اواخر میخواست تنها باشد تا خودش
را پیدا کند ؛ تنهایش گذاشتم و دیگر ،
و دیگر پیدایش نکردم :)
پرسیدم : او هم شما را میخواست ؟
به اندازھیِ یک قرن ساکت ماند و
گفت ‹ هیچوقت مطمئن نشدم ›
5.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واسه یہ همسفره ساده کھ
بـاهاش بـزنم جـر بدم ایـن
جادرو با موزیڪ .
شما یادتون نمیاد ولـے یھ زمانی مبصر
بودن از ریاست قوه قضاییه ابهتش
بیشتر بود :)😂
یه دوش آب گرم ، یھ لباس راحت
یه چایِ تازه دم ، یه موسیقۍ ملایم
به درک بعضی از مشکلات حل
نمیشه !
𝗹𝘂𝗺𝗶𝗻𝗼𝘂𝘀.
خود را خستھ مکن ، گویا همه خوابند کسی را به کسی نیست :) .
این بخش چنل خیلی خوبه :)
شاید تو سکوتِ میان کلامم باشۍ
دیده نمیشوۍ اما من تو را احساس
میکنم ! شاید تو هیاهوی قلبمباشی
شنیده نمیشوی اما من تو را نفس
میکشم .