#توهم_آگاهی، پی‌آمد #تزریق_اطلاعاتِ نادرستی است که قدرت سیاسیِ مسلط، مدام آنها را به اذهان توده های #ناآگاه و ذهنهای ناورزیده فرو می کند. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

#وفاق_ملی در نظام طبقاتی استثماری. #وفاق_ملی در نظام بنگاه داری بانکی. #وفاق_ملی در نظام بهره کشی حزبی، #وفاق_ملی در نظام اقتصادی سرمایه داری، مضامین ادبی و فلسفی است که فقط به درد سخنرانی و شعر می خورد. #وفاق_ملی_حقیقی یعنی اینکه برای مبارزه کردن در مقابل بنگاه داری بانک ها یک وفاق داشته باشیم. #وفاق_ملی بدون اصلاح در زیرساختار، یک شعار برای بهره کشی بیشتر، و اسیر کردن بیشتر #توده هاست. #وفاق_ملی باید حول اصلاح ساختاری باشد، که منجر به تعالی ملت شود، نه حول رفع فیلترینگِ پلتفرم جاسوسی، که منجر به #تحمیق_ملی شود. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

وقتی جامعه را به #اهداف_حقیقی و متعالی اش آشنا نکنید، و آنها را به #آگاهی نرسانید، چاره ای ندارید که به #شعارهای_مترقی رو آورید، و انتهای این شعارها نیز #تحمیق_جامعه است. شعارهای مترقی بدون آگاهی دادن به مردم، دقیقا به #اسارت بردن آنهاست. وقتی #مسیر_تعالی محدود می شود، و دسترسی به آن سخت می شود، شعارهای مترقی بعنوان #مسکن، تزریق می شود. بنابراین جامعه نیاز به مسکن ندارد، جامعه نیاز به آگاهی دارد، حتی اگر این آگاهی #دردآور باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🆔 دارالحکیم http://eitaa.com/daralhakim

🔸در قرن هجدهم و نوزدهم، هنوز محدودیتهای ساینس معلوم نشده بود و هنوز هندسه های نااقلیدسی کشف نشده بود لذا تقریبا عموم دانشمندان و فیلسوفانِ آن زمان، نظریات علمی را واقعگرایانه باور کرده بودند و تصورشان این بود که هر چیزی که از ماشینِ علم بیرون می آید و مثلا با تجربه هم تایید میشود، واقعیت دارد. 🔸 پس از گذشت یکی دو قرن که تدریجا محدودیتهای علم آشکار گردید و پس از زحماتی که فیلسوفانِ علم و جامعه شناسانِ علم کشیدند، تقریبا الان به جایی رسیده ایم که هیچ دانشمند و فیلسوفی به نحو جدی، دیدگاهش نسبت به علم مثل قرن نوزدهمی ها نیست. 🔸آن دسته از دانشمندانی که با فلسفه علم و فلسفه فیزیک قهرند، هنوز هم در حال و هوای قرن نوزدهم به سر می برند اما تلقی عام حاکم بر علم برای عموم دانشمندان و فیلسوفان به نحوی شده است که معمولا کسی خودش را به سبک قرن نوزدهمی ها واقعگرای علمی معرفی نمیکند. 🔸 اما هنگامی که سراغ آتئیستهای ایرانی می رویم و نگاه شان را به علم می بینیم، به این مسئله ی دردناک میرسیم که نگاه این بچه‌ها به علم، واقعگرایانه ی علمی قرن نوزدهمی است😭 🔸 چه کسی در علمگراشدنِ این بچه‌ها، مقصر بوده است؟ 🔸 چه کسی این دانش آموزان را جوری پرورانده است که ادعای یک دانشمند را حتی در مواردی که در حیطه ی تخصصش نیست، جوری قلبا و عمیقا باور میکنند که به خاطر آن ادعا مسیر زندگی و اخلاق و دینشان را تغییر می دهند؛ آن هم بدون این که دلایل آن دانشمند را بفهمند؟ 🔸 چه کسی مقصر است؟ 🔸 اگر منِ استاد و منِ معلم به دانش آموزانم و دانشجویانم از محدودیتهای علم و مطالبی که در طی این یکی دو قرن اخیر توسط فیلسوفان علم کشف گردید، چیزی نگویم و فقط قسمتهای جذاب و کاربردی نظریه های علمی را بگویم، ماحصل کار من این خواهد شد که مغز و ذهن و قلب بچه ها را در فضای قرن نوزدهم منجمد نگه داشته ام. چه توقعی از این بچه ها میتوان داشت؟ 🔸 این بچه، علم را بلد است اما نگاهش به علم مثل قرن نوزدهمی هاست!! 🔸 آیا قوت و قدرت ذهنی دانش آموز و دانشجوی عادی ما از قوت و قدرت ذهنی ساینتیستهای قرن نوزدهم و هجدهم برتر است؟ آیا ورزیدگی فکری و ذهنی دانش آموزان و دانشجویان عادی ما از ورزیدگی فکری و ذهنی فیلسوفانی مانند کانت، بالاتر است؟ 🔸 اگر لاپلاس و کانت دیدگاهشان نسبت به علم و هندسه اقلیدسی بدان نحو بود، علتش این بوده است که از زحمات و پژوهشها و رهیافتهای فیلسوفان و جامعه شناسانِ علم در یکی دو قرن بعد، بیخبر بودند و ضمنا تایید تجربی نظریه ها را هم می دیدند و در نتیجه تصورشان این بود که موضع واقعگرایی علمی معقول ترین دیدگاه است؛ اما آیا اگر کانت و لاپلاس الان هم زنده می بودند، این دیدگاه را داشتند؟ 🔸 دانشجوی من و دانش آموز من از کانت و لاپلاس که خوش ذهن تر نیستند. خوب! وقتی من به اینها چیزی از محدودیتهای علم و ریاضیات نگویم و آنها را از این جهت، در حال و هوای قرن نوزدهم نگه دارم، خیلی طبیعی و عادی است که واقعگرایی خام قرن نوزدهمی را از آنان مشاهده کنم. 🔸 من قویا به قیامت و حساب و کتاب الهی معتقدم. با خود میگویم وای اگر از این جهت، ما معلمان و اساتید مورد مواخذه ی خداوند متعال واقع شویم😭 🔸 ما معلمان و اساتید وظیفه ی سنگینی بر عهده داریم. صِرفِ گفتن روابط و نظریه های علمی بدون این که اما و اگرها و فرض های ساده کننده ی آن و آلترناتیوهای متعددی که برای آن نظریه ها وجود دارد و حدسهایی که به عنوان فکت به تدریج مشهور می شود را به آنان نگوییم، احتمالا در علمگراشدنِ بچه ها مقصر خواهیم بود. 🔸"باور" چیزی غیر از "آگاهی" است و عوض کردن "باور" به راحتی قابل انجام نیست. اگر از دوران متوسطه ی اول، همزمان با ارائه ی زیبایی های علم، اما و اگرها را هم به بچه ها میگفتیم؛ این باور مخرب علمگرایی در قلب بچه های بیگناه شکل نمی گرفت. 🔸 بچه ای که علمگرای رادیکال شد، نجات دادنِ او کار بسیار سختی است. 🔸 باورهای غلط همواره بد هستند اما بعضی از باورهای غلط بدتر و زیان بارتر و مخرب ترند زیرا میتوانند مانع از شکل گیری بسیاری از باورهای صادق حیاتبخش و معنابخش بشوند. برخی از باورهای غلط میتوانند حیات دنیوی و برخی میتوانند حیات اخروی انسان را نابود کنند. 🔸بچه های مردم در دستان ما معلمان و دبیران و استادان، امانت هستند. اگر نظریه های علمی را میگوییم، کمی هم از محدودیتهای علم برای آنان بازگو کنیم. 🔸 آدرس کانال: https://eitaa.com/joinchat/4151312776C40b546a933 🔸 انتقادات و پرسش ها را به آیدی زیر ارسال بفرمایید. @Reza_zia_tohidi

🔸 پرسش: سلام نظریه فرگشت اصن قبول ندارین جناب دکتر؟ 🔸سلام و درود نظریه فرگشت را به عنوان یک برنامه ی پژوهشی علمی که میتواند چارچوبی را در اختیار محققان قرار دهد تا از این چارچوب مسئله حیات را مورد پژوهش قرار دهند، قبول دارم و معتقدم علم ( از لحاظ روشی) بدون داشتن یک چارچوب نمیتواند حرکت کند، ولو چارچوبی که به کار میبرد؛ در بدنه اش و در اصول موضوعه ی آن، ایده های غیرعقلانی و آشکارا غیرواقعی و کاذب وجود داشته باشد. چارچوب را باید ساخت و بر اساس آن، به جهان نگریست و در راستای اصلاح چارچوب گام برداشت. و معمولا سیره ی ساینتیستها این است که تا چارچوب جدید بهتری ساخته نشود، با همان چارچوب قبلی کار میکنند. چاره ی دیگری نیست؟ چارچوبهایی که اصول موضوعه غیرواقعی هم در دل خود دارند، گاهی اوقات حتی میتوانند تا 90 درصد شواهد و آزمایشات را هم تبیین کنند. بزرگای حجمی و چشم‌نوازیِ این تبیین ها به معنای قوی بودن چارچوب هست اما به معنای واقعی بودن آن نیست. مثلا چارچوب مکانیک نیوتنی تا اواخر قرن نوزدهم، شاید 99 درصد پدیده های فیزیکی را تبیین می کرد اما کشف همان یک درصد ناسازگاری باعث گردید دانشمندان همت کنند و بیل و کلنگ را بردارند و کل ساختمان رفیع مکانیک نیوتنی و چارچوب قدیمی را از بن تغییر دهند. آنان کل ساختمان را تخریب کردند و از نو، اصول موضوعه را به پا کردند. خلاصه ی کلام این که من فرگشت را به عنوان برنامه پژوهشی "فعلامفید" قبول دارم اما این که همه ادعاهای هستی شناسانه اش را به عنوان فکت بپذیرم، متاسفانه در توانم نیست که چنین چیزی را هم باور کنم.

🎧صوت سخنرانی استاد قنبریان با عنوان «بهشتی برای امروز؛ چرا و چگونه؟ » افتتاحیه دوره سیر مطالعاتی شهید بهشتی 📆 ۲۰ دی۱۴۰۳ 🔻برخی از مقاطع مهم این سخنرانی [2:02] وجه اشتراک و مزیت های متفکرین انقلاب [5:54] ایران پر از بهشتی نیست! [45:43] بی بدیل بودن اندیشه بهشتی در امتداد بنیان نظری [48:08] هرچه بهشتی پایه گذاشت درستیش بیشتر ثابت شد [103:15] اگر رهبری نبود ۲۰ سال پیش مردم‌سالاری تمام شده بود 🔰 نیمی از این جلسه(تا دقیقه ۵۱) به ارائه استاد و مابقی جلسه به پرسش و پاسخ گذشت. @beheshtigerafekr

🎭 #خردنوا | رابطه علّی نفس و ذهن 02:43 مشکلات فلسفه‌ ذهن 12:45 امتیاز فلسفه صدرایی 26:44 رابطه‌ علّی نفس و بدن 33:25 راه‌حل مشکلات فلسفه ذهن 👤 استاد #علی_امینی‌نژاد 📚 #علوم_شناختی | #تخصصی 📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات