eitaa logo
دانشجو
477 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
100 فایل
راهی برای بروز بودن دانشجویان عزیز @daneshgahiyan لینک کانال دانشجو نگاشته های آل یمین لینک کانال در سروش https://splus.ir/aleyamin https://eitaa.com/aleyamin ارتباط با مدیر کانال https://eitaa.com/alyamin
مشاهده در ایتا
دانلود
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴واحد ضد تروریسم معاونت عملیات ویژه وزارت اطلاعات تصاویری از درگیری با تروریست ها در 50 روز اخیر منتشر کرد. @khabarekotahh
هدایت شده از  شراب و ابریشم...
من اگر روضه‌خوان بودم برای شب تاسوعا، روضه را از آخرِ واقعه می‌خواندم! آرام و غمگین جوری که غصه توی صورتم موج بزند رو به مستمع‌ها می‌گفتم: این زن‌ها و بچه‌ها که از دور دیده بودند اباعبدالله چطور قدمهایش را روی زمین می‌کشیده و خودش را با چه ضرب و زوری به چادر علمدار رسانده، با همان دهان‌های خشک و قلبهایی که نزدیک بوده از جا کنده شود، سرجایشان ایستاده‌ و فقط تماشا کرده‌اند. اول با این مقدمه دلشوره به جان مستمع می‌انداختم و بعد خواهش می‌کردم این صحنه را تصور کنند، چشم هشتاد زن و بچه از دور تا دورِ خیمه‌گاه به حسین دوخته بوده، ابی‌عبدالله با آن کمری که از داغ عباس شکسته، زیر سنگینیِ این نگاههای منتظر چطوری قرار بوده خودش قاصد ماجرا شود و خبر را به حرم بدهد؟ تمنا می‌کردم مستمعها با خودشان حساب کنند آن لحظه‌ی ابی‌عبدالله چقدر سنگین بوده؟ چقدر نفس‌گیر؟ و بعد فرصت می‌دادم تا با دهانهایی باز و چشمهای مضطرب چند لحظه فقط نگاهم کنند و در دل تکرار کنند: چقدر سنگین؟ چقدر نفس‌گیر؟ و بعد ادامه می‌دادم: ابی‌عبدالله بی هیچ حرفی، بدون حتی یک کلمه صحبت، دست گرفته به عمودِ خمیه و با یک تکان، عمود و چادر را روی زمین انداخته. با فروافتادن چادر و تکانی که باد به پَرَش انداخته یک‌مرتبه دلهای این بچه‌ها فروریخته و همینکه عمود کوبیده شده روی زمین و صدایش در پهنه‌ی دشت پیچیده، انگار مُهرِ سکوت از خیمه‌گاه برداشته شده و یکدفعه وِلوِله افتاده توی حرم. حالا این حسینی که چند لحظه پیش داغی به آن سنگینی دیده چجوری باید به حرم تسکین می‌داده؟ با این صحبتها اول دل مستمع را خوب ورز می‌دادم و بعد اینطور گریز می‌زدم به شروع واقعه: آخر اصلا قرارِ جنگ نبوده که حسین اینجور بد، تلفات داده! قرار فقط برای آوردن آب بوده، پس چی شده که حسین شهید داده؟ با این سوالها دل جمع را می‌لرزاندم ولی باز هم سمت شرح واقعه نمی‌رفتم. آخر روضه‌ی عباس روضه‌ی مردهاست، جایی که زن و بچه نشسته باید فقط با استعاره حرف زد. آخر حسین خودش روضه‌ی عباس را اینجوری خوانده، گریه‌های بلند بلندش را کنار علقمه وسط مردها کرده ولی سمت زنها که رسیده هیچ کس حتی صدایش را نشنیده! همینقدر جگرسوز، آرام و بی سر و صدا فقط سوخته! من اگر روضه‌خوان بودم برای مثل امشبی فقط با دل مستمع بازی می‌کردم و سمت مقتل نمی‌رفتم. همه‌ی سعیم را می‌کردم تا مستمع را به حالی دچار کنم که ابی‌عبدالله در آن ساعتِ سختِ فروافکندنِ خیمه‌ی عباس داشته. می‌گفتم برای ما از کنار علقمه و گریه‌های حسین زیاد گفته‌اند، از افتادنِ دستهای عباس، از عمود آهنی و فرق ابالفضل، از مشک پاره و ناامیدی علمدار، از زمین خوردن حسین و از داد برآوردنش، از هلهله‌ی لشکر و از انکسار حسین زیاد خوانده‌اند، اما برای ما روضه‌ی "حالا چطوری خبر را به بچه‌ها بدهم" کمتر خوانده‌اند! هیچ مردِ پُر عاطفه‌ای غیر از حسین در یک صبح تا عصر اینهمه مجبور به خبر بد دادن به اهل و عیال نشده، هیچ مردی غیر از حسین زیر بارِ شرم از نگاه هشتاد زن و بچه اینطور لِه نشده... غیر از حسین هیچ داغ‌دیده‌ای خودش، همه‌ی زحمتها را به دوش نکشیده... من اگر روضه‌خوان بودم شب تاسوعا بیشتر از ماجرای عباس، مردم را برای ماجرای حسین می‌گریاندم... آرام، بی سر و صدا با شرحِ حالِ حسین جگرها را به آتش می‌کشاندم... بعد هم می‌گفتم زنها را بفرستید بروند، فقط مردها بمانند، می‌خواهم کمی از علقمه بخوانم... ✍ملیحه سادات مهدوی اجر این روضه و اشکهایش تقدیم به همسرِ باوفای امیرالمؤمنین، مادرِ پر افتخارِ سردار علقمه، بانو ام‌البنین ❌ با احترام به جهت رعایت حق مولف نشر مطالب بدون نام نویسنده و لینک کانال جایز نیست🙏🌱 https://eitaa.com/joinchat/3329950063C640e43cb5a
‌ من احساسِ عشق را تجربه نکرده‌ام، اما گاهی حسرت آن دستی را می‌خورم که حسین بر صورت حُرّ و جُون کشید...
هدایت شده از کتابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴السلام علیک یا ابا عبدالله 🏴 💳شماره کارت جهت واریز کمک های نقدی جهت برقراری مراسم و پذیرایی محرم شهرک مهدیه: 5859831166621507 🧾به نام آقای مجتبی صالحی نور ☎تلفن تماس: 09191961172 💠➣┅─────────── @mahdietollab👈اخبارمــهــدیــه‌
وَهَب، نصرانی بود ... زُهِیر، عثمانی مسلک بود ... حُر، راه را بر سپاه امام حسین بست ... همه شدند ... در رکاب شهید شدند ... اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رحمت به مادرم که مرا مجلس تو برد این شوق نوکری اثر شیر مادر است.. @daneshgahiyan
امشب وسط سخنرانی، جوان 17-18 ساله ای را دیدم که گوشه ای از مجلس نشست. بعد از سخنرانی، پیشم آمد و یکی دو سوال پرسید و سریع رفت و پای سفرۀ امام حسین ع هم ننشست. یکی از شیعیان پرتوریا بعدا برایم توضیح داد که این جوان، یک سال و نیم است شیعه شده در حالی که تمام خانواده و اقوامش، وهابی اند و اگر بفهمند شیعه شده، شاید حتّی زنده اش نگذارند. برای همین، یواشکی در مجالس ما شرکت می کند و زیاد نمی ماند. می گفت کم نیستند کسانی که اینجا شیعه می شوند ولی مجبورند تقیه کنند. از یک عالم معروف سنّی گفت که بعد از وفاتش، فهمیدند شیعه بوده است. مثال جالب ترش از زن و شوهری بود که هر دو جداگانه شیعه شده بودند اما از یکدیگر مخفی می کردند و بعد از فوت یکی از آن ها، تازه جریان مشخص می شود. بله! شیعه بودن همه جا آسان نیست؛ اعلام محبّت اهل بیت ع گاهی به قیمت جان تمام می شود! قدر نعمت های بدیهی مان را بدانیم. 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs