eitaa logo
روایت پیشرفت ایران
278 دنبال‌کننده
262 عکس
15 ویدیو
0 فایل
🌱 خانه هنر و رسانه پیشرفت 🌱مجله دانشمند (دوره فروردین ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۳) 🌱کتاب‌ها: 🔻از اتم تا بی‌نهایت 🔻دانش‌ورزی حاصلخیز 🔻مدیر شریف 🔻ترش شیرین ✍️ارتباط با ما: @pezhmanarab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۲ گفت‌وگو با دکتر مریم گل‌آبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
🌱 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۲ گفت‌وگو با دکتر مریم گل‌آبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی بخش
🌱 دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۲ گفت‌وگو با دکتر مریم گل‌آبادی؛ اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی بخشی از متن: 🔸طرح تحقیقاتی‌مان را که به دانشگاه ارائه کردیم، رئیس وقت دانشگاه آزاد اصفهان و معاون پژوهشی‌اش خیلی استقبال کردند. با وجود اینکه برای اجرای طرح، بودجه زیادی نیاز بود و ما هم می‌گفتیم که اصلا نمی‌دانیم آیا به نتیجه می‌رسد یا نه، با دید باز و آینده‌نگرانه برخورد کردند. برای تولید بذر هیبرید، نیاز به حداقل 8 تا 10 فصل کاشت پشت‌سر هم است. هر محصول هم دوره کشت متفاوتی دارد؛ مثلا برای خیار که هر دوره‌اش حدود 6 ماه است، حداقل 5 سال زمان لازم است که بتوانی به یک نمونه بذر هیبرید قابل‌عرضه برسی. دانشگاه یک گلخانه حدود 2000 متری را به ما اختصاص داد و سال 89، من و دکتر اقتداری فاز پایلوت و اجرایی تولید بذر هیبریدی را شروع کردیم. دکتر اقتداری دوندگی‌ها و کارهای اداری و اجرایی را به عهده گرفتند و از من خواستند تا کار علمی و تحقیقاتی را پیش ببرم. 🔸سال 90 اولین خیارمان بذر داد؛ اینقدر خوشحال شدیم که آقای اقتداری همانطور که خیار بازشده را دستش گرفته بود، بی‌مقدمه رفت داخل دفتر رئیس دانشگاه، میوه را جلویش باز کرد و گفت ببینید که تویش بذر تولید شده است. با اینکه نتایج اولیه طرحمان خیلی خوب بود، اما ناباوری‌ها و انکارها همچنان ادامه داشت. ما سعی می‌کردیم از افراد مختلف دعوت کنیم تا نتیجه کارهایمان را ببینند و بدانند که این کار شدنی است. اغلب با توپ پُر و دعوا می‌آمدند توی جلسات و ایراد می‌گرفتند تا نشان بدهند که ما داریم اشتباه می‌کنیم و اصلا امکان ندارد که بتوان بذر هیبرید را در داخل تولید کرد. اما وقتی می‌آمدند گلخانه و روند کارمان را از نزدیک می‌دیدند و متوجه می‌شدند کاملا علمی و مبتنی بر اصول تحقیقاتی است، نرم می‌شدند و حتی بعدتر حمایت معنوی می‌کردند. 🔸رسیدگی به تحقیقات عملی مشکلات و سختی‌های خودش را دارد؛ کار گلخانه و مزرعه اصلا تعطیل‌بردار نیست. نه‌تنها گیاه منتظر ما نمی‌ماند بلکه معمولا بهترین زمان رشد آنها و اوج کار ما هم بهار و تابستان بود که می‌شد زمان تعطیلات ما. عید نوروز که اساسا هیچ کسی، چه دانشجو و چه استاد و کارمند، از کنار دانشگاه رد هم نمی‌شود، ما مجبور بودیم که به گلخانه سر بزنیم و بالای سر بوته و گیاه باشیم. فقط گاهی همان چند روز اول عید را نبودیم و گاهی هم سرزدن به گلخانه را نوبتی و شیفتی می‌کردیم. هر کسی که این سختی‌ها را می‌دید، اصلا خودش را وارد این تحقیق و پروژه نمی‌کرد و به همان روند معمولی و بی‌دردسر تحقیقات علمی و مقاله دادن دانشگاهی می‌پرداخت. اصلا یادم نمی‌آید که یک سال، همه تعطیلات عید، از 29 اسفند تا 14 فروردین را خانه یا در سفر بوده باشم. 🔸سال 92 بود که برای توسعه کار و تجاری‌سازی آن، شرکت «نگین بذر دانش» را تأسیس کردیم. سرمایه‌ چندانی هم نداشتیم؛ حتی خودمان هیچ حقوقی نمی‌گرفتیم و با نوشتن طرح‌های تحقیقاتی برای سازمان جهاد کشاورزی و انجام آنها، درآمد کسب می‌کردیم تا خرج شرکت بکنیم. امیدوار بودیم با توجه به اینکه بذرهای صیفی‌جات حالت خصوصی دارد و بازارش بسیار وسیعی است، شرکت بتواند با فروش بذر هزینه‌های خودش را دربیاورد و با رسیدن به مرحله تولید تجاری بذر و ورود به بازار، کم‌کم روی پای خودمان بایستیم. سال 93 یعنی یک سال بعد از ثبت شرکت، دانش‌بنیان شدیم. یک سال بعد بود که بذر خیار سبا، اولین نمونه بذر تجاری‌سازی‌شده شرکت بعد از 5 سال تحقیق و کشت اجرایی، آماده ورود به بازار شد. برای رسیدن به فروش اما، باید همیشه یک تا دو سال صبر کنی تا کشاورز این بذری را که خریده بکارد و نتیجه‌اش را ببیند و بازخورد بدهد و بیاید دوباره بخرد. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
قصه‌ی لوله‌های نفت یادداشتی بر کتاب «شریان مکران» 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
قصه‌ی لوله‌های نفت یادداشتی بر کتاب «شریان مکران» 💠بخشی از متن⬇️
قصه‌ی لوله‌های نفت یادداشتی بر کتاب «شریان مکران» 💠بخشی از متن: 🔸روزی که مطالعه در ژانر روایت پیشرفت را با کتاب «تندتر از عقربه ها حرکت کن» شروع کردم، فکر می‌کردم شاید «نوید نجات بخش» یک استثناست. ولی بعد، داستان عبدالرضا یعقوب‌زاده، سیدرضا رفیعی، محمد رستمی را خواندم و حالا هم در «شریان مکران»، قصۀ علی جعفرزاده و تورج دهقانی و خیلی‌های دیگر را شنیده‌ام. خوبی خواندن روایت این آدمها این است که می‌فهمی صحبت از پیشرفت و توسعۀ پایدار، دروغ و غیرممکن نیست، خیال‌پردازی نیست. استعداد و امکاناتش هست، سیاستگذاری‌های کلان و اراده و عزم آن هم هست؛ پس چه چیزی ممکن است نباشد؟ گاهی فقط نخواستن مانع این راه است و خودباختگی. عدم‌فهم درست از آنچه داریم و عدم‌‌شناخت از نسخه‌ای که ایران را تبدیل به گوهری تابان می‌کند ، ما را به بیراهه می‌برد. وقتی تشخیص درد غلط باشد، طبعا نسخۀ درمان هم غلط از کار درمی‌آید.   در شریان مکران چه خبر است؟ 🔸احداث خط لوله هزار کیلومتری برای انتقال نفت از گوره به جاسک چیزی نیست که قائم به یک نفر باشد؛ ده‌ها مهندس، صدها کارگر، جوشکار و راننده، جان برکفانه تلاش کردند تا شد آنچه شد.کار کردن 27600 تریلی را تصور کنید که 83000 شاخه لوله را به محل پروژه آورده‌اند. پانصد جوشکار را در نظر بگیرید که در گرمای 40 درجه، آن هم با زبان روزه  و با ماسک (به دلیل محدودیت‌های کرونا) ، مشغول جوش‌دادن لوله‌ها هستند. 🔸فکرش را بکنید؛ سی میلیون متر مکعب در این هزار کیلومتر، عملیات خاکی انجام شده است. فقط رساندن سوخت به دستگاه‌های این عملیات خاکیِ بزرگ، خودش یک پروژۀ مهم بوده است؛ آنجا که ششصد دستگاه، بیست ساعت در روز، یک ضرب کار می‌کردند. اما غیر از این‌ها، چیزی که پروژۀ "احداث خط لولۀ  هزار کیلومتری انتقال نفت از گوره به جاسک" را مهم و متمایز می‌کند، نحوۀ مدیریت و تفکر مدیران آن است؛ تفکری که چشم به دست بیگانه ندارد، توان متخصص و کارگر ایرانی را دست کم نمی‌گیرد. دنبال بهانه‌تراشی برای کار نکردن و معطل کردن پروژه نیست؛ از تمام ظرفیت‌ها استفاده می‌کند تا هرجا گرهی هست، با دست یا با دندان، آن را باز کند و کار را متوقف نگذارد.   چرا خواندن «شریان مکران» مهم است؟ 🔸چون دانستن چگونگی اجرای یک اَبَرپروژۀ ملّی، فهم ما مردم عادی را از آنچه هستیم، تغییر می‌دهد؛ آیینۀ صادقی‌ست که تصویر واقع‌بینانه‌تری از ما به خودمان نشان می‌دهد. یک نمونه‌اش این که برای ساخت این لوله‌های انتقال، فناوری پیچیده‌ای به‌کاررفته که در ایران وجود نداشته است. در ابتدا مدیران پروژه تصمیم داشتند آن را از چین وارد کنند اما چین تا پای قرارداد می‌آمد و بعد می‌زد زیرش؛ از آنجا که کشورهای حاشیه خلیج فارس نمی‌خواستند این پروژه در ایران به اتمام برسد، با فشار و لابی چین را منصرف می‌کردند. نتیجه چه شد؟ متخصصان و مهندسان داخلی با غیرت ایستادند و به برکت این اَبَرپروژه، کشور را صاحب این فناوری کردند. 🔸فقط همین نبود:«هر پروژه‌ای از صفر شروع و تا صد تمام می‌شود. ولی پروژۀ خط لولۀ گوره به جاسک از منفی بی‌نهایت شروع شده بود، از ناامیدی مطلق، از هیچ. تحریم و کارشکنی‌های خارجی‌ها خیلی تأثیر داشت. از اواسط سال ۹۷ رویکرد جدیدی برای تأمین کسری‌های پروژه، حاکم شد و تمرکز را گذاشتیم بر بررسی ظرفیت‌های داخلی و امکان ارتقای این ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها. خوشبختانه با همّت مهندسین و کارشناسان این حوزه و راهبری مجموعۀ وزارت نفت در زنجیرۀ تأمین فولاد، نتایج خوبی گرفتیم. اوایل سال ۹۸ یک همکاری و هم‌افزایی در حلقه‌های مختلف این زنجیره اتفاق افتاد.» 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
زرشک، با دستان مردم طلا شد ۱ ماجرای یک نقش‌آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
روایت پیشرفت ایران
زرشک، با دستان مردم طلا شد ۱ ماجرای یک نقش‌آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید
زرشک، با دستان مردم طلا شد ۱ ماجرای یک نقش‌آفرینی مردمی موفق در پیشرفت تولید 🔸زرشک از همان کودکی برای من یک دغدغه بود. از روزهایی که برای تعطیلات به روستای پدری‌ام، تخته‌جان می‌رفتم. از همان وقت‌هایی که پای گلایه‌های پدربزرگم می‌نشستم. شکایت اصلی او و بقیه باغداران ، از قیمت پایین زرشک بود. قیمتی که دلال‌ها تعیین‌کننده اصلی آن بودند و برای باغدارها به‌صرفه نبود. از طرفی همین درآمد کم، دیر به دست باغدارها می‌رسید؛ چون زرشک تر خریداری نداشت و حدود پنج- شش ماه طول می‌کشید تا زرشک، خشک و آماده فروش بشود. خشک‌کردن به شیوه سنتی و غیرمکانیزه هم دردسرهای خودش را داشت. باغدارها برای نگهداری و خشک‌کردن شاخه‌های زرشک به فضاهای سرپوشیده نیاز داشتند. مراقبت دائمی از زرشک‌های انبار شده، برای جلوگیری از کپک‌زدگی و پلاسیدگی هم زحمت زیادی داشت. همه این مسائل درحالی بود که به خاطر فراگیرشدن خشک‌سالی، اهالی تخته‌جان و بقیه روستاهای استان، چاره‌ای جز ادامۀ باغداری زرشک نداشتند. 🔸ده یازده ساله بودم که از پدربزرگم پرسیدم چرا مثل انگور و زردآلو و بقیه محصولات کشاورزی روستا، زرشک را تازه و نوبرانه نمی‌فروشند؟ ایدۀ ترفروشی از ذهن پدربزرگم و بقیه باغ‌دارها هم گذشته بود؛ اما از طرفی در آن سال‌ها سردخانه‌ای برای نگهداری زرشک به صورت تازه نداشتند و از طرفی، زرشک میوه سرسختی نبود و در نقل و انتقلات به بقیه شهرها، خیلی زود له و پلاسیده می‌شد. مهم‌تر اینکه آن سال‌ها یعنی اواخر دهه هفتاد، زرشک غیر از مصرف غذایی تقریبا هیچ مصرف دیگری نداشت؛ همان هم محدود به یکی دو نوع غذا و مربا بود. فقر بعضی از هم‌مدرسه‌ای‌هایم را که می‌دیدم، برایم قابل تحمل نبود. وقتی سال‌های طلبگی را در اصفهان می‌گذراندم، محبوبیت زغال‌اخته بین اصفهانی‌ها و گردشگران باعث شد خیلی جدی‌تر به ایده تَرفروشی و فرآوری زرشک فکر کنم.   روستای اجدادی، برایم مرکز دنیا شد 🔸هرطور حساب می‌کردم، فروش زرشک تَر به‌صرفه‌تر بود. چهار کیلو زرشک تَر بعد از خشک‌شدن تبدیل به یک کیلو زرشک می‌شد. در واقع باغدارها برای تولید چهار کیلو زحمت می‌کشیدند اما درآمدشان برای یک کیلو زرشک بود. در هر تعطیلاتی که به تخته‌جان سر می‌زدم، مشکلات آنجا را بررسی می‌کردم و هر وقت به اصفهان برمی‌گشتم، آن‌ها را ثبت و تحلیل می‌کردم. با همین بررسی‌ها، یک «طرح تحول» تدوین کردم؛ طرحی که در آن، علاوه‌بر اینکه مشکلات شناسایی‌شدۀ تخته‌جان رفع می‌شد، بلکه اوضاع مردم از نظر اقتصادی و حتی فرهنگی و اجتماعی هم بهتر می‌شد. 🔸در یکی از سفرهایم، طرح تکمیل‌شده را به دهیار و شورای تخته‌جان ارائه دادم تا بررسی و عملیاتی کنند. ماه‌ها گذشت اما تغییری ایجاد نشد. باید تصمیم دیگری می‌گرفتم. تصمیمی که یکی از توصیه‌های رهبری در آن بی‌تاثیر نبود. ایشان سال‌ها قبل گفته بودند «در جمهوری اسلامی، هرجا که قرار گرفته‌‌‌اید، همان‌‌‌جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‌‌‌ی کارها به شما متوجه است.». خوب که فکر کردم دیدم من نمی‌توانم در جایی به بزرگی اصفهان یا حتی شهر بیرجند،تغییر خاصی ایجاد کنم اما شاید می‌توانستم در روستایی به وسعت تخته‌جان منشأ اثر باشم. به این ترتیب تخته‌جان مرکز جهان من شد. سال 1395 زندگی‌ام را از اصفهان جمع کردم و راهی تخته‌جان شدم؛ با این امید که هم برای رفع مشکلات روستای اجدادی‌ام کاری بکنم، هم برای زرشک. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
میدان‌دارِ پیشرفت راهبرد پیشرفت فناورانه با نگاهی به تجربه شهید جمهور 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
میدان‌دارِ پیشرفت راهبرد پیشرفت فناورانه با نگاهی به تجربه شهید جمهور 💠بخشی از متن⬇️
میدان‌دارِ پیشرفت راهبرد پیشرفت فناورانه با نگاهی به تجربه شهید جمهور 💠بخشی از متن: 🔸قطعا یکی از شاخص‌ترین ویژگی‌های شهید رئیسی، که در نحوۀ شهادت ایشان هم نمود یافت، حضور در کف میدان بود؛ میدانی که عرصه‌های مختلفی را شامل می‌شد و یکی از آنها، علم و فناوری بود. حضور متعدد در مراکز پیشرفت که محل حضور شرکت‌های دانش‌بنیان کشور است، از برنامه‌های ثابت ایشان بود. ایشان باور داشت که حل مسائل کشور، با کمک بخش اصلی اقتصاد مردمی یعنی دانش‌بنیان‌ها، به پاسخ می‌رسد. بازدید از بهیارصنعت و شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان، پارک فناوری پردیس تهران در کنار دستگاه همودیالیز و ونتیلاتورهای پیشرفته، بازید از شرکت آهار مشهد و انواع داروهای پیشرفتۀ بیوتک و رادیوداروها و نانو داروها، تا پهپادهای پیشرفتۀ کشاورزی ایران در دل آفریقا و محصولات فناورانه در ونزولا، تا ربات جراحی سینا در اندونزی و... نمونه‌های اندکی از حضور میدانی او در پیش‌برد فضای علم‌وفناوری کشور است. 🔸شهید عزیز جمهور ایران با حضور و ضریب‌دادن به این آدم‌ها و مجموعه‌ها، خودش راوی پیشرفت شده بود و ظرفیت بالای ریاست‌جمهوری را پای کار روایت پیشرفت آورده بود. ایشان حتی در سفرهای خارجی، با وجود شلوغی و فشردگی برنامه‌ها، باز هم پای کار علم‌وفناوری بود و غیر از آنکه بستر و زمینه برای صادرات محصولات فناورانه شرکت‌های دانش بنیان را فراهم می‌کرد، باز هم با بازدید از این مجموعه‌ها تلاش می‌کرد تا ضریب رسانه‌ای مضاعفی به توانمندی جوانان ایرانی در اذهان سایر کشورها بدهد. 🔸در سه سال ریاست جمهوری ایشان، ما شاهد سرعت گرفتن واقعی تحولات علم‌وفناوری بودیم؛ یک نمونه مهم‌ ملّی که مدتی به اغما رفته بود، پیشرفت‌های صنعت ماهواره‌ای کشور بود که در دوران ایشان دوباره شکوفا شد. صنعت پیشران فضایی به شکل عجیبی در سالهای دهۀ نود، دچار سکته و فریز شده بود؛ اما ایشان با جلسات عالی متعدد، افق جدیدی از پیشرفت در فضا را دنبال می‌کردند که یکی از افتخارات اخیر آن، رسیدن ایران به مدار جدید فضایی بود.   🔸تغییر نگاه در روابط بین‌الملل و فرصت‌شناسی از ظرفیت عظیم کشورهای همسایه و هم‌سو به‌همراه پیگیری دیپلماسی فناوری از سوی شهید جمهور و تیم‌ دولت، که با سفرهای متعدد و پربار ایشان دنبال می‌شد، یک حاصلش پیشرفت حیرت‌انگیز در صادرات فناوری کشور بود. طی این سه سال، پای محصولات هایتِک شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی، به کشورهای مختلفی از همسایگان تا شرق آسیا، تا آفریقا و آمریکای لاتین و آسیای میانه باز شد. در کنارش با نوآوری نهادی و راه‌اندازی سازمان‌ توسعۀ همکاری‌های علمی فناورانۀ بین‌المللی، فصل جدیدی در روابط فناورانۀ بین‌المللی ما آغاز شد؛ امری که موجب شده است حجم صادرات فناورانۀ شرکت‌های دانش‌بنیان پنج برابر شود  و به عدد ۲ و نیم میلیارد دلار برسد که یک جهش بزرگ به شمار می‌رود. 🔸تجربه شهید جمهور نکات قابل تأملی درباره اثرات داشتن نگاه راهبردی یک رئیس‌جمهور برای پیشبرد امور کشور دارد؛ به‌عنوان مثال تصمیمات دولت دوازدهم در بستن لیست داروهای بیوتکنولوژی، موجب از بین بردن امید جوانان متخصص و مهاجرت آنها شد، ولی احیای سایت پرتودهی تهران در دولت شهید رییسی، توسعۀ تولید رادیوداروها را موجب شد. برای تغییرات مثبت در آینده هم، قطعا نیازمند تفکری هستیم که خواسته‌ها و برنامه‌های جدی در حوزه علم‌وفناوری داشته باشد و همه چیز را به حرف و آرزو گره نزند.   🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
حل مشکلات با توان مردم ۱ وقتی فناوری نرم، پیشرفت منطقه‌ای را به دست مردم می‌سپارد 💠بخشی از متن: 🔸اندیشمندان حوزه فناوری، فناوری‌ها را به دو دسته «فناوری سخت» و «فناوری نرم» تقسیم می‌کنند. دانش کاربردی و نشأت گرفته از علوم انسانی ـ اجتماعی، در اصطلاح فناوری نرم نامیده می‌شود. فناوری نرم مفهوم جدیدی نیست؛ هزاران سال است که انسان در حال ایجاد و توسعه‌ی فناوری نرم و بهره‌برداری از آن بوده است ولی می‌توان گفت که آن را به‌ندرت، به‌صورت آگاهانه توسعه داده است. شرکت «رویش نوین نصیر ایرانیان»، با هدف توانمندسازی جوامع محلی و به‌بازاررسانی محصولات و خدمات و تولیدات محلی، به عنوان یک شرکت فناور وارد شهرک علمی و تحقیقاتی اصفهان شد. ما تنها شرکتی هستیم که با موضوع فناوری اجتماعی، نشان شرکت فناور را داریم؛ در واقع فناوری نرم ما، مطالعات منطقه­‌ای و متشکل‌کردن مردم است که سبب ایجاد جریان مشارکت مردمی در حل مسائل خودشان و دادن افق مشترک به آنها برای برداشتن­ گام­ها و پروژه­‌های بزرگ می­‌شود. 🔸همیشه فاز اول کار ما، مطالعات و اعتمادسازی است. ما چون به عنوان عامل بیرونی وارد منطقه می­‌شویم، پس باید ابتدا ظرفیت‌های منطقه را شناسایی بکنیم؛ ظرفیت­های انسانی، ظرفیت­های طبیعی و ظرفیت­های اجتماعی. با مردم ارتباط می‌گیریم و بر اساس همین شناسایی، طرح و برنامه می­‌دهیم که چطور مشارکت اجتماعی ایجاد بشود. در فاز مطالعات، ما معمولا محلی را برای پروژه انتخاب می‌کنیم که مردم آنجا آمادگی ذهنی یا علاقه کافی برای شروع کار جمعی را دارند. شاخص اصلی انتخاب این است که قبل از ورود ما به منطقه، خودشان دغدغه­‌ی تغییر را داشته باشند؛ آن‌وقت ما راهنمایی می‌کنیم، آموزش می‌دهیم، شتاب می‌دهیم و حل دغدغه­‌ی آنها را تسریع می‌کنیم. اقتصاد مقاومتی با مالکیت مردم بر کار 🔸یکی از پروژه­‌هایی که ما در اواخر سال 1401 قبول کردیم، متعلق به بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی بود. در این پروژه قرار بود عملکرد اقتصاد مقاومتی این بنیاد را در شهرستان قلعه‌گنج ارزیابی کنیم که ببینند فعالیت‌های بازوهای عملیاتی آنها و بنیاد علوی، در نهایت منجر به خودکفایی منطقه و گسترش اقتصاد مقاومتی شده است یا خیر. هرکدام از شرکت­های زیرمجموعه­‌ی بنیاد، یکسری اقدامات را در قلعه‌گنج انجام داده بودند؛ مثلا هولدینگ گردشگری، بومگردی و هتل کپر در منطقه­ ایجاد کرده بود، هولدینگ لبنیات در حوزه­‌ی شیر بز کار انجام داده بود و شرکت روغن، در حوزه­‌ی روغن کنجد آنجا فعالیت می‌کرد. 🔸ابتدا که ما این پروژه را به عنوان ارزیابی قبول کردیم، نگاه به‌شدت نقادانه­‌ای داشتیم و ایراداتی جدی به این جنس پروژه­‌های اجراشده گرفتیم. نقدمان این بود که وقتی بنیاد کار ایجاد می‌کند، این فعالیت شاخص اقتصاد مقاومتی را ندارد. اقتصاد مقاومتی، مشارکت مردم و مالکیت مردم بر کار معنی می­‌دهد. بر همین اساس پیشنهادات خودمان را به بنیاد دادیم که کل زنجیره­‌ی فعالیت­های انجام‌شده باید مردمی باشد. بنیاد هم الحمدالله به خوبی حرف ما را شنید و به ما پروژه­‌ی دوم را سپرد که فاز عملیاتی برای مردمی‌سازی اقتصاد قلعه‌گنج بود. کار را مجدد آغاز کردیم و برنامه­‌ای گام‌به‌گام برای عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی در منطقه طراحی کردیم. 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۲ گفت‌وگو با نعمت‌الله سعیدی؛ پژوهشگر و منتقد سینما 💠بخشی از متن⬇️
روایت پیشرفت ایران
⭕ سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۲ گفت‌وگو با نعمت‌الله سعیدی؛ پژوهشگر و منتقد سینما 💠بخشی از
سینما؛ کارخانه ساخت رؤیا یا آرمان؟ ۲ گفت‌وگو با نعمت‌الله سعیدی؛ پژوهشگر و منتقد سینما 💠بخشی از متن: 🔸 آیا پیشرفت و توسعه را دانشکده­‌های علوم انسانی ما می­‌توانند تعریف کنند که ما از سینما و تلویزیون توقع داریم که به تصویرش بکشد؟ می­‌توان قصه گفت ولی باید توجه کرد که هنر، برزخی است بین حس و تجربه، علم و فلسفه و عرفان. هنرمند وقتی می‌تواند پیشتازی کند که تو بهش مواد خام بدهی که روی آن فعل و انفعال انجام بدهد. الان شما یک بچه مسلمان را پیدا کن که بیاید پیشرفت یا توسعه را تعریف کند؛ هزار تا ابهام داریم در این مفاهیم. در علوم انسانی به شدت مشکل داریم؛ مثلا رفاه، توسعه، سعادت چه نسبتی دارد. آیا فرهنگ غربی توسعه را سعادت تعریف می­کند؟ نمی­‌کند. 🔸ما برای اینکه بتوانیم پیشرفت را روایت کنیم، باید این تعاریف را داشته باشیم. الان ما بنشینیم ساعت­ها فکر بکنیم، یک تهران ایده­‌آل 20 سال آینده را می­‌توانیم تصور کنیم؟ اگر هم تصور کنیم، تمام الفبایش همان توسعه بر مبنای تعریف غربی است چون حتی نمی‌دانیم معماری ایده­‌آل ما چه خواهد بود. سینماگری که می­‌خواهی بروی شهر آرمانی ما را در 20 سال بعد به تصویر بکشی، شهر میدان­‌محور و فلکه‌محوری مثل مشهد مثل همدان مثل اصفهان، چه فرقی دارد با شهرهای شطرنجی؟ پس چرا طلبکارانه از سینماگر و تلویزیون خودمان انتظار داریم که تو چرا پیشرفت را روایت نمی­کنی؟وقتی اندیشمند ما نمی­تواند تعریفی بگوید، آن موقع تو نمی­‌توانی از سینماگر توقع داشته باشی که وقتی می‌رود سراغ ناو جماران، بتواند داستان هم بگوید. تهش این است که ناو جماران را لوکیشن داستانش در نظر می‌گیرد.     *تفکر اسلامی مبتنی بر شکر، به ذکر و یادآوری نیاز دارد* 🔸ما گرفتار تفکر انتقادی هستیم. الان مثلا بنده نوعی شمای نوعی، هر کسی بخواهد با سوژه روایت پیشرفت در سینمای ایران صحبت کند، فکر می‌کند حتما باید چند تا نقد اساسی و فحش محکم، مثلا حرف نیشدار بزنم تا کارم بگیرد. اما جان‌مایه‌ی تفکر اسلامی، تفکر انتقادی نیست؛ تفکر ما می­‌گوید شکر. به داود حکمت یاد دادیم برای اینکه شکر کند؛ تفکر مبتنی بر شکر، با تفکر مبتنی بر انتقاد زمین تا آسمان فرق دارد. البته آن تفکر شاکرانه تفکر انتقادی را هم دارد و به معنای انفعال نیست. وقتی به سینماگر می­‌گویی در اساس، فیلم‌سازی نوآوری است؛ با قحط سوژه مواجه می­شود. اما هنر فقط نوآوری نیست؛ بخش عمده­‌ای­ از آن هم ذکر و یادآوری است. وقتی با رویکرد یادآوری می­‌روی جلو، می­‌بینی چقدر سوژه داری در همین روایت پیشرفت! از شدت ایده­‌ها و سوژه­‌هایی که به ذهنت می­‌آید، هنگ می‌کنی و آن‌وقت نوآوری هم تویش اتفاق می­‌افتد. 🔸الان گرفتاری سینمای ما این است که وقتی می­‌خواهد برود سراغ روایت پیشرفت، می­‌خواهد نوآوری کند و مثلا یک چیز تازه­‌تری بگوید. عزیزم شما خود همان روایت را بگو؛ اصرار بر نوآوری در اینجا، بیشتر منجر به واپس‌گرایی می‌شود. یعنی طرف می­‌گوید مثلا قواعد سینمای ملودرام، تقی و نقی و عشق مثلثی است. تو به من شهید بدهی، در این می­‌گذارم. دانشمند بدهی هم در این می­‌گذارم. قاتل بدهی توی این می­‌گذارم که فیلم هناس در می­‌آید. اما درستش این است که آن فرم و آن مدیوم و آن موقعیت نمایشی، از دل روایت می­‌آید بیرون نه اینکه موقعیت نمایشی را بگیری دستت و کاراکتر را بگذاری تویش و بعد تاریخ را جعل کنی. اتفاقا فیلم هناس را قواعد دراماتیک خراب کرده است! چرا فکر می­‌کنیم اصلا شروع انرژی اتمی، قصه علمی و تکنولوژیک ندارد؟ اپنهایمر، قصه اصلی‌اش همین علم و تکنولوژی است؛ عشق و خرده پیرنگ‌های جانبی هم دارد ولی دال مرکزی آن چیز دیگری است. هناس اما هیچ دال مرکزی ندارد. # 🌐 لینک خرید اینترنتی: https://ketab.inn.ir/product/40991/ماهنامه-دانشمند---شماره-23 📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195 @daneshmand_mag | مجله دانشمند
دانش کاشتیم و برکت گرفتیم ۳ گفت‌وگو با دکتر مریم گل‌آبادی اولین تولیدکننده بذر هیبرید ایرانی 💠بخشی از متن: