امام رضا ؟ فکر نکن یادم رفتهها اون
کارت :)) تو زمانی که نیاز داشتم پیشت
باشم ردم کردی ..
تو روزی که قرار بود بیام پیشت مشهدمو
کنسلم کردی و من موندم با ساکهایی
که بسته شده بود و ذوقی که تو دلم
بود برای دیدنت :))
میدونی اونقد دلم برات تنگ شده بود
ك حتی مهرماه تو کربلا هم دلم تنگت
بود ..
اوج بی انصافی بودا ولی آقا ؛
میدونسی احتیاج دارم
ناراحتم کردی
دلم شکست :))
چرا آخه ؟
چرا باید تو روزی که قرار بود بیام
دست رد ب سینم زدی :))؟
دلم شکسته ازت ..
نگاه کن که غم درون دیدهام چگونه
قطره قطره آب میشود.
چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست
آفتاب میشود.
زندگی هر چی بهم یاد نداد اینو خوب
یاد داد که باید تنها برای زندگی برنامهریزی
کنم؛ بجنگم و از وجود هیچکس کنارم
مطمئن نباشم.