eitaa logo
🕊 ◍⃟ دارالقرآن علی ابن ابیطالب علیه السلام🕊 ◍⃟
517 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏼چند جملۀ حیاتی در پیام در پی شهادت سیدهاشم صفی الدین: ✅جملۀ اول:امروز رهبرانی چون نصرالله وصفی الدین به ظاهر در این نشئه حضور ندارند ولی روح و رهبری آنان در میدان حاضر است و از لبنان و مردم بی دفاع آن دفاع میکند. پ.ن:از شرّ نگاه مادی و دنیایی خلاص شویم. پشت پردۀ این دنیای خاکی، خبرهاست. ✅جملۀ دوم: دشمن کوشش میکند نقش فداکارانۀ حزب‌الله برای لبنان را انکار کند. دلسوزان لبنان نگذارند این سخن باطل از حنجرۀ آنان شنیده شود. پ.ن:دشمن می‌داند پیروزی، تنها در میدان نظامی رقم نمی‌خورد. جنگ شناختی را باید جدی گرفت. دشمن روی این جنگ حساب‌ها باز کرده است. ✅جملۀ سوم:حزب‌الله زنده و روینده است ونقش تاریخی خود راایفاء میکند.جمهوری اسلامی نیز مانند همیشه به مجاهدان قدس ومقاومت کنندگان دربرابر اشغالگری باندجنایتکار غاصب فلسطین کمک خواهدکردباذن الله. پ.ن: _یأس،ممنوع. _حزب الله وابسته به افرادنیست؛بلکه یک جریان زنده ورو به رشد است. _ایران پای ثابت مقاومت. .
و دوستی 🔹استاد عباسی ولدی در کتاب گلهای خار شده خارهای گل شده آورده است: 🔸که اگر شما به فرزند گرسنه خود غذا ندهید آخر از جایی غذایی🍔 یافته و شکم خود را سیر می‌کند اما ممکن است به سراغ غذایی رود که مسموم باشد. 🔻همینطور ما اگر در مقام یک پدر، مادر یا معلم به فرزند یا دانش آموز خود به اندازه کافی محبت ❤️نکنیم. 🔻آخر از جایی محبت را گدایی می‌کند اما ممکن است به سراغ کسی برود که در این خصوص برای او طعمه‌ای♨️ پهن نموده باشد.👇 فرار از خانه 🔹یکی از دوستان روانشناس می‌گفت: دختری از خانه فرار کرده بود، به سراغ من آمد و با گریه خواست که کمکش کنم و او را به خانه برگردانم! 🔹گفتم: دخترم نگران نباش! کمکت خواهم کرد. ابتدا از او خواستم بگوید که چرا از خانه فرار کرده است؟ 🔹گفت: به خدا من قصد فرار نداشتم. 🔹گفتم : آخر که این کار را کرده ای؛ جریان چه بوده؟! 🔹ادامه داد که: یک روز در خانه🏠 عطری به خود زده بودم، تا این عطر به مشام مادرم رسید 🔻گفت: اَه اًه این چه چیز گًندیه که به خود زده‌ای؟! 🔹من هم با خود گفتم: شاید واقعا" عطرم بد بوست و عطر دیگری استفاده نمودم تا دوباره بوی این عطر هم به مشام مادرم رسید 🔻گفت: باز هم که از این چیزهای گند به خود زده‌ای. 🔹 آن روز بیرون از خانه کاری داشتم سوار یک تاکسی🚘 شدم. 🔸خانمی که نزدیک من نشسته بود سرش را نزدیک گوشم آورد و آهسته گفت: به به! چه عطری! ین را از کجا خریدی ؟! می توانی نشانی‌اش را به من هم بدهی؟ وای تو چه چشمان زیبایی داری!! 🔻این دختر خانم با آن خانم از اتومبیل پیاده می‌شوند. 🔻خانم می‌گوید: من در خانه تنها هستم افتخار بده یک چای، قهوه، نسکافه خدمت شما باشم. 🔻همراهی این دختر خانم با این خانم همان و سر از یک خانه فساد درآوردن همان!🥵 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا