من بھ چشم خودم دیدم دستهای
نوازشگری را که گلویم را فشار میدهند
اشکهای شوقی را کھ بغض میشوند
صدای آرامی را که فریاد میزدو آرامشی
را که طوفان به پا کرد . من تو را دیدم !
________________
درستھ تو فراموشش کردی ، به
خودت قول دادی فراموشش کنی
اما گاهے فکرش میاد سرت و با
خودت میگی کاش برا خودت بود؛
کاش باز هم مثله قبل بهت میگفت
دوست دارم و .. خلاصه .
اما تو قول دادی فراموشش کنی
اما اما و اما ، دلتنگی یھ دردِ که
هیچ درمانی واسش پیدا نکردن .
________________
لذت بردن را یادمان ندادند، از گرما
مینالیم از سرما فرار میکنیم، در
جمع از شلوغـے کلافھ میشویم
و در خلوت از تنهایی بغض میکنیم
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل
و در آخر هفته هم بیحوصلگی تقصیر
غروب جمعه است و بس !
________________
Youna Youna - To Khodet Bia 128.mp3
زمان:
حجم:
988.2K
قبول نیست، تو خودت بیا . .
𝗹𝘂𝗺𝗶𝗻𝗼𝘂𝘀.
قبول نیست، تو خودت بیا . .
خیلی وقتهِ خستگیا و دلتنگیا
دور من جمع شدن . .
علف، گور را محو میکند، زمان درد را
باد، رد پایِ رفتگان را، چرا کھ زندگـے
آدمی فصلی بس کوتاهاست .
________________
میدانی؛ من خواب را دوست دارم
هرگاھ که بیدارم، زندگیام تمایلِ
عجیبی به فروپاشی دارد :)
________________