eitaa logo
دانش‌های ادبی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
270 ویدیو
124 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۹ آبان سالروز درگذشت منوچهر آتشی (زاده ۲ مهر ۱۳۱۰ بوشهر -- درگذشته ۲۹ آبان ۱۳۸۴ تهران)  شاعر، منتقد، مترجم و روزنامه‌نگار او دوره دانشسرای مقدماتی را در شیراز گذراند و در سال ۱۳۳۹ به دانشسرای عالی تهران وارد شد و در رشته زبان انگلیسی لیسانس گرفت. در مقطع کارشناسی رشته‌ زبان و ادبیات انگلیسی، فارغ‌التحصیل شد و در دبیرستان‌های قزوین، به دبیری پرداخت. در پایان سال‌های خدمت دبیری به‌عنوان ویراستار در انتشارات سازمان رادیوتلویزیون به کار پرداخت و درسال ۱۳۵۹ بازنشسته شد و به بوشهر بازگشت. از سال ۱۳۳۳ انتشار شعرهایش را آغاز کرد و در فاصله‌ چندسال توانست در شمار شاعران مطرح معاصر در آید. نخستین مجموعه‌ شعرش باعنوان آهنگ دیگر در سال ۱۳۳۹ در تهران چاپ شد و پس از این مجموعه، دو مجموعه دیگر با نام‌های آواز خاک و دیدار در فلق انتشار یافت. در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ به سبک نیمایی شعر می‌سرود و در دو دهه آخر زندگی به شعر سپید روی آورد. وی چند روز قبل از درگذشت به عنوان چهره ماندگار ادبیات معرفی شده بود. برخی از آثارش: آهنگ دیگر ۱۳۳۹ آواز خاک ۱۳۴۷ دیدار در فلق ۱۳۴۸ برانتهای آغاز گزینه اشعار ۱۳۶۵ وصف گل سوری ۱۳۷۰ گندم و گیلاس ۱۳۷۰ فانتامارا، اثر اینیاتسیو سیلونه (ترجمه) جزیره دلفین‌های آبی‌رنگ (ترجمه) مهاجران (ترجمه) دلاله (ترجمه) @arayehha
۲۹ آبان ۱۳۸۴،  درگذشت "منوچهر آتشی" ( زاده ۲ مهر ۱۳۱۰، دهرود  شهرستان دشتستان استان بوشهر ) شاعر، روزنامه‌نگار و مترجم معاصر ایرانی بود. او یکی از افراد حلقه ادبی موج ناب و دانش‌آموخته ادبیات انگلیسی بود. با هر چه روزگار به من داد با هر چه روزگار گرفت از من مثل شبی دراز در شط پاک زمزمه خویش می روم با من ستاره ها نجواگران زمزمه ای عاشقانه اند و مثل ماهیان طلایی شهاب ها در برکههای ساکت چشمم سرگرم پرفشانی تا هر کرانه اند همراه با تپیدن قلبم پرنده ها از بوته های شب زده پرواز می کنند گل اسب های وحشی گندمزار از مرگ عارفانه یک هدهد غریب با آه دردناکی لب باز می کنند با هر چه روزگار به من داد هیچ و هیچ با هر چه روزگار گرفت از من با کولبار یک شب بی یاد و خاطره با کولبار یک شب پر سنگ اختران تنها میان جاده نمناک می روم مثل شبی دراز مثل شبی که گمشده در او چراغ صبح تا ساحل اذان خروسان تا بوی میش ها تا سنگلاخ مشرق بی باک می روم گل سفید بزرگی در آب شب لرزید گوزن زرد شهابی ز آبخور رم کرد کبوتران سفید از قنات برگشتند بهار کاشی گنبد دوباره شبنم کرد درخت زندگی از دود شب برون آمد که بارور شود از خوشه های روشن چشم که ساقه ها بگشاید بر آشیانه مهر که ریشه ها بدواند به سنگپاره خشم درخت مدرسه پر بار و برگ و کودک شد درخت کوچه که ناگاه برگ و باد آشفت پلنگ خوفی در کوچه ها رها گردید گل سیاه بزرگی در آفتاب شکفت << منوچهر آتشی @arayehha
بیست و نهم آبانماه زادروز «مریم حیدرزاده» نقاش، نویسنده، شاعر و ترانه سرا وی بینایی خود را بر اثر عمل جراحی در کودکی از دست داد @arayehha
‍ ۲۹ آبان زادروز مریم حیدرزاده (زاده  ۲۹ آبان ۱۳۵۶ تهران) نویسنده، شاعر و ترانه‌سرا او که بینایی‌اش را بر اثر چند عمل جراحی در کودکی از دست داد، در اواخر دهه ۷۰ با نوشتن شعرهایی به سبک محاوره‌ای و با به‌کارگیری کلمات ساده و روان شهرت یافت. بسیاری از خوانندگان داخل کشور و همچنین خوانندگان فارسی‌زبان در بیرون از ایران، از ترانه‌های او در آهنگ‌هایشان استفاده کرده‌اند. او دانش‌آموخته حقوق قضایی از دانشگاه تهران است. پدرش بازنشسته ارتش و مادرش هم کارمند بود ولی به خاطر نگهداری از وی مدت‌هاست که فعالیت بیرون از منزل ندارد. وی با خوانندگان بسیار داخل و خارج کشور از جمله محسن چاوشی، محسن ابراهیم زاده... همکاری داشته است. مجموعه اشعار: پروانه‌ات خواهم ماند/۱۳۷۷ ماه تمام من/۱۳۷۸ تقصیر من نبود/۱۳۷۹ من او ندارم/۱۳۸۰ نامه‌هایی که پاره کردم/۱۳۸۰ نامه‌هایی که پاره کردی/۱۳۸۱ دیگه میذارمت کنار/۱۳۸۲ اون یکی جز من داشت/۱۳۸۴ تو را در حضور همه دوست دارم/۱۳۹۳ قهوه‌ات یخ نکند/۱۳۹۹ @arahehha
از نبض درین قلب شکسته اثری نیست می گردم و افسوس که از تو خبری نیست خوشبختی و لبخند، فقط پاسخ صبرست وقتی که صبوری، خبر از دردسری نیست ☆☆☆☆☆ ☆☆☆☆☆ دلی که داده ای به من از یاد برده ای! گفتی زِ باغ پنجره ات هجرت نمیکنی! بیمار عشق توست پرستوی روح من از این مریض خسته عیادت نمیکنی! ☆☆☆☆☆ ☆☆☆☆☆ چشم تو از کهکشان راه شیری هم سر است پیش چشمان تو یاس و ناز و مریم پر پر است من‌نمیدانم چه رازی بین عشق و اسم توست اسم تو از هر چه زیبا دیده ام زیبا تر است << مریم حیدرزاده >> @arayehha
  بیست و نهم آبانماه   زادروز «محمدعلی سپانلو» شاعر، منتقد   ادبی و مترجم @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ۲۹ آبان زادروز محمدعلی سپانلو "شاعر تهران" (زاده ۲۹ آبان ۱۳۱۹ شهر ری -- درگذشته ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴  تهران) شاعر و مترجم او با داستان‌ها و اشعاری که پدرش از شاهنامه و سعدی و نظامی می‌گفت، بزرگ شد و با  آموزش‌های پدر، خط خوبی داشت و شیفته کلاس انشا بود. در سال ۱۳۳۵ در مسابقه‌ای که در رشته ادبیات بین تمام مدارس کشور برگزار شد مقام نخست را کسب کرد و از دست محمدرضاشاه یک دیوان حافظ جایزه گرفت. در مدرسه دارالفنون با داریوش آشوری، بهرام بیضایی، احمدرضا احمدی، نادر ابراهیمی و عباس پهلوان در کلاس‌های مختلف، درس خواند. در همان سال‌ها بود که در مسابقه داستان‌نویسی مجله سخن شرکت کرد و داستانش به‌نام دشت پندار در آن مجله چاپ شد. همچنین داستانی تاریخی به‌نام نیزه پارسی را با تأثیر پاورقی‌های مستعان و مسرور نوشت و با هزینه خودش چاپ و منتشر کرد. در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و با ورود به دانشگاه با وجود این‌که به‌ هیچ‌ یک از احزاب و گروه‌های سیاسی وابسته نبود، ولی در متن جریان‌های سیاسی و جنبش دانشجویی قرار داشت و در تحصن‌ها و راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد و در برخی از مراسم شعر می‌خواند. در آن سال‌ها  مطالبی برای مجله اطلاعات جوانان می‌نوشت و هم‌چنین کتابی را به‌نام پچپچه‌ای در ظلمت را از فرانسه به‌فارسی ترجمه کرد که به‌صورت پاورقی در روزنامه چاپ شد. او در اصفهان با هسته اصلی جُنگِ اصفهان یعنی محمد حقوقی، هوشنگ گلشیری، ابوالحسن نجفی و احمد میرعلایی آشنا شد و در محافلشان شرکت کرد و شعرهایش را خواند. در همان زمان بود که اولین کتاب شعرش به‌نام آه... بیابان چاپ و منتشر شد. او پس از بازگشت به‌تهران در رادیو مشغول به‌کار شد که در آنجا وظیفه‌اش ترجمه خبر بود و همزمان در مجله فردوسی، نقد و مطلب می‌نوشت. از مطالب به‌یادماندنی زمان همکاری‌اش با مجله فردوسی، مصاحبه‌اش با آگاتا کریستی بود که در پی سفر این نویسنده ادبیات کارآگاهی و جنایی به‌تهران انجام شد. این مصاحبه دوباره در کتاب بن‌بست‌ها و شاهراه زندگینامه سپانلو چاپ و منتشر شده است. وی همچنین در کنار برگردان آثار ادبی، مجموعه‌های شعری از جمله رگبارها، پیاده‌روها، نبض وطنم را می‌گیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایق‌سواری در تهران را در کارنامه‌اش دارد و آثاری از نویسندگان مطرح جهان، مانند آلبرکامو و ژان پل‌سارتر را نیز ترجمه کرده‌است. آرامگاه وی در قطعه نام‌آوران است. @arayehha
۲۹ آبان ۱۳۱۹  ، زادروز "محمّدعلی سپانلو" ، مشهور به شاعرِ تهران، ( درگذشت  ۲۱ اردیبهشت۱۳۹۴)  شاعر، روزنامه‌نگار، منتقد ادبی، مترجم و آنتولوژیستِ ایرانی با شاخه ی گل یخ از مرز این زمستان خواهم گذشت جایی کنار آتش گمنامی آن وام کهنه را به تو پس می دهم  تا همسفر شوی  با عابران شیفته ی گم شدن شاید حقیقتی یافتی همرنگ آسمان دیار من شهری که در ستایش زیبایی دور از تو قهوه ای که مرا مهمان کردی لب می زنم و شاخه ی گل یخ را کنار فنجان جا می گذارم چیزی که از تو وام گرفتم مهر تو را به قلب تو پس می دهم آری قسم به ساعت آتش گم می کنم اگر تو پیدا کنی این دستبند باز شد اینک از دست تو که میوه ی سایش به واژه هاست ♡♡♡♡ ♡♡♡♡   زمستان برای عشق  دو تکه رخت ریخته بر صندلی یادآور برهنگی توست سوراخ جا بخاری که به روی زمستان بستی شاید بهار آینده راه عروج ماست تا نیلگونه‌ها گر قصه‌ی قدیمی یادت باشد این رختخواب قالیچه‌ی سلیمان خواهد شد آن‌جا اگر بخواهم که در برت گیرم لازم نکرده دست بسایم به جسم تو فصلی مقدر است زمستان برای عشق چون در بهار بذر زمستان شکفتنی است ای طوقه‌های بازیچه ای اسب‌های چوبی ای یشه‌های گمشده‌ی عطر آن‌جا که ژاله یاد گل سرخ را بیدار می‌کند جای سؤال نیست وقتی که هر مراسم تدفین تکثیر خستگی است ما معنی زمانه‌ی بی عشق را همراه عاشقان که گذشتند با پرسشی جدید تغییر می‌دهیم مثل ظهور دخترک چارقد گلی با روح ژاله وارش با کفش‌های چرخدارش آن‌سوی شاهراه بستر همان و بوسه همان است با چند تکه‌ی رخت ریخته بر صندلی دو جام نیمه پر ته شمع نیمه‌جان رؤیای بامداد زمستان بیداری لطیف آن‌سوی جاودانگی نیز یک روز هست یک روز شاد و کوتاه <<محمد علی سپانلو>>   @arayehha
دانش‌های ادبی
‍ ‍ ‍ ‍ ۲۹ آبان زادروز حسن اصغری (زاده ۲۹ آبان ۱۳۲۶ خمام) نویسنده و منتقد ادبی او از سال ۱۳۵۵ مقاله‌های مختلفی در نقد ادبی و تاریخی و داستان کوتاه در نشریات مختلف منتشر می‌کرد. از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۵ دبیر شورای تحریریه مجله ادبی کلک بود و در سال ۱۳۸۷ سردبیر نشریه ادبیات و سینما شد. از مهمترین آثار او رمان «ول کنید اسب مرا» درباره میرزا کوچک‌خان و کتاب تحلیلی «زایش تاریخ» درباره وقایع دوران مشروطه است. در ۴ آبان ۱۳۹۶ در نشست "چهل سال داستان نویسی حسن اصغری" از او تجلیل شد. آثار: مجموعه داستان کوتاه ۱۳۵۵ - خسته‌ها. ۱۳۵۶ - میراث خانزاده. ۱۳۷۹ - برکه مانداب. ۱۳۸۰ - کوهان سیاه و شکوفه‌های بهار نارنج. ۱۳۸۰ - عریان‌تر از جنگ. ۱۳۸۱ - عاشقی در مقبره. ۱۳۸۲ - نقش باغ نگارستان. ۱۳۸۲ - راز اشکهای کریستالی. ۱۳۸۴ - بزرگداشت باشکوه. داستان بلند و رمان: ۱۳۵۸ - گرگ و میش، داستان بلند. ۱۳۶۱ - تلاش، داستان برای نوجوانان. ۱۳۸۰ - ول کنید اسب مرا. ۱۳۸۲ - برزخ نمرود و گل محبوبه. ۱۳۸۳ - غرش دریا. ۱۳۸۳ - گمشدگان شبستان. ۱۳۸۷ - قهقهه باشکوه. ۱۳۸۸ - عاشقی در خیال. ۱۳۹۰ - عشق در حصار. ۱۳۹۱ - رستم در مرداب خوان دوم. ۱۳۹۱ - زایش در وعده گاه مرگ. ۱۳۸۹ - بارگاه گوساله سامری. ۱۳۹۰ - عشق در آداب شکسته. ۱۳۹۰ - روایت کشتگان زنده. ۱۳۹۱ - نره گاو پهلوان چنگیز. ۱۳۹۴ - لاله زار مرداب. ۱۳۹۴ - مرغی که مانند پنگوئن راه می‌رفت و قهقهه می‌زد. ۱۳۹۵ - قربانگاه سهراب. ۱۳۹۵ - تابلوهای زلزله خیز قله کوه کرکس. ۱۳۹۹ -  وعده مرگ، نشر روزگار ۱۳۹۹ - جشن تولد با گل محبوبه ۱۴۰۰ - عشق در مهتاب یخ‌زده ۱۳۸۱ - زایش تاریخ، هفت مقاله در تحلیل وقایع انقلاب مشروطه. ۱۳۸۶ - کالبد شکافی ۲۰ داستان کوتاه (نقد و بررسی). در دست انتشار: مقبره فرعون قتلگاه باغ اتابک احزاب سیاسی در انقلاب مشروطیت (مجموعه مقالات) @arayehha
✳️ تلمیح (به‌معنی به گوشهٔ چشم به چیزی نگریستن) آن است که شاعر یا نویسنده درضمنِ کلام خود به داستان یا حدیث یا مَثَلی معروف اشاره کند، به‌طوری‌که با ندانستن آن‌ها فهم دقیق معنا مشکل باشد. لفظ «اشاره» بسیار مهم است، زیرا اگر تمام آن آیه یا حدیث یا داستان ذکر شده باشد، از دایرهٔ تلمیح خارج است. مثلاً: حال منْ بنده در ممالک هست/ مَثَل یخ‌فروشِ نیشابور؛ که گفته‌اند: یخ‌فروش نیشابور گدایی بوده که هرچه حاصل می‌کرده یخ می‌خریده و آنقدر در کوچه و بازار می‌گردیده تا یخ‌ها آب می‌شده، و فردا باز کار بیهودهٔ خود را از سر می‌گرفته‌‌است. این مَثَلی است برای کسی که بیهوده خود را به کاری مشغول می‌کند و از آن کار، طرفی نمی‌بندد. یا: یارب این آتش که در جان من است/ سرد کن زآن‌سان‌که کردی بر خلیل؛ که اشاره می‌کند به داستان حضرت ابراهیم، که او را در آتش افکندند و آتش بر وی بَرد و سلام گردید و گزندی بدو نرسید. ❇️ برگرفته از: دکتر ، فرهنگ تلمیحات شعر معاصر، تهران: نشر میترا، ۱۳۷۴، ص ۷ و ۸. @arayehha
در کلمه به معنای آواز قمری و آنچه به آن مانند باشد است. 🔹نثر و شعری که در آن آرایه سجع به کار رود، یا آهنگین نامیده می‌شوند. در این گونه نثر، جمله‌های مشابه را قرینه می‌گویند و واژه‌های آخر قرینه‌ها در وزن یا حرف یا هر دو هم‌خوانی دارند. 🔹نثر مسجع ، نثری است آهنگین و شعرگونه . هر چند فاقد وزن است، همانند شعر، از موسیقی قافیه و زیبایی‌های ترفندهای ادبی و ظرایف بلاغی بهره دارد. زبان در نثر مسجع معمولاً عاطفی است نه خبری؛ زیرا سجع با مضامین خبری صرف تناسبی ندارد. 🔹نمونه‌ای از این‌گونه نثر از ابوالفتوح رازی: «سهل بن عبد اللّه گفت: تقوی آن باشد که بپرهیزی به دل از غَفَلات، و به نفس از شهوات و به حقّ از لذّات و به جوارح از سیّآت. آن وقت که این کرده باشی، امید باشد تو را به وصول دَرَجات و نجات از دَرَکات.» 🔹 یک‌سانی دو واژه در یک عبارت؛ از نظر واج یا واج‌های پایانی، وزن یا هر دوی آن‌هاست. آرایه سجع در کلامی دیده می‌شود که حداقل دو جمله باشد و بیشتر در نثر بکار می‌رود؛ زیرا سجع‌ها باید در پایان دو جمله بیایند و آهنگ دو جمله را به یک‌دیگر نزدیک سازند تا آرایه سجع نامیده شوند؛ از این جهت سجع مانند قافیه است که در پایان مصراع‌ها یا بیت‌های شعر آورده می‌شود. اگر سجع‌ها در یک جمله در کنار یک‌دیگر به کار برده شوند، «تضمین مزدوج» نامیده می‌شود. ✅ سجع در شعر پارسی : سجعی که در شعر به کار رود، قافیه میانی یا قافیه درونی نامیده می‌شود، در قافیه میانی شاعر هر بیت را به چهار بخش تقسیم کرده و در پایان سه بخش از آن واژه‌هایی را آورده‌است که باهم سجع متوازی یا مطرف دارند؛ این روش رایج‌ترین شیوه کاربرد سجع در شعر است. 🔹هر گاه هر مصراع به دو جمله بخش شده باشد، در هر مصراع، کلمه‌های جمله اول با قرینه خود در جمله دوم هم‌وزن باشند، و سجع متوازن ایجاد کنند، رویارویی سجع‌های متوازن، آرایه موازنه را پدیدمی‌آورد که می‌تواند موسیقی لفظی ایجاد کند. موازنه‌ای که تمام سجع‌های آن متوازی باشد، «ترصیع» نامیده می‌شود. این آرایه‌ها در شعر شاعرانی چون مسعود سعد، جمال‌الدین عبدالرزاق، سعدی، مولوی، حافظ و سنایی وجود دارد. ✅ سجع در ادبیات فارسی : در ادب پارسی، نثر مسجع با آثار خواجه عبدالله انصاری آغاز شد. در طبقات‌الصوفیه، نثر کتاب در برخی بخش‌ها، مسجع است. سجع‌های خواجه عبدالله را تقلیدی از ترانه‌های هشت‌هجایی و قافیه‌دار دوره ساسانی دانسته‌اند. در ادب فارسی، نثر مسجع با تصنیف کتاب گلستان سعدی به اوج خود رسید. پس از آن نثرهای مسجع به تقلید از سعدی ایجاد شدند. از آن جمله جامی در تصنیف بهارستان از سعدی تقلید کرد، با این تفاوت که سخن جامی متمایل به سادگی و روانی بود. قائم مقام فراهانی در منشأت، نامه‌ها و مکتوبات خود را گرد آورد و سبک جدیدی در نویسندگی نثر مسجع پدیدآورد. مقامات حمیدی و کتاب پریشان از دیگر آثار نثر مسجع فارسی است. 🔹مانند : محبت را غایت نیست ؛ از بهر آن که محبوب را نهایت نیست . ✅ انواع سجع از لحاظ واج : :هر گاه کلمات هم‌وزنی آورده شوند که واجِ پایانی آن‌ها نیز یکی است «سجع متوازی» وجود دارد. مانند (دست، شست) و (خامه، نامه) : هرگاه پایه‌های سجع در واج‌های آخر یک‌سان باشند ولی هم‌وزن نباشند، این نوع سجع را «سجع مطرف» گویند. مانند (دست، شکست) و (راز، نواز) :در جایی که دو کلمه سجع فقط هم‌وزن باشند اما در روی اختلاف داشته باشند، «سجع متوازن» نامیده می‌شود. مانند (کام، کار) و (نهال، نهار) 🔹ارزشِ موسیقایی سجع متوازی از همه بیشتر و ارزش موسیقاییِ سجعِ متوازن از همه کم‌تر است. ✅ منابع : همایی، جلال الدین، فنون بلاغت و صناعات ادبی، تهران، هما، ۱۳۸۴. شمیسا، سیروس، نگاهی تازه به بدیع، تهران، فردوس، ۱۳۶۸. وحیدیان کامیار، تقی: نثر مسجع فارسی را بشناسیم. در: نامه فرهنگستان ۱۳۷۹ شماره ۱۵. @arayehha