ما با امیدِ صبح وصال تو زندهایم
ما را ز هولِ این شب هجران نگاهدار
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله♥️
🍃🌺🍃
@Darmahzareghoran
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
مجموعهی توحیدیِ 👈 #اوست ...
میشکافم حجابِ دانه را برای تو ،
بشکاف حجابِ روحاَت را ، برای من !
من، پشتِ همین پوسته؛
منتظر درآغوش گرفتنِ تواَم ! 💫
instagram.com/ostad.shojae1
🍃🌺🍃
@Darmahzareghoran
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
#ارتباط_موفق ۶
🍃🌺🍃
@Darmahzareghoran
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
ارتباط موفق_6.mp3
10.88M
#ارتباط_موفق ۶
🔥 حسادت در محبت ، و تمایل به پیشتاز بودن در نگاه کسی،
ارتباط انسان را با بقیهی اطرافیان به نجاست میکشاند.
☆ کسانی در ارتباطات خود و جذب محبت دیگران موفقند که؛
میتوانند برای محبوبیت دیگران ، راه باز کنند؛
حتی در قلب کسی که برایشان بسیار مهم است.
#استاد_شجاعی 🎤
#دکتر_انوشه
🍃🌺🍃
@Darmahzareghoran
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
نامه ۴۵ ، بند ۳.mp3
3.24M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ نامه ۴۵ بند ۳
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🍃🌺🍃
@Darmahzareghoran
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
سهم #روز_هفتاد_وچهارم مطالعه نهج البلاغه، نامه ۴۵ بند ۳
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
📜 #نامه45: نامه به عثمان بن حُنیف
قسمت دوم
3⃣ امام و دنيای دنياپرستان
🔻ای دنيا از من دور شو مهارت را بر پشت تو نهاده و از چنگالهای تو رهایی يافتم و از دامهای تو نجات يافته و از لغزشگاههايت دوری گزيده ام، كجايند بزرگانی كه به بازيچه های خود فريبشان داده ای؟ كجايند امّتهایی كه با زر و زيورت آنها را فريفتی؟ كه اكنون در گورها گرفتارند و درون لحدها پنهان شده اند. ای دنيا به خدا سوگند، اگر شخصی ديدنی بودی و قالب حس كردنی داشتی حدود خدا را بر تو جاری می كردم، به جهت بندگانی كه آنها را با آرزوهايت فريب دادی، و ملتهایی كه آنها را به هلاكت افكندی و قدرتمندانی كه آنها را تسليم نابودی كردی و هدف انواع بلاها قرار دادی كه ديگر راه پس و پيش ندارند اما هيهات كسی كه در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط خواهد كرد و آن كس كه بر امواج تو سوار شد غرق گرديد، كسی كه از دامهای تو رهایی یافت پيروز شد، آن كس كه از تو به سلامت گذشت نگران نيست كه جايگاهش تنگ است، زيرا دنيا در پيش او چونان روزی است كه گذشت. از برابر ديدگانم دور شو، سوگند به خدا، رام تو نگردم كه خوارم سازی و مهارم را به دست تو ندهم كه هر كجا خواهی مرا بكشانی به خدا سوگند، سوگندی كه تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان، هرگاه بيابم شاد شود و به نمك به جای نان خورش قناعت كند و آنقدر از چشم ها اشك ريزم كه چونان چشمه ای خشك درآيد، و اشك چشم پايان پذيرد. آيا سزاوار است كه چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند و علی نيز از زاد و توشه خود بخورد و استراحت كند؟ چشمش روشن باد! كه پس از ساليان دراز چهار پايان رهاشده و گله های گوسفندان را الگو قرار دهد. خوشا به حال آنكس كه مسؤوليتهای واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هرگونه سختی و تلخی را به جان خريده و به شب زنده داری پرداخته است و اگر خواب بر او چيره شود بر روی زمين خوابيده و كف دست را بالين خود قرار می دهد، در گروهی است كه ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده و پهلو از بسترها گرفته و لبهايشان به ياد پروردگار در حركت و با استغفار طولانی گناهان را زدوده اند. (آنان حزب خداوندند و همانا حزب خدا رستگار است.)
┄┅═══✼🌿🌹🌿✼═══┅┄
🍃🌺🍃
@Darmahzareghoran
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
شرح کلی و ساختاری نامه۴۵ بند۳.mp3
3.78M
🔊 شرح کلی و ساختاری نامه ۴۵ بند ۳
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش«باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🍃🌺🍃
@Darmahzareghoran
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت پنجاه و هشتم
❇️ اِقرار گرفتن از طلحه و زبیر
🔻[ افرادی برای نشان دادن اعتراض خویش، از گرفتن سهمشان از بیتالمال خودداری کردند که طلحه و زبیر از آن شمار بودند. آنها از اقدام من در تقسیم بیتالمال ناراضی بوده و از اینکه یکسان رفتار کرده بودم، ناخشنود بودند؛ هرچند بهانههایی مانند خونخواهی عثمان را مطرح میکردند! من عمار یاسر را به دنبال طلحه و زبیر فرستادم. وقتی آمدند، از آن دو سوال کردم: ]
🔻شما را به خدا سوگند میدهم، آیا شما نبودید که با اختیار خود، برای بیعت کردن سراغ من آمدید و از من خواستید که خلافت را بپذیرم، در حالیکه من به آن بیرغبت بودم؟
[ گفتند: آری، چنین است. پرسیدم: ]
🔻آیا شما نبودید که بدون هیچ اجبار و تهدیدی، دست بیعت خود را به سوی من دراز کردید و با من پیمان بستید که به بیعت خویش وفادار بمانید؟
[ پاسخ دادند: آری، اینگونه بود. سوال کردم: ]
پس چه اتفاقی افتاده است که اینگونه برآشفته و ناآرام هستید؟
🔻[ پاسخ دادند: ما دست بیعت با تو دادیم تا در کارها بدون نظر ما تصمیم نگیری و در همه امور با ما مشورت کنی و با استبداد رأی رفتار نکنی. میدانی که ما از دیگران موقعیت برتری داریم؛ اما تو در تقسیم بیتالمال و تدبیر امور و صدور احکام با ما مشورت نکردی و از دانش ما بهره نگرفتی. به آن دو گفتم: ]
🔻به اندک چیزی خشمناک شدید و خوبیهای فراوان را از یاد بردید. از خداوند برای شما مغفرت و آمرزش میخواهم. ممکن است به من بگویید کدام حقی را از شما بازداشته و بر شما ستم کردهام؟
[ گفتند: پناه بر خدا! دامن تو از لوث ستم پاک است. گفتم: ]
🔻آیا از این اموال بیتالمال چیزی به خود اختصاص دادهام و سهمی برای خود کنار گذاشتهام؟
[ گفتند: پناه بر خدا! تو چیزی برای خود برنمیداری. گفتم: ]
🔻آیا برای یکی از مسلمانان مشکلی پیش آمده است که من حکم آن را ندانسته باشم و حقی را ضایع کرده باشم یا از عهده احقاق حق برنیامده باشم؟
[ گفتند: پناه بر خدا! تو عالمتر و تواناتر هستی، گفتم: ]
🔻پس کدام کار من موجب ناراحتی شما شده است که تصمیم گرفتهاید برخلاف نظر من اقدام کنید؟
[ گفتند: تو در تقسیم بیت المال برخلاف روش عمربن خطاب رفتار کردی و سهم ما را همانند دیگران تعیین کردی و میان ما و کسانی که بدون زحمت بر سر سفرهای نشستهاند که با شمشیرها و تیرها و مجاهدتهای ما در میدان جنگ، گسترده شده است، مساوی رفتار کردی. ما دعوت اسلام را توسعه دادیم و آنها به اجبار و از روی اکراه اسلام را پذیرفتند. اکنون درست است که ما و آنها حقوق یکسان دریافت کنیم؟!
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🍃🌺🍃
@Darmahzareghoran
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 قسمت سوم: عهدنامه
🔸حاضری امضا کنی؟!
🔹این دفعه رفتیم سراغ کسب و کارهای مختلف؛ بنطرتون سمتِ کسب و کار شما هم اومدیم؟!😉
⚠️دیدن این کلیپ زیبا رو از دست ندید!
📍مشاهده فیلم در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CPYx3YVpzRy/?utm_medium=copy_link
#انتشار_دهید
🍃🌺🍃
@Darmahzareghoran
❣الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج