ایتا - 𝗹𝘂𝗺𝗶𝗻𝗼𝘂𝘀.

نمی‌دانم ! آیا مادرش هم او را به
اندازه‌یِ من دوست داشت ؟

291 مشاهده16:35

برایِ درک دیگران ؛
باید تو همون آبۍ شنا کنی کہ
اونارو غرق کرده :)

304 مشاهده16:36

فقط زخم‌ها نیستند که ماندگارند ؛
گاهۍ کسی چنان بر احساست
دست میکشد که جایش تا ابد
در قلبت می‌ماند .

303 مشاهده16:58

بهتر از آنچہ که از شما گرفته
به شما میدهد :)

320 مشاهده20:09

Me :)😂😔😔

316 مشاهده20:09

تو یک شب از من یکبار رفتـے
من شبۍ صدبار تو را از دست
دادم ..

293 مشاهده07:10

‌
آزرده از هیچ آزرده از همہ چیز ، زخم‌هایی
بر صورت داشت که گویی لبخند می‌زد ولی
در گریبانِ خود می‌گریست وَ بر لبخند خود
می‌گریست !

304 مشاهده07:15

عشق مگه سریال پایتخته که میگن
عشق اول ، عشق دوم ، عشق‌ سوم ؟
عشق مثلِ‌مختارنامست یه بار‌ساخته
میشه ولۍ هر بار اتفاق می‌افته .

335 مشاهده07:35

هیچکسی در دار دنیا به او احتیاج نداشت
یا اگر یدفعہ از دنیا محو میشد، هیچکسی
کمبودۍ در زندگی‌اش احساس نمی‌کرد :)

347 مشاهده07:45

پستـے که دیروز داخل اینستا
گذاشتم ، [ My Name ]

360 مشاهده07:50

او را نه تنها دوست داشتم بلکھ تمام
ذراتِ تنم او را می‌خواست !

1 مشاهده10:57

دیگھ غم تویِ صورتش نبود؛ بلکه عضوی
از صورتش شده بود، چشم؛ ابرو، بینـے
دهان، غم   ..

1 مشاهده10:58

مطالب بعدی