eitaa logo
محفل مادر ارجمند بی بی ام فروه سلام الله علیها
790 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
10 فایل
#داستانهای_عبرت_انگیز #آموزه_های_دینی #نشر_معارف_امام_صادق_علیه_السلام 💎 احیای سبک زندگی اسلامی نه مشاورم نه نویسندم نه مفسرم یک انسانم در پی کامل شدن و رسیدن به حقایق عالم هستی 🔸عاشق قرآنم و محب اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✅خدايا ✍🏻یادم‌ بده آنقدر مشغول عیبهای خودم باشم که عیب های دیگران رانبینم... ✍🏻یادم بده اگر کسی را بد دیدم قضاوتش نکنم، درکش کنم... ✍🏻یادم بده بدی‌ دیدم"ببخشم" ولی بدی نکنم! چرا که نمیدانم بخشیده‌ میشوم یا نه... ✍🏻یادم بده اگر دلم شکست نفرین نکنم، دعا کنم، نتوانستم سکوت کنم... ✍🏻یادم بده اگر سخت بگیرم "سخت میبینم"... ✍🏻یادم بده به قضاوت کسی‌ ننشینم چرا که در تاریکی همه شبیه هم هستیم... ✍🏻یادم‌ بده چشمانم‌ را روی بدیهاو تلخیها ببندم چرا که چشمان زیبا، بی‌شک زیبا مى بيند همه دنيا را... ‌‌https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
✨﷽✨ 💠 رابطه فراگير شدن ظلم و ظهور ✍حاج آقا قرائتی: ⁉️ سؤال: مي‌ گويند: امام زمان(ع) وقتي مي‌ آيد كه دنيا پر از ظلم باشد. پس بياييد همه ظلم كنيم تا حضرت(ع) تشريف بياورد. پاسخ چيست؟ ✅ پاسخ: نفرموده: وقتي دنيا پر از ظالم باشد، بلکه پر از ظلم باشد. اگر مي‌ فرمود: پر از ظالم باشد، پس همه‌ ما بايد ظالم شويم تا آقا بيايد. مثال: يك وقت است مي‌ گوييم: وقتي پنجره را باز ‌كن، كه اينجا پر از دود شود، نه اينكه همه سيگاري شويم تا پر از دود شود، ممكن است خلافكاري چيزی را آتش بزند که اينجا پر از دود شود، يك نفر هم بيشتر نباشد، مثل صدام، يک نفر است ولی چند کشور را به هم می‌ ريزد(ايران، عراق و كويت) فرموده: «بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً» (بحارالانوار/ج30/ص80) نه: «بعد ما ملئت ظالما». ممكن است يک ابر قدرت با سوء استفاده از انرژي هسته‌ اي، دنيا را به آتش بكشد، مردم صالح باشند، ميليارد‌ها صالح داشته باشيم، اما چند جنايتكار. 📚 بخشی از برنامه‌های درسهایی از قرآن https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
‍✨﷽✨ ✅آیا امام زمان به تمام نقاط جهان سر می‌زنند؟ ✍️امام ‌زمان، از آن جهت که مظهر علم غیب خداوند است، از همه‌جا و همه چیز اطلاع دارد؛ به ‌عبارت ‌دیگر امام ‌زمان هر گاه بخواهد همه چیز نزد او حاضر است و به تمام موضوعات خارجی اطلاع داشته و از آنها آگاهی دارد. از طرفی دیگر، گاهی حضرت، مطابق مصالح خاص و یا عام، از طرف خداوند متعال مأمور به ملاقات، دست‌گیری و رفع گرفتاری‌ها می‌شوند؛ گاهی احساس می‌کنند که باید فلان مکان و نزد فلان شخص رفته و گرفتاری او را برطرف سازند؛ گاهی در فلان سرزمین حاضر شده تا از اهالی آن دفع بلا گردد و یا شخصی توجیه شده و هدایت شود. ازاین‌رو حضرت هر مکان و زمانی را که مصلحت ببینند خود را در آنجا حاضر می‌کنند. 📚کافی، ج۱، ص۲۶۲ 【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
✨﷽✨ 💬 سفری پرسود و استخاره بد! ✍مردی در مدینه به خدمت حضرت صادق(ص) آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! می خواهم به مسافرتی بروم و به نظرم رسید از شما تقاضا کنم تا برایم استخاره کنید؛ امام استخاره کردند و به او فرمودند: خوب نیست. مرد خداحافظی کرد و رفت؛ به استخارهٔ امام ششم گوش نداد و به مسافرت رفت، سه یا چهار ماه بعد برگشت، خدمت حضرت آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! چند ماه پیش برای من یک استخاره کردید و بد آمد. فرمودند: بله، الآن هم می گویم آن استخاره بد است. گفت: یابن رسول الله! استخاره کردم که یک سفر تجارتی بروم و شما فرمودید بد است، ولی من به این استخارهٔ شما گوش ندادم و به این سفر رفتم، در این سفر با دادوستدی که انجام دادم، نزدیک ده هزار درهم سود کردم، چرا استخاره تان بد آمد؟ امام(ع) فرمودند: در این سفر چندماهه که رفتی، یادت می آید که یکبار نماز صبحت قضا شد و بلند نشدی در وقتش نماز بخوانی؟ عرض کرد: بله! فرمودند: سود تجارتت در این سفر حدود ده هزار درهم بود؟ عرض کرد: بله! فرمودند: 💥هرچه در کرهٔ زمین است، در راه خدا صدقه بدهی، جبران آن دو رکعت نماز قضا شده را نمی کند 📚سخنرانی استاد انصاریان در شیراز حرم شاهچراغ - ذی القعده۱۴۳۸ ‌https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
✨﷽✨ ✍امام علی(علیه السلام) : در قیامت پنجاه توقف گاه وجود دارد که عبور از هریک هزار سال طول میکشد ،اولین توقف گاه زمانی است که مردم از قبر خارج میشوند و عریان وگرسنه و تشنه،هزار سال زندانی میشوند حضرت زهرا (س) از پدر بزرگوارشان پرسیدند : پدرجان! حال مردم در روز قیامت چگونه خواهد بود ؟ رسول خدا (ص) فرمودند: ای فاطمه همه ی مردم مشغول خود هستند و هیچ کس به دیگری نمی پردازد؛ نه پدر به فرزند ونه فرزند به مادر . فاطمه (س) پرسیدند : وقتی مردم از قبر خارج میشوند آیا برتن کفن دارند؟پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ای فاطمه کفن ها پوسیده است و بدن ها عریان ؛ عورت مومنان پوشیده است و عورت کافران آشکار. 📚برگزیده هایی از کتاب پرمحتوا و تاثیر گزار «رستاخیز» ‌https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
🔞حڪایت آهنگــر و زن خوش سیما در کتاب انوار المجالس صفحه سیصدو چهارده نقل مى کند از حسن بصرى که گفت: یک روز در بازار آهنگران بغداد مى گذشتم که ناگهان چشمم افتاد به آهنگرى که دستش را داخل کوره حدادى مى کند و آهن گداخته شده قرمز را مى گرفت بدون آنکه ابدا احساس سوزشى کند روى سن دان مى گذاشت و با پُتک روى آن مى زد و به هر نوع که مى خواست در مى آورد ومى ساخت. چون مشاهده این کار شگفت انگیز بود مرا وادار به پرسش از او کرد رفتم جلو سلام کردم جواب داد بعد پرسیدم آقا مگر آتش کوره و آهن گداخته بشما آسیبى نمى رساند؟ آن مرد گفت: نه. گفتم چطور؟ گفت: یک ایّامى در اینجا خشک سالى و قحطى شد ولى من همه چیز در انبار داشتم. یکروز یک زن وجیه و خوش سیمائى نزد من آمد و گفت اى مرد من کودکانى یتیم و خردسال دارم و احتیاج به آذوقه و مقدارى گندم دارم خواهشمندم براى رضاى خدا کمکى بکن و بچه هاى یتیم مرا از گرسنگى و هلاکت نجات بده منهم چون بهمان یک نظر فریفته جمالش شده بودم، در مقابل خواسته اش گفتم: اگر گندم مى خواهى باید ساعتى با من باشى تا خواسته ات را برآورده کنم. آن زن از این پیشنهاد ناراحت و روترش کرده و رفت. روز دوم باز آن زن نزدم آمد، در حالیکه اشک میریخت، سخن روز قبل را تکرار نمود، من هم حرفهاى روز گذشته را براى او تکرار کردم، دوباره بادست خالى برگشت، دوباره روز سوّم دیدم آمد و خیلى التماس مى کند که بچه هایم دارند مى میرند بیا و آنها را از گرسنگى و مرگ نجات بده من حرفم را تکرار کردم و دیدم آن زن بطرف من مى آید و پیداست که از گرسنگى بى طاقت شده. خلاصه وقتى که نزدیک مى شد به من گفت: اى مرد من و بچه هایم گرسنه هستیم بیا و رحمى کن و گندمى در اختیار ما بگذار؟ من گفتم:اى زن بیخودى وقت من و خودت را نگیر همان که بهت گفتم بیا با من باش تا بتو گندم دهم. در این موقع زن به گریه افتاد و زیاد اشک ریخت و گفت: من هرگز از این کارهاى حرام نکردم و چون دیگر طاقت نمانده و کار از دست رفته و سه روز است که خود و بچه هایم غذائى نخورده ام بآنچه که میگوئى ناچارا حاضرم ولى بیک شرط گفتم به چه شرطى ؟ گفت: بشرط اینکه مرا بجایى ببرى که هیچ کس ما را نبیند. مرد آهنگر گفت: ناراحت نباش من اتاق های زیادی دارم،تو در تو و جایی می رویم که هیچکس نبیند…رفتم و او از دنبالم آمد تا به اتاق اندرونی رفتیم. همینکه خواستم از او بهره اى بردارم. دیدم آن زن دارد مى لرزد و خطاب بمن گفت: اى مرد! چرا دروغ گفتى و خلاف شرطت عمل کردى ؟ گفتم کدام شرط؟ گفت: مگر بنا نبود مرا بجاى خلوت ببرى تا کسى ما را نبیند؟ گفتم: آرى مگر اینجا خلوت نیست ؟ گفت: چطورى اینجا خلوت است با آنکه پنج نفر مواظب ما هستند و ما را دارند مى بینند؟! «ألَم یَعلَم بأنَّ اللهَ یَری» (علق 14) آیا نمی دانی که خدا می بیند؟ اول خداوند عالم و غیر از او دو ملکى که بر تو موکلند و دو ملکى که بر من موکلند همه شان حاضراندو ما را مشاهده مى کنند با این حال تو خیال میکنى اینجا کسى نیست که ما را ببیند؟ بعدا گفت: اى مرد بیا و از خدا بترس و آتش شهوت خود را بر من سرد کن تا منهم از خداى خود بخواهم حرارت آتش را از تو بردارد و آتش را بر تو سرد کند. من با شنیدن سخنان زن و آیه قرآن متنبه شدم و با خود گفتم این زن با چنین فشار زندگى و شدت گرسنگى اینطور از خدا مى ترسید ولى تو که این همه مورد نعمتهاى الهى قرار گرفته اى از او (خدا) نمى ترسى ؟ فورا توبه کردم و از آن زن دست کشیدم و گندمى را که میخواست باو دادم و مرخصش کردم. زن چون این گذشت را از من دید و جریان را بر وفق عفت خود دید سرش را به سمت آسمان بلند کرد و گفت اى خدا همینطور که این مرد حرارت شهوتش را بر خود سرد نمود، تو هم حرارت آتش دنیا و آخرت را بر او سرد کن از همان لحظه که آن زن این دعا را در حقم کرد حرارت آتش بر من بى اثر شد. 📚منبع: قصص التوابین یا داستان توبه کنندگان https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
! به رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر دادند كه سعد بن معاذ فوت كرده . پيغمبر صلى الله عليه و آله با اصحابشان از جاى برخاسته ، حركت كردند. با دستور حضرت - در حالى كه خود نظارت مى فرمودند - سعد را غسل دادند. پس از انجام مراسم غسل و كفن ، او را در تابوت گذاشته و براى دفن حركت دادند. در تشييع جنازه او، پيغمبر صلى الله عليه و آله پابرهنه و بدون عبا حركت مى كرد. گاهى طرف چپ و گاهى طرف راست تابوت را مى گرفت ، تا نزديكى قبر سعد رسيدند. حضرت خود داخل قبر شدند و او را در لحد گذاشتند و دستور دادند سنگ و آجر و وسايل ديگر را بياورند! سپس با دست مبارك خود، لحد را ساختند و خاك بر او ريختند و در آن خللى ديدند آنرا بر طرف كردند و پس از آن فرمودند: - من مى دانم اين قبر به زودى كهنه و فرسوده خواهد شد، لكن خداوند دوست دارد هر كارى كه بنده اش انجام مى دهد محكم باشد. در اين هنگام ، مادر سعد كنار قبر آمد و گفت : - سعد! بهشت بر تو گوارا باد! رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: - مادر سعد! ساكت باش ! با اين جزم و يقين از جانب خداوند حرف نزن ! اكنون سعد گرفتار فشار قبر است و از اين امر آزرده مى باشد. آن گاه از قبرستان برگشتند. مردم كه همراه پيغمبر صلى الله عليه و آله بودند، عرض كردند: يا رسول الله ! كارهايى كه براى سعد انجام داديد نسبت به هيچ كس ديگرى تاكنون انجام نداده بوديد: شما با پاى برهنه و بدون عبا جنازه او را تشييع فرموديد. رسول خدا فرمود: ملائكه نيز بدون عبا و كفش بودند. از آنان پيروى كردم . عرض كردند: گاهى طرف راست و گاهى طرف چپ تابوت را مى گرفتيد! حضرت فرمود: چون دستم در دست جبرئيل بود، هر طرف را او مى گرفت من هم مى گرفتم ! عرض كردند: - يا رسول الله صلى الله عليه و آله بر جنازه سعد نماز خوانديد و با دست مباركتان او را در قبر گذاشتيد و قبرش را با دست خود درست كرديد، باز مى فرماييد سعد را فشار قبر گرفت ؟ حضرت فرمود: - آرى ، سعد در خانه بود، فشار قبر به خاطر همين است ! 📚داستانها بحارالانوار https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
✨﷽✨ ✅مقام حضرت عباس علیه السلام در کلام حضرت امام سجاد علیه السلام ✍از ثابت بن ابى صفيت نقل است كه سرور عابدان، امام سجاد عليه السلام نگاهی به عبيدالله پسر اباالفضل العباس كرد و گريست. سپس فرمود: بر رسول خدا صلى الله عليه و آله، روزی سخت تر از روز جنگ اُحد نبود كه در آن عمويش حمزه بن عبدالمطلب شير خدا و شيرمردِ رسول خدا کشته شد و پس از آن سخت‌ترين روز پيامبر، روز جنگ موته بود كه در آن پسر عمويش جعفر بن ابی طالب كشته شد. اما هرگز روزی چون روز حسين عليه السلام نیست. در آن روز سی هزار مرد بر او گِرد آمدند كه خود را از اين امت می‌پنداشتند و همگی با ريختن خون او، بخدای عزوجل تقرب می‌جستند و او هر چه خدا را به يادشان می‌آورد پندی نمی‌گرفتند تا اينكه او را از سر عداوت و ستم و سركشی كشتند. 💥سپس فرمود: خدا عباس را رحمت كند كه ايثار كرد، آزموده شد و جانش را فدای برادرش ساخت، تا آنجا که دو دستش از تن جدا شد و خدای عزيز و جليل بجای دو دستش، به او دو بال داد تا با آنها در بهشت همراه فرشته‌ها پرواز كند، همان طوری كه براى جعفر بن ابی طالب (جعفر طيار) مقرر ساخت. براستی كه عباس را پيش خدای تبارك و تعالی جايگاهی ويژه است كه همه شهيدان در روز رستاخيز به آن غبطه می‌خورند و رشك می‌برند. 📚الأمالي (شيخ صدوق ره) ،ص۵۴۷ https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
📜 عارفی سی سال، مرتب ذکر می گفت؛ استغفر الله مریدی به او گفت؛ چرا این همه استغفار میکنی، ما که از تو گناهی ندیدیم! جواب داد؛ سی سال استغفار من به خاطر یک الحمدالله نابجاست! *روزی خبر آوردند بازار بصره آتش گرفته پرسیدم؛حجره من چه؟ گفتند حجره شما نسوخته، گفتم؛ الحمدالله...! معنی آن این بود که مال من نسوزد، مال مردم ارتباطی به من ندارد! آن الحمدالله از روی خود خواهی بود نه "خدا خواهی" https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
✨﷽✨ ✅ مرد صابونی ✍در مغازه عطاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سِدر و کافور به دکان من وارد شدند. متوجه شدم اهل بصره و مردم عادی نیستند. با پرسش و اصرار متوجه شدم از ملازمان حضرت حجت هستند. با تضرع و زاری از آنها خواستم مرا به ملاقات حضرت ببرند. در نهایت پذیرفتند و به راه افتادیم. در راه باران گرفت. اتفاقا من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم. وقتی باران را دیدم به یاد صابون ها افتادم و خاطرم پریشان شد. مقداری که رفتیم در دامنه ی بیابان به چادری رسیدیم. یکی از ملازمان گفت حضرت در آن چادر است و برای گرفتن اذن دخول برای من، به داخل رفت. 💥گفت و گوی آنها را شنیدم که حضرت فرمودند: او را به جای خود برگردانید و دست رد به سینه اش بگذارید، تقاضای او را اجابت نکنید و در شمار ملازمان ما ندانید، زیرا او مردی است صابونی. 📚 کتاب میر مهر، ص ٣٠٨ آل عمران، آیه ٩٢: "لَن تَنَالُوا البِرَّ حَتَّی تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ" ‌‌https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
✨﷽✨ ✍مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت: در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک می‌کنم. پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن. مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفته‌ام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسول‌الله! تو همه راه‌ها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم. 📚میزان الحکمه، ج۸، ص۳۴۴ 💥در چنین موقعیتی حساس است که بینش دینی ما دستور می‌دهد دروغ شوخی و جدی، هر دو باید ترک شود. و دروغ‌های کوچک نیز همچنین. 📚مضمون روایت، ج ۸، ص۳۴۵ https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF
‍ 🔵بانویی که امام حسین علیه السلام، سه بار در قبر به دیدنش آمد!🔵 ✳️ائمه اطهار به ویژه امام زمان(علیه السلام) تاکید فراوانی بر مداومت به خواندن زیارت عاشورا داشته اند. 🌟 این زیارت از ناحیه خود خداوند متعال نازل شده و از احادیث قدسی به شمار می رود. 📜از حاج محمدعلی روایت شده که: در یزد مرد صالح و فاضلى بود که به فکر آخرت خویش بود و شبها در مقبره اى خارج شهر یزد که به آن مزار گویند، مى خوابید. 💠این مرد همسایه اى داشت که از کودکى در مکتب و غیره با هم بودند، تا اینکه بعدها باج خواهى و پول زورگرفتن را انتخاب کرد و تا آخر عمر هم چنین مى بود، تا اینکه مرد و در همان مقبره مذکور دفن کردند. 🔴هنوز یک ماه نگذشته بود که حاج محمد على او را در خواب دید، با حالت زیبا و سر حال از نعمت!! 💬او گوید: نزدش رفتم و به او گفتم: تو از کسانى نبودى که در باطن نیکو باشی و کار تو جز عذاب نتیجه اى نداشت، چگونه به این مقام رسیدى؟! ♨️آن مرد گفت: آرى مسئله همانطور است که تو گفتى، من تا دیروز در سخت ترین عذاب بودم، 🌺تا اینکه همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفت و او را در اینجا دفن کردند و اشاره کرد به مکانى که صد ذراع فاصله داشت و در همان شبى که او را به خاک سپردند، حضرت امام حسین(علیه السلام) سه بار به دیدن او آمدند. 🌺و در مرتبه سوم دستور فرمود: تا عذاب را از اهل این قبرستان بردارند، به این جهت حال من نیکو شد و در نعمت و وسعت قرار گرفتم... 💬حاج محمدعلى گوید: با تعجب از خواب بیدار شدم، استاد اشرف آهنگر را نمى شناختم و جاى او را نمى دانستم، در میان بازار آهنگرها جستجو نمودم تا استاد اشرف را پیدا کردم... از او پرسیدم،آیا شما همسر دارى؟ گفت: داشتم، ولى دیشب فوت نمود و او را در فلان جا دفن کردیم... 💥از او پرسیدم: آیا همسر شما به زیارت امام حسین (علیه السلام) رفته بود؟ گفت: خیر... ❓پرسیدم: آیا مصیبت حضرت را مى نمود؟ گفت: خیر. 🔰پرسیدم: آیا او براى امام حسین مجلس مصیبت برپا مى کرد؟ جواب داد: خیر، منظورت از این سوالها چیست ؟ ♻️ آن مرد داستان خواب خود را بیان کرد و گفت مى خواهم رمز آن ارتباط میان او و امام حسین را دریابم. 🔆استاد اشرف گفت: آن زن همواره به خواندن مداومت داشت... 📚کتاب داستانهای شگفت انگیز از زیارت عاشورا https://chat.whatsapp.com/FuGYfPwxtNhC8ohDsrhrmF