eitaa logo
در محضر علما
845 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
15 فایل
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ادمینmiead313@ کانال در محضر علما وابسته به مرکز فرهنگی مسجدالنبی(ص) می‌باشد .
مشاهده در ایتا
دانلود
با عرض سلام خدمت تک تک شما عزیزان ما تصمیم گرفتیم برای حل مشکلات روحی .اعتقادی؛ زناشویی و خانوادگی شما عزیزان در قالب مشاوره رایگان زیر نظر بهترین مشاورین بصورت گمنام فعالیت کنیم دوستانی که سوال یا مشکلی دارند بدون اینکه نیاز باشه کسی بدونه و با خیال راحت از طریق آیدی زیر می‌تونه بپرسه و در کوتاه ترین زمان ممکن با مشاوره ما صحبت کنند ✅آیدی ارتباط با ما @Admin1_hiva 🤗🤩تلاش برای زندگی بهتر با مشاوره آنلاین هیوا لینک رو فوری بزنید عضو کانال بشید 👇👇👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/278724670C3fb471cb60
هدایت شده از شهید ابراهیم هادی
🚨📣اطلاعیه ❤️ 👌 «یگان‌ویژه » راه‌اندازی می‌شود 🔹فرمانده یگان‌ویژه نیروی انتظامی: واحدهای عملیاتی یگان‌ویژه زنان در تهران و ۹ استان کشور😳 🚨ادامه خـــبر درکــانال ســــپاه پاسداران👇 http://eitaa.com/joinchat/4247126026C5a1e6af62aاستخدام بانوان ✅ استخدام آقایون
📋 حکیمی می‌ گفت: زنده بودن حرکتی است افقی ازگهواره تاگور. امازندگی کردن حرکتی است عمودی ، از فرش تا عرش. زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست هدف ما در زندگی بی مشکل زیستن نیست، باانگیزه زیستن است. سلطان دل ها باش ، اما دل نشکن. پله بساز، اما از کسی بالا نرو. دورت را کن ، ولی در شلوغی ها خودت را گم نکن. طلا باش ، اما خاکی
📋 علی ابن مهزیار اهوازی کسی بود که سالـهای زیادی برای تشرف به محضر بقیه‌الله الاعظم عجل‌الله تعالی‌فرجه الشریف تلاش کرد تا جایی که بیست سـال بدون وقفه ، خـود را به مراسم حج رسـاند به امید اینکه مولایش را زیارت کند اما موفق نمیشد بعد از بیست سال تلاش و زحمت؛ از ملاقات حضرت شد وگفت امسال به مکه نمی آیم؛ اما در خواب به او بشـارت دادند که امسال توفیق زیارت حضرتش را پیدا خواهی نمود برای همین دوباره تصمیم گرفت خود را به مراسم حج برساند و به هرحال به سرزمین وحی مشرف شد در طول حضـور در ایام حج به شدت می کشید تا ببیند این وعده چگونه محقق خواهد شد اما سفر رو به اتمام بود وخبری از وصال نشد. تا اینکه در پایان سفر جوانی در مسجد الحرام با علی‌ابن‌مهزیار قرار گذاشت تا او را خدمت حضرت ببرد علی ابن مهزیار وسایل را جمع کرد و از دوستانش خداحافظی کرد وبدون اینکه دوستانش متوجه شـوند؛ با آن جوان، سوی کوههای طائف راه افتاد. قبل از طلوع آفتاب به‌ خیمه حضرت رسیدند، بعداز کسب اجازه از محضر آقا به خدمت حضرت نائل شد حضرت فرمودند ما شب وروز منتظر ورودت بودیم، چرا اینقدر دیر نزد ما آمدی؟ بعد فرمودنـد: شماها اموالتان را فزونی بخشیدید ، و بر بینوانان از سخت گرفتید ، و رابطه با خویشاونـدان را در بین خـود بریدید صله رحم انجام ندادید. دیگرشما چه عذری دارید؟ گفتم: توبه ، توبه ، عذر می خواهـم. ببخشید ، نادیده بگیرید منابع: شیخ طوسی در کتاب الغیبة و شیـخ صدوق در کتاب کمال الـدین و تمام النعمة باب ۴۳
📋 مردی از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله سوال کرد: آیا شما گمان می کنید که بهشتیان میخورند و می آشامند؟ حضرت فرمود: بله ، قسم به خدا هر فردی در بهشت قوه وقدرت صد مرد را دارد و به صد نفر غذا می خورد و نوشیدنی می نوشد. مرد سوال کرد: بهشت که جای پاک و پاکیزه است و جای کثافات و آلودگی نیست... پس این ها پس از خوردن و نوشیدن به دستشویی پیدا کنند چه کار می‌کنند؟ حضرت فرمود آنچه را که خورده‌اید به صورت عرق خوشبو که بوی مشک و عنبر میدهد، از بدن خارج می‌گردد و دیگر احتیاج به دستشویی ندارد. روایتی دیگر یک نصرانی از امام باقر علیه السلام سوال کرد : چگونه است که اهل بهشت غذا ومیوه ونوشیدنی میخورند اما تغوّط (دفع) نمی کنند و به دستشویی نمیروند؟ در دنیا مثالی برای من بزن. حضرت در پاسخ فرمود : در شکم مادر از غذایی‌که مادر میخورد، می خورد اما در عین حال تغوّط نیز نمی کند و دستشویی هم ندارد منابع : بحار جلد۸ صفحه ۱۴۹ به نقل از تنبیه الخاطر . بحار جلد ۸ ص ۱۲۲
📋 حضرت امیرالمومنین علیه السلام در کوچه های کوفه قدم می‌زد کنیزی را دید که گریه میکند. فرمود: چرا گریه می کنی؟ کنیز گفت: ارباب مـن پولی داد تا گوشت خریداری کنم ، حال که گوشت را خریده به منزل بردم ارباب می‌ گوید: گوشت مرغوب نیست پس بده ، و نیز قبول نمی‌کند. نه قصاب می‌پذیرد ونه صاحب من، مرا به منزل راه می دهد امیرمومنان علیه‌ السلام همراه آن زن به‌قصابی آمد واز قصاب خواست که گوشت را عوض کند، یا پول را بدهد قصاب عصبانی شد ، و چون حضرت امیرالمومنین علیه‌السلام را نشناخت مشتی بر سینه امـام کوبید و گفت از مغـازه خارج شو ، این معامله به شما ربطی ندارد امیرمومنان علیه السلام بیرون آمد و کنیز رابه خانه اربابش برد. اوحضرت راشناخت وبه احترام حضرت از کنیز گـذشت. همسایگانِ قصاب اطراف او جمع شده و گفتند: می‌ دانی مشت بر سینه‌چه کسی زدی؟ او علی علیه السلام بود مرد قصاب امیرالمومنین علیه السلام را دوست داشت، اما نمی شناخت، از جسارت و گناه خودس ناراحت شد و بـرخی نوشتند: با سـاطور قصابی آن دست که بر سینه امام کـوبید را قطع کرد واز حضرت هم طلبید. امیـرالمومنین علی علیه السلام ضمن دلداری اورا شفا داد. سخنران مرحوم خبازیان منبع: بحارالانوار ج۴۱، ص ۲۰۳-۲۰۴ و یا الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۸
📋 آقا امیرالمومنین علی علیه السلام به اصحاب خود فرمودند: من دلم خیلی به حال‌ ابوذر می سوزد خدا رحمتش کند. اصحاب علت را سوال کردند؟ مولا فرمـودند آن شبی کـه به دستور مامـوران جهت بیعت گرفتن از ابوذر برای عثمان به خانه او رفتند چهار کیسه اشـرفی به ابوذر دادنـد تا با عثمان بیعت کند ابوذر ناراحت شد و به ماموران گفت شما دو توهین به‌من کردید، اول آنکه فکر کـردید من علی فروشم و آمـدید من را بخرید و دوم بی انصاف ها آیا ارزش آقاچهار کیسه است؟ شما باچهار کیسه اشرفی می‌خواهید من علی فروش شوم؟ اگر تمام ثروت های دنیا را جمع کنید با یک تار موی علی عوض نمی‌کنم و آن ها را بیرون کرد ... امیرالمومنین گریه می کرد و فرمود: به خدایی که جـان علی دست اوست قسـم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان عثمانی محکم بست سه ‌شبانه روز بود او و خانواده هیچ ‌نخورده بودند. باشیم برای دو لقمه‌ی بیشتر ،علی فروشی نکنیم. الکافی جلد ۸
📋 حکیمی می‌ گفت: زنده بودن حرکتی است افقی ازگهواره تاگور. امازندگی کردن حرکتی است عمودی ، از فرش تا عرش. زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست هدف ما در زندگی بی مشکل زیستن نیست، باانگیزه زیستن است. سلطان دل ها باش ، اما دل نشکن. پله بساز، اما از کسی بالا نرو. دورت را کن ، ولی در شلوغی ها خودت را گم نکن. طلا باش ، اما خاکی
📋 امیرالمومنین علی علیه السـلام شبی از مسجد کوفه به سوی خانه خویش حرکت کرد ، درحالی‌که کمیل بن زیاد حضرت را همراهی می کرد. در مسیر از کنار خانه مردی گذشتند که صدای قرآنش باصدای زیبا بلند بود کمیل در دل از صوت او لذت برد و از روحانیت او خوشحال شد. بدون این که چیزی به زبان بیاورد. امیرمومنان علی علیه السلام رو به سوی اوکرد و فرمود: سر و صدای این، مایه مجاب تو نشود، زیرا او اهل دوزخ است وبه زودی خبر آن را به تو خواهم داد! مدتی گذشت تا سـرانجام کار خوارج به آنجا رسید که در مقابل علی علیه السلام ایستادند، حضرت با آنها جنگ نمود ، در حالی که قرآن را آنگونه که نازل شده بود حفظ داشتند امیرالمومنین علیه السلام روبه کمیل کـرد ، در حالی که در دست داشت و سرهای آن کافـران طغیانگر بر زمین افتاده بود، بانوک شمشیر به یکی از سرها اشاره کرد و فرمـود: ای کمیل این‌سَرِ همان شخصی است که آن شب تلاوت نمود و حالِ او تعجب تو را برانگیخت.... منابع : تفسیر نمونه جلد۱۹ ص ۳۹۷ و سرگذشت‌های تلخ و شیرین قرآن ج۲ صفحه ۲۲۰
📋 من از کودکی آموخته‌ام که هر صبح، دستان شیفته ونازک پریش خیالم را در دستان مبارک تو جای دهم ودعای بخوانم و با تـو پیمان بندم که لحظه ای بی تو نفس نکشم. قلم، این یار دیرینه‌ام راجز برای تو اجیر نکنم تاچون من اسیر نگاه و عنایتت باشد من از کودکی، به قلب عاشق خویش آموختم کـه جز در غم غیبتت نشکند و جز برای دیدارت نتپد و جز تو ، به کـسی پناه نبـرد. قلب سـوخته ی من آموخته است که هـر صبح جمعه ، با دیگر ندبه کنان شعله‌ ور شود، بسوزد و مویه کند ؛ تا چنین، سند دلباختگی خـود را ثبت کند. مـن بزرگ شـده‌ ام به دیدارت ونفس کشیدن در باغستان ظهورت .... بـارالها ، ای خدای هـدایت ، ای خدای مـهدی و ای آفریننده انتظار! تو را به واژه مقدس هدایت و انتظار سوگند میدهم که دستان ما را بگیر و از قعر تحیّر به در آر و در دستان سبز مهدی ات قرار ده! خدایا آن شهاب فروزنده را در نگاه ما نمایان ساز و با آمدنش، گیتی رانور باران کن. به قلم سرکار خانم ناهید طیبی
📋 مردی از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله سوال کرد: آیا شما گمان می کنید که بهشتیان میخورند و می آشامند؟ حضرت فرمود: بله ، قسم به خدا هر فردی در بهشت قوه وقدرت صد مرد را دارد و به صد نفر غذا می خورد و نوشیدنی می نوشد. مرد سوال کرد: بهشت که جای پاک و پاکیزه است و جای کثافات و آلودگی نیست... پس این ها پس از خوردن و نوشیدن به دستشویی پیدا کنند چه کار می‌کنند؟ حضرت فرمود آنچه را که خورده‌اید به صورت عرق خوشبو که بوی مشک و عنبر میدهد، از بدن خارج می‌گردد و دیگر احتیاج به دستشویی ندارد. روایتی دیگر یک نصرانی از امام باقر علیه السلام سوال کرد : چگونه است که اهل بهشت غذا ومیوه ونوشیدنی میخورند اما تغوّط (دفع) نمی کنند و به دستشویی نمیروند؟ در دنیا مثالی برای من بزن. حضرت در پاسخ فرمود : در شکم مادر از غذایی‌که مادر میخورد، می خورد اما در عین حال تغوّط نیز نمی کند و دستشویی هم ندارد منابع : بحار جلد۸ صفحه ۱۴۹ به نقل از تنبیه الخاطر . بحار جلد ۸ ص ۱۲۲
📋 حواسمان به رُک بودن‌ها باشد بعضی وقتها حواسمان نيست که‌ چه راحت با حـرفی که می زنیم چگونه يک نفر را به هم میريزيم! چند نفر را به جان هم می‌ اندازيم. چه دلخوری هايی به جای می گذاريم و .... حواسمان نيست؛ ما رُک می گوييم و رد می‌شـويم و می‌گذاريم به پای رُک بودنمان ، اما يک نـفر ممکن است گير کند، بين کلمه های ما ، بين های ما و این را بدانیم دلی را که می شکنيم ارزان نيست...