نهنگـے دید مرگش را، ولی دل را بھ
ساحل زد، من از پایان خود آگاهم
اما باز دوستت دارم . .
سعـے کن دوستدار غمهایت باشی
شاید بروند ؛ چون تمام چیزهایی
کھ دوست داریم میروند :)
نیمههای شب دلم پر میشود از خیال
راھ میروم با سکوت اما تو را نمیتوانم
فراموش کنم، انگار همه جایِ شهر یادت
پخش شده :)