سه دقيقه در قيامت 07.mp3
زمان:
حجم:
20.13M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه هفتم
📅98/09/22
#مشهد
#حرم_مطهر_رضوی ع
#مسجد_صدیقی_ها
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#سیره_عبادی حضرت آیت الله بهجت
🔻 (برگرفته از کتاب #بهجت_الدعاء؛ مجموعه عبادات، ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد سفارش حضرت آيتالله بهجت رحمهالله)
از جمله شرایط دعا، توبه است. اگر از کرده و ناکرده توبه کنیم، دعایمان مستجاب خواهد شد. هر نقص و عیبی که هست از ناحیۀ خود ماست.
📚 بهجتالدعاء، ص48
☑️ کانال رسمی مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره
✅ @bahjat_ir
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
حضرت آیتالله خامنهای: «شیواترین عرصهای که یک مجموعهای مثل #سپاه میتواند در آن حضور پیدا کند عرصهی جهاد و شهادت است؛ البتّه عرصههای دیگری هم وجود دارد، امّا عرصهی شهادت در راه خدا آن نقطهی اوج و نقطهی درخشان و زیباترین منطقهی مدّ نگاه انسان است؛ در عرصهی شهادت ما سی سال بعد از پایان دفاع مقدّس یک مرد جاافتادهی محاسن سفیدی مثل #شهید_همدانی داریم، یک نوجوان تازهرسیدهای مثل #شهید_حججی؛ همهی اینها معنا دارد دیگر؛ همهی اینها نشانههای باقی ماندن همان طراوت و همان هویّت اساسی است.» ۱۳۹۸/۰۷/۱۰
#سلامتی_فرمانده_صلوات
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
🌴🌷🌴
#هر_روز_یک_فراز_از_دعای_مکارم_الاخلاق رو باهم میخونیم باماهمراه باشید👇
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنَعْنِي مِنَ السَّرَفِ
وَ حَصِّنْ رِزْقِي مِنَ التَّلَفِ وَ وَفِّرْ مَلَكَتِي بِالْبَرَكَةِ فِيهِ وَ أَصِبْ بِي سَبِيلَ الْهِدَايَةِ لِلْبِرِّ فِيمَا أُنْفِقُ مِنْهُ
بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا از اسرافكارى باز دار
و روزى من از تلف و تباهى برهان و بر دارايى من به بركت بيفزاى و چون انفاق مى كنم راه درست را به من بنماى
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#کشتی_پهلو_گرفته
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
به قلم سید مهدی شجاعی 🖌
جلسه ۸۱-۸۲👇
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۸۱ )
نجوای خانم اُمِّ کلثوم:
داشت از مردم مردار، مردم مقبور، مردم جنازه صدا درمیآمد که:
- چه شده است؟⁉️ دختر پیامبر با خلیفه سخن نمیگوید.
و اینها میبایست، فکری بیندیشند، به خدعهای بیاویزند و نیرنگی بسازند.
دهها نفر را واسطه کردند تا از تو وقت ملاقات بگیرند و تو به همه پاسخ رد دادی.
آخر الامر دست به دامان پدرم علی شدند.
علی به باران میماند، بر مومن و کافر بیمضایقه میبارد. علی که از سینهی عمرو بن عبدود بیتقاضا برمیخیزد، تقاضای دشمنش را زمین نمیزند، هر چند که در جوف این تمنا، نیرنگ خفته باشد و او این نیرنگ را بداند و خدعهسازان و نیرنگ بازان را بشناسد.
(مولای مظلوم، مولای مهربون😭
پدر به تو گفت:
- آن دو تقاضای ملاقات کردهاند، شما چه میگوئید؟⁉️
تو گفتی:
- علی جان! تو رای مرا میدانی، اما خانه، خانهی توست و من مطیع فرمان تو.
وقتی آن دو وارد شدند و سلام کردند، تو روی برگرداندی و دیوار را بر آن دو ترجیح دادی.
ابوبکر گفت:
- ما اشتباه کردهایم، پشیمانیم، آمدهایم که از گناه ما بگذری و ما را ببخشی.
دروغ میگفتند، وقاحت بسیار میخواست گفتن این چند کلام. آنچه آنها کرده بودند اول غصب خلافت بود، دوم غصب فدک و باقی کارها به تبع آن.
بازگشت از این دو اشتباه یعنی دست برداشتن از خلافت و پاکشیدن از فدک.
و زمان برای این هر دو دیر نبود.
پس آنها قائل به اشتباه خود نبودند، دروغ میگفتند، از کردههای خود پشیمان نبودند، میخواستند هم خلافت و فدک را داشته باشند و هم از خشم و غضب تو در منظر عام در امان بمانند و این هر دو با هم نمیشد.
زر و زور را گرفته بودند، میخواستند به ریسمان تزویر هم چنگ بزنند و تو این ریسمان را با خنجر کیاست بریدی.
ان شاءالله #ادامه_دارد....
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#کتاب_کشتی_پهلو_گرفته (جلسه ۸۲ )
نجوای خانم اُمِّ کلثوم:
گفتی- البته نه به آنها- به پدرم علی گفتی که به آنها بگوید:
- من عهد کردهام با شما سخن نگویم، اما اکنون یک سئوال از شما میکنم، حاضرید که به صدق جواب دهید؟
آن هر دو سوگند خوردند به خدا که جز به راستی پاسخ نگویند.
به پدر گفتی که از آنها بپرسد، این کلام رسول الله را به گوش خود شنیدهاند که:
✨فاطمه پارهی تن من است و من از اویم، هر که او را بیازارد، مرا آزاده و هر که مرا بیازارد، خدا را آزاده و هر که پس از مرگم او را بیازارد، همانند کسی است که در زمان حیاتم او را آزاده و هر که در زمان حیاتم او را بیازارد، همانند کسی است که پس از مرگم او را آزرده.
آندو گفتند:
- آری بخدا سوگند که این کلام پیامبر را شنیدهایم.
بار دوم و سوم همان سوال را پرسیدی و همین پاسخ را شنیدی.
و بعد تو مادر! رو به آسمان کردی و گفتی:
✨«خدایا. من تو را گواه میگیرم و همه اینها را که در اینجا نشستهاند به شهادت میطلبم که ایندو مرا آزردهاند، من از ایندو ناراضیام و تازمان لقای خداوند با ایندو سخن نخواهم گفت.
خدایا! من به هنگام دیدار، شکایت ایندو را به تو خواهم کرد و به تو خواهم گفت که ایندو با من چه کردند.»
ابوبکر این حرفها را که شنید، اظهر گریه و ناراحتی کرد و گفت: «کاش من مرده بودم، کاش مادرم مرا نزائیده بود.»
اما از آنچه گرفته بود، هیچ پس نداد. عمر که خیال کرد گریه و اظهار تاسف، واقعی است بر آشفت و ابوبکر را دعوا کرد:
«این چه وضعی است؟ تعجب از مردمی است که تو پیرمرد بیعقل را خلیفهی خود کردهاند. تویی که به خاطر خشم یک زن بیتابی میکنی و از رضایتش خوشحال میشوی. تو را با خشم یک زن چه کار؟ بلند شو.»
همیشه عمر بود که ابوبکر را بلند میکرد و مینشاند.
هر دو بلند شدند و از خانه رفتند، چیزی برای فریفتن عوام به دست نیاورده بودند.
پدر که خود اسوهی صلابت بود، از اینهمه استواری تو لذت میبرد، اما دلش از مشاهدهی حال و روز تو خون بود. زنی هیجده ساله، اما این طور مریض و رنجور و خسته.😭😭😭
خدا بکشد دشمنان تو را مادر. که در طول چند ماه با سوهان خباثت، رشته حیات تو را بریدند. ام کلثوم به فدای چشمهایی که لحظه به لحظه بیفروغتر میشوند.
ان شاءالله #ادامه_دارد...
✨السَّلامُ عَلَيْكِ یَا اُمّاهُ يَا فاطِمَةُ الزَّهْراء
☘️یامَوْلٰاتیٖ یافاطِمَةُ اَغیٖثٖینیٖ
✍🏻 #به_قلم سید مهدی شجاعی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
@darmahzareghoran
┗━━━🍂━━
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج