eitaa logo
دارالمهدی حبیب آباد🇵🇸🇮🇷
241 دنبال‌کننده
2هزار عکس
834 ویدیو
29 فایل
💐#اللهم_عجل_لولیک_الفرج •|بسم‌ربِّ‌المہــدے|• تنها کانال رسمی 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد ❣️ماییمُ‌نَوای‌بی‌نَوایی بِسم الَّه اگر حریف مایی❣ (کپےمطالب بھ شࢪط دعا براے فࢪجِ مھدے زهࢪا) ادمین: @Parvaaz120
مشاهده در ایتا
دانلود
درس هایی از آیات قرآن برای زندگی موفق در " جزء ۲۶ قرآن کریم "
24.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🌸مسابقه تفسیر موضوعی دین و اخلاق در قرآن و روایات؛🌸 💠 روز بیست و ششم ماه مبارک رمضان: (مسخره کردن و خود را برتر دیدن) قرآن دوستان عزیز، ابتدا کلیپ مربوط به این جلسه را مشاهده نموده و بر اساس مطالب مطرح شده در آن به سؤالات زیر به دقت پاسخ دهید ضمنا برای مشاهده کلیپ با کیفیت بالاتر، به لینک زیر مراجعه نمایید. https://www.aparat.com/v/jNoZg 🌱 سوالات روز بیست و ششم🌱 ▪️سوال اول با توجه به مطالب مطرح شده کدام گزینه صحیح نیست؟ ۱- مسخره کردن کار شیطان است ۲- انسان عاقل و فهمیده هرگز کسی را مسخره نمی‌کند ۳- خداوند متعال در قرآن به مردان و زنان بصورت جداگانه دستور داده از مسخره کردن بپرهیزند ۴- ممکن است مسخره شونده از مسخره کننده بهتر باشد ▪️سوال دوم حضرت علی علیه السلام می فرماید خداوند متعال ....... را در ....... مخفی کرده است ؟ ۱- رضایتش - عبادات ۲- غضبش - گناهان ۳- بندگان خوبش را - بندگان ۴- همه موارد موسسه آموزشی قرآن و عترت چشمه سلسبیل استان اصفهان http://eitaa.com/qurandarzendegiii https://rubika.ir/cheshmehsalsabil https://splus.ir/qurandarzendegi.ir
🔰برای شرکت در مسابقه، جواب  درست را ▪️در قالب یک عدد دو رقمی ▪️ذکر نام و نام خانوادگی ▪️و ذکر نام شهرستان حداکثر تا ساعت ۲۳ امشب به شماره زیر پیامک کنید:                    ‏30007732911123‏ در هر روز به دو نفر از کسانی که پاسخ درست داده‌اند به قید قرعه هدیه‌ای داده می‌شود و در پایان ماه مبارک رمضان نیز از بین شرکت کنندگان به چند نفر هدیه پرداخت خواهد شد. 🌺پاسخ صحیح سؤالات تفسیر موضوعی روز بیستم وپنجم ماه مبارک رمضان : ۲۴ ▪️اسامی برندگان👇 🌹خانم عنبر عباسپور ،خراسان رضوی 🌹اقای رامین ریاضی از خوی
دعا کنیم که خداوند از کری و کوری نجاتمان بدهد،و تا هنگامی که انسان غیر از خدا بخواهد هم کور است هم کر...🥀 |•🌻•| @darolmahdi313
🤲نماز لیله الدفن شهید محمدرضا زاهدی فرزند محمد
24.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🌸مسابقه تفسیر موضوعی دین و اخلاق در قرآن و روایات؛🌸 💠 روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان: (انواع مسخره کردن) قرآن دوستان عزیز، ابتدا کلیپ مربوط به این جلسه را مشاهده نموده و بر اساس مطالب مطرح شده در آن به سؤالات زیر به دقت پاسخ دهید ضمنا برای مشاهده کلیپ با کیفیت بالاتر، به لینک زیر مراجعه نمایید. https://www.aparat.com/v/urBkE 🌱 سوالات روز بیست و هفتم🌱 ▪️سوال اول کدامیک از موارد زیر جزء انواع مسخره کردن آمده است؟ ۱- گذشته شخصی ۲- نژاد و قومیت ۳- اشتباهات فردی ۴- همه موارد ▪️سوال دوم نسبت به اعتقادات دینی کدام مورد در ویدئو نیامده است؟ ۱- پیامبران ۲- پیروان پیامبران ۳- همسران پیامبران ۴- معارف دینی( نماز، قیامت ، حجاب و...) موسسه آموزشی قرآن و عترت چشمه سلسبیل استان اصفهان http://eitaa.com/qurandarzendegiii https://rubika.ir/cheshmehsalsabil https://splus.ir/qurandarzendegi.ir
🔰برای شرکت در مسابقه، جواب  درست را ▪️در قالب یک عدد دو رقمی ▪️ذکر نام و نام خانوادگی ▪️و ذکر نام شهرستان حداکثر تا ساعت ۲۳ امشب به شماره زیر پیامک کنید:                    ‏30007732911123‏ در هر روز به دو نفر از کسانی که پاسخ درست داده‌اند به قید قرعه هدیه‌ای داده می‌شود و در پایان ماه مبارک رمضان نیز از بین شرکت کنندگان به چند نفر هدیه پرداخت خواهد شد. 🌺پاسخ صحیح سؤالات تفسیر موضوعی روز بیستم وششم ماه مبارک رمضان : ۱۴ ▪️اسامی برندگان👇 🌹خانم آسیه صادقی از فلاورجان 🌹خانم زهرا پامیلی از آران و بیدگل
درس هایی از آیات قرآن برای زندگی موفق در " جزء ۲۷ قرآن کریم "
دعای روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان🌙 🤍✨🤍✨🤍✨🤍✨🤍 اللهمّ ارْزُقْنی فیهِ فَضْلَ لَیْلَةِ القَدْرِ وصَیّرْ أموری فیهِ من العُسْرِ الى الیُسْرِ واقْبَلْ مَعاذیری وحُطّ عنّی الذّنب والوِزْرِ یا رؤوفاً بِعبادِهِ الصّالِحین. خدایا روزى كن مرا در آن فضیلت شب قدر را و بگردان در آن كارهاى مرا از سختى به آسانى و بپذیر عذرهایم و بریز از من گناه و بار گران را اى مهربان به بندگان شایسته خویش 🤍✨🤍✨🤍✨🤍✨🤍
30.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لذت ببرید از تلاوت زیبای پسر بچه شمالی در برنامه محفل😍. _ 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313
دارالمهدی حبیب آباد🇵🇸🇮🇷
─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 #قسمت_صد_وسی_وچهارم ✨ من با تعجب نگاهش میکردم و
─┅༅ـــ✾❀﷽‌❀✾ـــ༅┅─ 📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قبل از اومدن مهمان ها نماز خوندم و خواستم کمکم کنه. یازده نفر آقا،با خانواده هاشون.بقیه مأموریت بودن.یکی یکی میومدن.همه جوان بودن.خیلی از وحید کوچکتر نبودن.محدوده سنی بیست و پنج سال تا سی و پنج سال بودن... دیدن کسانی که زندگیشون مثل من بود،حس خوبی به من میداد. اونا هم معلوم بود مثل من از حضور تو همچین جمعی خوشحال هستن. بعضی از همسران همکاراش از من بزرگتر بودن.فضای صمیمی و شادی بود.همه خانم ها براشون جالب بود که همسر سرهنگ موحد چه شکلی هست. همه از دیدن من خیلی جا خوردن.منم فقط بالبخند بهشون نگاه میکردم. بعضی هاشون شرایط همسرشون رو درک میکردن،ناراحتی شون صرفا بود... بعضی از درستی کار همسرشون به نرسیده بودن.اگه به درستی کار همسرشون ایمان پیدا میکردن،همراه میشدن. ولی سه نفر اصلا توان و و همراهی با همسرانشون رو نداشتن. اون مهمانی صرفا جهت آشنایی اولیه بود.همه شون شماره منو گرفته بودن. از فردای اون روز تماس هاشون شروع شد... بعضی ها راهکار میخواستن، منم بهشون پیشنهاد میدادم با کارهای مختلفی که بهش علاقه دارن،خودشون رو سرگرم کنن. بعضی ها صرفا میخواستن درد دل کنن،منم باحوصله به حرفشون گوش میدادم. ولی بعضی ها به شدت شکایت داشتن، منم باهاشون صحبت میکردم که شرایط کار همسرشون رو درک کنن.مقداری از کار همسرانشون براشون توضیح میدادم.اونا هم وقتی میفهمیدن شغل همسرشون چی هست حالشون بهتر میشد.چون از لحاظ امنیتی،همکاران وحید نمیتونستن درمورد کارشون توضیح بدن، همسرانشون دچار و شده بودن.اما خیلی از وقت و انرژی من صرف سه نفر از خانمها میشد.دو نفر بهتر بودن ولی یکی از خانمها از هر راهی وارد میشدم،فایده نداشت. متوجه شدم اون خانوم اصلا همچین زندگی ای رو نداره.همسر آقای اعتمادی. درمورد آقای اعتمادی از وحید پرسیدم. گفت: _یکی از بهترین نیرو هاست.جزو سه نفر اوله. دلم سوخت.بنده خدا چقدر سختی میکشه.من از حرفهای خانم اعتمادی متوجه شدم،خیلی دعوا و قهر و داد و فریاد راه انداخته تا شوهرش شغلشو عوض کنه. یه شب به وحید گفتم میخوام با آقای اعتمادی درمورد همسرش صحبت کنم. وحید بالبخند به من نگاه کرد.گفت: _باشه،هماهنگ میکنم. فرداش وحید تماس گرفت و گفت: _دارم با آقای اعتمادی میام خونه. از اینکه به این سرعت اقدام کرد،تعجب کردم. وحید و آقای اعتمادی تو هال بودن.با سینی چایی رفتم تو هال.وحید سینی رو گرفت و پذیرایی کرد. آقای اعتمادی حدود بیست و هشت سالش بود،از من کوچکتر بود.سر به زیر و مؤدب و محجوب و صبور. وحید گفت: _من به علیرضا گفتم میخوای درمورد همسرش باهاش صحبت کنی.حالا هر حرفی داری،بفرمایید. گفتم: _آقاسید،من میخوام درمورد همسر آقای اعتمادی صحبت کنم،شما بشنوین شاید غیبت محسوب بشه. وحید بالبخند به من نگاه کرد بعد به آقای اعتمادی.بعد رفت اتاق بچه ها و درو بست... آقای اعتمادی تمام مدت سرش پایین بود و به من نگاه نمیکرد،حتی وقتی با من حرف میزد.منم نگاهش نمیکردم. گفتم: _من چون میدونم شما باهوش هستید و منظور منو زود متوجه میشید،صریح و بدون مقدمه صحبت میکنم..شما بین همسر و شغلتون کدوم رو انتخاب میکنید؟ آقای اعتمادی از سؤال من یه کم جا خورد.گفت: _من تمام تلاشم رو میکنم که مجبور نشم یکی رو انتخاب کنم. -ولی الان شما مجبورید یکی رو انتخاب کنید. -چطور؟..صبا چیزی بهتون گفته؟ -بعضی حرفها رو نیاز نیست آدم به زبان بیاره.بعضی آدمها تو فشار قوی و میشن ولی بعضی ها در اثر فشار .همسرشما تو فشار زندگی با شما داره رو از دست میده.خدا به هرکسی هایی داده و از آدمها به اندازه ی توانایی هاشون حساب میکشه. -بعد از طلاق هم سختی هایی وجود داره براش.از کجا معلوم بعد از جدایی ایمانش حفظ بشه؟ -اینکه کسی یه نوع سختی رو نتونه تحمل کنه،معنی ش این نیست که هیچ سختی ای رو نمیتونه تحمل کنه. -به نظر شما با صبر همه چیز درست نمیشه؟ -نه،وقتی تحمل وجود نداره با صبر به وجود نمیاد.به نظر من الان هم دیر شده. -شما باهاش صحبت کنید که بتونه تحمل کنه. -من خیلی با صبا صحبت کردم،خیلی بیشتر از بقیه.متأسفم ولی..بی فایده ست..هرکسی وظیفه خودش رو بهتر تشخیص میده.اگه شغلتون رو وظیفه میدونید بیشتر از این صبا رو آزار ندید، اگه زندگی با صبا رو وظیفه میدونید بازهم بیشتر از این آزارش ندید... متأسفم،شیرین ترین کلمات هم از تلخی اصل قضیه چیزی کم نمیکنه. حالم خیلی بد بود... ادامه دارد... نویسنده بانو __ 🌺مرکزفرهنگی دارالمهدی(علیه السلام)🌺 حبیب آباد👇 @darolmahdi313