بهم گفت، تو خیلی خطرناکۍ ! پرسیدم
چرا ؟ جواب داد : چون به هیچکسنیاز
نداری، لبخند زدم .
اشکال نداره اگه، هنوز بابتِ چیزایی که
فکر میکردی از سر گذروندی گریهات
میگیره . .
من: من باید رو کارام تمرکز کنم ،
مغزم همون لحظہ: ناز داره وای
قِرِ کمرش کشتھ من وُ وای .