🍃🌸 عجب خجسته مکانی 🌸🍃
🌿از امّ سلمه نقل شده است که:
از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمودند:
✨ «هر جمعیّتی که جایی اجتماع کنند و به ذکر و بیان فضائل علی بن ابیطالب علیه السلام مشغول باشند، ملائکه رحمت بر آنها نازل شده و آنها را احاطه می نمایند، و وقتی پراکنده شدند آن ملائکه به آسمان عروج می نمایند و از بس معطّر هستند ملائکه دیگر می گویند:
✨این عطر را از کجا گرفته اید که ما تاکنون استشمام نکرده ایم؟
آنها گویند: "در مجلسی که فضائل محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت او گفته می شد شرکت نمودیم و از آن مجلس معطّر شده ایم."
ملائک گویند :
آن مجلس تمام شد و اهل آن به منازل خود رفتند.
پس ملائکه دسته دوم گویند :
ما را ببرید تا از مکان جلوس آنها معطّر شویم.»
📚 میزان الحق یا حقیقت مظلوم. ص۳۲
بحارالانوار. ج۳۸. ص۱۹۹
@darolsadeghiyon 👈
💢نگو: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!
✍چون قرآن می فرماید:
🔹أكثر الناس ﻻ ﻳﻌﻠﻤﻮﻥ
بیشتر مردم نمۍدانند
🔹أكثر الناس ﻻ ﻳﺸﻜﺮﻭﻥ
بیشتر مردم ناسپاساند
🔹أكثر الناس ﻻ ﻳﺆﻣﻨﻮﻥ
بیشتر مردم ایمان نمیآورند
🔹أكثرهم ﻓﺎﺳﻘﻮﻥ
بیشترشان گناهکارند
🔹أكثرهم ﻳﺠﻬﻠﻮﻥ
بیشترشان نادانند
🔹أكثرهم ﻻ ﻳﻌﻘﻠﻮﻥ
بیشترشان تعقل نمۍکنند
🔹أكثرهم ﻻ ﻳﺴﻤﻌﻮﻥ
بیشترشان ناشنوایند
🔹ﻭ ﻗﻠﻴﻞ ﻣﻦ ﻋﺒﺎﺩی ﺍﻟﺸﻜﻮﺭ
و کماند بندگانی که شاکرند
🔹ﻭ ﻣﺎ ﺁﻣﻦ ﻣﻌﻪ ﺇﻻ ﻗﻠﻴﻞ
و جز اندکی ایمان نمیآورند
پس نهتنها اکثریت نشانهی حقانیت نیست، بلکه در موارد زیادی اکثریت برخلاف معیارهای درست رفتار میکنند
💥راه درستِ خودت را برو👌
@darolsadeghiyon 👈
🌷حکایت
🌻نقل شده است که خداوند به موسی(ع) گفت:
♦️قحطی خواهد آمد؛ به قومت بگو آماده شوند!
🔷موسی به قومش گفت و قومش از دیوار خانهها سوراخ ایجاد کردند که در هنگام سختی به داد هم برسند که این قحطی بگذرد...!
مدتی گذشت اما قحطی نیامد، موسی پیش خدا رفت و علت را پرسید؟!
🌻خدا به او گفت: من دیدم که قوم تو به هم رحم کردند... من چگونه به این قوم رحم نکنم...؟!
💠به همدیگه رحم کنیم تا
خدا هم بهمون رحم کنه...!
@darolsadeghiyon 👈
هدایت شده از زناشویـــــے پایــــدار
🍃پیامبر رحمت صلی الله علیه وآله
🔺هرکس فرزندش به سن ازدواج برسد و بتواند برایش همسر برگزیند و چنین نکند،هر حادثه ای پیش آید،گناهش بر عهده اوست..
📙کنزل العمال،ج۱۶،ص۴۴۲
@Zanashuie_paedar
🔰 علت #گریه امیرالمؤمنین
🔅روزی حضـرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نزد اصحاب خود فرمودند:
من دلم خیلی بحال #ابوذر_غفاری می سوزد خدا رحمتش کند.
❓اصحاب پرسیدند چطور ؟
✨مولا فرمودند:
☘آن شبی که به دستور خلیفه ماموران جهت #بیعت گرفتن از ابوذر برای خلیفه به خانه ی او رفتند چهار کیسه ی اشرفی به ابوذر دادند تا با خلیفه بیعت کند.
😡ابوذر خشمگین شد و به مامورین گفت:
🔅شما دو توهین به من کردید;
🍃اول آنکه فکر کردید من علی #فروشم و آمدید من را بخرید ،
دوم بی انصاف ها آیا #ارزش علی چهار کیسه اشرفی است؟
شما با این چهار کیسه اشرفی می خواهید من "علی" فروش شوم؟
⚡️تمام ثروت های دنیا را که جمع کنی با یک تار موی "علی" عوض نمی کنم.
آنها را بیرون کرد و درب را محکم بست.
💫مولا گریه می کردند و می فرمودند:
🔅به خدایی که جان "علی" در دست اوست قسم آن شبی که ابوذر درب خانه را به روی سربازان خلیفه محکم بست... سه شبانه روز بود که او و خانواده اش هیچ نخـــورده بودند .
📚الکافی، ج ۸، کلینی
@darolsadeghiyon 👈
دعوت نامه محفل انس باقرآن
#حسن آباد حضرت صادق الائمه علیه السلام#
هذابیان للنّاس وهدی وموعظه للمتّقین ۱۳۸آل عمران
بدین وسیله از شما قرآن دوستان دعوت می شود درمحفل انس باقرآن که در آستانه استقبال از ماه مبارک رمضان وبا حضور قاریان بین المللی و گروه تواشیع و هیئت های قرآنی همراه با قرعه کشی و اهداء جوائز درمسجد صاحب الزمان (عج) حسن آباد حضرت صادق الائمه علیه السلام نوق رفسنجان جهت دست یابی به کنه حقیقت وحاق واقعیت قرآنی ; با واصلان وجرعه نوشان حقایق آسمانی همراه وهمگام شویم شرکت نمائید.
زمان : جمعه 13 اردیبهشت ماه 1398 بعد از نماز مغرب و عشاء
امیداست باقرائت کتاب آسمانی وتعمیق شناخت قرآنی جامعه بشری ودرک وفهم درست آموزه های قرآنی، افق آینده ی زیست انسانی درایران وجهان ، بیش ازپیش روشن ونویدبخش حیات طیبه درجامعه ی جهانی موعودباشد.
شورای اسلامی و دهیاری حسن آباد صادق الائمه علیه السلام
در زمان خلافت عمر، جواني به نزد او آمد و از مادرش شكايت كرد. و ناله سر مي داد كه:
- خدايا! بين من و مادرم حكم كن.
عمر از او پرسيد:
- مگر مادرت چه كرده است؟ چرا درباره او شكايت مي كني؟
جوان پاسخ داد: مادرم نه ماه مرا در شكم خود پرورده و دو سال تمام نيز شير داده. اكنون كه بزرگ شده ام و خوب و بد را تشخيص مي دهم، مرا طرد كرده و مي گويد: تو فرزند من نيستي! حال آنكه او مادر من و من فرزند او هستم.
عمر دستور داد زن را بياورند. زن كه فهميد علت اظهارش چيست، به همراه چهار برادرش و نيز چهل شاهد در محكمه حاضر شد.
عمر از جوان خواست تا ادعايش را مطرح نمايد.
جوان گفته هاي خود را تكرار كرد و قسم ياد كرد كه اين زن مادر من است. عمر به زن گفت:
- شما در جواب چه مي گوييد؟
زن پاسخ داد: خدا را شاهد مي گيرم و به پيغمبر سوگند ياد مي كنم كه اين پسر را نمي شناسم. او با چنين ادعاي مي خواهد مرا در بين قبيله و خويشاوندانم بي آبرو سازد. من زني از خاندان قريشم و تا بحال شوهر نكرده ام و هنوز باكره ام.
در چنين حالتي چگونه ممكن است او فرزند من باشد؟
عمر پرسيد: آيا شاهد داري؟
زن پاسخ داد: اينها همه گواهان و شهود من هستند.
آن چهل نفر شهادت دادند كه پسر دروغ مي گويد و نيز گواهي دادند كه اين زن شوهر نكرده و هنوز هم باكره است.
عمر دستور داد كه پسر را زنداني كنند تا درباره شهود تحقيق شود. اگر گواهان راست گفته باشند، پسر به عنوان مفتري مجازات گردد.
مأموران در حالي كه پسر را به سوي زندان مي بردند، با حضرت علي عليه السلام برخورد نمودند، پسر فرياد زد:
- يا علي! به دادم برس. زيرا به من ظلم شده و شرح حال خود را بيان كرد. حضرت فرمود: او را نزد عمر برگردانيد. چون بازگردانده شد، عمر گفت: من دستور زندان داده بودم. براي چه او را آورديد؟
گفتند: علي عليه السلام دستور داد برگردانيد و ما از شما مكرر شنيده ايم كه با دستور علي بن ابي طالب عليه السلام مخالفت نكنيد.
در اين وقت حضرت علي عليه السلام وارد شد و دستور داد مادر جوان را احضار كنند و او را آوردند. آن گاه حضرت به پسر فرمود: ادعاي خود را بيان كن.
جوان دوباره تمام شرح حالش را بيان نمود.
علي عليه السلام رو به عمر كرد و گفت:
- آيا مايلي من درباره اين دو نفر قضاوت كنم؟
✅✅عمر گفت: سبحان الله! چگونه مايل نباشم و حال آنكه از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيده ام كه فرمود:
- علي بن ابي طالب عليه السلام از همه شما داناتر است.✅✅
حضرت به زن فرمود: درباره ادعاي خود شاهد داري؟
گفت: بلي! چهل شاهد دارم كه همگي حاضرند. در اين وقت شاهدان جلو آمدند و مانند دفعه پيش گواهي دادند.
علي عليه السلام فرمود: طبق رضاي خداوند حكم مي كنم. همان حكمي كه رسول خدا صلي الله عليه و آله به من آموخته است.
سپس به زن فرمود: آيا در كارهاي خود سرپرست و صاحب اختيار داري؟
زن پاسخ داد: بلي!
اين چهار نفر برادران من هستند و در مورد من اختيار دارند. آن گاه حضرت به برادران زن فرمود:
- آيا درباره خود و خواهرتان به من اجازه و اختيار مي دهيد؟
گفتند: بلي! شما درباره ما صاحب اختيار هستيد.
حضرت فرمود: به شهادت خداي بزرگ و شهادت تمامي مردم كه در اين وقت در مجلس حاضرند. اين زن را به عقد ازدواج اين پسر درآوردم و به مهريه چهارصد درهم وجه نقد كه خود آن را مي پردازم. (البته عقد صورت ظاهري داشت).
سپس به قنبر فرمود: سريعا چهارصد درهم حاضر كن.
قنبر چهارصد درهم آورد. حضرت تمام پولها را در دست جوان ريخت. فرمود: اين پولها را بگير و در دامن زنت بريز و دست او را بگير و ببر و ديگر نزد ما برنگرد مگر آنكه آثار عروسي در تو باشد، يعني غسل كرده برگردي.
پسر از جاي خود حركت كرد و پولها را در دامن زن ريخت و گفت:
- برخيز! برويم.
در اين هنگام زن فرياد زد: (ألنار! النار!) (آتش! آتش!)
اي پسر عموي پيغمبر آيا مي خواهي مرا همسر پسرم قرار بدهي؟!
به خدا قسم! اين جوان فرزند من است. برادرانم مرا به شخصي شوهر دادند كه پدرش غلام آزاد شده اي بود اين پسر را من از او آورده ام. وقتي بچه بزرگ شد به من گفتند:
- فرزند بودن او را انكار كن و من هم طبق دستور برادرانم چنين عملي را انجام دادم ولي اكنون اعتراف مي كنم كه او فرزند من است. دلم از مهر و علاقه او لبريز است.
مادر دست پسر را گرفت و از محكمه بيرون رفتند.
✅عمر گفت: (واعمراه، لو لا علي لهلك عمر)
- (اگر علي نبود من هلاك شده بودم.)
@darolsadeghiyon 👈
☀️ امیرالمومنین (علیه السلام):
🌺 رزق و روزى دو گونه است؛
💐 يک، روزى ای كه تو آن را مى جويى و روزى ديگر كه آن تو را مى جويد،كه اگر تو در پى آن نروى، آن در پى تو مى آيد.
🌷 پس غم سالَت را بر غمِ روزَت اضافه مكن.
رزقِ هر روز، براى همان روز تو كافى است.
☘ اگر آن سال [كه غم روزى اش را مى خورى] از عمر تو باشد خداوند متعال فرداى هر روزى، قسمتِ آن روز را به تو خواهد داد و اگر آن سال از عمر تو نباشد، غم روزى آن را چرا مى خورى؟
🌿 هيچ كس براى رسيدن به آنچه روزىِ توست، بر تو سبقت نمیگيرد و هيچ غلبه كننده اى در به چنگ آوردن روزىِ تو، مغلوبت نمیكند و رزقى كه برايت مقدّر شده بى درنگ به تو برسد.
📕 نهج البلاغة : الحكمت ۳۷۹
@darolsadeghiyon 👈
💥زن زیبا که بخاطرزیبایی درفتنه افتاده💥
🌺امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
🔴(روز قيامت) زن زيبا را كه به خاطر زيبايي اش در فتنه افتاده است، و فريب زيبائي اش را خورده (و به بي حجابي و بي عفتي و گناه آلوده شده)، براي حساب مي آورند.
🕋 پس به خدا مي گويد، خدايا، تو خود مرا زيبا خلق كردي و به سبب آن در فتنه افتادم.
🔴👌پس حضرت مريم - سلام الله عليها - را حاضر مي كنند و ندا داده مي شود: آيا تو زيباتري يا مريم؟ ما او را در نهايت زيبائي آفريديم، امّا او گناه نكرد ...
📚کافی ج۸ ص۲۲۸
با هر گناه یک سیلی به مهدی فاطمه میزنیم😔😔
@darolsadeghiyon 👈
سخنی مهم💟❗️
چرا اشتباه یا خطایی که به ضرر خودمان است، خداوند اسمش را «گناه» گذاشته، آن را به «فرمان دینی» تبدیل کرده و برایش ثواب و عقاب قرار داده است؟ علاوه بر اینکه این نشاندهندۀ شدت محبت خدا به بندگان است؛ میتوان چند دلیل برایش ذکر کرد:
🔸 اگر خدا انسان را رها کند، انسان از سر تنبلی و راحتطلبی، خودش دنبال نفع خودش نمیرود یا نمیفهمد نفع و ضررش در چیست یا با منافع خودش بازی میکند، لذا خدا وارد میشود و به ما فرمان میدهد بلکه با فرمان او راه بیفتیم!
🔸ما غالباً منافع بلندمدت خودمان را نمیبینیم، لذا خداوند برای رسیدنِ ما به این منافع، به ما فرمان میدهد و برایش ثواب و عقاب میگذارد، چون انسان برای منافع کوتاهمدت خودش هم بهسختی انگیزهمند میشود و همّت میکند چه رسد به منافع بلندمدتِ خودش!
🔸 خدا وقتی میبیند بندهاش شروع به پرستش او کرده، به او میفرماید: «به خاطر من، این گناه را که به ضررِ خودت تمام میشود، انجام نده!» یعنی خدا حسّ پرستش ما را واسطه قرار میدهد تا ما به ضرر خودمان کاری انجام ندهیم!
استاد_علیرضا_پناهیان
@darolsadeghiyon 👈