برای برادرم حسین دارابی حسین جانم، سلام علیکم از دیروز که راوی زخمهای کرمانِ عزیز بودی ، نگرانت بودم. دیدم چند ساعت در سکوت رفتی و دیگر هیچ چیزی منتشر نکردی. فهمیدم شوک بزرگی برایت بوده و حال و هوای دلت بدجوری ابری شده حال دلت را خوب می‌فهمم ، رفیق ۲۵ ساله... یکی ، دوسال بیشتر از حمله ناجوانمردانه داعش نگذشته بود که برای انجام کاری به سوریه رفتم. هفته اول در دمشق بودم و هفته دوم به حلب رسیدم. دقیقا همان روز اول به همراه ابوحامد و آقا سید رفتیم اطراف را ببینیم‌، در حال گشت‌زنی بودیم که خبر دادند داعشی‌ها به یک خانه نفوذ کردند و قتل‌عام. هنوز تصوّر درستی از جنگ نداشتم شور و حال خوبی داشتم و سرم درد میکرد برای دعوا. دوان،دوان رفتیم به سمت محل حادثه پیچیدیم توی کوچه هنوز به‌خاطرم هست درب دوم، سبز رنگ بود، خانه‌ای شمالی. وارد خانه شدیم... من تا به حال قتلِ‌عام ندیده بودم. مادر خانه ۳ تیر خورده بود و یک تیر خلاص ۲ دختر یک طرف، که سر یکی را بریده بودند و دیگری سهمش گلوله  بود. پدر خانه و ۲ پسرش هم که معلوم بود مقاومت کرده بودند وحشیانه کشته شده بودند. برایت نگویم چه ساعت سختی بود اصلا زمان ایستاده بود بغض کرده بودم و حیران نگاه میکردم. اما تا اینجای کار برای یک معرکه بزرگ طبیعی بود. چشمم را چرخاندم،  نگاهم روی پنجره های خانه قفل شد دیوانه شدم انگار خونی دیگر در رگهایم نمی‌چرخید... دختری ۳،۴ ساله را با طناب به نرده‌های پنجره بسته بودند و نیمه پایین‌اش نبود... نارنجک را میان پاهایش گذاشته بودند و ضامن را کشیده بودند. آنوقت‌ها دختر من هم در ایران همین سن و سال را داشت. از آن روز بغض سخت و سنگینی در سینه دارم از یک سو دلم سوخت و رگِ عاطفه‌ام جنبید از طرف دیگر بغض انتقام در وجودم ماند. دیروز که دیدم سعی داری در وسط معرکه به عنوان راوی حکایت کنی، حالت را خوب می‌فهمیدم. گاهی وقتها باری روی دوش‌ات سنگینی می‌کند ولی نمی‌توانی با کلمات بیان کنی، داغ می‌شود و تا آخر عمر در دلت می‌ماند. حسین عزیزم زخم و خون چیز عجیبی است انگار وقتی وسط یک معرکه بزرگ هستی، قد می‌کشی،  بزرگتر می‌شوی و به همین میزان پیر می‌شوی وقتی نتوانی بغض فروخورده را فریاد بزنی.. اینها را برایت نوشتم تا بگویم: آتش بگیر تا که بدانی چه می‌کشم مفهوم سوختن به تماشا نمی‌شود می‌دانم از امروز حس و حالت عوض خواهد شد و قلم‌ات محکم‌تر. این را برایت بگویم، بعضی اصلا نمی‌فهمند، خاک وطن یعنی چه؟ نمی‌فهمند دفاع از حرم یعنی چه؟ نمی‌فهمند اگر آن روز از حرم بی‌بی جان دفاع نمی‌کردیم، امروز باید حادثه کرمان را در همه شهرها و هر روز می‌دیدیم. برادر جان آن روزهای سخت سوریه گذشت و مقاومت کار خودش را کرد... روزهای سخت غزه هم می‌گذرد روزهای سخت ایران هم ولی ای کاش بفهمیم که ایران، سوریه، عراق، لبنان ، یمن و همه کشورهای مقاومت بعد از تاریکی به روشنی‌ها سلام خواهند کرد. هم‌درد و هم‌قبیله تو برادرت ✍ م.م #حسین_دارابی | عضوشوید 👇 @hosein_darabi

هشت نفر از اعضای خانواده‌اش در حادثه کرمان به شهادت رسیدند. کلام حضرت زینب را می‌گوید، زمانیکه ابن زیاد با پوزخند و کنایه گفت کارخدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی، فرمود: ما رأیت الا جمیلا . . . جز زیبا چیزی ندیدم این داغدار حادثه کرمان هم در جواب کنایه آمیز بیشرفان که میگویند حاج قاسم عزیزانتان را گرفت می‌گوید جز زیبایی ندیدم. #حسین_دارابی | عضوشوید 👇 @hosein_darabi

رفقای انقلابی بسم الله... ⬅️ ظاهراً برخی تصور کردند حالا که درگیر یک حمله‌ی تروریستی از سوی رژیم صهیونیستی و مزدورانش هستیم، دست از سر #هتاکهای_داخلی برمیداریم! زهی خیال باطل!!! ⬅️ هنوز دو روز نیست #حضرت_آقا در جمع مداحان کشور، از لزوم جهاد تبیین توسط مداحان با الگوگیری از زهرای اطهر و امام خمینی دستوراتی فرمودند! ⬅️ عملکرد حمیدرضا علیمی در جریان آشوب‌های اخیر و همراهی مستمر با جبهه ی ضدانقلاب که تا به امروز هم ادامه داشته، با گفتمان رهبری در خصوص تکالیف مداحان، هیچگونه مطابقتی ندارد! 👈 فلذا لطفا با شماره های ۱۱۳ و ۱۱۴ تماس بگیرید و اعتراض خودتون رو نسبت به برگزاری جلسه‌ی این مداح هتاک بیان کنید. قطعا مثل موارد گذشته، تماسهای شما بزرگواران موثر واقع خواهد شد. #نشر_حداکثری ✅ کانال گونی فیس /عضوشوید👇 https://eitaa.com/joinchat/3194487440C2f886759a5

🔶 میخوام برم سوریه... @Fars_plus

گوشواره قلبی لالا لالا کن از آسمونا ما رو صدا کن ترسیدن از اون صورت ماهت دورت بگردم ما رو دعا کن🖤 ویدیویی از نخستین آهنگ ساخته شده در خصوص دختر کاپشن صورتی با گوشواره‌های قلبی.

این مرد که یک تعزیه خوان ساده است در یک برنامه تلوزیونی به اصرار مجری شروع به خواندن یک تصنیف سنتی می کند، به طوری که مجری و هر بیننده ای مات و مبهوت صدای زیبای این مرد می شوند! حیف از چنین صدایی که نخواند ک مردم آن را نشنوند!

صحبت های استاد جنیدی در مورد یکی از مفاخر بزرگ ایرانی، ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی! مثلثات و ریاضی برای ایرانیان است. 🆔 @Maaref_Daneshjooyi

🔴 رفتی ای فرمانده دلتنگ‌ها 🎙 شعرخوانی برادر محمد رسولی در محضر رهبر انقلاب @TABEIN_14

کارخودشونه؟ امید و مجید پاسخ میدن این‌همه تناقض؟ #حسین_دارابی | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0

🔶 رفتار تبلیغاتی رسانه ای دشمن رو باید شناخت... @Fars_plus

🔹امروز میزبان حجت الاسلام عبیات بودم؛ مردی که سال 1373، به دعوت یکی از دوستانش، برای تبلیغ مکتب اهل بیت ع، همراه همسر و سه فرزند قد و نیم قد، به تانزانیا، شهر کیگوما می آید. قرار بوده نهایتا یک سال بماند اما به زودی حضورش در این شهر 30 ساله می شود! 🔹 شنیدن خاطرات و تجربیاتشان برای بنده و امثال بنده که با کوچک ترین مشکل، فریادمان از کمبود امکانات بلند می شود فوق العاده شنیدنی و درس آموز است. 👈 بیش از 60 بار مالاریا گرفته است. به دلیل کمبود امکانات بهداشتی، تحمل بیماری در سال های ابتدایی حضور، بسیار سخت بوده است. 👈 در آن سال ها، گاهی قطعی برق، 5-6 ماهه بوده است! زمانی که برق قطع می شده دسترسی به آب برای شستشو هم ممکن نبوده. آب بهداشتی که هیچ گاه وجود نداشته است. 👈همان سال ها، یک بار دست یکی از فرزندان خردسالش دچار شکستگی می شود. بیمارستان شهر به دلیل قطع برق، امکان تصویربرداری نداشته و مجبور می شوند چند ساعت در جاده های نابسامان رانندگی کنند تا به شهری برسند که امکان تصویربرداری داشته باشد. ✅ اما شنیدن این خبرهای تلخ، با این جمله شیرین می شود که زمان ورود ایشان به کیگوما، تعداد شیعیان انگشت شمار بوده است اما الان با تلاش های ایشان و سایر مبلّغان، بیش از 15 هزار شیعه در این منطقه زندگی می کنند. مرکز تحت مدیریت ایشان، شامل حوزۀ علمیه خواهران و برادران، کودکستان، مدرسۀ ابتدایی و دبیرستان است. در استان کیگوما، 30 مسجد شیعه تاسیس شده است که در کنار هر کدام، مکتب خانه ای برای آموزش های دینی در روزهای تعطیل نیز ساخته شده است. 🔹قابل توجّه آنان که دلشان برای فقرا می تپد: ایشان تاکید می کند که هر سال، گروهی از دانش آموزان نیازمند شیعه، تحت حمایت مالیِ خیّران قرار می گیرند. با این حال، گروه قابل توجّهی از آنان به سبب محدودبودنِ منابع مالی حامیان، از تحصیل محروم می مانند. 🤔 نمی دانم شور و اخلاص و بردباریِ طلّاب زباندان شیعه، چقدر با وضعیت مطلوب فاصله دارد امّا نکته ای که حجت الاسلام عبیات می گوید و از دیگران هم شنیده ام این است که تحمل مشکلات توسط مبلّغان مسیحی در آفریقا مثال زدنی است؛ کسانی که از اوج راحتیِ خود در کشورهای غربی می گذرند و برای تبلیغ مسیحیت، سال های سال در مناطقی از آفریقا زندگی می کنند که به جهت امکانات، بسیار محروم است. 🖌مرتضی کریمی @hararememoirs