eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
778 دنبال‌کننده
2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🌌اگر شبی که هوا اندکی ابری است به آسمان روی ستاره‌ای تمرکز کنیم، احساس می‌کنیم ستاره در حال حرکت است؛ در حالی که این ابر است که حرکت می‌کند. پس وقتی چشم ما در دیدنِ چیزی چنین خطا می‌کند، پس بیندیشیم گوش و عقل‌مان چقدر ممکن است خطا کند. 📿وقتی که حال نداریم نماز بخوانیم؛ کسی بپرسد: چرا نماز نمی‌خوانی؟! می‌گوییم: حال ندارم! در حالی که نمی‌دانیم چون نماز نمی‌خوانیم بی‌حال هستیم. ❓اگر کسی بگوید: به پدرت چرا کمک نمی‌کنی؟ می‌گوییم: چیزی ندارم که کمک کنم؛ خودم محتاجم! در حالی که نمی‌دانیم چون به پدر کمک نمی‌کنیم محتاج و بی‌پول شده‌ایم. 🎈اگر اندکی دقت کنیم گاهی چیزهایی که حرکت می‌کنند آن را ساکن، و چیزهای ساکن را متحرک می‌بینیم.... پس هرگز به چشم و عقل و گوش خود در شناخت حقیقت اکتفاء نکنیم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
طلبه‌ای که به لوسترهای حرم امیرالمؤمنین(ع) اعتراض داشت ✨روزى طلبه ای از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟! فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود . روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) عرضه مى دارد : شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید ، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم ؟!شب امیرالمومنین (علیه السلام) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید : اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل و فرش طلبگى است ، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو :به آسمان رود و کار آفتاب کند . 🌴پس از این خواب ، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد : زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !!بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید : سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن ، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن ، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد ، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد ، تعجب مى کنند . 🌴وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند ، چون در را باز مى کنند مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد ، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید .مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود . 🌴فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند ، از شخصى که کنار دستش بود ، پرسید : چه خبر است ؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است . پیش خود گفت : وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است .هنگامى که مجلس آراسته شد ، راجه به سالن درآمد ، همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست .نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم ، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است ، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم ، و شما اى عالمان دین ، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید . 🌴چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمومنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم ; به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم ، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود ، به شعراى ایران مراجعه کردم ، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد ، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمومنین (علیه السلام)قرار نگرفته است ، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید ، نصف دارایى ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم ، 🌴شما آمدید و مصراع دوم را گفتید ، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است . طلبه گفت : مصراع اول چه بود ؟ راجه گفت : من گفته بودم :به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست ، بلکه لطف خود امیرالمومنین (علیه السلام) است . راجه سجده شکر کرد و خواند : به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند *** به آسمان رود و کار آفتاب کند 🌴وقتى نظر کیمیا اثر حضرت مولا ، فقیر نیازمندى را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند ، نتیجه نظر حق در حقّ عبد چه خواهد کرد ؟
🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ✍ محمد رضا حدادپور جهرمی رفقایی که از گروه های حوزوی اطلاع ندارند لطفا دقت داشته باشند که: در حوزه های علمیه ، مثل سایر جاها، دسته های مختلفی از علما و طلاب وجود دارند. مشهور ترین دسته ها که سالهاست با هم نوعی رقابت دارند عبارت اند: 🔸 ۱. جامعه مدرسین: علما و اساتید انقلابی که نظراتشان با امام جامعه و قانون اساسی همخوانی بیشتری دارد و همواره پشتیبان ولایت فقیه بوده و در ایمان و اعتقاد مردم و تربیت طلاب انقلابی و جهادی بیشترین سهم را دارند. 🔸 ۲. مجمع مدرسین: مجتهدینی که معمولا با اصل ولایت فقیه و یا شخص ولی فقیه و قانون اساسی و حرکت های انقلابی حوزه خیلی حال نمی‌کنند. اصطلاحا به اینا علمای چپ هم گفته میشود. 🔺 خب حالا در خصوص حکم اعدام ها و خدشه در تشخیص جرم و صدور حکم و... ، گروه دوم خدشه وارد کرده و درست و به موقع، بدون فوت وقت و خیلی آشکار، به کمک جریان های فتنه انگیز داخلی و خارجی اومده و جوری مواضع سیاسی خودشون را علمی و در لباس فقاهت به خورد مردم میدهند، که هر کس ندونه فکر می‌کنه راس میگن و برای رضای خدا وارد عرصه شدند. نخیر آقا. الان وقتش بود که جامعه را پر از شبهات فقهی و خدشه در اصالت احکام صادره برای یک مشت الدنگ اغتشاشگرِ قاتلِ جوانان مومن و انقلابی کنند، و چه کسی بهتر از مجمع مدرسین! فورا به میدان آمده و مردم کنار یک سری اسامی، عناوین آیت الله دیدند و فکر کردند خبری هست. همین. حتی حرفهای آنان ارزش جواب دادن علمی ندارد وگرنه بحمدلله مدرک سطح چهار حوزه و آن همه سال درس خارج فقه و اصول را خوانده ایم برای همین طور مواقع. برای موقعی که فتنه های علمی و شبهات حوزوی به انقلاب و ولایت و قانون اساسی وارد کنند. ✔️ اما عجالتا: 🔹 ۱. محارب کسی است که سلاحش(چه گرم و چه سرد) را برای ترساندن مردم دربیاورد. 🔹 ۲. حضرت امام و بسیاری از فقهای عالیقدر فرمودند کسی که سلاحش را برای ترساندن مردم دربیاورد حتی اگر نکشد باید اعدام شود. 🔹 ۳. فقط در صورتی توبه محارب قبول است که قبل از دستگیری بیاید و اعتراف کند و ابراز پشیمانی کند. و الا بعد از دستگیری فایده ندارد. بچه بازی که نیست. 🔹 ۴. حتی اگر کسی سلاح گرم یا سرد کشید اما قصدش ترساندن مردم نبود ولی دید که مردم ترسیده اند ‌و فرار کردند، اگر ادامه داد در حکم محارب است. 🔹 ۵. حتی اگر بگوید که قصدم مقابله با حکومت جمهوری اسلامی است و قصد مقابله با مردم عادی نداشتم ، اما بخاطر سلاحی که در دست دارد مردم بترسند، باز هم محارب است. لطفا مردم را گول نزنید. لذا هموطن اغتشاشگر! اگر دست به سلاح سرد یا گرم ببری و حتی یک نفر بترسد، حتی اگر خط و خش روی اون بنده خدا نندازی، مستحق مرگ هستی و بهت میگن محارب. خلاص. اینو تعارف می‌کردند بهت بگن اما من رک گفتم که نگی نمی‌دونستم. 🌱🌱🌱🌱🌱🌱
🌹چند داستان آموزنده🌹 از افلاطون پرسیدند برادرت را بیشتر دوست داری یا رفیق دیرینه‌ات را؟ گفت برادری که رفیقم باشد. 🌹 دو دوست صمیمی قدیمی که نان و‌نمک یکدیگر را خورده بودند با هم به مشکل مالی خوردند و‌ به بحث و جدل پرداختن؛ دوست مشترکشان در كافی‌شاپ به آنها گفت اگر فقط پول چایی که بارها با یکدیگر خورده‌اید را جمع کنيد از اختلاف حسابتان بیشتر می‌شود! جدل نکنید که هزاران نفر دوستانی چون شما را برای خود آرزو دارند! آن دو چون حرف او‌ را حساب دیدند از موضع خود کوتاه آمدند و با هم کنار آمدند… 🌹 امام باقر عليه‌السلام به يكي از شيعيان خود به نام اسماعيل فرمود: ای اسماعيل! آيا در ميان مردمي كه میزيستی، اين برنامه وجود داشت كه اگر فردي عبا و روپوش نداشت و نزد يكي از برادرانش عبايی اضافی وجود داشت، آن را به برادر نيازمندش رد كند تا او هم از نداري بيرون آيد؟ اسماعيل می‌گويد: خير. امام فرمود: اگر فردی از آنان پيراهن اضافی داشت، آيا آن را براي برادر نيازمندش می‌فرستد؟ اسماعيل مي گويد: خير. امام با دست بر زانو مي زند (و با ناراحتي) مي فرمايد: آنان برادر نيستند. (تنبیه‌الخواطر۳۲۰). 🌹 در روايتی امام باقر علیه‌السلام (در جواب به عده‌ای که گفتند ما حق دوستی و برداری را به جا می‌آوریم) فرمودند: آيا شما به گونه‌ای با هم يك دل هستيد كه يكی از شما دست در جيب دوست خود فرو برد و آنچه لازم دارد بردارد؟ (و از سوی دوستش مورد اعتراض قرار نگيرد؟) حاضران گفتند: خير، ما اين چنين نيستيم. امام فرمود: پس شما آن گونه كه فكر می‌كنيد برادر نيستيد. (کشف‌الغمة۲/ ۳۲۰) 🌹
☑ دعای ابودرداء شیخ عباس قمی ره در کتاب مفاتیح الجنان دعایی را آورده است عجیب و غریب و بسیار کاربردی که خود حقیر هم تجربیات عجیب و غریبی از خواندن و نخواندن این دعا در خاطر دارم که بس شنیدنی و محیرالعقول است... دوستان چنانچه تمایل و علاقه دارند آن را بر روی کاغذی نوشته و در یک محل مناسب نصب نموده و در صورت امکان هر روز آن را بخوانند... و آن دعا و شرح قصه آن چنین است: 👇👇👇👇👇 شيخ ابن فهد روايت كرده: روزى به خبر دادند: خانه ات سوخته است، گفت نسوخته، ديگرى خبر داد، باز همان جواب را داد تا سه مرتبه معلوم شد تمام خانه هاى اطراف جز خانه او سوخته اند! به او گفتند: تو از كجا مى دانستى كه خانه تو در آتش نسوخته است؟ او گفت: زيرا خود با همین گوشهایم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شنيدم كه ایشان فرمودند: ⬇ هركه این دعا را در صبحگاهان یکبار بخواند، در آن روز هیچ بدی و مکروهی به او نمى رسد، و اگر این دعا در هنگام شب خوانده شود، هیچ بدى و ناراحتی به او نرسد، و من امروز البته اين دعا را خوانده بودم: بدین سبب خیالم راحت بود که هیچ اتفاق بدی به من امروز نخواهد رسید. ⚫ حال اصل دعا: 👇 اَللّهُمَّ اَنْتَ رَبّى لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ عَلَيْكَ تَوَكَّلْتُ وَ اَنْتَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ وَ لا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّبِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيمِ ما شاءَاللَّهُ كانَ وَ مالَمْ يَشَاءْلَمْ يَكُنْ اَعْلَمُ اَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْئٍ قَديرٌ وَ اَنَّ اللَّهَ قَدْ اَحاطَ بِكُلِّ شَيْئٍ عِلْماً اَللّهُمَّ اِنّى اَعُوذُبِكَ مِنْ شَرِّ نَفْسى وَ مِنْ شَرِّ قَضاءِ السُّوءِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ ذى شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ آخِذٌ بِناصِيَتَها اِنَّ رَبّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقيمٍ ترجمه دعا: خدايا تويى پروردگار من، معبودى جز تو نيست، بر تو توكّل كردم و تو پروردگار عرش بزرگى، و هيچ جنبش و نيرويى نيست مگر به خداى برتر بزرگ، آنچه خدا خواست شد، و آنچه نخواست نشد، مى دانم كه خدا بر هرچيز تواناست، و به همه چيز از جهت علم احاطه يافته است. خدايا به تو پناه مى آورم، از شرّ خود، و از شرّ قضاى بد، و از شرّ هر صاحب شرّى، و از شرّ جنّ و انس، و از شرّ هر جنبنده اى كه گيرنده مهار اختيارش هستى، به درستى كه پروردگار من بر راهى راست است. ▪ توصیه میشود این دعا را عزیزان حتما حفظ فرمایند و یا بر روی کاغذی نوشته و در محل دید در منزل یا محل کار قرار داده و هر روز یا هرشب بجهت دفع بلیات و اذیتها و ناراحتیها صبح و شام یکبار بخوانند. 📚مفاتیح الجنان 🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌹🌹🌹🌹 *😭عجب نامه ای نامه ای که ارزش چندین بار خواندن را دارد* نامه ای که سراسر سوز گداز است .نامه ای انگار  روح دارد وبا تک .تک سلولهای انسان سخن میگوید وحرف میزند وآنچنان این نامه  آتشین است تا عمق جانت  میسوزاند ودرونت را به آتیش میکشاند درود خدا بر چنین مردان الهی وملکوتی واقعا تکرار ناشدنی است این مرد 😭متن نامه شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش : ۰۰بسم الله الرحمن الرحیم۰۰ آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضی‌ام. در این سفر برای تو می‌نویسم تا در دلتنگی‌های بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید. هر بار که ســفر را آغاز می‌کنم احساس می‌کنم دیگر نمی‌بینمتان. بارها در طول مســیر چهره‌های پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کرده‌ام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریخته‌ام. دلتنگتان شده‌ام، به خدا ســپردمتان. اگرچه کمتر فرصت ابراز محبت یافته‌ام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیده‌ای کسی جلوی آینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق می‌افتد اما چشمانش برایش با ارزش‌ترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. دخترم هر چه در این عالم فکر می‌کنم و کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی‌توانم و این به دلیل علاقه من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم، من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما. من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است؛ یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند. یکی تجارت می‌کند کسی دیگر زراعت می‌کند و میلیون‌ها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. من دیدم چه راهی را می‌بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است، انتهای آن‌ها کجاست، فرصت من چقدر است و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم!!؟؟ و همه موقت هستند. چند روزی می‌مانند و می‌روند. بعضی‌ها چند سال برخی‌ها ده سال اما کمتر کسی به یک ‌صد سال می‌رسد. اما همه می‌روند و همه موقتند. دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق‌شده و چند خانه و چند ماشین. اما آن‌ها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهم‌اید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعله‌های آتش می‌بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می‌ریزد. اما دیدم چگونه می‌توانم حلال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. این ارزش و گنجی که شما گل‌های وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. و گرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرض‌های صعب‌العلاجشان شود و از در بستر افتادگی جلوگیری نماید. *من خدا را انتخاب کرده‌ام و راه او را.* اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنــم. هرگز نمی‌خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمی‌آمد. من کلمه زیبای *قاسم* را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید بر می‌خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی‌دهم. دوست داشتم و دارم *قاسم* *بدون پسوند یا پیشوند* باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید *سرباز قاسم*، آن هم نه *قاسم سلیمانی* که گنده‌گویی است و بار خورجین را سنگین می‌کند. *عزیزم از خدا خواستم همه‌ شریان‌های وجودم را و همه‌ مویرگ‌هایم را مملو از عشق به خودش کند.* وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. *من اگر سلاح به دست گرفته‌ام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن.* خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می‌بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ مظلوم که ناقابل‌تر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجئی برایش نیست، برای آن زن بچه به سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می‌جنگم. 🌹🌹🌹🌹🌹
‌قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم قرائت این زیارت نامه جهت رد مظالم تاثیر بسزایی دارد این زیارت را برای طلب کردن کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان و ادای رد مظالمی که به‌ گردنمان است قرائت میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ الباهرات، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یاکَهْفُ المؤمنین، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین. https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🕊﷽🕊 پیامبر صلی الله علیه و آله :  ای سلمان! هر که دخترم فاطمه را دوست بدارد در بهشت در کنار من خواهد بود، و هرکه او را دشمن بدارد در آتش جهنم خواهد بود. ای سلمان دوستی فاطمه در صد جایگاه به حال انسان سودمند است که راحت‌ ترین آنها عبارت‌اند از: مرگ، قبر، میزان، سنجش، محشر، و پل صراط و حساب‌کشی؛ پس دخترم فاطمه از هر کس راضی باشد، من از او خشنود می‌شوم و هر کس من از او راضی شوم خدا از او خرسند خواهد بود. و هر کس فاطمه از او خشمگین باشد، من بر او خشم می‌کنم و هر کس من بر او خشم کنم، خداوند بر او غضب می‌کند. ای سلمان وای بر کسی که به فاطمه و به فرزندان و شیعیانش ظلم و ستم کند! بحارالانوار، ج٢٧، ص١١۶ 🍃🕊🍃 سلام و درود ما به رسول مهربان روز شنبه است روز زیارتی ایشان بخوانیم این حدیث را از ایشان قوی کنیم دینمان را با محبتشان حب حضرت زهرا سرمایه ی مان وَ لكِـنَّ اللَّـــهَ حَبَّبَ إِلَيْكُـمُ الْإِيمـانَ عشق به اهل بیت در خون ماست محبت در این قلبهای کار خداست اگر محبت اهل ایمان بود در دلتان بدانید که خیری هست در وجودتان اما شما اگرعلاقه دارید به گنهکاران بدانید که خیری نیست در وجودتان فرموده اند رسول خدا به سلمان وای به حال ظالمان و ستمکاران آنهایی که ظلم کردند به مـادرمان یا به فرزندانشان و شیعیان ایشان 🖤🖤🖤🖤🖤🖤
💫💫💫💫💫💫💫💫 ‌🌸وضو با دود چیزی به اذان ظهر نمانده بود، دوستان کم کم برای وضو به سمت تانکر آبی که توی حیاط مدرسه بود رفتند. تعدادی وضو گرفتند ، هنوز بعضی از جمله خود من وضو نگرفته بودیم ، که صدای نزدیک شدن هواپیما ما را به داخل ساختمان کشاند ، راکت‌ها این بار نزدیک تر به ساختمان به زمین نشست همه جا دود بود و چشم چشم را نمی‌دید، بچه‌ها همدیگر را صدا می‌زدند و از سلامتی هم خبر می‌گرفتند، گرد و غبار که نشست صدای خنده بعضی رفقا بلند شد، علت خنده را که جویا شدم ، با اشاره تعدادی از بچه ها را نشانم دادند که تمام صورت و دستهایشان تا آرنج دوده سیاه گرفته بود. اینها همان های بودند که وضو گرفته بودند ، موج انفجار دوده لوله بخاری ها را توی هوا پخش کرده بود و نشسته بود روي دست و صورت خيس شان انگار با دوده وضو گرفته بودند 💫💫💫💫💫💫
💠مخالفت با هوای نفس برای کافر نیز سود دارد💠 ❄مرد کافری در بازار بغداد می آمد، مردم گرد او جمع می شدند و او به آنها خبر می داد از آنچه در منزل داشتند یا در نیت خود می گرفتند ❄ این جریان را به موسی بن جعفر (علیه السلام) عرض کردند حضرت با وضع ناشناسی به آن محل حاضر شد. به یکی از همراهان خود فرمود چیزی در نیت بگیر. آنچه در ضمیر گرفته بود اطلاع داد. موسی بن جعفر (علیه السلام) او را به کناری برده فرمود به واسطه چه عمل این مقام را پیدا کردی با اینکه جزئی از مقام پیمبران است ❄ گفت به این درجه نرسیدم مگر به واسطه مخالفت با خواهش نفس. حضرت فرمود اسلام را بر نفس خود عرضه بدار ببین چگونه می یابی. عرض کردم نفسم راضی به اسلام آوردن نیست. فرمود مگر نه این است که به این مقام در اثر مخالفت نفس رسیده ای. پس اکنون با او مخالفت کن ❄ تأملی کرد و ایمان آورد، ایمانش بسیار نیکو شد. پس از این جریان گاهگاه به مجلس موسی بن جعفر (علیه السلام) حاضر می شد. روزی یک نفر درخواست کرد، از نیتش خبر دهد، هر چه فکر نمود چیزی نتوانست بگوید. ❄ آنگاه عرض کرد من وقتی کافر بودم از امور پنهان اطلاع داشتم حالا که مسلمانم چرا نمی توانم؟ حضرت فرمود خداوند عمل هیچ بشری را بی پاداش نمی گذارد و ضایع نمی کند چون تو در آن موقع مخالفت با نفس می کردی خداوند جزای آن را در دنیا داد، تو را قدرت اطلاع بر اسرار پنهان مردم عنایت کرد، ✨ زیرا کافر در آخرت بهره ای ندارد. اکنون اسلام آوردن خداوند پاداش آن را ذخیره برای آخرتت کرده و جزای دنیا را قطع نمود 📚 کشکول بحرانی، ص 358 ─┅═ೋ❅🕋❅ೋ═┅─
💠️ رفتار و اخلاق پیامبر (صلی الله علیه و آله)💠 ❄سيره و رفتار شخصى و اخلاقى پيامبر (صلى الله عليه وآله)، چگونه بود؟ ❗️او قرآن مجسّم بود و اخلاق نيك او را ،قرآن مى ستايد و مى فرمايد: «إِنَّكَ لَعَلى خُلُق عَظِيم» 🔹به چند زاويه از ويژگى هاى رفتارى پيامبر خدا اشاره مى كنيم: 1⃣ عبادت 🔹نشست و برخاستش، همراه با ذكر خدا بود. با آن كه «معصوم» بود، ولى آن قدر از خشيت خدا مى گريست كه سجده گاهش خيس مى شد. 2⃣ ادب ورزى 🔹وقتى به در خانه كسى مى رفت ـ چون خانه ها گاهى پرده اى نداشتند ـ برابر آستانه نمى ايستاد ; طرف راست يا چپ آن می ايستاد و مى فرمود: سلام بر شما ; سلام بر شما. 🔹چنان شرم داشت كه به چهره كسى خيره نمى شد. شرم آن حضرت، چنان بود كه اگر ناگزير به انتقاد از كسى بود، به صراحت نمی گفت و مقصود خويش را با كنايه بيان مى داشت. 3⃣ خوش خلقى 🔹همگان را به خوش اخلاقى توصيه مى كرد و مى فرمود: نزديك ترين همنشين من در رستاخيز،خوش اخلاق ترين شماست و در ترازوى عمل كسى در روز قيامت، چيزى بهتر از خوش خلقى گذاشته نمى شود. 4⃣ با خانواده 🔹انس مى گفت: كسى با زن و فرزندش مهربان تر از رسول گرامى نبود. او نسبت به همسران خود، هيچ گونه خشونتى نمى كرد. در كارهاى خانه، به خانواده كمك مى كرد. با فرزندان و فرزندزادگان خود، مهربان بود و به آنها محبت مى كرد. آنها را روى دامن خويش مى نشاند و بر دوش خويش سوار مى كرد. آنها را مى بوسيد و اينها، همه برخلاف خلق و خوى رايج آن زمان بود. 🔹روزى در حضور يكى از اشراف، حضرت مجتبى(عليه السلام) را مى بوسيد. آن مرد گفت: من دو پسر دارم و هنوز حتى يك بار، هيچ كدام از آنها را نبوسيده ام. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «كسى كه مهربانى نكند، رحمت خدا، شامل حالش نمى شود» 5⃣ آراستگى 🔹همواره لباسش پاكيزه بود و مى فرمود: از عوامل ارجمندى مؤمن نزد خداى والا، پاكيزگى لباس اوست. 6⃣ معاشرت 🔹در معاشرت با مردم، مهربان و گشاده رو بود. به هر كسى كه مى رسيد، سلام مى كرد. در سلام كردن، از همه، حتى كودكان و بردگان، پيشى مى گرفت.پاى خود را جلوى هيچ كس دراز نمى كرد و در حضور كسى، تكيه نمى زد. 🔹غالباً دو زانو مى نشست و در مجالس، دايره وار مى نشست تا مجلس، بالا و پايينى نداشته باشد و همه، جايگاه مساوى داشته باشند. 🔹از اين كه بنشيند و ديگران خدمت كنند، تنفر داشت ; از جا برمى خاست و در كارها شركت مى كرد. 7⃣ ساده زيستى 🔹اميرمؤمنان(عليه السلام) در وصفش مى فرمود: 🔺«پيامبر(صلى الله عليه وآله)، از دنيا چندان نخورد كه دهان را پر كند و به دنيا با گوشه چشم نگريست. دو پهلويش از تمام مردم، فرورفته تر و شكمش، از همه خالى تر بود. دنيا را به او نشان دادند ; اما نپذيرفت و چون دانست كه خدا چيزى را دشمن می دارد، آن را دشمن مى داشت. چيزى را كه خدا خوار مى شمرد، خوار مى انگاشت و چيزى را كه خدا كوچك مى شمرد، كوچك و ناچيز مى دانست.» 8⃣نظم و انضباط 🔹پيامبر(صلى الله عليه وآله) كارهايش را منظم انجام مى داد. او اوقات خويش را تقسيم مى كرد و چنين توصيه مى كرد: 🔺براى رسيدگى به كارها، تقسيم وقت كن و همه تلاش خود را به كار گير و كار هر روز را همان روز انجام بده و بهترين وقت هايت را براى رابطه خودت و پروردگارت اختصاص بده و چيزى را بر اداى واجبات، مقدم مشمار و بين خود و مراجعان، حجاب طولانى قرار مده كه بدگمانى مى آفريند و كارها را بر تو آشفته مى سازد. 9⃣تشويق به علم 🔹پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمود: بپرسيد ; (زيرا در پرسش و پاسخ هاى علمى )، چهار تن پاداش مى برند ; 🔺پرسش گر، پاسخ گو، شنونده و شيفته آنان. 🔴كلام آخر اين كه اميرمؤمنان(عليه السلام) فرمود: 🔹پس به پيامبر پاكيزه اقتدا كن كه مايه فخر و بزرگى است ; براى كسى كه خواهان بزرگوارى است. _______________________  🔸بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله 🔸حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله 
⚫️🏴⚫️🏴 آنچه از حسین (ع)که کمتر به ما گفته‌اند امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگی‌اش خلاصه کرده‌ایم در حالی که از 57 سال زندگی او بی خبریم. ✅امام حسین در جنگ‌های جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که می‌توانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند. ✅امام حسین عاشقانه خانواده‌اش را دوست داشت و به آنها محبت می‌کرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه می‌سرود. ✅در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند. ✅هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار می‌کرد. ✅در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند. ✅هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمی‌گشت و نه تنها به فقرا کمک می‌کرد بلکه آن‌ها را از گدایی بی نیاز می‌کرد. ✅در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسول‌الله رضایت داد. ✅کنیز خود را به خاطر اینکه یک دسته‌گل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد. ✅وقتی برده‌ای را دید که به یک سگ غذا می‌دهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همان‌جا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همان‌جا مسلمان شدند. ✅در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که می‌توانست مثل عبدالله‌بن‌زبیر در مکه پناهنده شود، این‌کار را نکرد تا حرمت کعبه خدشه‌دار نشود. ✅وقتی به سپاه هزار نفری حربن‌یزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوء‌استفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امام‌حسین دستور داد که اسب‌های دشمن را هم سیراب کنند. ✅وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشته‌اند، برای جلوگیری از جنگ و خون‌ریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده‌ و بر‌می‌گردد ولی ابن‌زیاد مخالفت کرد. ✅وقتی حربن‌یزید ریاحی به دستور ابن‌زیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود: من شروع کننده جنگ نیستم. ✅در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمی‌تواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند. ✅زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همان‌ها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود. ✅مردم در هنگام دفن امام‌حسین، آثار زخم‌هایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخم‌ها اثر کیسه‌هایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان می برد 🖤🖤🖤🖤