eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
792 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍مردی برای تهیدستی خرابه‌نشین همیشه غذا می‌برد و تهیدست همیشه به او ناسزا می‌گفت و مرد غذا را می‌داد و باز می‌گشت بدون این‌که ناراحت شود و سخنی بگوید؛ جز سکوت و تبسم چیزی در مقابل ناسزاهای آن مرد به او نشان نمی‌داد. گاهی روزها مرد با پسر جوانش می‌رفت و برای این‌که او از برخورد مرد تهیدست ناراحت نشود پسرش را داخل خرابه نمی‌برد. روزی پسر جوان از بیرون خرابه صدای ناسزاهای مرد تهیدست را شنید و برای این‌که پدرش ناراحت نشود سکوت کرد و فردا به خرابه رفت. از تهیدست سؤال کرد: چه کسی برای تو غذا می‌آورد؟ گفت: مردی می‌آورد که خیلی مهربان است و من او را خیلی دوستش دارم و تعجب می‌کنم که تا بحال در عمرم هیچ کس را به این اندازه دوست نداشته‌ام. پسر داستان را برای پدر تعریف کرد و گفت: چرا با کسی که به تو ناسزا می‌گوید مهربانی می‌کنی و دوستش داری؟ پدر گفت: من به خاطر ترس از خدا و محبتی که به خدای خود دارم و دوستش دارم در برابر اهانت‌های آن مرد صبر و سکوت می‌کنم، این مرد گمان می‌کند من او را دوست دارم که سکوت می‌کنم. بدان! خداوند از هرگونه محبت و عزت بخشیدن ما بی‌نیاز است کسی که خدا را دوست بدارد و از روی محبت خدا صبر و سکوت بر مرارت او کند با این کار دوستی و محبت خلایق را از آن خود می‌کند. کسی که خدا را عزیز کند و هر کار نیکی که کرد بگوید از لطف خداست، خود را در نظر بندگان با تواضع خویش عزیز کرده است. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
•┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈• از حضرت امام على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: فاطمه زهرا عزيزترين عزيزان رسول خدا صلى الله عليه و آله در خانه من بود، اين بانو آن قدر با آسياب آرد كرد تا دست هايش پينه بست و آن قدر از چاه آب كشيد كه اثر آن بر سينه اش باقى مانده بود و به اندازه اى خانه را روبيد تا اين كه لباسهايش غبارآلود شد. و آن قدر زير ديگ آتش برافروخت تا لباسش كثيف و گردآلود گرديد و به همين علت به سختى و زحمت افتاد، روزى شنيديم غلام چندى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آوردند به فاطمه گفتم : وقتى خدمت پدر خود رفتى از وى خادمى را بخواه تا در كارها مددكار باشد و از اين همه رنج و محنت آسوده شوى . پس فاطمه زهرا خدمت رسول خدا رفت ، ملاحظه كرد كه گروهى با ايشان مشغول بحث و گفتگو هستند، لذا بدون اين كه با پدر سخنى بگويد به خاطر شرم و حيا بازگشت . على عليه السلام فرمود: چون رسول خدا مى دانست كه فاطمه زهرا براى حاجت نيازى مراجعه كرده است ، لذا خود به منزل ما آمد، حضرت فرمود: فاطمه جان ! براى چه منظورى به سوى من آمدى و دو مرتبه سوال فرمود و فاطمه ساكت بود، على عليه السلام مى گويد: عرض كردم : اى رسول خدا من علت را براى شما ذكر مى نمايم . فاطمه آن قدر سنگ آسياب را چرخانده كه دستش پينه بسته و آن قدر آب كشيده كه بر سينه اش اثر آن باقى مانده و آن قدر خانه را جاروب كرده كه لباسش خاك آلود شده و آن قدر آتش در زير ديگ افروخته كه پيراهن او كثيف شده و بوى دود گرفته . شنيديم كه غلامان و خادمان چندى را خدمت شما آوردند، به وى گفتم : به سراغ پدر خود رفته از ايشان خدمتكارى بخواه تا تو را مساعدت نمايد. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: شما را از مطلبى آگاه كنم كه بهتر است براى شما از خادمى كه سوال كرديد، وقتى از خواب برخاستيد (در بعضى روايات است وقتى به رختخواب رفتيد) سى و چهار بار الله اكبر و سى و سه بار سبحان الله و سى و سه بار الحمدلله بگوييد آن بتهر است براى شما از خادم كه خدمت شما را بكند. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈• 🔴با ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چه اتفاقات زیبا و عجیبی رخ میدهد؟! 1- علم به اوج خود می رسد و جهل و نادانی از بین می رود 2- حیوانات درنده با حیوانات اهلی هم بازی و هم خوراک میشوند ( گرگ و گوسفند ) 3- بسیاری از گمراهان هدایت می شوند 4- ظلم و جور برطرف شود و عدالت و امنیت تمام جهان را فرا گیرد 5- زمین گنج ها و برکات خود را آشکار می کند(طلا و نقره روی زمین انباشته میشود) 6- تمام فقرا بی نیاز می شوند به طوری که کسی برای گرفتن خمس و زکات پیدا نشود 7- تمام مریض ها خوب می شوند و کورها بینا می گردند و پیرها جوان میشوند 8- باران به قدر کفایت ببارد و کل کره زمین مثل مخملی سبز و خرم شده و تمام درختها میوه دار شوند 9- بدنها سالم و عمرها طولانی شود 10- ويرانه اي روي زمين نمي ماند مگر اينکه حضرت مهدي آن را آباد ميسازد. 11- اشرار نابود شوند و اخیار (خوبان) باقی بماند 12- کینه از دل مردم برود و دلها با هم مهربان گردد 13- رحمت خداوند متعال و گشایش الهی مردم را فرا گیرد 14- امام زمان عجل الله در هر سال دو عطیه و در هر ماه دو شهریه به مردم پرداخت می نماید 15- به مردم مومن به اندازه چهل نفر نیرو داده خواهد شد و دل او مانند پاره آهن می گردد 16- درندگان و حيوانات با هم صلح نمايند و بچه ها با مار و عقرب بازی می کنند و ضرری به آنها نمی رسد . 17- شیعیان از راه دور امام زمان عجل الله را می بینند و با آن حضرت صحبت می کنند 18- تمام مرزها برداشته شده و همه ی کره زمين تحت يک حکومت خواهد بود. 19- مومنین زنده شده و به دنیا بر میگردند 20- هر مرد مومن از شير دليرتر و از نيزه کاری تر می شود 21-فرشتگان خادمان مردم خواهند بود 22-مردم با طی السما به دورترین نقاط عالم خواهند توانست مسافرت کرده و تفرج کنند و باطی الارض روی زمین در یک چشم بر هم زدنی طولانی ترین راهها را طی خواهند کرد 23-شیطان گردن زده خواهد شد 📚منبع: برگرفته از کتاب مکیال المکارم بر اساس احادیث اهل بیت (علیه السلام) خدایا بحق حضرت زینب(سلام الله علیها)فرج امام مظلوم مارابرسان... •┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
🍃 یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست...  سلام مولای من، سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران... می‌خواهم از جور زمانه بگویم ، می‌خواهم بگویم و بنویسم از فسادی که جهان را چون پرده‌ای فراگرفته اما زمان فرصتی است اندک و انسان آدمی است ناتوان. پس ذره‌ای از درد دلم را به زبان می آورم تا بدانی چقدر دلگیر و خسته‌ام. آغاز نامه به جهانبان جهان و جهانیان خدای هر دو جهان مولای من می‌دانی چند سال است انتظار می‌کشم. از وقتی سخن گفته‌ام و معنای سخن خود را فهمیده‌ام انتظارت را می‌کشم. بیا و این انتظار مرا پایان بده. خسته‌ام از دست زمانه ، چقدر جور زمانه را تحمل کنم. چقدر ناله مظلومانه کودکان و معصومانی را که زیر ستم اند بشنوم و سکوت کنم. خودت بیا و این جهان سیاه را پایان بده. بیا و جهان را آباد کن. بیا و از آمدنت جهان را شاد کن. می‌دانی چند نوجوان هم سن و سال من آواره‌اند؟ چندین هزار کودک بی پناهند، خودت بیا و پناه بی پناهان باش. ➖➖➖➖➖➖➖
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 ✅ خلاصه‌ای از یازده صفحه ای ✍️ خدایا برای دفاع از ، دویدم و افتادم و بلند شدم ✍️ خدایا ثروت دستانم وقتی است که سلاح برای به دست گرفتم ✍️ خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک دفاع از مظلوم است ✍️ خدایا سپاس که مرا از اشک بر فرزندان حضرت ‌فاطمه(سلام الله علیها) بهره‌مند نمودی ✍️[خطاب به علما]: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی) را مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی شماست ✍️ خدایا سپاس که سرباز خمینی کبیر شدم. ✍️ خدایا شکرگزارم که مرا در مسیر حکیم امروز اسلام، آیت الله‌خامنه‌ای (مدظله العالی) عزیز قرار دادی ✍️ خدایا مرا بپذیر آنچنان که شایسته تو باشم. ✍️ به فرزندان به چشم ادب و احترام بنگرید ✍️[خطاب به سیاسیون]: در رقابت‌ها و مناظرات، دین و انقلاب را تضعیف نکنید. ✍️ با فرزندان و پدر و مادر همیشه مانوس بودم ✍️ در مسائل سیاسی، را بر سایر امور ترجیح دهید ✍️ امروز به تقدیر الهی از میان شما رفته‌ام. ✍️ نیروهای مسلح را برای دفاع از اسلام و کشور احترام کنید ✍️ فرزندانتان را با نام و تصاویر آشنا کنید. ✍️ حرمت فقیه را حرمت مقدسات بدانید. ✍️ اگر خیمه جمهوری اسلامی آسیب ببیند، و آسیب خواهد دید ✍️ برای نجات اسلام، خیمه را رها نکنید. ✍️ امروز، قرارگاه امام‌حسین‌بن‌علی(علیه السلام) است. ✍️ فشار دشمنان، شما را دچار تفرقه نکند. ✍️ خدایا برای دفاع از دینت، خندیدم و خنداندم، گریستم و گریاندم ✍️ خدایا مرا به قافله‌ای که به سویت آمدند، متصل کن ✍️ شهادت می‌دهم که قیامت حق است. حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است 🌹🇮🇷🌹 🌹🕊🌹🕊🌹
قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم روز خوبی در کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان طلب میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد زیارت نامه امام صادق الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْوَصِیُّ النّاطِقُ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مِفْتاحَ الخَیْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا مَعْدِنَ الْبَرَکاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الْبَراهِینَ الْواضِحاتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا ناصِرَ دِینِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا نَاشِرَ حُکْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا کاشِفَ الکُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا عَمِیدَ الصّادِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا لِسانَ النّاطِقِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا خَلفَ الخائِفِینَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا زَعِیمَ الصّادِقِینَ الصّالِحِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدَ الْمُسْلِمِینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا هادِیَ الْمُضِلِّینَ، الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یا سَکَنَ الطّائِعِینَ، اَشْهَدُ یامَوْلایَ اَنَّکَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَهُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَکَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِکَ وَبَدَنِکَ، والسَّلامُ عَلَیْکَ يَا مَوْلايَ یا جعفر بن محمد و عَلى آبائِكَ جَمِيعاً وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُه . https://chat.whatsapp.com/HcaRzexHviC74IKc967o7h
از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «ناخن گرفتن در روز جمعه انسان را در برابر بیمارى‌هاى خوره، کورى وپیسى بیمه مى‌کند. واگر در روز جمعه نیاز به گرفتن ناخن‌ها نباشد آن را سوهان بکش تا ریزه‌هایى از آن جدا شود». 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✨﷽✨ ✍در راهی می‌روم؛ پیرزنی را می‌بینم که عصا به دست کنار خیابان ایستاده است. می‌روم‌ و دقایقی بعد در مسیر بازگشت که برمی‌گردم می‌بینم که آن پیرزن باز هم آنجا ایستاده است. او را سوار می‌کنم، درد دلش باز می‌شود که نیم‌ساعت است که ایستاده و کسی او را سوار نمی‌کند. به یاد خاطره‌ای می‌افتم که روزی در مقابل من از جیب کسی اسکناسی پنج هزار تومانی بر زمین افتاد. اولین نفری که اسکناس را دید آن را برداشت. به سوی او رفتم و گفتم: این اسکناس مال تو نیست، چرا آن را برمی‌داری؟! گفت: اگر من برندارم کسی دیگر آن را برمی‌دارد. واقعا دنیا و نفس چقدر شیرین است و ما را فریب می‌دهد که برای مال حرام می‌گوییم: «اگر من برندارم دیگری آن را برخواهد داشت»، ولی برداشتن آن پیرزن را که آخرت و حلال است؛ شیطان هرگز وسوسه نمی‌کند که اگر او را برنداری کسی دیگر او را برخواهد داشت، و اجر از کف دست تو خواهد ربود. به یاد کلام مولایم امیر مؤمنان علی علیه السَّلام می‌افتم که فرمودند: سنگین‌ترین اعمال نزد خداوند، اعمالی است که غالب مردم به وسوسۀ شیطان از آن رویگردانند. ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
✨﷽✨ 🌹ضرورت پنهان ‌کردن کار نیک ✍️ گاهی نیاز است انسان در انجام برخی اعمال صالح٬ احتیاط و یا حتی پنهان‌کاری کند. فرض کنید کسی که نماز شب می‌خواند٬ همسرش زیاد اعتقادی به نماز شب ندارد و پس از ارشاد فراوان آن را قبول نمی‌کند. اگر این مرد در خانه نماز شب بخواند٬ باید احتیاط کند که همسرش متوجه نشود؛ چون اگر متوجه شود احتمال زیاد فضیلت نماز شب را مورد تردید قرار دهد یا سخنی نادانسته بر زبان آورد که حضرت حق را خوش نیاید و در صدد مجازات آن زن برآید. یا مردی که به فقرا می‌بخشد٬ اگر همسرش اعتقاد به این کار نداشته باشد و آن را عملی غیرضروری بداند، هرچند این مرد در انجام این کار نیازی به جواز و کسب رضایت همسر خود ندارد و در هر حال آن کار را انجام خواهد داد ولی اگر همسرش متوجه شود ممکن است سخنی کفرآمیز بر زبان آورد یا مناع‌للخیر شود و این امر نه تنها معصیت بزرگی برای همسر او محسوب می‌شود بلکه ممکن است حضرت حق در پی مجازات آن زن بر آید. پس بهتر است چنین مردی برای دور ماندن همسرش از عذاب الهی، کارهای نیک خود را از او پنهان کند. دوستی نقل می‌کرد روزی مقداری پوشاک دست دوم به خانه بردم تا به فقرا بدهم، همسرم وسواس بهداشتی داشت، وقتی لباس‌ها را دید بلند داد زد و گفت: این آشغال‌ها را بنداز بیرون به ما چه برخی لباس ندارند؟ همین یک حرکت و کار همسرم باعث شد بعد از چند روز با بیماری سختی مواجه شد که تا آستانه مرگ رفت، وقتی من می‌دانستم همسرم وسواس دارد باید این کار را نمی‌کردم که باعث معصیت او شوم و با بیماری او خودم نیز آزار ببینم. ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈• 🌹 گردنبند پر برکت ♦️جابر عبدالله انصاری میگویند:روزی رسول خدا(ص)بعد از نماز عصر با ما نشسته بود و اصحاب دور آن حضرت جمع شده بودند ناگاه پیرمردی فرتوت با لباسی مندرس به مسجد آمد و بانگ برآورد:ای رسول خدا(ص)مردی هستم گرسنه، برهنه، فقیر، سیرم کن، بپوشان، بی نیازم کن. ♦️رسول خدا(ص)هیچ نداشت و از طرفی هم نمیخواست او را ناامید بازگرداند. ♦️به او گفت: ترا به جایی راهنمایی میکنم که خدا و رسول را دوست دارند و خدا ورسولش هم آنها را دوست دارند. آنگاه اورا با بلال به خانه ی فاطمه (س)فرستاد. ♦️فاطمه(س)تنها تکه پوستی که حسن و حسین(ع) بر آن میخفتند را به پیر مرد داد. (این در وقتی بود که رسول خدا(ص) وعلی مرتضی(ع) و فاطمه(س)سه روز بود غذا نخورده بودند.) ♦️پیرمردگفت:این درد مرا درمان نیست. حضرت زهرا(س)همان لحظه گردنبندی که به تازگی دختر عمویش به او هدیه کرده بود و شاید هنوز علی(ع)آنرا ندیده بود به او داد و گفتند:آنرا بفروش انشاءالله امرت سامان یابد. ♦️پیرمرد برگشت و شرح داستان را به رسول خدا(ص) گفت، هنوز تمام نشده بود که دیدگان رسول خدا(ص) به اشک نشست و فرمود: آنرا بفروش تا خدا به برکت فاطمه(س) به تو گشایشی دهد. ♦️عمار عرض کرد:یارسول الله(ص)به من اجازه دهید تا این گردنبند را بخرم. قال: اشتره یا عمار،فلواشترک فیه الثقلان ما عذبهم الله بالنهار . ♦️حضرت فرمود: خریداری کن آنرا، ای عمار، که اگر جن و انس در این خرید و فروش با تو شریک شوند خدا ایشان را به آتش دوزخ عذاب نکند. ♦️عمار که گردنبند حضرت زهرا(س) را سند بهشت و خوشحالی او را برتر از آن می دانست تمام هستی خود را با آن پیرمرد به معامله گذارد و آنگاه گردنبند را معطر کرده و در پارچه ای پیچیده و با غلامش هر دو را به رسول خدا(ص)بخشید حضرت هم هر دو را به فاطمه(س) بخشید . فاطمه(س) گردنبند را گرفت و غلام را آزاد ساخت . غلام خندید وقتی حضرت فاطمه(س)علت خنده اش را پرسید عرض کرد: از برکت این گردنبند میخندم زیرا گرسنه ای را سیر کرد و فقیری را غنی ساخت و بنده ای را آزاد نمود. 📕 اخلاق حضرت فاطمه(س)،ص۱۳۶، ناسخ التواریخ(فاطمه ی زهراص۳۶۷ •┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
🌿🌿🌺🌿🌿 رسیده بودم سر دو راهی انتخاب؛ یک طرف پیشنهاد رفتن به آذربایجان و تدریس در مدرسه دینی باکو بود؛ و طرف دیگر مسئولیتی سنگین و رنگین در همین قم خودمان. اینکه از فضای معنوی قم دور شوم و در باکو که فضایش با قم زمین تا آسمان فرق داشت زندگی کنم، نگرانم می کرد. برای مشورت پیش آقای بهجت ره رفتم. توی دلم گفتم: «خب معلوم است که می گوید بمان قم!» حرف هایم را که شنید، گفت: «طبيب باید آنجا برود که مریض زیاد است؛ بروید باکو!» دوباره تاکید کردم و گفتم: «اگر از امور معنوی دور شوم چه؟» محكم گفت: «نخير آقا! ویرانی های آنجا را در نظر بگیرید. خیال می کنید سیر و سلوک به این است که تسبیح هزاردانه دست بگیرید و ذکر بگویید؟! این نیست آقا، بروید...» 📚به شیوه باران، ص ۱۸ •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• اللّهم عجّل لولیک الفرج
🔆 🔹کاروانی عازم مکه بود که در میان کاروان پسر جوانی به نیابت از پدر مرحوم خود برای به جای آوردن اعمال حج به مکه می‌رفت. 🔸پسر جوان را عمویش به پیرمردی مؤمن در کاروان سپرده بود که مراقب او باشد تا پسر جوان حج و اعمال آن را کامل به جای آورد و در طول سفر هم عبادت خدا کند و هم این‌که عمر را به بطالت نگذراند. 🔹همراه کاروان مرد میانسالی بود که از اجنه آسیب دیده و اندکی شیرین عقل گشته بود و او را برای شفا به کعبه می‌بردند. 🔸در منزلی در کاروان‌سرایی، کاروان حجاج برای ساعاتی اتراق کردند و پیرمرد مؤمن قصد کرد تا زمان ظهر قدری بخوابد. 🔹چون از خواب برخاست، دید جمعی با مسخره کردن آن شیرین عقل با او مزاح می‌کنند و این پسر جوان هم چشم پیرمرد را از خود دور دیده بود و با آنان در گناه جمع شده بود. 🔸پسر چون پیرمرد را دید از جمع باطلان جدا شد و نزد او آمد. پسر جوان چون ناراحتی پیرمرد را دید به او گفت: زیاد سخت نگیر، در طول ۴۰ روزی که منزلمان مرکب حیوانات است و در سفریم من هیچ تفریحی نداشته‌ام. ما این همه رنج بر خود داده و عازم خانۀ خدا هستیم، خداوند از یک گناه ما می‌گذرد. نباید بر خود سخت بگیریم، مگر چه کردیم؟ یک مزاح و شوخی برای روحیه گرفتنمان برای ادامۀ پر شور سفر لازم است. 🔹پیرمرد در جواب پسر جوان به نشان نارضایتی فقط سکوت کرد. 🔸ساعتی گذشت مردم برای نماز ظهر حاضر شدند. نماز را به جماعت در کاروان‌سرا خواندند. 🔹پیرمرد دید پسر جوان زمان گرفتن وضو که پای خود بر زمین گذاشت خار ریزی بر پای او رفت و پسر نشست تا آن خار از پای خود برکند ولی خار آنقدر ریز بود که میان پوست شکسته و مانده بود. 🔸پیرمرد گفت: بلند شو حاجی جوان برویم که نماز جماعت شروع شد. 🔹پسر جوان گفت: نمی‌توانم خار در پایم آزارم می‌دهد و توان راه رفتن مرا گرفته است. نمی‌توانم پای بر زمین بگذارم. 🔸پیرمرد گفت: از تو این سخن بعید است، جوانی به این سرو قامت و ابهت را که همه جای تن او سالم است خاری که به این کوچکی است و دیده نمی‌شود از پای درآورد و نتواند راه برود. بلند شو و بر خود سخت نگیر، این خار چیزی نیست که مانع راه رفتن تو شود!!! 🔹سخن پیرمرد که اینجا رسید، پسر جوان از کنایه بودن کلام او آگاه گشت و از گفتۀ خویش سرش را پایین انداخت. 🔸پیرمرد گفت: پسرم! به یاد داشته باشیم نبی مکرم اسلام صلی‌الله علیه وآله فرمودند: هرکسی گناهی را چون به نیت آنکه کوچک است و خدا آن را می‌بخشد مرتکب شود نوعی وهن به مقام قدسی خویش می‌داند و خداوند آن گناه را هرگز نمی‌بخشد. •┈┈••••✾•🏴🚩🏴•✾•••┈┈•