم، با انداختن سنگ، راه را به من نشان بده. زیرا ما پسران یعقوب به پشت سر زنان نگاه نمیکنیم. صفورا پشتسر موسی آمد و به راه خود ادامه دادند تا نزد شعیب (ع) رسیدند.
شعیب (ع)از موسی (ع) استقبال گرمی کرد و به او گفت: «هیچ نگران نباش از گزند ستمگران در امان هستی، اینجا شهری است که از قلمرو حکومت ستمگران فرعونی، خارج است.
حضرت موسی(ع) ماجرای خود را برای حضرت شعیب (ع) تعریف کرد، شعیب او را دلداری داد و به او گفت: از غربت و تنهایی رنج نبر، همه چیز به لطف خدا حل میشود.
موسی (ع) دریافت که در کنار استاد بزرگی قرار گرفته که چشمههای علم و معرفت از وجودش میجوشد، شعیب(ع) نیز احساس کرد که با شاگرد لایق و پاکی روبرو گشته است.
در این میان یکی از دختران شعیب (ع) گفت:...
📖 | سوره مبارکه قصص آیات ۲۵,۲۶
هدایت شده از aware_shiites
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بساط کف زنی در شب یلدا محلی ایرانی
نوش جان
کف: نوعی بستنی زمستانی 🥰😋
📸این تصویر مربوط است به 2011 و به جشن بادبادک ها! جشنی در ساحل غزه که سازمان ملل برگزار کرد و 12350 بادبادک، در آسمان غزه پرواز کردند و رکورد گینس را شکستند.
🔹حالا، دوازده سیزده سال بعد از آن روز، آسمان غزه دیگر بادبادک که ندارد هیچ، کودکی هم نمانده که بخواهد به ساحل برود و بادبادک بازی کند. پدری هم نمانده که برایش بادبادک بسازد و مادری هم نمانده که بخواهد از پدر و فرزند تصویر بگیرد.
🔹سول تلخ این تصویر این است: از این 12350 بادبادک باز، چندتایشان در دو ماه اخیر، بی بادبادک به آسمان پرواز کرده اند؟