eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
790 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🔆داستان بهرام گور و باغبان ✨نقل کرده اند که بهرام گور(1) وقتی در هوای گرم به در باغی رسید، پیری که باغبانی کردی، آن جا حاضر بود. 🌟گفت: ای پیر! در این باغ انارهست ؟ گفت: آری. بهرام فرمود که: قدحی آب انار بیار. پیر رفت و فی الحال قدحی پر آب انار کرده، بیرون آورد و بهرام بیاشامید و گفت: ای پیر! سالی از این باغ چند حاصل می کنی ؟ 💫گفت: سیصد دینار. گفت: به دیوان چه خراج می دهی ؟ گفت: پادشاه ما از جهت درخت مال نمی ستاند و از زراعت عشر(2) می گیرد. 🔆بهرام با خود اندیشه کرد که در مملکت من باغ بسیار است و در هر باغ درخت بی شمار است، اگر از حاصل باغ نیز ده یک به دیوان دهند، مبلغی حاصل می شود، رعیت را نیز چندان زیانی نمی رسد. بعد از این بفرمایم تا خراج از محصول باغات نیز بگیرند. 🌟پس باغبان را گفت: قدحی دیگر آب انار بیار. باغبان رفت و پس از مدت مدید، قدحی آب بیاورد. بهرام گفت: ای پیر! نوبت اول رفتی و زود آمدی و این نوبت انتظار بسیار دادی و برابر آن آب انار نیاوردی! پیر ندانست که آن سوار بهرام است، 🔆گفت: ای جوان! گناه از من نبود، گناه از پادشاه بود که در این وقت نیت خود را تغییر داده و اندیشه ی فرموده، لاجرم از میوه بیرون رفته. من نوبت اول از یک انار آن همه آب گرفتم و در این کرّت، از ده انار آن آب حاصل نشد. بهرام از این سخن متأثّر شد و آن اندیشه را از دل بیرون برد و 💫گفت: ای پیر! یک بار دیگر مقداری آب انار بیار. پیر به باغ رفت و به زودی بیرون آمد خندان، و قدحی مالامال از آب انار آورده به دست بهرام داد و 🌟گفت: ای سوار! عجیب حالتی است که پادشاه ما آن نیت ظلم را تغییر داد و فی الحال اثر برکت ظاهر گشت، از یک انار این همه آب حاصل شد. ✨👈بهرام صورت حال را با پیر در میان نهاد و قصّه ی نیت خود و تغییر آن را باز گفت و این سخن از آن ملک دولتمند(1) بر صفحه ی روزگار یادگار ماند: تا سلاطین از این سخن پندپذیر شوند و نیت بر صلاح حال رعیت مقصور(2) دارند. شعر: ✨هر شاه که او خود راست کند یابد ز خدا هر آن چه درخواست کند 📚اخلاق محسنی.كمال الدین حسین بن علی واعظ كاشفی سبزواری بیهقی 🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 💠 ! اگر تو از نزدیک دلیل بودن نیست.💠 💮 همواره ما را به راهها می کند. 💮 یعنی در همه امور. 💮 می گوید: هرچه که با جور درنیامد؛ بریزید دور! 💮 می گوید: تو هرچه بالاتر باشد ات را پایین تر بیاوری و تر زندگی کنی. 💮 می گوید: تو اگر مدعی دینداری هستی، باید باشی؛ یعنی: اگر خودت نخوری و به دیگری بدهی تا بخورد برایت تر باشد. 💮 می گوید: هر که مدعی است باید شب و روز  کار کند یعنی کار کند و توقع تشکر کسی را نداشته باشد. 💮باور کنید: اگر واقعی و دین را مردم از نزدیک ؛ همگان  می شوند‌. 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
نعمت علم امام صادق عليه السلام فرمود: (حضرت موسى) عليه السلام شاگردى داشت كه از آن حضرت علم فراوانى ياد گرفته بود يك روز از حضرت موسى اجازه خواست كه بديدن اقارب و فاميل هاى خود برود. حضرت فرمود: اقوام و اقارب حق دارند ولى وقتى رفتى در ميان آنها مواظب خودت باش كه ظواهر دنياى آن محيط تو را اغفال نكرده و ميل به دنيا نكنى، خداوند به تو نعمت علم داده بواسطه مال دنيا اين نعمت بزرگ را از دست مده. آن مرد گفت: چنين نخواهد شد پس رفت نزد خويشان و آمدنش به طول انجاميد، پس هر چه حضرت موسى احوال او را پرسيد اطلاعى از او بدست نياورد. از جبرئيل احوال او را پرسيد؟ جبرئيل گفت: من از حال او خبر دارم همين الان دم در ايستاده اجازه ورود مى خواهد ولى مسخ شده بصورت ميمون در آمده است و در گردن او زنجيرى است. حضرت موسى از ديدن آن مرد با آن حال ناراحت شده رفت به مصلّاى خود نماز خواند و به درگاه خدا استغاثه كرد كه بلكه خداوند او را بيامرزد. خداوند وحى كرد به موسى كه (اى موسى اگر درباره اين مرد آن قدر دعا كنى كه حتى اعضاى بدنت از هم جدا گردد هيچ فائده ندارد و دعاى تو مستجاب نمى شود چون من با و نعمت علم را عطا كردم و او نعمت مرا ضايع كرد) (۷۴) https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD https://eitaa.com/darolsadeghiyon
‌قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم قرائت این زیارت نامه جهت رد مظالم تاثیر بسزایی دارد این زیارت را برای طلب کردن کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان و ادای رد مظالمی که به‌ گردنمان است قرائت میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ الباهرات، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یاکَهْفُ المؤمنین، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین. https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
💫✨💫✨💫✨💫✨💫 🌸فرازهایی از صحیفه سجادیه🌸 🍃🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷🍃 🏵🍃  بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و فرشهای کرامت خویش برای من بگستران و مرا به آبشخور رحمت خود در آور و در درون بهشت جای ده و از درگاهت مران که رنجیده شوم و از خود نومید مگردان که محروم مانم💫 🏵🍃 به آنچه مرتکب شده ام قصاص مکن به آنچه کرده ام خرده مگیر آنچه را نهان داشته ام آشکار منمای از آنچه پوشیده ام‌ پرده مگیر اعمال من به ترازوی عدالت مسنج کردارهای پنهانی ام را در برابر مردم فاش مگوی💫 🏵🍃 هر چه را افشای آن مرا ننگین می سازد از مردم پوشیده دار هر چه را سبب رسوایی من نزد تو می شود از ایشان نهان کن.💫 (دعای چهل و یکم، بند ۱،۲،۳) 💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔴 مومنان همان مجرمانند! 🔹افراد ، نزد خداوند بهترین مقام را دارند؛ در قرآن مجید، همواره از ارزش و گرامی بودن آنها در نزد خداوند، تعریف و توصیف بسیاری شده است. 🔹پیامبر گرامی اسلام در مورد حالات افراد با ایمان در دوره آخرالزمان می‌فرمایند: «… در آن وقت، قلب مومن در درونش آب می‌شود، مانند حل شدن نمک در آب؛ زیرا منکرات را می‌بیند، ولی قدرت جلوگیری و تغییر آن را ندارد. مومن در میان آن ها با ترس و لرز راه می‌رود، که اگر حرف بزند، او را می‌خورند، و اگر ساکت شود، دق مرگ می‌شود.» 📚الزام الناصب، ص ١٨٢ – روزگار رهایی، ص ٣۵۵ در آخرالزمان، الگوهای رایج مردم عوض می‌شود. اگر با حجاب و عفیف باشی، دیگران تو را فردی قدیمی، بی‌کلاس و عقب افتاده می‌دانند؛ ولی اگر اخلاق و حجاب را رعایت نکنی، آنوقت باکلاس و امروزی به حساب می‌آیی. اگر بخواهیم واضح تر بگوییم، در آخرالزمان از بین می‌رود و به جای آن رواج می‌یابد. اللهم عجل لولیک الفرج 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
✨ساده زیستی علی✨ 🍃زمان رهبری و خلافت امام علی ـ علیه السلام ـ بود و مسلمین بر اثر فتوحات، دارای امکانات خوبی بودند و غنائم بی شمار از هر سو به سمت کوفه سرازیر بود و طبعاً مردم، در وضع اقتصادی مطلوبی بودند، و فرماندهان و دیگران لباس نو و زیبا می پوشیدند. ولی شخصی دید، امام علی ـ علیه السلام ـ لباس کهنه و وصله دار پوشیده است، از روی تعجب با امام ـ علیه السلام ـ در این مورد، گفتگو کرد.[۱] 🍃امام ـ علیه السلام ـ در پاسخ فرمود: یخشعُ لهُ القلبُ، و تذلُّ بهِ النّفسُ و یقتدی بهِ المؤمنون؛ «پوشیدن این لباس کهنه، دل را خاشع و نفس امّاره را خوار می کند و مؤمنان از آن سرمشق می گیرند».[۲] در اینجا تناسب دارد به داستان ذیل توجه کنید: 🍃در روایات آمده: علی ـ علیه السلام ـ شمشیرش را به بازار آورد و اعلام کرد که: «کیست این شمشیر را از من خریداری کند؟!» شخصی به پیش آمد و با آن حضرت در مورد فروش شمشیر، صحبت کرد. امام فرمود: «سوگند به خدا اگر به اندازه یک پیراهن پول می داشتم، شمشیرم را نمی فروختم!» 🍃آن شخص گفت: «من حاضرم که پیراهنی نسیه به تو بفروشم و هنگامی که سهمیه حقوق تو رسید، پول پیراهن را به من بپرداز». امام این پیشنهاد را پذیرفت و پیراهن را از وی نسیه خرید و وقتی بعد از مدتی سهمیه اش را دادند، پول پیراهن را به فروشنده پرداخت.[۳] 🍃با اینکه هزار و هزارها درهم و دینار و اموال دیگر، از بیت المال در اختیار امام قرار داشت، آن حضرت آنچنان در مصرف بیت المال، احتیاط می کرد که شبی عمرو عاص به حضور آن حضرت رسید و با هم به گفتگو نشستند، امام چراغ را که از بیت المال بود خاموش کرد و از نور مهتاب استفاده نمود.[۴] [۱] . ، ج ۲۱، ص ۱۵۲. [۲] . ، حکمت ۱۰۳. [۳] . ، ج ۴۱، ص ۱۳۶. [۴] . ، ص ۱۱۶. ┗━━━✨❣❤️❣✨━━┛
•┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈• ✳ کاش آقا بود و این خنده را می‌دید... ✍ زینب گفت: «دلت چگونه شاد می‌شود؟» به حسن نگاه کرد. گفت: «وقتی حسن هیبت پدرش را به خود می‌گیرد و خطبه‌های او را می‌خواند، دلم شاد می‌شود.» زینب به حسن نگاه کرد. گفت: «چرا معطلی پسرم؟ یکی از خطبه‌های پسرعمو را بخوان!» فاطمه هرچند درد در پهلوها و در شکمش پیچید اما از آن‌که زینب چنان در جلد او فرو رفته بود که حتی آگاه بود پدرش را پسرعمو خطاب می‌کند، بلند خندید. نه زینب انتظار داشت نه حسن نه حسین. صدای خنده‌ی فاطمه، فضه را هم به اتاق کشاند. آستین‌های فضه تا بازو بالا بود و دست‌هایش تا نزدیک بازو از آرد سفید. گفت: «الهی قربان صدای خنده‌تان بروم، فاطمه جان!» و با اشک‌های جاری آمد و پیش از آن‌که فاطمه بتواند مانع شود، بوسه بر پای فاطمه زد. گفت: «کاش آقا بود و این خنده را می‌دید و می‌شنید.» فاطمه گفت: «از دست این زینب!» و دوباره از خنده ریسه رفت. و حسن دید که خنده‌ی مادرش آن‌قدر قدرت دارد که می‌تواند کورترین گره اندوه را باز کند... 📚 از کتاب 📖 صفحات 69 و 70 •┈┈••••✾•🚩•✾•••┈┈•
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 سلام بانو جان به قول حاج محمود کریمی چه فاطمیه ای شد امسال... 😔😔😔😔😔 بانو جان با خودم فکر می‌کنم امسال فاطمیه از هرسال فاطمیه تر است. امسال فاطمیه را با تمام وجود درک می‌کنیم امسال چادر خاکی را بهتر می فهمیم ، معنی بی حرمتی به چادر را، داستان خانه آتش گرفته را و خیلی چیزهای دیگر، که روزگاری برایمان باور کردنی نبود اما حالا بهتر متوجه می‌شویم .😔 مادر مهربانم! همه اینها را با چشم خود دیده ایم. ما درک میکنیم جسارت به چادر، در کوچه را، درک می کنیم چادر از سر کشیدن را😔😔😔 حضرت مادر ، خبر داری آرمانت را هم در کوچه و در زیر مشت و لگد به شهادت رساندند😔😔 خبر داری روح الله را با لگد به پهلو از پا در آوردند. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ما ،هم چادر از سر کشیدن را در کوچه دیدیم، و هم لگد به پهلو زدن را. تنهایی و مظلومیت ولی خدا را دیدیم. همه اینها را دیدیم ولی ما مثل تو نتوانستیم، از رهبرمان حمایت کنیم، ما نتوانستیم مثل تو از جان بگذریم و پا در دل آتش بگذاریم. ما مثل کوفیان نشسته ایم گوشه ای و نظاره میکنیم که چه بلایی بر سر اسلام می آورند حضرت مادر، پسرت تنها و بی یاور مانده و ما منتظر هستیم که شاید معجزه ای رخ دهد . امیدوارم آن زمان که از خواب برمیخیزیم دیگر دیر نشده باشد😔😔😔 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بانوی مهربانم! احساس می کنم این روزها چادرم را از همیشه بیشتر دوست دارم چون حالا دیگر چادرم واقعا بوی یاس می دهد. حالا دیگر چادرم واقعا شده همان چادر خاکی حضرت مادر🥺 همان چادری که در کوچه از سر کشیده شد. مهربان مادرم! میدانی به جرم اینکه چادر بر سر دارم مرا مؤاخذه می‌کنند، یک عده از نسل همان ها که تو را در کوچه.... میدانم که امروز چادر من مایه دلگرمی فرزندت مهدی عجل الله است و خوشحالم ،خوشحالم که باعث لبخند یوسف فاطمه هستم. اللهم عجل لولیک الفرج به حق خانم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها. 🖤🖤🖤🖤🖤
⬛️🥀◼️🥀◾️🥀▪️🥀▪️ 🥀 ▪️ 🔳 این اشعار را حضرت فاطمه (علیها السلام) از مصائب وارده و سوز دل خویش فرموده اند، که چگونگی سرودن این اشعار از دختر گرامی شان، نائبه الزهرا، زینب کبری (سلام الله علیها) روایت شده است. 🔹شیخ مفید در امالی از عبدالله بن محمد بن سلیمان هاشمی از پدرش از پدر بزرگش از زینب بنت علی بن ابی طالب (سلام الله علیها) نقل می نماید که گفت: ▪️«لما اجتمعت رأی ابوبکر علی منع فاطمه (سلام الله علیها) فدک و العوالی و آیست من اجابتها لها عدلت إلی قبر ابیها رسول الله فالقت نفسها علیه، و شکت إلیه ما فعله القوم بها و بکت حتی بلت تربته بدموعها و ندبته، ثم قالت فی آخر ندبتها: قد کان بعدک انباء و هنبثه......» ▫️هنگامی که رأی اولی بر منع فدک از فاطمه (سلام الله علیها) قرار گرفت و ایشان از اجابت دعوی خویش نومید گشت، بسوی قبر پدرش رفت و خود را بر آن افکند و از آنچه که قوم در مورد او انجام داده بودند شکایت برد و آنقدر گریه و ندبه کرد که تربتش به اشکها آغشته شد و در آخر ندبه شعر ذیل را خواند: ◾️قَدْ کانَ بَعْدَکَ أَنْباءٌ و هَنْبَثَةٌ ◾️لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْبُرِ الْخَطْبُ ◽️ای پدر بعد از تو فتنه ها برپا گردید و صداهای گوناگون بلند شد، و اگر تو زنده و ناظر بودی، این همه اختلاف رخ نمی داد. ◾️إِنّا فَقَدْناکَ فَقْدَ الاْءَرْضِ وابِلَها ◾️وَ اخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدْهُمْ فَقَدْ نَکِبُوا ◽️تو از میان ما رفتی و حال ما مانند آن زمینی شد که بارانهای نافع از آن بریده شود، و قوم تو خیانت کردند پس شاهد باش و امور آنان را از نظر دور مکن که بدبخت شدند. ◾️قَدْ كَانَ جِبْرِيلُ بِالْآيَاتِ يُؤْنِسُنَا ◾️فَغِبْتَ عَنَّا فَكُلُّ الْخَيْرِ مُحْتَجَب‏ ◽️و جبرئیل که آیات را نازل می کرد پیوسته مونس ما بود رفتی و با رفتن تو تمام خیرها در حجاب رفت. ◾️وَ كُنْتَ بَدْراً وَ نُوراً يُسْتَضَاءُ بِهِ ◾️عَلَيْكَ تَنْزِلُ مِنْ ذِي الْعِزَّةِ الْكُتُب‏ ◽️تو نورتابان بودی که از آن نور، بهره می گرفتند، تو کسی بودی که از طرف خدای بزرگ، بر تو کتابی آسمانی نازل شد. ◾️تَجَهَّمَتْنَا رِجَالٌ وَ اسْتُخِفَّ بِنَا ◾️بَعْدَ النَّبِيِّ وَ كُلُّ الْخَيْرِ مُغْتَصَبُ‏ ◽️بعد از نبی مردان به ما با هجوم آوردند و مقام ما را سبک شمردند و هر خیری غصب شد. ◾️فَقَدْ لَقِينَا الَّذِي لَمْ يَلْقَهُ أَحَدٌ ◾️مِنَ الْبَرِيَّةِ لَا عُجْمٌ وَ لَا عَرَبٌ‏ ◽️به ما آن رسید که به احدی از خلایق از عجم و عرب نمی رسد. ◾️فَسَوْفَ نَبْكِيكَ مَا عِشْنَا وَ مَا ◾️بَقِيَتْ لنَا الْعُيُونُ بِتِهْمَالٍ لَهُ سَكْب‏ ◽️پس تا زنده ام و از عمرم باقی است بر تو می گرییم و چشمانمان اشک ریزان است. 📓تفسیر القمی، ج ٢، ص ۱۵۵. ▪️ 🥀 ⬛️🥀◼️🥀◾️🥀▪️🥀▪️
‌قرار معنوی هر روز به رسم ادب و احترام روز خود را با قرائت زیارت امام صادق علیه السلام شروع میکنیم قرائت این زیارت نامه جهت رد مظالم تاثیر بسزایی دارد این زیارت را برای طلب کردن کسب فیوضات معنوی از درگاه خداوند برای همه شما دوستان و ادای رد مظالمی که به‌ گردنمان است قرائت میکنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الإمامُ الصّادِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَصِيُّ النّاطِقُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفائِقُ الرّائِقُ (الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْفاتِقُ الرّاتِقُ) ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا السَّنامُ الاَعْظَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الصِّراطُ الاَقْوَمُ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِصْباحَ الظُّلُماتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا دافِعَ المُعْضِلاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مِفْتاحَ الخَيْراتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا مَعْدِنَ الْبَرَكاتِ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الحُجَجِ وَالدَّلالاتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا صاحِبَ الْبَراهِينَ الْواضِحاتِ الباهرات، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا ناصِرَ دِينِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا نَاشِرَ حُكْمِ اللّهِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا فاصِلَ الخِطاباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا كاشِفَ الكُرُباتِ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا عَمِيدَ الصّادِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا لِسانَ النّاطِقِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا خَلفَ الخائِفِينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا زَعِيمَ الصّادِقِينَ الصّالِحِينَ،الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَ الْمُسْلِمِينَ،الَسَّـلامُ عَلَیْکَ یاکَهْفُ المؤمنین، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا هادِيَ الْمُضِلِّينَ، الَسَّـلامُ عَلَيْكَ يا سَكَنَ الطّائِعِينَ، اَشْهَدُ يامَوْلايَ اَنَّكَ عَلَى الهُدى، وَالعُرْوَةُ الوُثْقى، وَشَمْسُ الضُّحى، وَبَحْرُ الْمَدى، وَكَهْفُ الْوَرَى، وَالْمَثَلُ الاَْعْلى، صَلَّى اللّهُ عَلى رُوحِكَ وَبَدَنِكَ، وَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ أَبِی عَبْدِاللَّهِ جعفر بـْنُ مـُحـَمَّد وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَولَادکِ الْمَعْصُومین الْمُطَهَّرِین. https://rubika.ir/joing/DBEIDCCC0XEMHPGFRNQRAJGCQPEVDLCD
🕊✨🕊 💥فرجام اهانت! ✍🏼... علامه طباطبايى در مقابل شاگردان عصبانى نمى‌شد و سابقه نداشت به فراگيران سخنان اهانت‌آميز بگويد يا با آنان تندى كند، سراپاگوش بود و چون حرف اشكال‌كننده به پايان مى‌رسيد جوابش را به آرامى مى‌داد و او را قانع مى‌نمود. جوانى به نام سيد احمد... بود كه از محضر علامه بهره برد ولى درس‌هاى حوزه را ادامه نداد و به دانشگاه رفت. او در آغاز از علاقه‌مندان علامه بود ولى چون از دختر ايشان خواستگارى كرده و جواب رد شنيده بود با عقايد اين فيلسوف از در مخالفت برآمد و اشكالاتى بر تفسير الميزان نوشت كه تحت عنوان حول الميزان به زبان عربى چاپ شد. ➰برخى شاگردان خدمت استاد رفته و خاطرنشان ساختند چنين اثرى عليه تفسيرتان منتشر شده است، در شأن شما نمى‌باشد كه جواب او را بدهيد ولى اجازه دهيد آن را بدون پاسخ نگذاريم. ايشان فرمودند: ولا يَحِيقُ الْمَكْرُ السَّيِّئُ إِلاّ بِأَهْلِه. نقشه‌اى كه او كشيده براى خودش خسارت مى‌آورد و تيرى كه رها كرده به سوى وى كمانه مى‌كند. و طولى نكشيد كه اين جوان فوت نمود. 👈🏽يكى از دوستان مى‌گفت: در يک سفرى كه از تهران مى‌آمدم بنده خدايى از اهالى آذربايجان در ماشين، پهلويم نشسته بود. به مناسبت گفتم: اهل كجاييد؟ قم چه كار داريد؟ گفت: قصد دارم به زيارت بارگاه حضرت فاطمه معصومه عليها السلام بروم ولى يك كار واجب‌ترى هم دارم. مى‌خواهم خدمت علامه طباطبايى بروم، راستى خانه‌اش كجاست؟ و رفته رفته ماجرا را تعريف كرد، و افزود دوستى داشتم به نام سيد احمد... كه همشهرى ما بود و اخيراً مرحوم گرديد. 🔖چند شب پيش او را در عالم رؤيا مشاهده كردم. خواب آشفته و نگران كننده‌اى ديدم؛ مشاهده نمودم قيامت برپا شده و فرشتگان الهى اين دوست تازه درگذشته را مى‌كشند و به طرف جهنم مى‌برند. وقتى نگاهش به من افتاد شروع كرد به داد زدن. فرياد زد: فلانى فلانى به دادم برس. گفتم: چه مى‌گويى؟ چرا به اين وضع دچار شده‌اى، مگر چه كرده‌اى؟ گفت: برو قم و به علامه طباطبائی بگو مرا حلال کند. از او عذرخواهی نما که من اسباب اذیت و رنجاندن او را فراهم کردم. از وحشت از خواب پریدم. حالا دارم نزد ایشان می روم تا وظیفه ام را انجام دهم. بعد که با علامه دیدار نموده و این ماجرا را مطرح کرده بود ایشان با نهایت فروتنی به گریه افتاده و برای او استغفار نموده بود. 📚تماشای فرزانگی و فروزندگی _ ص 28، 26. ▪️از آیت الله شیخ حسن مجد ارموی شاگرد علامه طباطبائی منقول است که ؛ حضرت علامه پس از شنیدن عاقبت آن سید توهین کننده فرمودند: گیرم خدا او را به آتش بسوزاند چه سودی به من می رسد! و بزرگوارانه او را بخشیدند. 🕊✨🕊✨🕊✨🕊