اشتباهی ها!
قاسم رضائی جانباز جنگ تحمیلی را «اشتباهی» بنام افغانستانی دیپورت کردن و در غربت و عسرت در تنهائی از گرسنگی ......... مُرد!
قاسم جان تو از ابتدا «اشتباهی» بودی!
نسل شما اشتباهی بود!
ما اشتباهی هستیم!
شباهت ما به بی شباهتی مان به این از ما بهترانه!
قاسم جان ـ دنیا جائی برای ما نداره!
دنیا جای ژن های خوبه!
نکبت هائی که زوال شعورشان را با لایزالی پول شان و پفیوزی پدرشان بزک می کنند!
نسناس هائی که «فرزندت کجاست» جدیدترین لودگی و منتر بازی شان شده تا ثابت کنند «ما خریم»!
بی شرفان!
فرزند شما قاسم بود که در عزلت و انزوا از گرسنگی مُرد!
قاسم تان اکنون کجاست!؟
خداحافظت قاسم جان!
دل کسی برات تنگ نمیشه!
آقایون کار دارن وقت اشتباه کردن ندارن تا صرف اشتباهی ها کنن!
خداحافظت قاسم جان !!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
جشن فارغ التحصیلی در کابل!
گرازهای داعش بار دیگر بساط بزم وعیش راه انداختند و این بار برای جوانان شیعه افغانستان جشن فارغ التحصیلی گرفتند!
عزیزان به شهادت رسیده در «رقص خون» هیولاهای داعش جوانان مشغول به تحصیل برای ورود به دانشگاه بودند که با دیو صفتی داعشیون میانبر زده و اینک بدون کنکور ، فارغ التحصیل سفره معرفت و معدلت و کرامت خداوندشان شدند.
شیعه یعنی هفت خطی در جنون
شعیه طوفان می کند در کاف و نون
شیعه یعنی تشنة جام بلا
شیعگی یعنی قیام کربلا
شیعه یعنی سالک پا در رکاب
تا که خورشید افکند از رخ نقاب
مبارک تان باد دکترای شهاد تان!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
پیغام یک دوست
یکی از دوستان تلگرامی ضمن ارسال پیغامی پیشنهاد داده اند با استفاده از ظرفیت کانال های مجازی، دوره های ژورنال نویسی و ... را به طریق زیر برگزار کنم:
ـ از آنجا که دوره ها، عموما کوتاه مدت اند، بسیار عالی جواب میدهند. چون هر دوره را به جای یکروز پیوسته که شاید خسته کننده باشد، میتوان به روزی یک سرفصل تجزیه کرد و سرفرصت درس داد و دانشجو هم درس را میتوان به کرات گوش بدهد..
ـ دانش آموختگان در یک کانال گرد هم میآیند و لذا یک هسته تشکیل میشود و برای برنامه های آتی در دسترس و قابل محاسبه اند.
ـ کلاس حضوری محدود و برای خیلی ها مفید اما ناممکن است که این نقیصه هم جبران میشود.
ـ جوانان ما تحت یک هجمه قرار دارند و فضای خبری آلوده شده .
این روش یک استراتژی است برای کنترل و گسترش جبهه ما در فضای مطبوعاتی و بخصوص مجازی که مخاطبان بسیاری دارد.
ـ به یقین، این هسته در آینده ثمرات شریفی خواهد داشت
مصاحبه هم در کنار این برنامه حتما هست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شخصا پیشنهاد مزبور را استقبال می کنم اما اولا مقید به کلاس ژورنال نویسی نیستم و در کنار آن کرسی های اندیشگی و مطالعاتی و آموزشی و مباحث سیاسی و موضوعات دیگری را نیز استقبال می کنم و ثانیا قبل از اعلام نظر قطعی ام پیشنهاد این دوست عزیر را در اینجا مطرح کردم تا دیگر عزیزان نیز اگر نظر یا پیشنهاد یا تمایل به ثبت نام در جنین کلاسی دارند ، بفرمایند تا بعد از برآورد نهائی تصمیم گیری کنم.
لطفا پاسخ های تان را همین جا و یا به آدرس تلگرام اینجانب
آدرس @DariushSajjadi
ویا ایمیل
dariushsajjadi@yahoo.com
ارسال فرمائید
با تشکر ـ داریوش سجادی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقطه عطف!
بمناسبت کودتای ۲۸ مرداد
بالغ بر ۱۷ سال پیش و در فردای عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر نوشتم:
بدون تردید کودتای ۲۸ مرداد یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ معاصر بود که در بلند مدت توانست تاریخ جهان را تغییر دهد تا جائی که عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر را می توان یکی از تبعات آن دانست!
با کودتای ۲۸ مرداد و حماقت آمریکا در عدم تحمل مصدق بود که ملی گرائی مورد وثوق ایرانیان بی فروغ شد و در چنین فضای مایوسانه ای بود که ابتکار عمل به دست امام خمینی و نیروهای مذهبی افتاد و توانستند سرخوردگی ملی ناشی از شکست پروژه ملی مصدق را با اتکای بر جنبش عدالت خواهی و استکبار ستیزی دینی مابه ازاء کنند.
پیروزی انقلاب اسلامی بارقه امیدی برای توده های بستوه آمده از سوء سیاست های آمریکا در منطقه بود و مذهبی را که تا پیش از این افیون توده ها می نامیدند این بار و به اعتبار پیروزی انقلاب اسلامی پیشتاز تر از دیگران در خط مقدم مبارزه با آمریکا قرار داد.
هر چند القاعده نیز در قامت «نسخه جعلی دین» همزمان با انقلاب اسلامی و با «برند شدن مبارزه با توسل به دین» تلاش کرد ابتکار عمل را در دست بگیرد اما تفاوت این دو اسلام در آن بود که اسلام خشونت طلب «بن لادنی» کمترین خلافش عملیات ۱۱ سپتامبر با بیش از ۳۰۰۰ کشته آمریکائی بود و «اسلام انقلابی امام» بزرگ ترین اتهامش اشغال جاسوسخانه آمریکا بود که طی ۴۴۴ روز حتی قطره خونی نیز از بینی جاسوس های آمریکا را جاری نکرد.
متن کامل را در مقاله نفرین بودا ببینید
https://bit.ly/2MWvnJ7
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
هاشمی، ترور یا خودکشی!
مرگ هاشمی رفسنجانی با گذشت نزدیک به دو سال کماکان محل مناقشه در داخل کشور است و بی مزگی چندی پیش اشخاصی که در تجمع طلاب در قم تابلوئی با شعار «ای آنکه مذاکره شعارت ـ استخر فرح در انتظارت» مزید بر علت شد تا بار دیگر یکی از اعضا خانواده هاشمی از این شعار بی مسما بهره برداری کرده و مرگ پدرش را «ترور» القاء کند!
فاطمه هاشمی:
تهدید رییس جمهوری منتخب مردم در حوزهی علمیه ... به قتل شبیه مرحوم پدرم، صراحتا، مرگ ایشان را ترور و قتل، آنهم خفه کردن در آب اعلام میکند!
نخستین بار مهدی خزعلی بود که در فردای مرگ هاشمی رفسنجانی به سنت همیشگی «جنجال برای دیده شدن» بدون کمترین قرینه یا ادله ای مدعی شد هاشمی را کشته اند!
در همان مقطع اینجانب و «دو نفر دیگر» در داخل کشور نظری دیگر درباره مرگ هاشمی رفسنجانی مطرح کردیم و بنده شخصا دلائل و قرائنی را دائر بر «خودکشی هاشمی» ارائه کردم که هنوز آن دواعی بدون پاسخ مانده! (*)
اما ادعای ترور هاشمی نیز از آن ادعاهائی است که بقول آمریکائی ها د«تست خنده را با موفقیت پاس می کند»
ترور در دنیای سیاست برخوردار از تعریف است و زمانی برای حذف یک عنصر سیاسی در دایره موسوم به «بازی کثیف» متوسل به ترور می شوند که «سوژه» برخوردار از قدرت و تاثیرگذاری بوده و نیروهای رقیب برای حذف آن «تاثیر گذاری» متوسل به حذف فیزیکی وی از طریق ترور می شوند.
بر این اساس ادعای ترور هاشمی بیشتر به جوک شبیه است چون ایشان علی رغم آنکه زمانی در هرم قدرت ایران «فرد دوم» نظام محسوب می شد اما از ۸۸ به بعد افول قدرت وی آغاز شد تا جائی که در دی ماه ۹۵ در پائین ترین سطح از نفوذ و تاثیر گذاری سیاسی در اتاق قدرت ایران برخوردار بود و لذا کمترین دلنگرانی بابت رفتار ایشان وجود نداشت تا بخواهند وی را ترور سیاسی کنند.
*ـ در این زمینه دو مقاله خودکشی هاشمی و هاشمی قدیس یا ابلیس را ببینید
https://bit.ly/2vVGlrZ
https://bit.ly/2MCE9Pv
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
کابوس چهل ساله!
کنسرت «مثلث خاطره ها» با مشارکت فائقه آتشین ـ حسن شماعی زاده و مارتیک در سالن «هالیوود بال» در شهر لوس آنجلس با حضور بالغ بر ۱۷ هزار نفر از ایرانیان مقیم در کالیفرنیا ناب ترین گردهمآئی از لووزرها و پسآبهای بجا مانده از خرده فرهنگ شاهنشاهی منقرض شده در بهمن ۵۷ بود که این فرصت را به ایشان داد تا ساعاتی را برای خوش باشی از دست داده شان در سالهای سلطنت، کنار یکدیگر و با یکدیگر سوته دلی و مرثیه خوانی کنند!
مثلث خاطره در تحلیلی کلان، پیرمردان بازنشسته در پارک شهر تهران را تداعی می کرد که همه روزه گرد هم و برای بازخوانی خاطرات دوران جوانی نیمکت های پارک را به اشغال خود در آورده و ساعاتی را در خلسه خاطرات جوانی برای خود «نشئه درمانی» می کنند.
همان طور که بعد از سقوط امپراطوری تزارها در روسیه، اشراف گریخته از انقلاب بلشویکی سالها و خام اندیشانه گیلاس ودکاهای خود را در کنار رود تایمز لندن بسلامتی بازگشت تزار نیکلای دوم «چیرز»! (Cheers) می کردند، کنسرت «مثلث خاطره ها» نیز تنها خوانشی نوستالوژیک برای خرده فرهنگ سلطنت طلبانی بود که در انتهای کنسرت و با مساعی جمیله تلویزیون فارسی بی بی سی و با نمایش «خروج شاه از ایران» و «ورود امام به کشور» بر روی مانیتور عظیم استادیوم، توانستند زوال و تمام شدگی خود را با یکدیگر غم نالگی کنند.
اولین بیت از اجرای اخیر و مشترک فائقه آتشین با سیاوش قمیشی (چهل سال) ناب ترین قرائت و رساترین اقرار از وضعیت خرده فرهنگ سلطنت طلبی در عمق لوس آنجلس است آنجا که «قمیشی و آتشین» به اتفاق بر این گواهی می دهند که «چهل ساله یه کابوس نمی زاره بخوابن»!
تحقیقا این برجسته ترین هنر انقلاب بود که چهل سال است خواب راحت را از اقشاری گرفته که سلوک و سلطنت شان جز خودباختگی فرهنگی و بی هویتی ملی چیز دیگری در انبان نداشت.
طنز داستان آنجا بود که در «هالیوود بال» جماعتی یکدیگر را یافته و با یکدیگر آخته شده بودند که گوگوش شان در ترانه «چهل سال» با ایشان و به اتفاق ایشان برای مردم تحت رنج اقتصادی در ایران اشک تمساح می ریختند!
مرفهین بی دردی که جنس دردشان از جنس بی دردی است و در هیچ کجای گردهمآئی خوش باشانه و عیاشانه شان ارزنی جرات نکردند تا لااقل یک بار هم تحریم های ظالمانه «عمو ترامپ» شان علیه مردم نجیب ایران را زیر سوال ببرند ! از بیم آنکه مبادا به تریج قبای ترامپ شان بر بخورد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
آقای پهلوی، ایران کشور شما نیست
رضا پهلوی اخیرا طی مقاله ای در وال استریت ژورنال با ذکر مصیبت هائی از وضعیت سیاسی ـ اقتصادی ایران بسخنگوئی از جانب ایرانیان و خطاب به پایوران جمهوری اسلامی اظهار داشته اند:
ما کشورمان را پس میگیریم
جناب آقای پهلوی شما در نیمه نخست دهه ۸۰ میلادی با اختیار کامل در دادگاه فدرال آمریکا حضور به هم رسانده و طی یک مراسم قانونی و با قرائت «قسمنامه رسمی اخذ تابعیت آمریکائی» و مطابق نص صریح آن قسم نامه در مقابل قاضی فدرال دادگاه ایالات متحده آمریکا سوگند خوردید که :
از امروز همه وفاداری و دلبستگی و تعهدم به کشور قبلی ام را واگذاشته و خود را به تابعیت آمریکائی ام و قانون اساسی کشور جدیدم دلبسته و وفادار اعلام می کنم و بموقع برای دفاع از ایالات متحده اسلحه در دست می گیرم
جناب آقای پهلوی سالها است با آمریکائی شدن تان و با پاسپورت آمریکائی تان تور دور دنیا برای خود راه انداخته اید!
اکنون آیا امکانش هست حد نگاه دارید!؟
مطابق قسمی که در دادگاه «آمریکائی شدن تان» قرائت کردید دیگر اساسا مسائل ایران کمترین ربطی به شما نداشته و اجازه دهید ایرانیان خودشان و با همت عالی خودشان مسائل شان را حل کنند.
سالها از کیسه ملت خوردید و بُردید و اکنون هم بخورید و حالش را ببرید(!) و ایرانیان را در حل کردن مشکلات شان به حال خود بگذارید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
زوال ایمان!
برخلاف روایتی که فقر را نافی ایمان می انگارد، تجربه نشان داده مومنانه زیستن منافاتی با فقیرانه زیستن ندارد.
ایمان متصل به شعور و مبانی معرفت شناسانه لنگر توانمندی است که مومنانش را در سخت ترین تندبادهای مسکنت از گزند مهیبت ترین عرصه های هلاکت مصون نگاه می دارد.
مومنانه زیستن یعنی با اتکای بر ایمان معرفت اندیشانه می توان فقیرانه اما شرافتمندانه زیست .
ایمان متصل به «شعور و بصیرت» تضمین شرافت زندگی «دین ورزانه و منزهانه» ولو در فقری ناروایانه است.
تجربه برخلاف آن نشان داده زوال ایمان را بیشتر می توان نزد مرفهین و نوکیسه گان و تازه به دوران رسیده هائی یافت که شرف ایمان را بر انباشت اشرفی هایشان نازلانه فروخته و می فروشند!
ببینید در انقلاب کدام اقشاری علی رغم فقرشان و به اعتبار ایمان آگاهانه شان ۴۰ سال بر مانائی «انقلاب دینی شان» جان نثاری کردند و می کنند.
آسیب را آنجا ببینید که انقلابیون دیروز و آقازادگان بی لیاقت شان، با آلوده شدن به مال دنیا و انباشته شدن حساب های بانکی شان ، هار شدند و ایمان دیروزشان را به دینارهای امروزشان فروختند.
ایشان همان طلحه ها و زبیرها و شمرهائی اند که زمانی صحابی پا به رکاب رسول الله و علی ابن ابیطالب بودند و در فردای تمول، ایمان خود را سکوی تحصیل خوش زیستی متفرعنانه شان کرده و می کنند.
هار شده اید آقایان!
مال دنیا کورتان کرده و ایمان نحیف تان، قارون تان کرده!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
✅آنچه خارپشت می دانست!
علوم سیاسی دانش و توانش چینش واقع بینانه «قطعات پازل رقابت» بین عناصر قدرت در بازی قدرت است.
دانشی بمنظور پالایش و شفافیت صحنه آرایش قوای سیاسی بمنظور یابش نقشه راه و فهم رویکردهای بازیگران عرصه سیاست.
✳️ شعار «سوریه را رها کن ـ فکری به حال ما کن» علی رغم ۷ سال نبرد هوشمندانه ایران در سوریه در کنار هم آوائی «تاجزاده ها با شاهزاده ها» در اطلاق اتهام «ماجراجوئی سپاه در شامات» دلالتی است بر بازی کردن در زمین دشمن توسط آن متوهمین به دانش سیاست!
✳️ بر بدنه عوامی که در ایران این شعار را سر می دهند حَرَجی نیست، اما آن مدعیان سیاست دانی کاش لااقل زبان انگلیسی می آموختند و اقاریر ژنرال «وسلی کلارک» در گفتگو با «ایمی گودمن» را به استماع می نشستند که چگونه صادقانه خبر از آن می داد پنتاگون از فردای عملیات یازده سپتامبر با لابی اسرائیل نقشه حمله نظامی به ۷ کشور افغانستان عراق لبنان لیبی سومالی و سوریه و در نهایت ایران را در دستور کار خود قرار داد تا در یک بازه زمانی پنج ساله این ۷ کشور را بنفع اسرائیل ویران کنند!
لینک ویدئو
https://bit.ly/2BJXqun
✳️ خوشبختانه «توهم دانش سیاسی» دامن گیر مشاهیر آمریکائی نیز هست و در «اسفند ۸۹» جورج سوروس میلیاردر آمریکائی و معمار انقلاب های مخملی نیز در گفتگو با فرید زکریا تا آن اندازه بابت ناآرامی های ایران جوگیر شده بود که با صراحت به مخاطبان شبکه سی ان ان قول داد سال آینده اثری از جمهوری اسلامی در ایران نخواهند دید!
لینک ویدئو
https://bit.ly/2nW6CBN
در همان تاریخ طی ارسال پیغامی کنایه آمیز و در مخالفت با پیش بینی سوروس بر سر این پیش بینی خام اندیشانه به وی پیشنهاد دادم ثروت یکدیگر را (!) در گرو این پیش بینی قرار دهیم و هر طرف که باخت تمام ثروت اش را تقدیم برنده کند!
البته پیش بینی «سوروس» هرگز محقق نشد اما این نیز بمعنای انباشت «آی کیو» نزد اینجانب نبود و تنها دلالتی بر وثاقت روایت امام سجّاد (ع) بود⬅️ الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحُمقاء
سوروس و عقبه ژنریک و فارسی زبان ایشان، روبهانی را در مصاف با خارپشت می مانند که بقول آرخیلوخولس:
هر چند روباه خیلی چیزها می داند، اما خارپشت فقط «یک چیز خیلی مهم» می داند! 😉
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
شاه ماهیان
سخنرانی رحیم پور ازغدی در قم هر چند می توانست به یک جدال احسن بین صاحب نظران منجر شود اما حواشی آن سخنرانی متن را تحت الشعاع قرار داد.
عُصاره کلام ازغدی کاهلی حوزه در تبیین مبانی ملکداری دینی بود که منجر به چابکی سکولاریسم در فقدان رقیبی چالاک در جبهه دین باوران شده است.
ازغدی:
فقه بیربط با زندگی، زندگی بیربط با فقه، درس خارجهایی که به جای تئوریزه حکومت و تمدن دینی، عملا فقه سکولار است. فقهی که فردی است و از عبادات و طهارات و نجاسات حرف می زند اما درباره اقتصاد، سیاست، بانک و روابط بینالملل حرفی ندارند. سکولاریسم همین است. همه میگویند سکولاریسم در دانشگاه است، بگذارید بگویم ریشه سکولاریسم در حوزه است.
هر چند فحوای کلام ازغدی موجبات کدورت خاطر برخی از علما و مراجع تقلید شد اما ادعای ازغدی برخوردار از بکآپ بود و پیش از ایشان آیت الله خامنه ای در مهر ۹۱ «مشابه اظهارات امروز ازغدی» به صراحت خطاب به روحانیون استان خراسان اظهار داشتند:
هر تفکری که روحانیت را جدای از نظام اسلامی بداند، سکولاریسم است و حوزه های علمیه نمی توانند سکولار و نسبت به نظام اسلامی بی تفاوت باشند.
حتی ۳۰ سال پیش تر از این نیز مرحوم امام بودند که در پاسخ به نامه محمد علی انصاری هشدار دادند که آنچه در آینده مهم است، مسائل مورد ابتلای مردم و حکومت است که «فقها باید» برای آن فکری کنند و «نیاز عملی» جامعه به آنها را رفع نمایند.
صرف نظر از جنجال های سیاسی ناشی از حواشی سخنرانی ازغدی، نکته مغفول در غائله مذکور تبیین ناصحیح صورت مسئله است. قدر مسلم آن است که در صورت نداشتن تعریف درست از قضیه هیچکدام از راه حل های متصور، وافی به مقصود نیست .
با فرض پذیرش ناکامی یا ناتوانی حوزه در تببین فقه حکومتی، این واقعیت را نمی توان نادیده انگاشت که ترمیم یا جبران این ناکامی را نیز نمی توان بخشنامه ای یا فرمایشی مرتفع کرد.
جوشش و فروزش دانش در حوزه یا دانشگاه و یا هر موسسه آموزشی محصول ظهور دُردانه هائی است که در میانه دیگر دانش پژوهان و به استعداد نبوغ و هوش و ذکاوت شخصی می توانند در حوزه پژوهندگی، بدرخشند و خالق اندیشه یا صانع صُنع مبتکرانه خود شوند.
مرحوم امام نمونه بارزی بودند که از دل همین حوزه توانستند به استظهار نبوغ و بلوغ و استعداد و «شجاعت خود» نظریه پرداز ولایت فقیه شوند.
لزوما با ثبت نام در یک کلاس آموزش موسیقی جمیع فارغ التحصیلانش به بتهوون و موتسارت مبدل نمی شوند. تاریخ در جمیع حوزه ها بر دوش ستارگان نشسته و آسمان دانش را شهاب سنگ هائی دلالت می کند که تیرگی و ظلمات کهکشان را به برکت فروزش انحصاری خود، مُنَوَر می کنند.
این قانونمندی مخرج مشترک دانشگاه و حوزه است. مگر انبوه برون داد فارغ التحصیل دکترا از دانشگاه های ایران، مملکت را با انباشت عظیم نظریه پرداز و تئوریسین های فلسفی و اندیشگی مواجه کرده؟
تولید اندیشه و نظریه در دانشگاه های کشور زیر خط فقر است و بر همان روال نمی توان توقع داشت از میانه جمیع طلاب ورودی به حوزه های علمیه، امام محمد غزالی یا شیخ انصاری و امام خمینی را پیشوازی کرد!
متاسفانه تضایف صُنع و مَصنوع در محافل دانش پژوهی ایران اعم از حوزه و دانشگاه، مدرک محور و کسوت محور شده و آفرینندگی در جوار آفریده به محاق رفته!
چیزی که مولانا به رفعت آنچنان توصیف اش کرد که:
عاشق صُنع خدا با «فَر» بُوَد
عاشق مصنوع او «کافر» بُوَد.
گذشته از آنکه کم کاری حوزه و دانشگاه محصول تبعی لقمه های فرهنگی سُفره های اطعام این دو مرکز اند!
قاضیان محصول قازیان سفره چاشت خوداند!
دانشگاه های ایران اگر با نزدیک به ۱۰۰ سال فعالیت هنوز نتوانسته اند یک نظریه پرداز صاحب سبک با برند ایرانی و اندیشه و نظریه ایرانی برون داد کنند چنین فرجامی را باید در شیوه تغذیه آموزشی آن دانشگاه ها ریشه یابی کرد!
دانشگاهی که تمامی منابع درسی و متدلوژیک و تحصیلی اش استوار بر منابع سکولاریسم غربی است طبعا از چنین دانشگاه نمی توان برون داد «ویتگنشتاین ایرانی» توقع کرد.
همچنانکه از حوزه های علمیه نیز با اتکای صرف بر مبانی فقه فردی، نمی توان ابن خلدون یا امام خمینی چشم انتظاری داشت.
بصورت طبیعی چه در حوزه و چه در دانشگاه «عالمی» که فاقد کشش و درک و صیرورت مقتضی جهت فهم و یابش نظریه های نوین مُلکداری و جهانداری با مختصات دین ورزانه است، عجالتا چنان عالمی به همان مقدوراتش اکتفا می کند!
حوزه ها و دانشگاه های ایران، دریائی را می ماند که به کثرت برخوردار از ماهیانی چالاک اند که با چابکی می توانند در امواج متلاطم آن دریا شناگرانی قابل باشند.
محل مناقشه آنجاست که راه رسیدن به خورشید، دریا نیست. پرواز است!
شاه ماهیانی همچون امام یگانه دُردانگانی بودند که با نبوغ ذاتی و کارنامه موفق شان، ضمانت اقبال به حوزه های علمیه شده اند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsa
کجاست آن کوزه!؟
حد خودت رو نگه دار آقای سجادی. تو در حدی نیستی حوزه های علمیه رو زیر سوال ببری […] ازغدی هم که بیشتر از حدش حرف زد دیدی مراجع معظم تقلید چطور تو دهنی بهش زدن […] حوزه های علمیه افتخار شیعه اند و چراغ دین توسط همین علما و روحانیت است که سالها است به کوری چشم دشمنان اسلام روشن مونده.
پیغام بالا واکنشی است نسبت به مقاله اخیرم (شاه ماهیان) که توسط یکی از مخاطبان ارسال شده!
جملات داخل […] ناسزاهای غیر قابل انتشار است که به حرمت مخاطبان حذف کردم.
خطاب به این دوست عزیز عارضم:
اولا مقاله «شاه ماهیان» فاقد کمترین اسائه ادب نسبت به روحانیت شیعه بود تنها تعریضی بود بر کاهلی بخش هائی از حوزه که «مرحوم امام» نیز بارها نسبت به پَسیو بودن ایشان، نهیب شان زد و از متولیانش تحت عنوان عالمان مُتِهَتِک و جاهلان مُتِنَسِک نام بُرد.
خیر دوست عزیز، محل نزاع «روحانیت شیعه» و حوزه هائی که با مشقت چراغ دین را روشن نگاه داشتند، نیست. دعوا بر سر تحجری است که مبانی دین و ایمان مومنان را بنام دین چون موریانه می خورد و می خراشد.
اسفند سال گذشته در فیضیه سخنرانی داشتم و خطاب به روحانیون حاضر گفتم:
اگر داریوش سجادی را از آمریکا دعوت می کنید تا در این مکان مقدس با زبان آکادمیک از مبانی انقلاب اسلامی دفاع کند و هم زمان هم لباس شما در مقابل دوربین تلویزیون می فرمایند: بادمجان ولایتمدارترین میوه در میانه میوه های خداوند است! یک جای کار می لنگد. با چنین زبان و ادبیاتی درصدد یارگیری از کدام جماعتی هستید؟ چه دینی را ترویج می کنید و کدام انسانی را با چنین گویش و خوانشی به دین ترغیب و تشویق می فرمائید؟
خیر دوست عزیز ـ ازغدی تو دهنی نخورد و صادقانه تکلیف اش را عمل کرد. ایشان تنها نیستند و ما همه ازغدی هستیم.
شمایان با چنین ادبیات اخافه سالارانه درصدد ترساندن چه کسانی هستید!
فرزندان خمینی اگر اصحاب ترس بودند اکنون در عمق مدیترانه در حال دفاع از سرحدات اسلام و حفاظت از نفوس و ناموس مسلمین نبودند!
راستی مخاطب امام چه کسانی بود که چنان مظلومانه فرمود:
در فیضیه فرزند خردسالم مرحوم مصطفی از کوزه ای آب نوشید. کوزه را آب کشیدند چون من فلسفه تدریس می کردم. خون دلی که پدر پیرتان از این گروه متحجر خورد از هیچ گروه دیگری نخورد!
...
کجاست آن کوزه تا خاکش را توتیای چشم خود کنیم!؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
جعبه پاندورای هاشمی!
فائزه هاشمی در گفتوگو با یورو نیوز، خواستار پیگیری مرگ مبهم اکبر هاشمی رفسنجانی و پلاکارد تجمع طلاب در مدرسه فیضیه قم، از سوی دستگاههای امنیتی و شورای عالی امنیت ملی شده و همزمان فاطمه هاشمی نیز در مصاحبه با ایسنا ضمن اشاره به تابلونوشت تجمع طلاب در قم گفته: تابلو «استخر فرح» ابهامات در مورد مرگ مشکوک پدرم را که تاکنون بیپاسخ مانده است، قوت میبخشد.
هر چند ژاژخائی فرزندان هاشمی به بهانه آن «تابلونوشت بیمُسما» قابل فهم است و می توان این را در ژانر مسئلهسازیها و هزینه افزائی های مطابق معمول این خانواده برای کشور تلقی کرد اما از سوی دیگر حال که ایشان بر دوباره خوانی پرونده مرگ پدرشان اصرار دارند خوب است از این فرصت استفاده شود و پرسش های بجا مانده و حرفهائی که هاشمی هرگز درباره آنها سخن نگفت نیز طرح و راستی آزمائی شود.
علی ایحال ادعاهای دیگری نیز درباره مرگ هاشمی رفسنجانی مطرح شده که تاکنون بدون پاسخ مانده (*)
گذشته از آنکه هاشمی تا قبل از مرگ نیز در مظان شائبه ها و اتهامات پنهان دیگری نیز بود که هرگز رسانه ای نشد!
ـ از جمله مفقود شدن معنادار رابرت لوینسون در اسفند ۸۵ و بایگانی شدن این پرونده از سوی آمریکائیها! و ارتباط سفر این مامور آمریکائی با اکبر هاشمی رفسنجانی!
ـ از جمله اینکه منابع غیر رسمی گفته اند لوینسون با پوشش ظاهری مامور بازنشسته اف بی آی وارد ایران شد و در واقع نماینده ارشد و تامالاختیار از جانب ارشدترین دولتمردان وقت آمریکا بود که یک سال بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد با ماموریت ویژه و بمنظور مذاکره با هاشمی عازم ایران شده بود!
ـ از جمله آنکه همان منابع غیر رسمی ادعا کردند لوینسون با ورودش به ایران برخلاف «انتظار طرفین» در تور نیروهای امنیتی ایران افتاد و پروژه مزبور و فرد مزبور سوخت و هاشمی نیز «وارنینگ امنیتی» گرفت!
ـ از جمله اینکه دولتمردان آمریکائی که برای شهروندان بمراتب کم اهمیتتر خود در ایران سنگین ترین جنجال های رسانه ای را دامن می زدند در مورد لوینسون سیاست بی وقعی را اتخاذ کرده اند چرا که مانند ماجرای سفر مخفیانه مک فارلین به ایران در ۶۴ و مذاکرهشان با عقبه هاشمی رفسنجانی اکنون نیز مفتوح شدن پرونده لوینسون تا آن اندازه ظرفیت دارد که به یک جنجال رسانه ای و سیاسی بزرگ مُبدل شود!
ـ از جمله اینکه بعد از سوختن پروژه لوینسون، هاشمی مطرود نظام شد و به همین دلیل ایشان در «ماجرای ۸۸» (!) ریسک و خیز بلندش برای تصاحب قدرت را برداشت و بعد از آن «ناکامی بزرگ» مبتلا به افسردگی سیاسی منجر به خودکشی شد! (**)
علی ایحال باز شدن «پروژه هاشمی رفسنجانی» را می توان برای یابش چنین پرسش هائی استقبال کرد اما خانواده ایشان نیز جوانب احتیاط را رعایت کنند! این ماجرا می تواند حکم «جعبه پاندورا» را برای ابوی ایشان داشته باشد!
ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
* ـ نگاه کنید به مقاله خانم دکتر «پرستو مروجی» و همچنین اظهارات سردار «سعید قاسمی» در فردای مرگ هاشمی:
https://bit.ly/2Lq4HyP
** ـ نگاه کنید به دو مقاله «خودکشی هاشمی» و «هاشمی قدیس یا ابلیس»
https://bit.ly/2kcjGCp
https://bit.ly/2lyge7z
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
@dariushsajjadi44
بعدی!
روز گذشته ایالت محل اقامتم (آریزونا) آخرین سناتور بازمانده از نسل ریگانیسم را از دست داد.
مک کین کهنه سرباز جنگ جنایتکارانه آمریکا در ویتنام بود که مانند ریگان زبان دیپلماسیاش «سیاست مشت آهنین» بود و تندترین مواضع جنگ طلبانه علیه ایران را در سنای آمریکا عهده داری می کرد.
مک کین را سه سال پیش و تصادفی در محوطه یک «شاپینگ سنتر» دیدم وقتی مشتی ایرانی ـ بهائی مقیم ایالت وی را برای قدردانی از زحماتی که علیه ایران و جمهوری اسلامی کشیده در اسکاتسدیل میزبانی میکردند و شعار مشترک شان «سناتور مک کین ـ تشکر» بود!
جمهوری اسلامی و مردم ایران گوریلی جنگ طلب از منتهیالیه راست افراطی را که سالها چشم انتظاری مرگ ایران را می کشید، از دست داد !!!
ایرانیان طی ۴۰ سال گذشته گوریل های زیادی مانند مک کین را دیده اند که در مرگ جمهوری اسلامی بی تابی و چالاکی می کردند و و نهایتا مرگ ایشان را ولکامینگ کرد!
نفر بعدی کیست!؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
داریوش سجادی
اطلاعیه کلاس آنلاین
پیرو پیشنهاد و درخواست برخی از دوستان جهت برگزاری کلاس آنلاین و با توجه به استقبال اولیه از این برنامه، به اطلاع دوستان می رساند در مرحله نخست ثبت نام تا سقف پنجاه نفر اقدام خواهد شد.
علاقه مندان بدین منظور رزومه خود را شامل:
اسم و فامیل، سطح تحصیلات، شهر محل اقامت و سن خود را به آدرس پائین این اطلاعیه ارسال فرمایند.
چنانچه ثبت نام بیش از ۵۰ نفر باشد . ضمن گزینش ۵۰ نفر اول دیگر عزیزان در فهرست رزرو برای «دومین دوره کلاس» منظور خواهند شد .
ـ کلاس ها یک ماهه و «در یک گروه تلگرامی» بوده که طی ۴ هفته و هر هفته دو جلسه و مدت هر جلسه یک ساعت و نیمه (مجموعا ۸ جلسه) و بصورت آنلاین در یک گروه اختصاصی برگزار می شود. (بعد از اتمام دوره در سفر آتی به ایران ترتیب برگزاری یک نشست با عزیزان داده خواهد شد)
بدیهی است بموقع ساعت برگزاری کلاس ها و گروه منعقده به ثبت نام کنندگان ابلاغ می شود.
ـ بمنظور امکان تداوم فعالیت و حضور فرهنگی و با توجه به فشارهای سنگین سیاسی و مالی در خارج از کشور نسبت به افرادی نظیر اینجانب که هم سو با جریانات انحلال طلب و ساختار شکن در خارج از کشور نمی باشند به تامین مالی در حد روشن نگاه داشتن این فعالیت های فرهنگی نیاز می باشد لذا برای ثبت نام اخذ شهریه خواهد شد که میزان آن بعد از ثبت نام اولیه به اطلاع دوستان خواهد رسید.
ـ کلاس شامل یک ساعت تدریس بصورت کارگاهی با مشارکت دانش پژوهان بوده و نیم ساعت آخر شامل بحث آزاد سیاسی پیرامون مسائل روز و پرسش های محتمل ثبت نام کنندگان است. (در قبال طی کردن این کلاس گواهینامه ای ارائه نخواهد شد)
سرفصل های تدریس در این دوره ذیل عنوان «مبانی انقلاب اسلامی» عبارتند از:
ـ تعریف انسان در اسلام و چیستی انسان در تراز انقلاب اسلامی
ـ رسالت حکومت در اندیشه دینی و چیستی جمهوری اسلامی
ـ تفاوت دمکراسی دینی با دمکراسی عرفی در جمهوری اسلامی
ـ شکاف سنت و شبه مدرنیسم در ایران
ـ آمریکا ستیزی یا ایران ستیزی
ـ مفهوم بحران هویت در ایران بعد از انقلاب
ـ نارسائی های اجتماعی در ایران بعد از انقلاب.
ـ لازم به ذکر است خواهم کوشید بموازات کلاس در جلساتی فوق برنامه نیز مهمان مدعو داشته باشم (اعم از موافق یا مخالف) تا بدینوسیله یک بحث چالشی و مفید را برای دانش پژوهان تمهید نمایم.
مستدعی است دوستان علاقه مند در این مرحله موارد درخواستی جهت ثبت نام شامل اسم و فامیل و سطح تحصیلات و نوع تحصیلات و شهر محل اقامت و سن خود را به آدرس زیر ارسال فرمایند تا در مرحله دوم، مراتب خدمت شان ارسال و اطلاع رسانی شود.
آدرس ثبت نام ⬅️ @DariushSajjadi ➡️ در تلگرام
و یا ایمیل : dariushsajjadi@yahoo.com
با تشکر ـ داریوش سجّادی
@dariushsajjadi44