eitaa logo
در محضر علما
136.4هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.4هزار ویدیو
87 فایل
🌷روزی چند جمله عالی از اهلبیت؛ علما و شهدا در این کانال به شما 🎁هدیه می‌کنم تا روی آن‌ها تفکر کنیم و آرامش معنوی پیدا کنیم.♥️ کپی از مطالب این کانال مشروط بر صلوات بر محمد و آل محمد حلال است. 💌ارتباط با من: @Admine_etemad . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج آقا محمد رضایی میگوید:🌺 خاطره خوب بنده مربوط می‌شود به یک راهنمایی و دبیرستان دخترانه عشایری،‌ مدیر مدرسه منطقه محروم -که روحانی کم آنجا می‌رود- به من گفت: اگر می‌شد به شما نشان می‌دادم که خیلی از بچه‌های ما در اینجا نماز شب می‌خوانند، خلاصه ما در این مدرسه سخنرانی کردیم و بعد از سخنرانی به سؤال‌های دانش‌آموزان پاسخ می‌دادیم تا اینکه دانش‌آموزی پیش من آمد و گفت: من وقتی به چهره بعضی‌ها نگاه می‌کنم، چهره‌شان خیلی نورانی است و بعضی دیگر چهره بسیار وحشتناک و ترسناکی دارند که شب‌ها از ترس خوابم نمی‌برد. خیلی برای من عجیب بود که یک دانش‌آموز دختر دوم دبیرستانی به این درجه رسیده باشد، من که هنگام پاسخ به سؤال‌ها سرم پایین بود، هنگامی که دانش آموز این جمله را گفت، مو بر تنم سیخ شد و پیش خودم گفتم که الان آبروی من رفته است و معلوم نیست من را چگونه می‌بیند! بنابراین اولین سؤالی که کردم گفتم: من را چگونه می‌بینی؟! گفت: بعضی‌ها را همان‌ طور که هستند می‌بینم، شما را عادی می‌بینیم! نفس راحتی کشیدم، بعد یک نگاهی به ایشان کردم دیدم: بله چه حجابی دارد! در آن منطقه‌ای که زنان چادر سر می‌کنند ولی حد و حدود حجاب را زیاد رعایت نمی‌کنند، دیدم چقدر محجبه است. بعد ادامه داد: می‌خواهم کاری کنم که دیگر چهره برخی افراد را ترسناک نبینم،  شب‌ها واقعاً می‌ترسم و خوابم نمی‌برد، از آنجایی که خودم جواب سؤال را نمی‌دانستم، به منزل یکی از علمای بزرگوار زنگ زدم و گفتم که چنین سؤالی از من شده است، آیا چنین چیزی می‌شود؟ ایشان گفتند: بله! اشکال ندارد، تقوا داشته و خدا این توفیق را به ایشان داده، به او بگو که به هیچ کس نگوید، والا سلب توفیق می‌شود، به این عالم ربانی گفتم که می‌گوید می‌ترسم! گفت: توجیه کنید که ترس ندارد، بلکه توفیقی است که خدا به اولیاء الله و دوستانش می‌دهد، قدرش را بداند و خدا را شکر کند، بعد از اینکه تلفن را قطع کردم، از آن دختر سؤال کردم که شما نماز شب می‌خوانید؟! بعد با یک اکراهی که دوست نداشت بگوید، گفت: بله! من نماز شب می‌خوانم. آن دختر محجبه دوم دبیرستان منطقه محرومی که خیلی‌ها در آنجا نماز نمی‌خوانند، چون روحانی نداشتند که بروند و در گوش آن‌ها بگویند نماز بخوانید، نماز که هیچ! نماز شب هم می‌خواند، خداوند به ایشان توفیق داده که به چنین مقاماتی برسد @ganjeneh_marefat
آیت الله بهجت (ره) : آن چیزیکه میتواند همه هوا و هوسهارایکجاریشه کن کندوانسان را به تزکیه وتهذیب نفس برساند،یادمرگ است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @ganjeneh_marefat
✨حضور چهارده معصوم (علیهم السلام) ✨ همراه با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمؤمنین (علیه السلام) چهارده معصوم نیز بر سر بالین محتضر حاضر می‌شوند تا به اعمال فرد شهادت دهند و او را به ملک الموت معرفی کنند. 🔰امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: هیچکس نیست که مرگش فرا رسد مگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه اطهار (علیهم السلام) همگی نزد او حاضر می‌شوند به طوری که آنان را می‌بیند. اگر محتضر مؤمن باشد با دیدن آنها احساس علاقه و محبت کرده به آنها عشق می‌ورزد، اگر مؤمن نباشد هنگام ملاقات، آنان را دشمن می‌دارد و به دیدارشان بی علاقه و از آن ناخشنود است. [۱] 🔰رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: یا علی! دوستان و شیعیانت، تو را در سه جا می‌بینند و خوشحال می‌شوند: الف) وقتی که روح از بدن آنها خارج می‌شود در حالی که تو بر حال آنان شاهد و ناظری. ب) وقتی که نکیر و منکر در قبر از آنان سؤال می‌کند در حالی که تو (جواب را) به آنان تلقین می‌کنی. ج) وقتی که بر خدا وارد می‌شوند (و کنار پل صراط) در حالی که تو آنان را شناسایی می‌کنی. [۲] ---------- [۱]: من لا یحضر الفقیه، ج ۱، ص ۱۸۹. [۲]: بحارالانوار، ج ۶، ص ۲۰۰. @ganjeneh_marefat
💢عارف گمنام مرحوم کربلائی احمد طهرانی : کسانی که اهل انفاق و احسان هستند ، حال خوشی دارند ؛ و اگراین افراد اهل نمازباشند ، این حال غیر قابل وصف است . اما اگر اهل نمازی ، مقید به انفاق واحسان به خلق الله نباشد ، هیچ لذتی از عالم معنى را درک نمی کند . 📚یادنامه ی تخصصی اولیاء اللّه و احوالات اهل معرفت وبزرگان عالم اسلام @ganjeneh_marefat
» #حدیـــث‌امــروز ❤️ امام على عليه السلام : هر كه از عيبهاى پنهانى[مردم] جستجو ڪند، خداوند او را از دوستى دل‌ها محــــروم گرداند. 📙 غررالحڪم ح ۸۸۰۰ @ganjeneh_marefat
🌺عقده ام در شهر قم وا مے شود عشق با معصومہ معنا مے شود جمڪران رفتم و دیدم راه عشق از حریم او هویدا مے شود🌺 🌺میلاد فرخنده کریمه اهل بیت حضرت معصومه علیها السلام و روز دختر، 🌹بردختران مسلمان و باایمان و شاگردان مکتب عفاف و پاکدامنی ،مبارک باد✨💫💐 @ganjeneh_marefat
#حضرت_معصومه_و_حاجات_مردم 🍃از آیت الله بهاالدینی سوال کردند :آیا حضرت معصومه میتواند کل حاجات مردم شهر قم را بدهد ، فرمودند : میرزای قمی که در کنار حرم حضرت معصومه در قبرستان شیخان مدفون است به تنهایی میتواند کل حاجات همه مردم شهر قم را بدهد و حضرت معصومه آنقدر مقام و منزلت نزد خداوند دارد که میتواند کل حاجات #تمام_مردم_دنیا را بدهد. @ganjeneh_marefat
به کسی اعتماد کن که بتواند سه چیز در تورا تشخیص دهد اندوه پنهان شده در لبخندت را ....... عشق پنهان شده در عصبانیتت را ..... و معنای حقیقی در سکوتت را @ganjeneh_marefat
🌸💫🕊💫🌸💫🕊💫🌸💫🕊💫🌸 ✅ جالبه تا آخرش بخونید ⬇️⬇️ ✨داستان بسیار زیباااا و واقعی که در پاکستان اتفاق افتاده است ! ❣دکتر"ایشان"، پزشک و جراح مشهور پاکستانی ، روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار می شد ، با عجله به فرودگاه رفت . ✨بعد از پرواز ، ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کار افتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فروداضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم ... ❣بعد از فرود هواپیما ، دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه ، برای من برابر با جان خیلی انسانهاست و شما می خواهید من 16 ساعت ، تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟ ✨یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید می تونید یک ماشین دربست بگیرید تا مقصد شما ، سه ساعت بیشتر نمانده است ... ❣دکتر ایشان ، با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه ، اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوریکه ادامه دادن برایش مقدورنبود ... ✨ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه را گم کرده است ... خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی براهش ادامه داد ... که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد ... کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی را شنید : - بفرما داخل ، هر که هستی در بازه ... ❣دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند . پیرزن خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ... ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری ... ✨دکتر از پیرزن تشکر کرد و مشغول خوردن شد ، درحالیکه پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود ... که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هر از گاهی بین نمازهایش ، او را تکان می داد . ✨پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود . بعد از اتمام نماز و دعا ، دکتر رو به او کرد و گفت : بخدا من شرمنده این لطف و کرم واخلاق نیکوی تو شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود. ❣پیرزن گفت : شما رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش میهمان نوازیتان را کرده است . من همه دعاهایم قبول شده ، بجز یک دعا ... ✨دکتر ایشان می پرسد : چه دعایی ؟ ❣پیرزن می گوید : این طفل معصومی که جلو چشم شماست ، نوه من هست که نه پدر داره و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا ، ازعلاج آن عاجز هستند ... ✨به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که او قادر به علاجش هست ، ... ولی هم او خیلی از ما دور هست و دسترسی به او مشکل هست و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم ... و هم می گویند هزینه عمل جراحی او خیلی گران است و من از پس آن برنمی آیم ... می ترسم این طفل بیچاره و مسکین ، خوار و گرفتار شود ... پس از خدا خواسته ام که چاره ای برای این مشکل جلویم بگذارد و کارم را آسان کند ! ❣دکتر ایشان در حالیکه گریه می کرد ، گفت : به والله که دعای تو ، هواپیماها را از کار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت ... تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند . من بخدا هرگز باورنداشتم که الله عزوجل با یک دعا ، این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می کند و بسوی آنها روانه می کند . ✨وقتی که دستها ، از همه اسبابها کوتاه می شود و امید ، حتی در تاریکی ها همچنان ادامه دارد ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می ماند و راه ها از جایی که هیچ انتظارش را ندارید ، باز می شود . ❣هر جایی که امید ادامه دارد ، تمام کائنات در راستای خواسته ی او تلاش می کنند . این داستان 👆 ارزش خوندن داشت ❣همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو... شاید خداست که در آغوشش می فشاردت برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن! صبر اوج احترام به حکمت خدامهربانست . . . 🌸💫🕊💫🌸💫🕊💫🌸💫🕊💫🌸 @ganjeneh_marefat
⚜ ✨آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🔰پیامبر اکرم(ص) فرمود؛چهار چیز را ترک کن تا اهل نجات باشی 1️⃣بخل را ترک کنید 2️⃣دروغ را ترک کنید 3️⃣به مردم سوءظن نداشته باشید 4️⃣تکبر را ترک کنید @ganjeneh_marefat
💞💓💞💓💞💓💞 در بعضی طوفانهای زندگی، کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی مگر از خودت. متوجه میشوی, بعضی را هرچند نزدیک، اما نباید باور کرد متوجه میشوی روی بعضی هر چند صمیمی، اما نباید حساب کرد میفهمی بعضی را هر چند آشنا، اما نمیتوان شناخت و این اصلاً تلخ نیست، شکست نیست، آگاه شدن نام دارد ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی، این آگاهی دردناک است... اما تلخ هرگز. 💞💕💞💕💞💕💞💕💞💕💞💕 @ganjeneh_marefat
‍ علامه طهرانی(ره) : اگر انسان به دنبال این باشد که یک فرصت طلایی به دست آورد که هیچ گرفتاری نداشته باشد و هیچ غمی بر دل او سنگینی نکند و آن گاه به سلوک بپردازد، باید بداند این خیالی است باطل و شیطانی و چنین فرصتی هیچگاه نصیب او نمیشود زیرا عالم دنیا عالم گرفتاری است. تمام اولیاء خدا که بجایی رسیده اند با همین گرفتاری ها بوده است؛بلکه همیشه گرفتاری گذشتگان از گرفتاری ما به مراتب بیشتر بوده است. ╭┅──────┅╮ 🌹 @ganjeneh_marefat ╰┅──────┅╯
آیت الله فاطمي نيا: نقل است كه پدرآيت الله العظمي مرعشي كه از علماي بزرگ بوده است چهل روز در مسجد سهله وكوفه متوسل به حضرت امام زمان ميشود؛ بالاخره به مقصودش ميرسد و در عالم مكاشفه يا بيداري به خدمت حضرت مشرّف ميشود و مطالبي از حضرت ميپرسد. از جمله سوالاتش اين بود كه قبرحضرت فاطمه زهراء عليهاالسلام كجاست؟ حضرت پاسخ ميدهند: كشف اين سرّ در زمان غيبت ما نميشود ؛ اما اگر خواستيد مادر ما را زيارت كنيد، برويد قم و قبر حضرت معصومه سلام الله عليها را زيارت كنيد! ╭┅──────┅╮ 🌹 @ganjeneh_marefat ╰┅──────┅╯
آیت‌الله بهجت(ره): حضرت رضا و حضرت معصومه علیهماالسّلام با هم اتحاد و اتصال دارند، بلکه همه نور واحدند؛ لذا انسان به هرکدام که متوسل شود، از دیگری جواب می‌گیرد. 📚در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۷۳ ╭┅──────┅╮ 🌹 @ganjeneh_marefat ╰┅──────┅╯
عارف توحیدی مرحوم سیدهاشم حداد(ره) " احتیاطی را که مرحوم قاضی(قدس الله سره) در ضمن حدیث عنوان بصری، دستورالعمل همه شاگردهایش قرار داده بود که : " و در هرجایی که بسوی احتیاط راه یافتی، آنرا پیشه خود ساز!" منظور عملی است که راه انسان را به خدا باز کند، نه آنکه موجب سد طریق شود و راه توجه و ابتهال و حضور قلب را بگیرد. و مقصود عملی است که برای مؤمن یقین آورد و وی را در ایمان مستحکم کند، نه آنکه او را متزلزل و مشوش کند." 📙 کتاب روح مجرد، ص ۱۴۵ ╭┅──────┅╮ 🌹 @ganjeneh_marefat ╰┅──────┅╯
🔹اهميت نمازهاي نافله🔹 آیت الله فاطمي نيا: بسیاری از نمازهای ما بدون حضور قلب است؛ البته این امر به انسان‌های امروزی اختصاص ندارد و در زمان ائمه نیز مردم از نداشتن حضور قلب در نماز شکوه داشتند؛ چنانکه شخصی به امام صادق (ع) عرض کرد: «يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلَكْنَا إِذاً قَالَ كَلَّا إِنَّ اللَّهَ يُتِمُّ ذَلِکَ بِالنَّوَافِلِ؛ ای پسر رسول خدا! به‌جهت نداشتن حضور قلب در نماز هلاک شدیم؛ حضرت نیز در جواب فرمودند: اشکال ندارد، خداوند با نافله‌ها جبران می‌کند». ╭┅──────┅╮ 🌹 @ganjeneh_marefat ╰┅──────┅╯
علامه حسن زاده آملی: سرمایه ی سعادت، ادب مع الله است که همواره مراقبت تامّ داشتن و در حضور حق به سر بردن است وگرنه همان است که جناب خواجه حافظ فرمود: جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز باطل در این خیال که اکسیر می کنند 📕پندهای حکیمانه ‌، ج ۲ ، ص ۵۳ ╭┅──────┅╮ 🌹 @ganjeneh_marefat ╰┅──────┅╯
سؤال: مقصود از «مصیبت در دین» که در برخی دعاها آمده، چیست؟ نظیر: «لَا تَجْعَلْ مُصیبَتَنا فِی دِینِنا؛ خدایا مصیبت ما را در دینمان قرار مده». آیت‌الله بهجت قدس‌سره: همین مصیبتی که به آن مبتلا هستیم، یعنی فقد امام(عج). چه مصیبتی از این بزرگ‌تر؟! خدا می‌داند که به‌واسطۀ آن، چه محرومیت‌ها داریم؟! 📚 در محضر بهجت، ج٢، ص٢١٧ ╭┅──────┅╮ 🌹 @ganjeneh_marefat ╰┅──────┅╯
‌💠💠💠 میرزا جواد تهرانی(ره) 💠💠💠 هرگز اجازه نمی داد او را " آیت الله " خطاب کنند. یکی از روحانیون می گوید :" روزی موفق به بوسیدن دست ایشان شدم و از اتاق بیرون رفتم، وقتی بازگشتم آقا فرمود : " چون تو دست مرا بوسیدی، من هم کفش های تو را بوسیدم." 📚 کتاب افلاکیان خاک نشین، ص ۲۴ @ganjeneh_marefat
✨﷽✨ 💠حضرت آیت الله بروجردی می فرمودند: 🔺در بروجرد مبتلا به درد چشم سختی بودم هر چه معالجه کردم رفع نشد. حتی اطباء آنجا از بهبودی چشم من مایوس شدند. تا آنکه روزی در ایام عاشورا که معمولاً دستجات عزاداری به منزل ما می آمدند ،نشسته بودم اشک می ریختم. درد چشم نیز مرا ناراحت کرده بود. در همان حال گویا به من الهام شد از آن گل هایی که بسر و صورت اهل عزا مالیده شده بود به چشم خود بکشم. مقداری گل از شانه و سر یک نفر از عزاداران به طوری که کسی متوجه نشود گرفتم و به چشم خود مالیدم. فوراً در چشم خود احساس تخفیف درد کردم. و به این نحو چشم من رو به بهبودی گذاشت تا آنکه بکلی کسالت آن رفع شد. بعداً نیز در چشم خود نور و جلائی دیدم که محتاج به عینک نگشتم. 💐در چشم معظم له تا سن هشتاد سالگی ضعف دیده نمی شد و اطباء حاذق چشم اظهار تعجب نموده و می گفتند: به حساب عادی ممکن نیست شخصی که مادام العمر از چشم این همه استفاده خواندن و نوشتن برده باشد باز در سن هشتاد و نه سالگی محتاج به عینک نباشد. 📚مردان علم در میدان عمل، جلد۱ @ganjeneh_marefat
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 : با كسي نشست و برخاست كنيد كه همين كه او را ديديد به ياد خدا بيفتيد، به ياد طاعت خدا بيفتيد، نه با كساني كه در فكر معاصي هستند و انسان را از ياد خدا باز مي‌دارند. 👏🌺👏🌺👏🌺 ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ "ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ "ﺷﻮﻧﺪ؛ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﻭ ﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ! ﻫﻤﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ " ﻓﻬﻤﯿﺪﻩ " ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ؛ ﺑﺎﺳﻮﺍﺩﯼ ﯾﮏ ﻣﻬﺎﺭﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﻓﻬﻤﯿﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ! ﻫﻤﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻋﺎﺩﺗﻪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺒﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﯾﮏ ﻓﻀﯿﻠﺖ... 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 @ganjeneh_marefat
#تلنگر گذر ڪردم به گورستان ڪم و بیش بدیدم حال دولتمند و درویش نه درویشی در آنجا بی ڪفن ماند نه دولتمند بُرد از یک ڪفن بیش @ganjeneh_marefat
یه ضرب المثلی ژاپنی: اگه میخوای جای رئیست بنشینی؛ پس هلش بده بره بالا! برای پیشرفت زیر آب کسی رو نزن! @ganjeneh_marefat
یه ضرب المثلی ژاپنی: اگه میخوای جای رئیست بنشینی؛ پس هلش بده بره بالا! برای پیشرفت زیر آب کسی رو نزن! @ganjeneh_marefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ_صوت_مهدوی ❣ حضورامام زمان(عج) در مجلسی که یک نوجوان داشت از فضائل او میگفت...😔 @ganjeneh_marefat
💔جمڪراڹ اے منزڸ دلدار مڹ ❀جمڪراڹ تنہـا نشــاڹ یار مڹ مڹ گداے تربـت ڪوے توأم ❀حسرت دیدار مہ روے توأم ڪفتر جَلد تو هستـم جمڪراڹ ❀حاجتم ده دلشڪستم جمڪراڹ💔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @ganjeneh_marefat
💔جمڪراڹ اے منزڸ دلدار مڹ ❀جمڪراڹ تنہـا نشــاڹ یار مڹ مڹ گداے تربـت ڪوے توأم ❀حسرت دیدار مہ روے توأم ڪفتر جَلد تو هستـم جمڪراڹ ❀حاجتم ده دلشڪستم جمڪراڹ💔 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @ganjeneh_marefat
🌷آیت الله انصـــاری (ره): پس از انـجام واجـبات و ترڪ محرمات هیچ عملی از قضــای #حاجت مومن و ایجادمسرت و ابتهاج در قلب‌مومن نیکوتر و مـــوثرتر نیست. @ganjeneh_marefat
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ 💫🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟💫 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی 🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد. در ساحل می نشست و به آب نگاه می کرد. پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست. اگر بیکار بود همانجا می نشست و مثل بچه ها گِل بازی می کرد. آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می ساخت. جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت. ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه) با یکی از خدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت: - بهلول، چه می سازی؟ بهلول با لحنی جدی گفت: بهشت می سازم. همسر هارون که می دانست بهلول شوخی می کند، گفت: - آن را می فروشی؟! بهلول گفت: - می فروشم. - قیمت آن چند دینار است؟ - صد دینار. زبیده خاتون گفت: - من آن را می خرم. بهلول صد دینار را گرفت و گفت: - این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می نویسم و به تو می دهم. زبیده خاتون لبخندی زد و رفت. بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت. زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلایی رنگ به زبیده خاتون داد و گفت: - این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده ای. وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد. صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت: - یکی از همان بهشت هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش. بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت: - به تو نمی فروشم. هارون گفت: - اگر مبلغ بیشتری می خواهی، حاضرم بدهم. بهلول گفت: - اگر هزار دینار هم بدهی، نمی فروشم. هارون نارحت شد و پرسید: - چرا؟ بهلول گفت: - زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می دانی و می خواهی بخری، من به تو نمی فروشم! 🍃 🌺🍃 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 به امیـــد فردایی بهتـــر تـا درودی دیگــر بــدرود❤️ یاحــــــق @ganjeneh_marefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜زندگی باخنده گر جاری شود نورشادی گر به چشمانت رود می‌رود غم از درون سینه‌ات 💜محو خواهد شد به خنده کینه‌ات بی‌خبر باش و بخند وشاد باش راضی از هرچه خدایت داد باش @ganjeneh_marefat