📌۱۰ شبهه پر تکرار❌ #امام_خمینی (ره) ✅ از آب و برق مجانی و مخالفت امام با اعدام #هویدا تا واکنش امام به خبر مرگ شاه❗ https://eitaa.com/daremtedadghadir

💠استقلال شخصیتی انسان چه تاثیری در ایمان و اعتقادات او دارد؟! #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی https://eitaa.com/daremtedadghadir

❌آیا رهبری دیکتاتوره؟❌ ‼️ شعار مرگ بر دیکتاتور بیشترین شعار ایام فتنه بود ⭕️ بررسی خصوصیات رهبری ⭕️ (پاسخ: مرتضی‌ کهرمی ) ( نشر دهید تا در این ایام مردم رهبر را بهتر بشتاسند ) https://eitaa.com/daremtedadghadir

📲چرا زنهای اروپایی کمتر مورد آزار و‌ اذیت جنسی قرار میگیرن؟! 🔻دخترا وقتی موضوع رو فهمیدن جا خوردن... https://eitaa.com/daremtedadghadir

مازندران در عصر پهلوی 🔹 روایت حوادث تلخ روزگار پهلوی در حق مردم مازندران به روایت منابع تاریخی. 🔹 این برنامه به چند نمونه بیگاری کشیدن از مردم شهرستان بابل توسط عاملین حکومت رضاشاه پهلوی می پردازد. https://eitaa.com/daremtedadghadir

تورم زمان شاه چقدر بود؟!!🤔 نظر شما چیه؟ این کلیپ رو ببینین و بگید نظرتون عوض شد یا نه!!😉 حجم رو‌ بیشتر از این نشد کاهش بدم ولی ارزش دیدن داره 😍 https://eitaa.com/daremtedadghadir

سال 1978 تیم ملی عازم جام جهانی آرژانتین بود و ملی پوشان دیداری با محمدرضا شاه پهلوی داشتند. همون طور که تو کلیپ می‌بینید همه بازیکنان از جمله بزرگانی چون علی پروین و حسن روشن دست بوسی شاه رو میکنند جز یک نفر ، ناصر حجازی https://eitaa.com/daremtedadghadir

🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 در محضر روح الله #امام_خمینی_ره 🔺شهادت ایشان سنگین است . اگر ده نفر مثل آسیدعلی داشتیم ، می‌توانستیم دنیا را زیر سلطه اسلام ببریم . #شهید_سیدعلی_اندرزگو https://eitaa.com/daremtedadghadir

❓ چرا هر کی میره خارج پیج میزنه و پز میده؟ https://eitaa.com/daremtedadghadir

🔺وقتی امام موسی صدر شنید شیعیان شهر صور از بستنی فروش مسیحی خرید نمیکنند خودش به مغازه بستنی فروش رفت، بستنی خرید و جلوی چشم همه بستنی خورد..... https://eitaa.com/daremtedadghadir

⭕️#شبهه: این عملکرد مذهبی هاست که همه را بی‌اعتقاد و از دین زده کرده است! 🔺جـــــــــــــــــــــــــــــواب 🎙استاد محمد شجاعی https://eitaa.com/daremtedadghadir

✍️هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه: «وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. چه رفقـایی و چه سفر اربعیـنی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (علیه السلام) کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم، دیر برمی گشت؛ آنهم با چشم های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش. پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید. پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکـر لبـش یا حسـین یا حسـین بود و مشغول اشـک و نـالـه. وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امـام حسین (علیه السلام) خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.» او حـرّی دیگر شده بود... فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. 📚 برگرفته از کتاب "مجید بربری" به قلم کبری خدابخش #شهید_مجید_قربان_خانی...🌷🕊 🔷معاونت تهذیب و تربیت مدرسه ابوالحسن -علیه السلام-آمل