eitaa logo
دانشمندان کوچک
170 دنبال‌کننده
73 عکس
6 ویدیو
1 فایل
ما دانشمندان کوچک با مهارتهای مختلف سعی داریم☺️ مطلب های مفیدی رو به شما ارائه بدیم❤😁 فضای ارتباطی بین گروه شهید حججی و شما برای پیشنهادات و انتقادات: @Ali_LM10
مشاهده در ایتا
دانلود
🧠ذهن انسان بین ۳۰ تا ۷۰ درصد اوقات برای خودش پرسه می‌زند!🤦‍♂🤷‍♂ ☑️@daneshmandane_koochak
✋ صبحتون بخیر 👌 بازم یه ستون دیگه "زندگی با حدیث، مثل یک سفر پر از نور و حکمت است.☀️🌟 هر کلمه‌اش، درسی برای دل و روح زندگی ماست. ❤️ امامان با استفاده از کلمات حکیمانه و مثال‌های علمی☄🌍، مفاهیم مهمی را به مردم آموزش می‌دادند.که اسمش هست حدیث🌹 ما تو ستون های نشریمون یه بخشی داریم به نام حدیث👌 که باهم دربارش جستجو کردیم و نوشتیم 📝 ☑️@daneshmandane_koochak
༻﷽༺ 💚 امام صادق (علیه السلام) : ✍ تَفَـــــکُّرُ سَاعَةِِ خَيرُُ مِن عِبَادَةِ اَلفِ سَنَةِِ يــــــک لحـــــظه فکر کــــــردن بهتر از هــــــزار سال عبادت کــــــردن است 📚مصباح الشریـــــعة صفحه ۱۱۳ ‌‌‌ ‌ 💞 حدیث 🌱 ☑️@daneshmandane_koochak
༻﷽༺ 💚 امام حسن عسگری (علیه السلام) : ✍ لَيْسَتِ اَلْعِبَادَةُ كَثْرَةَ اَلصِّيَامِ وَ اَلصَّلاَةِ وَ إِنَّمَا اَلْعِبَادَةُ كَثْرَةُ اَلتَّفَكُّرِ فِي أَمْرِ اَللَّهِ عبادت ، بسيارى روزه و نماز نيست و بلكه فقط‍‌ بسيار انديشه نمودن در امر خداست. 📚 تحف العقـــــول صفحه ۳۳۲ ‌‌‌ ‌ 💞 حدیث 🌱 ☑️@daneshmandane_koochak
✋ سلام به همگی 🙏 ایشالا عزاداریهای همتون توی این دو ماه قبول باشه 👌 راسی حواستون هست امشب، شب جمعه است یعنی شب رحمت و آمرزش و 👍 بهترین وقت برای یه خلوت با خدای خودمون 📙 ستون یکی از ستون‌های خیلی مهم 📚نشریه‌مون است! ❓میگی چرا؟ 🔍 تا حالا خودت تنها با خدات صحبت کردی؟! بزار راحت تر بهت بگم؛ با خودت و خدات چند چندی؟ 🧷 در پیام‌های بعدی چندتا از نوشته های اعضای گروه رو براتون‌می‌فرستیم🙏 با ما همراه باشید ✅ @daneshmandane_koochak
دانشمندان کوچک
🤝 سلام به تمــــــام مخاطبامون 💧 آب دستتونه بزارید زمین ✏️ یه قلم و خودکار بردارید و تمرکز کنید و ب
💡در قلب این طرح یک نکته مخفیست با فکر بسته سودی نداری مثل مربع مثل مثلث مرداب هستی رودی نداری 🌱 تو مثل بادی آزاد و آباد تو مثل سروی سروی که اِستاد جاری تر از رود ساری تر از باد با فکر بسته بودی نداریعلی قالبدار و محمدمهدی فرزانه موحد @daneshmandane_koochak
سلام خدا جون! ✋❤️ من داخل خونه از گوشی زیاد استفاده می‌کنم.📱 📌 من به بیداری در شب عادت کردم؛ هر شب تا شارژ موبایلم تمام نشود نمی‌خوابم🥱. تو می‌تونی این عادت من رو عوض کنی! یا مثلاً به کلمات زیادی عادت کردم که نباید از آنها استفاده کنم، ولی شما یه راهی جلوی من بذار که من این عادت بد را رها کنم.🤝 در آخر ازت می‌خوام که همیشه حال من و اطرافیانم را خوب نگه داری و همینطور حفظ آبرو را برایشان نگه داری و در آخر بابت همه چی ازت ممنونم.❤️👌 📝نویسنده: سیدامیر محمد موسوی ☑️@daneshmandane_koochak
سلام خدای مهربان! ✋ 📌می‌خواستم باهات صحبت کنم. می‌خواستم بگم که در یه سری کارها کمکم کنی؛ 📒 مثلاً من می‌خواهم کاری را انجام دهم به آخر و عاقبتش اصلا فکر نمی‌کنم. برای همین دوست دارم توی فکر کردن به من کمک کنی و کمکم کنی تا کمی عاقبت بشم.🤝 دوستت دارم❤️ 📝نویسنده: امیر عباس مسلمانی ☑️@daneshmandane_koochak
خدایا! امیدوارم که مثل همیشه بخشنده باشی.❤️ 📌خدایا! یکی از مفهوم‌های کاریکاتور غرق شدن بود و یک معنای دیگه هم که من فهمیدم عادت کردن به چیزی به صورت کورکورانه بود؛ که در مورد این‌ها می‌خوام کمی باهات حرف بزنم.🙂 📜خدای من! بیا اول در مورد یک چیزی حرف بزنیم. من هر وقت که صبح پا میشم مادرم میگه برو نانوایی و من یکم می‌خوابم. بعد هر وقت دلم خواست میرم و مادرم ناراحت می‌شود😔 📕 و من به این کار اشتباهم عادت کردم. خدایا از تو می‌خواهم این‌ عادت بد که درباره اش صحبت کردم رو یه کاری بکنی که از بین بره.👌 ممنونتم❤️ 📝نویسنده: محمد صادق صفری ☑️@daneshmandane_koochak
خدایا اول از همه می‌خواستم ازت تشکر کنم برای سلامتی که بهم دادی و شکرگزاری‌ کنم.🙏 📌خدایا! می‌خواستم بگم که درباره کاریکاتور زیاد بحث کردیم. ویژگی‌های منفی‌ای رو یاد گرفتم که فهمیدم متاسفانه با این ویژگی‌های منفی هر روز دارم زندگی می‌کنم. زندگی که پر شده از تکرار چیزهایی که کورمون کرده و اگه از اون جدا شم زندگی برام سخت میشه😔. 🖌خدایا! امروز دارم باهات حرف می‌زنم تا بتونم از این ویژگی‌های بد و منفی دور بشم؛ به حدی دور شم که دیگه بود و نبودشون برام فرق نکنه.🤷‍♂ 📕راستی یه چیز دیگه‌ام می‌خوام: بعضی موقع‌ها بعضی عادت‌ها ما را از تو دور می‌کنه که دلم روشنه اگر بخوای تمام اون عادت‌ها رو ‌میتونی ازم دور کنی. فقط همینو ازت می‌خوام. یا حق🙋‍♂✋ 📝نویسنده: علی قالبدار ☑️@daneshmandane_koochak
خدایا اول سلام!✋ می‌دونم داری من رو می‌بینی.🙂 می‌دونم فهمیدی دارم راجع به اون کاریکاتور می‌خوام باهات حرف می‌زنم.🎭 📌راستی با خودم که خیلی حرف زدم، اما حالا نوبت حرف زدن با تو شده. با خودم که حرف می‌زدم، فکر کردم اصلاً شبیه کله مثلثی و مربعی نبودم؛🤷‍♂ 📆 ولی الآن که با تو روبه‌رو شدم می‌دونم تو از دل من خبر داری. حالا به نظرت من شبیه مثلثی ام یا مربعی؟🤨 📜 البته دوست ندارم شبیه اون دوتا باشم. پس خودت هوام رو داشته باش و کمکم کن.🤝 📝نویسنده: محمد سجاد معصومی ☑️@daneshmandane_koochak
خدایا سلام!✋ خدایا می‌خواهم شکرت کنم که الان فکرم بسته نیست و یا فکرم درگیر موضوعات دنیایی نیست.🧠👌 📕خدایا ازت می‌خواهم یک درخواست کنم؛ ازت میخواهم که تا الان که ذهنم بسته به دنیا نشده تا آخر عمرم رو هم فکرم درگیر مسائل دنیایی نشود.👌 📌خدایا شکرت می‌کنم که تا حال عشق کورم نکرده و خواسته من هم این است که عشق به مسائل دنیا کورم نکند.👀 🤲خدایا شکر می‌کنم که تا به حال عادت به چیز بدی نکرده‌ام و از شما می‌خواهم عادت به چیز بدی نکنم. بلکه عادت‌ به چیزهای خوب کنم، مثل عادت به نماز اول وقت. 👌 خدایا شکرت که تا به حال از چیز بدی الگو نگرفتم و درخواستم این است که کمکم کنی از چیز بدی هم الگو نگیرم.🙏 خدایا بابت همه چیز ممنون❤️. 📝نویسنده: محمد مهدی فرزانه موحد ☑️@daneshmandane_koochak
خدایا! من همیشه در نمازم با تو درد و دل می‌کردم.❤️ حالا که شده باهات صحبت کنم خیلی خوشحالم.😄 📕خدای من! من در این چند وقت مطالب خوبی از کانون یاد گرفتم؛ یکی اش این بود که نباید ذهنم را بسته نگه دارم،🧠 📌 بلکه باید تا می توانم از فکرم استفاده کنم. فکر می کنم دشمن امام حسین (ع) هم از فکر خود استفاده نکرد و غرق پول و ثروت شده بود💰 و هیچ به آخرت خود فکر نکرده بود که امام حسین (ع) را به شهادت رساند.💔 📝نویسنده: سید مهدی میری ☑️@daneshmandane_koochak
🔻 "زندگی پر از داستان‌های کوچک و بزرگ است که هر کدام دنیایی از احساسات و تجربیات را در خود دارند 🖌 هر بار که قلم را به کاغذ می‌زنیم یا دکمه ارسال را فشار می‌دهیم، در واقع در حال به اشتراک گذاشتن بخشی از وجود خودمان هستیم.🤓 📚 داستان‌ها می‌توانند ما را بخندانند😂 بگریانند😭 یا به فکر فرو ببرند🤨🧐. آن‌ها ما را به هم نزدیک‌تر می‌کنند. 🙂 📝 یکی دیگه از ستون هایه نشریمون داستانکه 🔖 در ادامه بعضی از داستان های کوتاهی را که اعضای گروهمون نوشته اند را به اشتراک خواهیم گذاشت 📨 شما هم‌می توانید داستانک‌هاتون رو برامون ارسال کنید که به اشتراک بگذاریم. ☑️@daneshmandane_koochak
📌در کشور اسپانیا 🇪🇸و شهر بارسلونا و رختکن تیم بارسلونا در ورزشگاه نیوکمپ ساعت ۵ عصر الکلاسیکو بین تیم‌های بارسلونا و رئال مادرید⚽️ 😎 من علی قالبدار بازیکن تیم بارسلونا طبق عادت منتظر بازی بودم، شماره پیراهن من ۱۰ بود چون الگوی من لیونل مسی بود🏆 ⚽️ بازی شروع شد و تیم رئال آماده‌تر بود، حمله می‌کرد ، حالا دفاع تیم ما توپ را لو داد و تیم رئال به گل رسید.😔 تیم ما سرحال نبود و نیمه اول ۳ بر هیچ به پایان رسید.😢 📕در زمان استراحت داشتم به پیشنهادهای تیم‌های دیگر فکر می‌کردم اما عشق زیاد به بارسلونا اجازه نمی‌داد تیم را ترک کنم. نیمه دوم وارد زمین شدیم، تیم جان گرفته بود و بیشتر حمله می‌کرد ؛ با یک حمله خطرناک و یک ضربه سر از هم‌تیمم یه گل زدیم.⚽️🎉 برای من بازگشت به بازی یک چیز تکراری بود ولی این بار می‌خواستم هرجور شده به بازی برگردم.💪 ۱۰ دقیقه آخر بود با یک شوت از راه دور به گل رسیدیم و بازی سه بر ۲ شد.⚽️🎉 تیم سرتا پا حمله بود؛ لامین یامال یک پاس خوب به من داد و من گل زدم و بازی سه بر سه شد.⚽️🎊🎉 بازی به وقت‌های اضافه رفت و در وقت‌های اضافه تیم ما گلزنی کرد و قهرمان شدیم.🎉⚽️ ناگهان از خواب پریدم همه اینا خواب بود. من آنقدر به فوتبال فکر کرده بودم که همچین خوابی دیدم.😴🤨 ☑️@daneshmandane_koochak
🔻من هستم نوکر شما ابراهیم هادی✋ 🏢 همان سال های پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی خود را شروع کردم حضور در هیئت جوانان را واجب می دانستم 🏴 👌 محمد تقی جعفری در شخصیت من خیلی موثر بود در دوران پیروزی انقلاب شجاعت‌های بسیاری از خود نشان دادم پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی استخدام شدم سپس به معاونت پرورشی انتقال یافتم معلمی فداکار و نمونه بودم👌✋ 🥊 من به ورزش علاقه داشتم مثل ورزش پهلوانی یعنی از باستانی شروع کردم در 🥎 والیبال ، 🤼کشتی و 🏊‍♂شنا بی‌نظیر بودم. 💪 من در هیچ میدانی کنار نکشیدم هیچ ورزشی نبود که سرک نکشم من در سن نوجوانی طعم یتیمی را چشیدم😭 من این جمله را از پدرم یاد گرفتم: آدم باید ورزش را برای قوی شدن انجام بده نه برای قهرمان شدن🎖🥇 📣 به رفیق هایم گفتم امسال یکی از باشگاهِ ما قهرمان می‌شود. حریف پایانی، آقا محمود بود ایشان همان سال‌ها قهرمان مسابقات ارتش جهان شده بود ابراهیم در رختکن نشسته بود که دوستش آمد و گفت: ابرام جون تورو به خدا دقت کن؛ خوب کشتی بگیر که امسال انتخاب بشی در تیم ملی.🏆🇮🇷 🔖 مربی آخرین توصیه را داشت می‌کرد وارد تشک شدم حریفم هم وارد تشک شد با لبخند سلام کردم جایی را در بالای سالن بین تماشاگرا می‌دیدم پیرزن دست به تسبیح بالای سکوها بود نفهمیدم چی شد اما از خود بی خود شدم و خیلی کشتی را بد شروع کردم همش دفاع می‌کردم مربی انقدر داد زد و راهنمایی کرد صدایش گرفت انگار دیگر صدایش را نمی‌شنیدم وقت هی داشت تلف می‌شد حریفم اول خیلی ترسیده بود اما جرأت پیدا کرده بود او همش حمله می‌کرد 🤼‍♂ 📎 داور اخطار اول و بعد اخطار دوم را بهم داد سه اخطاره شدم و باختم و حریفم قهرمان ۷۴ کیلو شد وقتی داور دست حریفم را بالا برد خیلی خوشحال شدم🙂 🤝 هر دو کشتی‌گیر همدیگر را بغل کردیم از خوشحالی رقیبم گریه می‌کرد مربی‌ام گفت این چه وضع کشتی بود فقط وقت ما رو می‌خوای بگیری بعد سریع رفتم توی رختکن لباس‌هایم را پوشیدم سر را پایین انداختم و رفتم توی سالن از عصبانیت به دیوار مشت می‌زدم یک ساعت یک گوشه نشستم آرام شدم یک جمله از پدربزرگم یادم افتاد ورزش شغل نیست ورزش برای سلامتی است 💪🦾 حریفم با فامیل‌ها خوشحالی می‌کرد همان آقا من را صدا زد برگشتم با عصبانیت گفتم بله آقا گفت سلام گفت می‌دانستی تو چه ثوابی کرده‌ای هادی؟🤨😟 😡 با عصبانیت گفتم نه آقا گفت این کشتی‌گیر چند روز قبل از مسابقه پول‌هایش و تمامی ثروتش را دولت از او گرفته است گفت می‌دانستی او تازه ازدواج کرده است به این پول نیاز داشته است برای یک خانه اثاثیه📺 این را هرگز فراموش نکنید اگر خود را نسازیم جامعه ساخته نمی‌شود👌👍 مشکل کار ما اینه که برای همه کار می‌کنیم غیر از خدا😔 ☑️@daneshmandane_koochak
📕در یک روز بهاری سعید در خیابان شهید همت راه می‌رفت او چشمش به یک تصویر می‌افتد آنقدر که آن تصویر زیبا بود که سعید غرق آن تصویر شد لحظه ای نبود که سعید آن تصویر را فراموش کند🌅🌄 موقع غذا خوردن موقع تکلیف نوشتن حتی سر کلاسم سعی می‌کرد آن تصویر را بکشد روزی معلمش مسئله‌ای پای تخته نوشت به سعید گفت که بیاید این مسئله رو حل کند ولی سعید چون نمی‌دانست چه کار کند نتوانست جوابی دهد و معلم هم او را بیرون کرد🤷‍♂😔 مدیر با او صحبت کرد و سعید ماجرا را به او گفت و مدیر او را نصیحت کرد که هیچ آدمی نباید زیادِ زیاد غرق در یک چیز شود.🧠 بعد از تمام شدن صحبت کردن ، سعید راه افتاد و به حرف‌های مدیر فکر می‌کرد تا اینکه دوباره آن تصویر را دید و دیگر به او توجه نکرد و راهش را ادامه داد.👌🤌💪 ☑️@daneshmandane_koochak
📕روزی روزگاری در روستاهای کهن یک فردی برزیلی عاشق دکتر پزشکیان بود تصویر زمینه موبایل نوکیایش هم ، تاکید می‌کنم نوکیا ، عکس دکتر پزشکیان بود📱🤨 او آنقدر عاشق دکتر بود که او را الگوی خود قرار داد❤️🧐 روزی یکی از مناظره‌های دکتر را دید که دکتر می‌گفت بنزین را ارزان می‌کنم و پسر هم تمام تلاش خودش را کرد که بنزین را کمی قیمتش را پایین بیاورد و بنزین را کمی پایین آورد 🙃 او حتی روی لباس خود هم عکس دکتر را چاپ کرده بود.🎆 یک روز با خود گفت من که الگویم دکتر پزشکیان است باید دکتر بشوم او تمام سعی خودش را کرد که دکتر شود تلاش‌هایش هم باعث شد که او به دانشگاه تهران دعوت شود او ۸ سال درس خواند و بالاخره جراح قلب شد 🫀👨‍⚕ ✊او با خود گفت خیلی خوشحالم که دکتر پزشکیان را الگوی خودم قرار دادم.😜 ☑️@daneshmandane_koochak
🌱 هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر آرام تر از آهو بی باک تر از شیرم هر لحظه که می کوشم در کار کنم تدبیر رنج از پی رنج آید زنجیر پی زنجیر ✍ مولانا جلال الدین بلخی @daneshmandane_koochak
☑️دمنوش هر بیماری را بشناسید☝️🏻 👌 یادتون باشه! پیشگیری بهتر از درمانه... ☑️@daneshmandane_koochak
▪️دستی سیاه داشت ولیکن به یُمن کار ▫️در محضر رسول خدا روسفید بود ... 🔹مگر می‌شود پیامبر حکیم و مهربانی که به دستان کارگر بوسه می‌زد و به او وعده بهشت می‌داد، از معدن‌کاران جان‌باختۀ پذیرایی نکند؟ ☑️@daneshmandane_koochak
حججی کم حجم.pdf
24.15M
📎فایل pdf 📰 "دانشمندان کوچک" نشریه فرهنگی ویژه نوجوانان تابستان ۱۴۰۳ ✍کاری از گروه شهید حججی 🌱 🌀 دانشمندان کوچک🎯 @daneshmandane_koochak
◾️روی قبرم بنویسید که خواهر بودم سالها منتظر روی برادر بودم بنویسید گرفتار نباشم چه کنم؟ من اگر منتظر روی برادر نباشم چه کنم؟ روی قبرم بنویسید جدایی سخت است اینهمه راه بیایم ،تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی خبرم سالها میشود واز پیرهنش بی خبرم روی قبرم بنویسید ندیده رفتم با تن خسته و با قد خمیده رفتم بنویسید همه دور ربرم ریخته اند چقدر دسته ی گل روی سرم ریخته اند چقدر مردم این شهرِ ولایی خوبند که سرم را نشکستند خدایی خوبند بنویسید در این شهر سرم سنگ نخورد به خداوند قسم بال وپرم سنگ نخورد چادرم دور وبرم بود وبه پایی نگرفت معجرم روی سرم بود وبه جایی نگرفت ...من کجا شام کجا زینب بی یار کجا؟ من کجا بام کجا کوچه و بازار کجا؟ بنویسید که عشاق همه مال هم اند هر کجا نیز که باشند به دنبال هم اند گر زمانی به سوی شاه خراسان رفتید من نبودم به سوی مرقد جانان رفتید... روی قبرش بنویسید برادر بوده سالها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید کفن بود،خدایا شکرت هرچه هم بود بدن بود خدایا شکرت یار هم آنقدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود اوکجا نیزه کجا گودی گودال کجا؟ اوکجا نعل کجا پیکر پامال کجا؟ بنویسید سری بر سر نی جا میکرد خواهری از جلوی خیمه تماشا میکرد ✍ اکبر لطیفیان @daneshmandane_koochak
با چفیه و جلیقه و قرآن شهید شد یعنی که در میانه‌ی میدان شهید شد بیچاره آن کسی که به پیمان وفا نکرد خوشبخت آنکه بر سر پیمان شهید شد تسبیح و عطر، قمقمه‌ی آب پس کجاست؟ حدست درست، با لب عطشان شهید شد چند اسکناس، پول زیادی نمی‌شود اما کسی نگفت که ارزان شهید شد آن کس که هم کتاب دعا هم تفنگ را با هم به جبهه برد، مسلمان شهید شد بی‌عشق و بی‌حماسه و بی‌شوق و بی‌امید بی‌جنگ و بی‌مبارزه نتوان شهید شد من بی حسین ماندم و بَل هُم أضَل شدم او عاقبت بخیر شد، انسان شهید شد 📝 مهدی جهاندار @daneshmandane_koochak