با این معرفی نامه ها ، عملا مسعود کشمیری بر اسناد و مدارک ضد اطلاعات نیروی هوایی ارتش، حتی بیش از فرماندهی این نیرو تسلط یافت.
فرح پور، جلال طالبی، عباس تاجیک، افتخارپور، ناصر زلفی، محمد حسین طائفه، سرهنگ صفوی، ستوان سرلک از همکاران مسعود کشمیری در نیروی هوایی بودند.
ص ۳۰
در این میان، گروهبان یکم ابراهیم البرز، استوار یکم قاسم رحیمزاده، استوار دوم افتخار پور، استوار دوم حسن نادر محمد، استوار دوم رمضان جهانی، گروهبان یکم ناصر زلفی از نیروهای ضد اطلاعات ارتش شاهنشاهی بودند که عباس تاجیک آنها را به کشمیری معرفی کرده بود و پس از مصاحبه حضوری از سوی کشمیری به کار گرفته شده بودند.
ص ۳۱
همکاران کشمیری نیز نوعا دچار مشکل پرسنلی بودند، از جمله خسرو تهرانی درباره ناصر زلفی مینویسد که د
پرونده زلفی خیلی تاریک و شلوغ است و نشان میدهد که چندان صالح نیست.
همچنین محمد حسین طائفه معاون کشمیری در نیروی هوایی درباره داود افتخارپور اظهار میدارد:
داود افتخارپور از قرار معلوم از طرف عباس تاجیک یا ناصر زلفی به نیروی هوایی معرفی شد و در آنجا، در ابتدا مشغول مرتب کردن بایگانی پرسنلی نیروی هوایی بود ناگفته نماند اینجانب هنگامی که به نیروی هوایی معرفی شدم، افتخارپور در آنجا و همسرش در مخابرات قصر فیروزه مشغول به کار بودند.
او بعد از مرتب کردن بایگانی پرسنل، به تهیه خلاصه پروندهها مشغول شد، ولی در این مورد زیاد دقت نداشت و گاهی مورد سوال واقع میشد ضمنا از ایشان خواسته شد، پرونده های ضداطلاعاتیهای نیروی هوایی را خلاصه کند و ایشان به علت اینکه خوب خلاصه نمیکرد، به خلاصه کردن پروندههای عادی پرسنل پرداخت
(توضیح اینکه : بعضی از مطالب را در خلاصه قید نمیکرد که از نظر تصمیم گیرنده ممکن بود بنا به گفته خودش اعلامیههای منافقین را مطالعه می کرد و گاهی نیز تحت تاثیر آنها واقع میشد... پرونده ایشان نشان میداد که جزو محافظین خط پرواز پسر شاه معدوم و داری کارت ساواک بوده است.)
ص ۳۲
محمد مهدی کتیبه، رئیس اداره دوم ارتش، که در اوایل تیرماه ۱۳۵۹ به این سمت منصوب شد، دربارهی فعالیتهای مسعود کشمیری در نیروی هوایی می گوید:
«در اواخر سال ۵۷ از طرف نخست وزیری عدهای را برای حفظ اسناد و مدارک سری و طبقه بندی شده در ارتش مامور کردند.
از جمله این افراد، آقای کشمیری بود، که با دستخط رسمی رئیس دفتر نخست وزیری وقت یعنی مهندس بازرگان به ارتش معرفی شد، تا حفاظت از اسناد و مدارک نیروی هوایی را به عهده بگیرد.
رئیس دفتر نخست وزیر آقای بازرگان، شخصی بود به نام آقای حکیمی.
بدین ترتیب، کشمیری به کلیه اسناد سری و طبقه بندی شده نیروی هوایی، ضد اطلاعات و حفاظت اطلاعات دسترسی پیدا کرد.
ص ۳۳
او تا کمی قبل از انفجار نخست وزیری در نیروی هوایی بود و با آقایان محمد رضوی و حبیب الله داداشی، که آنها هم از نخست وزیری معرفی نامه داشتند، در ستاد مشترک فعالیت اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی انجام میدادند، کار میکرد.
ص ۳۴
کشمیری به اینصورت وارد تشکیلات نظامی شد و بعد از مدتی کارش را در نیروی هوایی رها کرد و به شورای امنیت آمد.
او قیافه حق به جانب و ریش توپی و قشنگ و صورت سرخ و سفید موجهی داشت؛ بطوریکه هر کسی که او را میدید، نماز شبش هم ترک نمیشود.
ص ۳۵
فعالیتهای کشمیری در ستاد نیروی هوایی و کمیته اداره دوم ارتش، کاملا زیر نظر محمد رضوی، رئیس کمیته اداره دوم ارتش صورت میگرفت.
محمد حسین طائفه در این باره میگوید:
«همه مسئولین قسمتها موظف بودند در مورد موانع ومشکلات و مواردی که در بخش خود داشتند به آقای رضوی گزارش بدهند و برای انجام کاری هم که مستلزم تغییری بود، میبایست از ایشان کسب تکلیف کنند و کار را با مشورت ایشان انجام بدهند.
طبیعی هم بود، زیرا تمام مسئولیت کمیته اداره دوم به عهده ایشان بود و اکثرا گزارش کار خود را به مسئولین کشور می داد.»
(پرونده انفجار نخست وزیری، بازجویی از محمد حسین طائفه، ۶۱/۵/۲)
ص ۳۶
محمدعلی دهقان و جواد عباسزاده واقفی، از اعضای لیست ۲۶۲ نفره بودند، که به وسیله عباس تاجیک به کشمیری معرفی شدند.
تاجیک میگفت آنها انقلابی هستند؛ بعدا هم با اطلاعات و ارشاد همکاری کردند.
اطلاعات و ارشاد هم خبر داشت، که این سه نفر جزو پرسنل ضد اطلاعات هستند و کمیسیون آنها را انتخاب نکرده است.
کمیته اداره دوم هم از این جریان خبر داشت که اینها جزو ضد اطلاعات هستند، ولی من فکر میکنم عباس تاجیک به آنها گفته بود که این دو نفر جزو افرادی هستند که مستقیما در صحنه عملیات (۱۷ شهریور) درگیر بودهاند.»
(بازجویی از ناصر زلفی ۶۱/۴/۶)
ص ۳۸
محمدحسین طائفه هم درباره این ماجرا میگوید:
«روزی ناصر زلفی از میان اسناد و مدارک سندی را پیدا کرد که افرادی را که در طرح جوش (۱۷ شهریور خونین) شرکت داشتند، نشان میداد.
او سند را به کشمیری ملعون داد.
چندی بعد نامهای از دادگاه آمد که مشخص کرده بود افراد شرکتکننده در آن طرح باید از خدمت برکنار و حقوقشان قطع شود.
افتخارپور که نامش جزو پرسنل آن طرح بود، شدیدا ناراحت شد که چرا این نامه در اختیار شهید فلاحیان قرار گرفته و او اقدام کرده است؟
میگفت اصلا ما دراین طرح شرکت نداشتیم و فلاحیان (شهید) با ما دشمن است. به هر حال با کشمیری ملعون صحبت کردند(جهانی و افتخارپور) و فلاحیان توسط کشمیری مجاب شد و با دخالتهای آنها در دادگاه، مسئله منتفی گردید و افراد فوق دوباره استخدام شدند و حقوشان را دریافت کردند.
نکتهای که در این طرح حائز اهمیت است و اینجانب الان متوجه آن شدم این است که دو نفر به نامهای واقفی و دهقان که مستقیما در عملیات درگیر شده بودند، برای عضویت در گروه تعقیب و مراقبت، توسط عباس تاجیک به آقای فرخزاد معرفی شدند.
آقای فرخزاد نیز آنها را پذیرفت و از کار آنها اظهار رضایت و کمیسیون پاکسازی نیز این افراد را به خدمت اعاده کرد.
توضیح اینکه، عباس تاجی با همکاری کشمیری ملعون و فرخزاد به عضویت گروه تعقیب و مراقبت اطلاعات و ارشاد درآمد و چون اطلاعات و ارشاد به نیروی بیشتری احتیاج داشت، دهقان و واقفی نیز از طرف تاجیک با هماهنگی با کشمیری ملعون به آن گروه تعقیب و مراقبت پیوستند.»
ص ۳۹
یکی از مهمترین بخشهای رکن دو نیروی هوایی، بخش مربوط به فعالیتهای جاسوسی مستشاران آمریکایی از شوروی و پروژههای آنها بود.
کشمیری و تیم همراهش تا یک ماه، ساختمان مرکزی ضد اطلاعات نیروی هوایی و قسمت مستشاری آمریکایی را انحصاراً در اختیار داشتند و طی این مدت اقدام به انهدام و مهمترین از آن سرقت اسناد، اسلایدها، فیلمها و حتی دستگاههای مهمی کردند.
ص ۴۰
برخی از این اسناد و نقشهها به همراه یک دستگاه رمز کننده تلفن، پس از انفجار نخست وزیری از منزل کشمیری کشف شد.
(پرونده انفجار نخست وزیری، صورت جلسه تفتیش منزل مسعود کشمیری ۶۰/۶/۱۰)
ص ۴۱