eitaa logo
دانستنی های طبی
44.9هزار دنبال‌کننده
30.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
8 فایل
دانستنی های طب اسلامی ایرانی👩🏻‍⚕️👩🏻‍⚕️ جهت رزرو تبلیغ ( . @sadateshonam ) جهت مشاوره پزشکی به ایدی @sadatmosavi3 پیام بدید
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿تعادل در مصرف سبزی ⚠️کسانی که گرم مزاج هستند نباید بیش از اندازه مرزه و ترخون مصرف کنند چرا که درجه گرمی سبزی‌های یاد شده بسیار زیاد است و موجب افزایش گرمی بدن گرم مزاجان می‌شود. ••••••••••••••••••••••••••••••••••• Join ➣      📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید 👩‍🔬 @danestanihayetebi 👨‍🔬 ☘
😴نکات کلیدی مناسب 🔺حکما توصیه نموده‌اند که بجز در ظهر روزهای بلند و گرم تابستان، افراد از خوابیدن در طول روز بپرهیزند. 🔺 بستر جوانان در فصل گرما از جنس کتان و کهنسالان در فصل سرما از حریر و پنبه باشد. 🔺همچنین بیان نموده‌اند که خوابیدن در بستر نرم موجب بدن می‌شود. 🔺بهتر است فرد در ابتدا به پهلوی راست بخوابد و سپس تغییر وضعیت پیدا نماید. ••••••••••••••••••••••••••••••••••• Join ➣      📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید 👩‍🔬 @danestanihayetebi 👨‍🔬 ☘
👁خطر ❌ از مصرف غذا‌های پرچرب پرهیز کنیم، زیرا استفاده بیش از حد از این گروه غذایی احتمال به وجود آمدن گل مژه را تقویت می‌کند. ••••••••••••••••••••••••••••••••••• Join ➣      📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید 👩‍🔬 @danestanihayetebi 👨‍🔬 ☘
👅بهبود 🟩 ‌برخی‌ها عقیده دارند ترکیب قره ‌قروت و عسل یا مزه مزه کردن رب انار در درمان آفت دهان معجزه خواهد کرد و برای انجام این کار لازم است تا آن را به شکل خمیر بر دهان آفت زده خود بگذارید. ••••••••••••••••••••••••••••••••••• Join ➣      📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید 👩‍🔬 @danestanihayetebi 👨‍🔬 ☘
خواص جویدن کندر چیست؟ ✍️ جویدن کندر خواص بسیاری دارد از جمله: 🔻 دفع بلغم ▫️ تقویت حافظه ▫️ استحکام دندانها ▫️ فرو نشاندن صفرا ▫️ خوشبو شدن دهان ▫️ جلا و نورانیت چشم 🔺 طولانی شدن عمل همبستری دود کردن آن نیز برای جلوگیری از خون ریزی بینی مفید است. ••••••••••••••••••••••••••••••••••• Join ➣      📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید 👩‍🔬 @danestanihayetebi 👨‍🔬 ☘
⭕️ افسردگی ⭕️ در کشمش ماده ای به نام سلنیوم وجود دارد که سبب سلامت پوست و کاهش علائم افسردگی و درمان مشکلات عصبی می شود.      📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید 👩‍🔬 @danestanihayetebi 👨‍🔬 ☘
رابطه مناطق مختلف کف دست و اعضای بدن چگونه است؟ ببینید👆 با این ناحیه مربوطه به تقویت اعضا بدن کنید ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌ ••••••••••••••••••••••••••••••••••• Join ➣      📢 برای ارتقاء سلامت نشر دهید 👩‍🔬 @danestanihayetebi 👨‍🔬 ☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ازعشق_تاپاییز قسمت ۱۰ نکته👇👇 اسامی بانوان موجود در داستان مستعار میباشد نکته👆👆 -الو آبجی صدات قطع و وصل میشه نمیتونم بیام کمکت من قراره برای مصاحبه برم ایرانشهر..... صدات نمیاد خداحافظ بچه‌هات هم ببوس. سارا پشت خط بود اصرار میکرد که تو اسباب‌کشی برم کمک اون و شوهرش. از قضا هیچکس از ثبت‌نام من و ناصر و قبولی تو حوزه خبر نداشت. ناصر دو سالی از من کوچکتر بود به همین خاطر اختلافات زیادی باهم داشتیم. هرچی من درس‌خون بودم و ترسو اون جسور بود و اهل کار. ناصر کار فنی رو خیلی دوست داشت برعکس من که فقط به فکر درس بودم و حتی نمی‌تونستم یه پیچ رو محکم ببندم. هرجوری بود سارا رو پیچوندم و با مامان سوار اتوبوس شدمو به سمت ایرانشهر راه افتادیم. از قضا مدیر حوزه امیرالمومنین ایرانشهر خونش نبود که از من مصاحبه بگیره به همین منظور دست از پا درازتر برگشتیم زاهدان. رفتم پیش حوزه امام صادق زاهدان حاج‌آقا «آقازاده» که ترک تبریزی بود. یه اقای مهربون و دلسوز. با پیشنهاد اقای آقازاده پروندمو انتقال دادم زاهدان و شدم طلبه حوزه امام صادق زاهدان از خوشحالی ذوق مرگ شده بودم شب تا صبح خواب نداشتم خدا میدونه چقدر جون کندم و خدا میدونه چقدر تو نمازام التماس میکردم که طلبه بشم. آخرش هم عنایت خدا و اهلبیت علیهم‌السلام شامل حالم شد و شدم طلبه. ۸۶/۶/۱۱ اولین روز طلبگی مصادف بود با یه اتفاق تلخ و فراموش نشدنی. بعد از نماز صبح شروع کردم به خواندن دعای عهد. مشغول خواندن بودم که تلفن زنگ خورد سرمو از رو مفاتیح بلند کردم یعنی کی میتونه باشه این وقته صبح؟ -الو بفرمایید -سلام اسماعیل مامان خونه‌ست؟ -سلام جواد تویی( جواد داماد بزرگ خانواده‌مونه، یه شخصیت بی روح و احساس که تو این زمینه از ۷پشت باهم غریبه‌ایم) آره خونه‌ست یه لحظه گوشی گوشی تلفن و دادم به مامان و مشغول خوندن دعای عهد شدم، صدای مامان من رو جلب خودش کرد -کی بردین بیمارستان؟ الان حالش چطوره؟ بچه چطوره دیدیش؟ چیییییی؟ مُرده؟؟؟ مثل جن‌زده‌ها سر از مفاتیح برداشتم و دویدم سمت تلفن و با هزار دلهره که تصورش هم سخته از مامان پرسیدم -چی شده مامان جواد چی میگه؟ کی مرده؟ مامان بود و گریه‌هاش مامان بود و استرس‌هاش مامان بود و سکوت تلخ گوشی رو از مامان گرفتم -الو جواد مامان چی میگه؟ بهاره کجاست؟ -فقط بیاین بیمارستان -خب چی شده؟ بهاره وضع حمل کرده؟؟ -آره -خب حالش چطوره؟ -خوبه -بچه چی؟؟ الو جواد با توام پرسیدم بچه حالش چطوره؟ بعد از یه مکث طولانی جواد حرفی زد که دنیا رو سرم خراب شد -مرده! اولین روز طلبگی با مرگ نوزادی شروع شد که بعد از هشت سال چشم انتظاری قرار بود به دنیا بیاد اما..... حالم خیلی بد بود بدتر از اونی که میشه تصور کرد. اولین روز درسیمو با خاطره‌ای تلخ آغاز کردم فقط خدا میدونه چقدر برامون سخت گذشت اسمشو گذاشته بودند فاطمه،، فاطمه کوچولویی که نیومده مرده بود. هر از گاهی پنجشنبه ها میرفتم سرخاکش و گریه میکردم. تو محیط حوزه آرامشمو حفظ میکردم چون دوست نداشتم کسی از من خبردار بشه. 🍄 نویسنده؛ آقای اسماعیل صادقی