این تن ِ من، پر از نقش و نگار جای زخمھ، كِ هر کدوم تاریخی دارھ . کتابِ تاریخہ این تنِ من؛ اما تا‌ حالا دیدی كِ جلویِ غریبه‌ها نق و نالي از من بشنوی ؟ این جگر منو اگر تو بشکافۍ، هزاران زخم جور وا جور توش هست . حتي از زخم‌های تنم بیشتر، خدا مارو خواسته برايِ زخم خوردن و دم نزدن .

وینچنزو ؟ کراشِ بی‌رحمِ مافیایيِ من .

دلم‌ میخواد میتونستم تو فیلم‌هايِ موردِ علاقم زندگی کنم .

من آدمارو راحت میکشم تو مغزم؛ ولي تا مدت‌ها برای از دست دادنشون گریه می‌کنم .

حاويِ اسپویلِ سریال کیمیاگرِ‌ارواح فصل² . حتماً ببینین، قلب آدم به درد میاد (:

تا حالا شده فکر کني با یه آدمي تا ابد باهاش هستی، ولي یهو یه روزی، یه زمانی، همه چی بھم بریزه و از هم بپاشه وَ تو بمونیُ هضمِ ترك کردن اون شخص تو رو و تمامِ خاطراتت رو؟

خاطراتش را قورت داد ؛ و آرام آرام شروع کرد به مردن، او زندگي نکرده بود ولي وقتي معشوقه‌اش رفت، زندگي‌اش را باخت .

~

به یه جایي رسیدم كِ احساس میکنم دیگه حتی خودمم منو نمی‌خواد .

به قول نقي، من باختم، بدم باختم . اما چیو ؟ این زندگیو، باختم به تو، به خودم به دوستام، من خوب بودم، می‌خندیدم، ولي تا زمانی ك تو پیشم بودي . مگه نمیگفتي همیشه بخند ك بهت میاد ؟ مگه نمی‌گفتي لعنت به کسي ك اشك تو رو دربیاره؟ خب الان لعنتت کنم ؟ هیشکي اشکم رو درنیاورد به جز تو . نفرینت کنم ؟ هیشکي دنیام رو سیاه نکرد الي تو . به اینجاهاش فکر کرده بودي ؟ روزي برسه ك من برای تو گریه کنم ؟ شاید آره . راستش نمی‌دونم، کاش همه چی زودتر تموم شه .