دلم برایِ تو تنگ شده است، اما نمیدانم چه
کار کنم، مثلہ پرندهای لالم که میخواهد
آواز بخواند اما نمیتواند .
بهم گفت، تو خیلی خطرناکۍ ! پرسیدم
چرا ؟ جواب داد : چون به هیچکسنیاز
نداری، لبخند زدم .
اشکال نداره اگه، هنوز بابتِ چیزایی که
فکر میکردی از سر گذروندی گریهات
میگیره . .