گفتھ بودم که آدم فراموش کاریام ؟
گاه فراموش میکنم کھ باید فراموشت
کنم. گاهـے هم فراموش میکنم که
فراموشت شدهام !
جایت کنارم خالیست، مثلِ نبات کنار چای
مثل گلپر رویِ انار، مثل بویِ نم وقت
باریدنِ باران، مثل برگهای طلاییدر
پاییز، همینقدر ساده همینقدر مهم
همینقدر حیاتـے !
زیاد خواه نیستم . . جادهی شمال، یک
کلبهی جنگلـے، یک میز کوچک چوبی با
دو تا صندلی ! کمی هیزم، کمی آتش ؛
مھِ جنگل، کمی تاریکی محض، کمی
مستـــے کمی مھتابـ . . و بویِ یار ،
بویِ یار، بویِ یار :)
________________
چيزی از فرقِ سرش بھ سرعت پايين آمد؛ از
چشم هايش بيرون زد، گلويش را خراشيد و
توی دلش فرو ريخت، اين شكل طبيعۍ
چيزی بود كه بعدها فهميد غصه است !
________________
و هنگام متلاشی شدن استخوانهایم
در زیر خاک، باز بھ دوست داشتنت
ادامه میدهمـ . .
بگذار که در حسرت دیدار بمیرم ؛
در حسرتِ دیدار تو بگذار بمیرم
دشوار بُود مردنُ رویِ تو ندیدن
بگذار به دلخواه تو دشواربمیرم
+ شبتون به کام ♥ '
باید یک نفر بنشیند دست بگذارد رو
شانهات، از ته دل بگوید؛ چھ مرگت
است دیوانه جان ؟ و بعد سفتبغلش
کنـے و تمام خوب نبودنهایت از چشم
هایت بزند بیرون :)
بھ جهنم که نیستـے مگر مغولها یک
قرنِ تمام حمله نکردند ؟ مگر نگذشت؟
نبودن تو، هم میگذرد . .
روشنفکر !Mohamad Roshanfekr - Doram Bezan (320).mp3
زمان:
حجم:
6.4M
بیا من وُ ببر یھ جایِ دور .